۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۲
کد خبر: ۷۹۲۲۳۱

افسارگسیختگی فرهنگی؛ از دفتر و کیف تا برنامه‌های زنده + فیلم

افسارگسیختگی فرهنگی؛ از دفتر و کیف تا برنامه‌های زنده + فیلم
هجوم ناگهانی و پرهیاهوی عروسک «لبوبو» و محصولات جانبی آن به بازار مصرفی ایران، نشانه‌ای از بحران عمیق در عرصه فرهنگی و اقتصادی کشور است؛ بحرانی که نه‌تنها بازار اسباب‌بازی بلکه حوزه نوشت‌افزار، پوشاک و حتی الگوهای هویتی کودکان و نوجوانان را تحت‌تأثیر قرار داده است.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در ماه‌های اخیر، نام و تصویر «لبوبو» به یکی از پررنگ‌ترین پدیده‌های بازار مصرفی ایران تبدیل شده است. این کاراکتر که محصول شرکت چینی «پاپ‌مارت» است، ابتدا به‌عنوان یک عروسک فانتزی عرضه شد؛ اما به سرعت بازارهای جانبی را درنوردید و امروز به نماد گسترده‌ای از افسارگسیختگی فرهنگی در جامعه ایران بدل شده است.

فروش میلیونی در بازار ایران

براساس برآوردهای میدانی، تنها در مدت کوتاهی پس از ورود این عروسک به ایران، بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است. ارزش مالی این فروش سرسام‌آور بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد تومان تخمین زده می‌شود؛ عددی که برای یک کالای صرفاً تزیینی و سرگرمی، بسیار قابل توجه و در عین حال نگران‌کننده است.

نفوذ در بازار نوشت‌افزار و پوشاک

متاسفانه این موج جهانی به‌سرعت در ایران هم بازتاب یافته و به‌واسطه تبلیغات گسترده در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، نوجوانان و حتی بزرگسالان ایرانی را تحت‌تأثیر قرار داده است.

افسارگسیختگی فرهنگی؛ از دفتر و کیف تا برنامه‌های زنده

لبوبو تنها به ویترین فروشگاه‌های اسباب‌بازی محدود نمانده است. امروز در بازار نوشت‌افزار ایران، دفتر مشق، دفترچه‌های رنگی، اتود، مداد نوکی، پاک‌کن، تراش، استیکر، جامدادی و حتی ست‌های کامل نوشت‌افزار با طرح این کاراکتر پرطرفدار عرضه می‌شوند.
فروشگاه‌های آنلاین بزرگ و فروشگاه‌های نوشت‌افزار فانتزی، دسته‌بندی ویژه‌ای برای محصولات لبوبو در نظر گرفته‌اند و حتی کوله‌پشتی‌ها، کیف مدرسه و لباس‌های کودکانه نیز با طرح لبوبو در بازار مشاهده می‌شود.

پیامدهای فرهنگی و اجتماعی

این پدیده بیانگر خلأ جدی در تولید محتوای فرهنگی و هنری بومی است؛ کودکان ایرانی به جای قهرمانان و نمادهای ملی، با شخصیت‌های وارداتی سرگرم می‌شوند.
تبلیغات گسترده در فضای مجازی، فشار اجتماعی و تب‌وتاب شبکه‌های اجتماعی، به گسترش این موج دامن زده و نوعی مصرف‌زدگی فرهنگی را بازتولید کرده است که این روند می‌تواند در بلندمدت به تغییر ذائقه و هویت فرهنگی نسل نوجوان منجر شود.

پدیده لبوبو در ایران، دیگر صرفاً یک مد گذرا نیست؛ بلکه نشانه‌ای هشداردهنده از بی‌برنامگی در سیاست‌گذاری فرهنگی، ضعف در تولید محتوای بومی و ناتوانی در مدیریت بازار محصولات کودک و نوجوان است.
وقتی یک عروسک خارجی بتواند تنها در چند ماه، گردش مالی صدها میلیارد تومانی ایجاد کند و به دفاتر، کیف‌ها، جامدادی‌ها و لباس‌های کودکان ایرانی راه یابد، باید این پرسش جدی را مطرح کرد: چه امری سبب شده که در عرض چند هفته این موج، توانسته به صورت گسترده، بازار مصرفی ایرانیان را تحت تاثیر قرار دهد؟

تعداد بازدید : 0

و حتی نگران‌کننده‌تر آنکه، برخی مجموعه‌ها پا را فراتر گذاشته و اقدام به برگزاری کنسرت‌های لبوبو و کرومی در تهران کرده‌اند؛ برنامه‌هایی که نه‌تنها مخاطب کودک، بلکه جمع قابل توجهی از نوجوانان و حتی بزرگسالان را نیز به خود جذب کرده است. این اتفاق نشان می‌دهد موج تبلیغ و ترویج این کاراکترها از سطح بازار اسباب‌بازی و نوشت‌افزار گذشته و اکنون به عرصه نمایش‌های زنده و سرگرمی جمعی نیز رسیده است؛ عرصه‌ای که می‌تواند آثار فرهنگی و اجتماعی بسیار عمیق‌تری بر مخاطبان ایرانی برجای بگذارد.

درست است که کشور فی الحال در شرایط دشواری قرار دارد، اما این هرگز نمی‌تواند بهانه‌ای برای انفعال و بی‌تفاوتی نهادهای فرهنگی باشد. متأسفانه آنچه امروز شاهدیم، رهاشدگی میدان فرهنگ است؛ گویی برخی مدیران فرهنگی ترجیح داده‌اند نظاره‌گر باشند تا کنشگر.

وقتی در عرض تنها چند هفته، یک عروسک وارداتی و کاراکترهای بیگانه می‌توانند بازار اسباب‌بازی، نوشت‌افزار، پوشاک و حتی عرصه سرگرمی‌های جمعی را به اشغال خود درآورند، نشان از استحاله‌ای سریع و بی‌سابقه فرهنگ ایرانی ـ اسلامی دارد که متاسفانه شاهد کنشگری مسئولان مرتبط با مساله فرهنگ نیستیم.

افسارگسیختگی فرهنگی؛ از دفتر و کیف تا برنامه‌های زنده

در واقع این وضعیت بیش از آنکه نتیجه قدرت رقیب باشد، حاصل ضعف برنامه‌ریزی، بی‌توجهی به کاراکترسازی بومی، و نبود حمایت ساختاری از تولیدکنندگان داخلی است. 

حقیقت آن است که اگر این روند ادامه یابد، نتیجه‌ای جز تضعیف هویت ملی و دینی، مصرف‌زدگی فرهنگی، و شکل‌گیری نسلی بی‌ارتباط با ریشه‌های خود در پی نخواهد داشت. مسئولیت این فاجعه بیش و پیش از همه بر دوش نهادهای فرهنگی است که باید به جای توجیه و انفعال، به میدان بیایند و راهبردی هوشمندانه برای مقابله با چنین امواج فرهنگی طراحی کنند.

و شاهد این گفتار، گزارش‌هایی است که نشان می‌دهد، سهم نوشت‌افزار ایرانی در بازار به حدود ۶۰ درصد افزایش یافته که با نبود کاراکترهای بومی و محبوب سبب شده تا تولیدکنندگان ناچار باشند برای جذب مشتری از طرح‌هایی مانند لبوبو استفاده کنند. به بیان دیگر، مشکل اصلی نه کمبود تولید، بلکه ضعف در «کاراکترسازی ملی» است.

رشیدیان
ارسال نظرات