۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۲
کد خبر: ۷۹۲۹۴۴
یادداشت؛

تجربه تلخ اعتماد به غرب و مطالبه محاکمه برجام‌سازان

تجربه تلخ اعتماد به غرب و مطالبه محاکمه برجام‌سازان
فعال شدن مکانیسم ماشه بار دیگر هشدار رهبر معظم انقلاب درباره بی‌اعتمادی به غرب را به‌روشنی تأیید کرد. کارشناسان سیاسی تأکید دارند دولتی که با خوش‌بینی مسیر برجام را پیش برد، اکنون ملت ایران را با تحریم‌های گسترده و فشار اقتصادی روبه‌رو کرده است و قوه قضائیه وظیفه دارد با مسببان این خسارت‌ها برخورد کند.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، ناکامی اخیر روسیه و چین در تصویب قطعنامه تعویق تحریم‌های ایران و فعال شدن مکانیسم ماشه بار دیگر واقعیتی را آشکار ساخت که رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سال‌ها مکرر بر آن تأکید کرده‌اند؛ واقعیتی تلخ اما عبرت‌آموز که خلاصه می‌شود در یک جمله: غرب به هیچ معاهده، توافق و قولی پایبند نیست. با وجود این همه هشدار صریح و تجربه تاریخی چرا دولت در دوره حسن روحانی اصرار بر اعتماد به غرب و گره زدن معیشت مردم به مذاکره داشت؟ و امروز نیز همان نسخه شکست‌خورده را برای حل مشکلات کشور تجویز می‌کنند؟

این پرسش محوری اگر به‌درستی پاسخ داده نشود خطر آن وجود دارد که ملت ایران بارها و بارها در مسیر اعتماد به بیگانه متضرر شود.

آزمون و خطای پرهزینه اعتماد به غرب

تجربه برجام بزرگ‌ترین سند عبرت‌آموز در تاریخ سیاسی معاصر ایران است. دولتی که با شعار «چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژ و چرخ اقتصاد» بر سر کار آمد عملاً همه ظرفیت‌های کشور را معطل نتیجه مذاکراتی کرد که از ابتدا رهبر انقلاب با دیده تردید به آن می‌نگریستند. ایشان بارها هشدار دادند که آمریکایی‌ها به عهد خود وفادار نیستند و هر توافقی باید ضمانت اجرایی واقعی داشته باشد.

اما تیم مذاکره‌کننده و حامیان سیاسی آن بر خلاف این هشدارها با خوش‌بینی و حتی ساده‌انگاری تمام، برجام را «فتح‌الفتوح» خواندند و وعده دادند که «همه تحریم‌ها یکجا و در روز اجرای توافق برداشته خواهد شد.» امروز اما پس از گذشت سال‌ها نه تنها تحریم‌ها لغو نشد بلکه دامنه آن گسترده‌تر نیز شد. تحریم‌های هسته‌ای به تحریم‌های حقوق بشری، موشکی و منطقه‌ای پیوند خورد و فشار حداکثری آمریکا به عنوان محصول مستقیم برجام اقتصاد و معیشت مردم را به سختی انداخت.

چرا دولت روحانی به توصیه‌ها بی‌اعتنا بود؟

سؤال اساسی این است: چرا دولتی که باید حافظ منافع ملت باشد توصیه‌های راهبردی رهبری را نادیده گرفت و با خوش‌بینی کودکانه به دشمن سرنوشت کشور را به برجام گره زد؟

چند پاسخ در این زمینه قابل طرح است:

  1. باور غلط به غرب به‌عنوان تنها مسیر پیشرفت: بخشی از جریان سیاسی کشور پیشرفت را نه در تکیه بر توان داخلی بلکه در پذیرش نظم جهانی غرب تعریف می‌کند. این نگاه ریشه در غرب‌زدگی مزمن و خودکم‌بینی دارد.
  2. مصالح حزبی و انتخاباتی: دولت روحانی می‌خواست با یک توافق بین‌المللی دستاوردی نمایشی برای انتخابات و تثبیت قدرت سیاسی خود ارائه دهد ولو به قیمت چشم‌پوشی از منافع واقعی کشور.
  3. بی‌اعتنایی به تجربه تاریخی: از کودتای ۲۸ مرداد تا عهدشکنی‌های مکرر آمریکا در دوران پهلوی و پس از انقلاب تاریخ ایران پر است از نمونه‌های بی‌وفایی غرب. نادیده گرفتن این تاریخ همان خطایی بود که دولت یازدهم مرتکب شد.

امروز همان نسخه شکست‌خورده تکرار می‌شود

با وجود شکست عینی برجام متأسفانه همچنان صدای کسانی شنیده می‌شود که نسخه مذاکره با غرب را تنها راه نجات کشور معرفی می‌کنند. این در حالی است که تجربه نشان داده است دشمن نه تنها به تعهدات خود پایبند نمی‌ماند بلکه مذاکره را ابزاری برای تحمیل امتیازات بیشتر و محدودیت‌های گسترده‌تر علیه ایران قرار می‌دهد.

