اهداف اصلاحطلبان افراطی برای دیدار رئیس جمهور با ترامپ

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در آستانه سفر رئیسجمهور کشورمان به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بار دیگر شاهد آن هستیم که برخی جریانهای سیاسی داخلی به ویژه اصلاحطلبان افراطی با تأکید و اصرار بر موضوعاتی فراتر از مسیر دیپلماتیک رسمی تلاش میکنند افکار عمومی را به سمت خواستههای خاص خود هدایت کنند. یکی از موضوعات برجسته در این زمینه درخواست برای دیدار رئیسجمهور کشور با دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا است. بررسی دقیق انگیزهها و اهداف این جریانها نشان میدهد که این اصرار فراتر از منطق دیپلماسی و مصالح ملی بوده و اهدافی چندوجهی را دنبال میکند.
اصلاحطلبان افراطی در طول سالهای گذشته همواره تلاش کردهاند با ایجاد فشارهای رسانهای و سیاسی مسیر تصمیمگیریهای کشور را تحت تأثیر قرار دهند. این گروهها در ظاهر با شعارهایی همچون «ارتباط با جهان» یا «توسعه دیپلماسی بینالمللی» ظاهر میشوند اما بررسی دقیق رفتار آنان نشان میدهد که اهدافشان بیش از آنکه مبتنی بر منافع کلان ملی باشد در راستای منافع جناحی و سیاسی خود است.
فشار روانی و رسانهای بر دولت
یکی از اهداف اصلی این جریانها ایجاد فشار روانی و سیاسی بر دولت در آستانه سفر به نیویورک است. با مطرح کردن دیدار با ترامپ، اصلاحطلبان افراطی تلاش میکنند دولت را در موقعیتی قرار دهند که پاسخگویی به افکار عمومی و رسانهها را در اولویت قرار دهد و توجهش از سیاستهای راهبردی و اصولی منحرف شود. چنین فضایی علاوه بر ایجاد حساسیتهای رسانهای میتواند دولت را وارد موضوعاتی کند که الزاماً منافع ملی را تأمین نمیکنند.
در کنار این هدف میتوان به جنبههای سیاسی داخلی اصرار این جریانها اشاره کرد. اصلاحطلبان افراطی با برجسته کردن دیدار با ترامپ سعی دارند خود را به عنوان «طرفداران تعامل با جهان» معرفی کنند و در رقابتهای جناحی وجهه سیاسی خود را تقویت کنند. این تاکتیک به نوعی بهرهبرداری از موضوعات بینالمللی برای اهداف داخلی است که میتواند افکار عمومی را به سمت دوگانگی و شکاف در سیاستهای داخلی و خارجی هدایت کند.
از سوی دیگر استفاده از موضوعات بینالمللی به عنوان اهرم فشار برای پیشبرد برنامههای داخلی یکی دیگر از اهداف این گروههاست. اصلاحطلبان افراطی با اصرار بر دیدار با ترامپ به دنبال ایجاد شکاف میان جناحهای مختلف سیاسی کشور هستند و تلاش میکنند نهادهای تصمیمگیر را تحت فشار قرار دهند تا سیاستهای داخلی و خارجی کشور مطابق میل آنها شکل بگیرد. چنین رفتاری اگرچه با شعار تعامل و دیپلماسی توجیه میشود اما در واقع نوعی ابزار فشار و بازی جناحی است که میتواند به منافع ملی آسیب بزند.
تأثیرگذاری بر افکار عمومی
نکته دیگر که در تحلیل این جریانها اهمیت دارد تأثیرگذاری بر افکار عمومی است. رسانههای داخلی و خارجی به ویژه شبکههای خبری غربی همواره به دنبال فضاسازی و برجستهسازی اختلافات داخلی در ایران هستند. اصلاحطلبان افراطی با تأکید بر دیدار با ترامپ عملاً زمینه بهرهبرداری رسانهای این شبکهها را فراهم میکنند. این موضوع میتواند تصویر واقعی سیاست خارجی ایران را دچار تحریف کرده و در افکار عمومی داخل و خارج کشور تأثیرگذار باشد.
از منظر اقتصادی نیز برخی از اصلاحطلبان افراطی ممکن است امید داشته باشند که چنین دیداری بتواند راهی برای بازگشت سرمایهها، کاهش تحریمها یا بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی مرتبط با آمریکا فراهم کند. اما تجربههای گذشته نشان داده است که چنین انتظارهایی به اهداف واقعی منتهی نمیشوند و میتوانند فشارهای خارجی و داخلی را افزایش دهند.
همچنین باید به جنبه روانی و تبلیغاتی این موضوع اشاره کرد. با مطرح کردن چنین خواستههایی این جریانها سعی دارند القا کنند که سیاست خارجی ایران در انفعال قرار دارد و نیازمند تعامل مستقیم با دولتهای آمریکاست. این نوع پیامرسانی میتواند اعتماد عمومی به دستگاه دیپلماسی و سیاستهای اصولی کشور را کاهش دهد و جامعه را نسبت به توانمندیهای تصمیمگیران داخلی دچار تردید کند.
پیامدهای راهبردی دیدار احتمالی
از دیدگاه راهبردی توجه به پیامدهای احتمالی دیدار با چهرهای مانند ترامپ ضروری است. روابط بینالملل مبتنی بر منافع ملی، اصول دیپلماسی و چارچوبهای بینالمللی است و هرگونه تلاش برای پیشبرد ملاقاتهای غیررسمی یا تحت فشار قرار دادن دولت در این زمینه میتواند کشور را در معرض ریسکهای جدی قرار دهد.
تحلیل رفتار اصلاحطلبان افراطی همچنین نشان میدهد که این گروهها با برجسته کردن چنین موضوعاتی به دنبال ایجاد فضایی هستند که سیاستهای دولت در عرصه بینالمللی تحت تأثیر جریانهای داخلی و فشارهای رسانهای قرار گیرد. آنها تلاش دارند افکار عمومی و نخبگان را به سمت اهدافی سوق دهند که بیشتر منافع جناحی و شخصی آنان را تأمین میکند تا منافع کلان ملی.
جمعبندی و نتیجهگیری
با توجه به این مسائل میتوان گفت اصرار اصلاحطلبان افراطی بر دیدار رئیسجمهور با ترامپ بیشتر از آنکه مبتنی بر منطق دیپلماتیک یا منافع ملی باشد دارای اهداف سیاسی، جناحی، رسانهای و روانی است. برجستهسازی این خواستهها ضمن ایجاد فشار بر دولت امکان بهرهبرداری جناحی و رسانهای را برای این جریانها فراهم میکند و میتواند انسجام سیاست خارجی کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
تجربههای گذشته نشان داده است که دیپلماسی واقعبینانه و مبتنی بر اصول همواره در تأمین منافع ملی مؤثرتر از اقدامات نمایشی و جناحی بوده است. بنابراین مدیریت فضای رسانهای، حفظ انسجام سیاست خارجی و تمرکز بر اهداف کلان کشور بهترین پاسخ به اصرارهای غیرکارشناسانه و جناحی اصلاحطلبان افراطی است. این مسیر ضمن حفظ استقلال و اقتدار کشور میتواند از هرگونه بهرهبرداری سیاسی و رسانهای جریانهای داخلی و خارجی جلوگیری کند و زمینهساز دیپلماسی متوازن و مؤثر باشد.
در پایان تحلیل رفتار این جریانها و آگاهسازی افکار عمومی نسبت به اهداف و انگیزههای آنها اهمیت فراوانی دارد. شفافسازی این موضوع میتواند نقش مؤثری در جلوگیری از فشارهای غیرضروری داخلی و خارجی بر دولت ایفا کند و مسیر تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی را به سمت منافع کلان و راهبردی کشور هدایت کند. ضمن اینکه مقابله با رفتارهای نمایشی و جناحی، امکان تمرکز بر سیاستهای عملیاتی و برنامههای راهبردی دولت را فراهم میآورد و اقتدار ملی را در عرصه بینالمللی تقویت میکند.