اکنون که مکانیسم ماشه فعال شده و بار دیگر تحریم‌ها بر کشور تحمیل می‌شود باید پرسید: آیا باز هم باید به سراب مذاکره دل بست یا مسیر استقلال، خوداتکایی و بی‌اعتمادی به غرب را انتخاب کرد؟ پاسخ روشن است.

وظیفه قوه قضائیه در قبال برجام‌سازان

یکی از پرسش‌های جدی جامعه این است: چرا با افرادی که برجام را به کشور تحمیل کردند و وعده‌های دروغین درباره رفع کامل تحریم‌ها دادند برخورد قضائی نمی‌شود؟

قوه قضائیه به‌عنوان رکن مهم نظام وظیفه دارد در برابر تضییع حقوق ملت بایستد. در ماجرای برجام اگرچه مذاکره و تصمیم‌گیری در سطح حاکمیت صورت گرفت اما وعده‌های غیرواقعی، ساده‌سازی خطرات دشمن و فریب افکار عمومی از سوی برخی مسئولان غیرقابل انکار است.

مطالبه عمومی این است که قوه قضائیه به این موارد ورود کند:

  1. بررسی دقیق فرآیند وعده‌های برجامی: چرا وعده لغو همه تحریم‌ها داده شد در حالی که متن توافق چنین چیزی را تضمین نمی‌کرد؟
  2. برخورد با فریب افکار عمومی: آیا مسئولانی که با سخنان خود موجب امید واهی در جامعه شدند نباید پاسخگو باشند؟
  3. جبران خسارت‌ها: تحمیل رکود، تورم و فشارهای معیشتی ناشی از اعتماد به غرب خسارتی ملی است که مسببان آن باید در برابر ملت پاسخگو باشند.

لزوم محاکمه یا حداقل بازخواست علنی

آنچه امروز مورد انتظار است حداقل یک دادگاه علنی حقیقت‌یاب درباره برجام و تصمیمات آن است؛ دادگاهی که در آن هم عملکرد مذاکره‌کنندگان بررسی شود و هم پیامدهای اقتصادی و سیاسی آن برای ملت روشن گردد. این نه تنها یک ضرورت قضائی بلکه مطالبه‌ای اجتماعی است تا از تکرار چنین خطاهایی در آینده جلوگیری شود.

محاکمه و بازخواست به معنای انتقام‌گیری سیاسی نیست؛ بلکه پاسداری از حقوق ملت و عبرت‌آموزی برای نسل‌های آینده است.

راه درست کجاست؟

اکنون که بار دیگر ماهیت غرب آشکار شده و بدعهدی‌های آن به اوج رسیده کشور در برابر یک دو راهی تاریخی قرار دارد:

یا دوباره به نسخه شکست‌خورده اعتماد به غرب بازگردد؛ یا با اتکا به توان داخلی ظرفیت‌های منطقه‌ای و روابط متوازن با قدرت‌های مستقل، مسیر استقلال واقعی را طی کند.

رهبر انقلاب اسلامی سال‌ها پیش راه را نشان داده‌اند: «مشکل کشور با مذاکره با آمریکا حل نخواهد شد بلکه با قوی شدن ملت در همه عرصه‌ها حل می‌شود.»

دولت‌های گذشته با نادیده گرفتن این توصیه‌ها ملت را به آزمون و خطا کشاندند. امروز اما دیگر جای آزمون و خطا نیست. قوه قضائیه باید با برخورد قاطع با مسببان این خسارت‌ها راه را برای اصلاح مسیر کشور هموار سازد و دولت فعلی نیز باید بداند که تنها راه برون‌رفت از مشکلات، اجرای اقتصاد مقاومتی، تقویت تولید داخلی، و بی‌اعتنایی به نسخه‌های تحمیلی غرب است.

نتیجه نهایی

ماجرای رای نیاوردن قطعنامه روسیه و چین و فعال شدن مکانیسم ماشه بار دیگر به ما یادآور شد که توصیه رهبر انقلاب درباره بی‌اعتمادی به غرب نه یک توصیه سیاسی معمولی بلکه یک راهبرد حیاتی برای بقای کشور است. اگر این توصیه در گذشته نادیده گرفته نمی‌شد ملت ایران امروز چنین خسارت‌های سنگینی را متحمل نمی‌شد.

اکنون زمان آن است که قوه قضائیه در برابر کسانی که با ساده‌لوحی یا تعمد این مسیر غلط را بر کشور تحمیل کردند بایستد و با محاکمه و بازخواست علنی هم دل ملت را آرام کند و هم راه آینده را روشن سازد.

ارسال نظرات