۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۴
کد خبر: ۷۹۳۰۸۲

شرق حرف آخر را زد

شرق حرف آخر را زد
هر بار که زمزمه فعال‌سازی مکانیسم ماشه به گوش می‌رسید، بازار ارز و طلا ملتهب می‌شد، قیمت کالاهای اساسی بالا می‌رفت و فضای نگرانی در جامعه گسترش می‌یافت. این واکنش‌ها نشان می‌دهد که دشمنان به خوبی می‌دانند جنگ امروز، جنگ روایت‌ها و افکار عمومی است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در تحولات اخیر سیاست جهانی، مواضع دو قدرت بزرگ چین و روسیه، روشن‌ترین پیام را به جهان ارسال کرده است: تهدید علیه ایران بی‌اثر است و ابزارهای فشار غرب صرفا روانی‌اند. این پیام تنها تقویت‌کننده موضع ایران در سیاست بین‌الملل نیست، بلکه نشانه‌ای جدی از گذاری مهم است که می‌تواند در آینده‌ای نزدیک نهادهای بین‌المللی را در معرض فروپاشی سیاسی و حقوقی قرار دهد و نظمی جدید را حاکم کند.

روز گذشته سخنگوی وزارت خارجه چین با صراحت اعلام کرد: «هرگونه تهدید یا تحریم علیه ایران مردود است» و افزود که خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام، ریشه بحران کنونی است. او تأکید کرد که تلاش برای بازگرداندن تحریم‌ها، روند دیپلماتیک را به عقب رانده و هیچ راه‌حل واقعی ایجاد نکرده است. این موضع نه‌تنها نمایانگر پشتیبانی چین است، بلکه نشانه‌ای از تغییر موازنه جهانی و کاهش انحصار آمریکا و اروپا در سیاست بین‌الملل است.

هم‌زمان، روسیه نیز در نامه سرگئی لاوروف به دبیرکل سازمان ملل، بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران را «غیرقانونی و بی‌اعتبار» خواند و هشدار داد که اجرای چنین اقداماتی نقض آشکار قواعد بین‌الملل است. مسکو تأکید کرده که هیچ کشوری نمی‌تواند از قطعنامه‌هایی که خود نقض کرده، برای فشار علیه دیگران استفاده کند. این مواضع ادامه حمایتی است که روسیه در سال‌های گذشته بارها از حقوق ملت ایران در شورای امنیت و مجامع بین‌المللی به عمل آورده است و این موضوع را نباید تنها در مناسبات تهران - مسکو تحلیل کرد، بلکه در قالب تغییر پارادایم در سیاست جهانی بهتر قابل فهم است.

این دو موضع، نشان می‌دهد ایران در این لحظه حساس، پشتوانه جدی بین‌المللی دارد و دشمنی که سال‌ها می‌کوشید ایران را منزوی کند، دیگر نمی‌تواند با ابزارهای یک‌جانبه فشار، کشور را تسلیم سازد.

«ماشه»؛ چماق روانی نه ابزار حقوقی

واقعیت این است که تهدید ماشه بیشتر یک جنگ روایت‌هاست تا فشار واقعی اقتصادی یا حقوقی. دشمنان ایران می‌دانند که بسیاری از تحریم‌ها پیش‌تر اعمال شده و این ابزار چیزی بیش از تکرار فشارها نیست. هدف اصلی، ایجاد ترس، ناامیدی و شکاف داخلی است.

مکانیسم ماشه که در توافق هسته‌ای برجام به ایران تحمیل شد، از همان ابتدا نه یک سازوکار حقوقی برای تضمین توافق، بلکه ابزاری حساب‌شده برای اختلاف‌افکنی و فشار روانی علیه ملت ایران بود. بی‌توجهی به هشدارها و خوش‌بینی کذایی به نیت غربی‌ها و ارسال سیگنال‌های جدی برای امضای توافق حتی با داشتن ضعف‌ها و تله‌هایی، موجب شد اسنپ‌بک بخشی از متن یا به خوانش امضاکنندگان فرامتن برجام باشد.

اما تجربه‌های مکرر ثابت کرده است که کارکرد این مکانیسم بیش از آنکه اقتصادی و حقوقی باشد، روانی و سیاسی است. در ماه‌های گذشته بارها با طرح این موضوع شاهد تبعات آن در افکار عمومی و اقتصاد ایران بوده‌ایم.

هر بار که زمزمه فعال‌سازی این مکانیسم به گوش می‌رسید، بازار ارز و طلا ملتهب می‌شد، قیمت کالاهای اساسی بالا می‌رفت و فضای نگرانی در جامعه گسترش می‌یافت. این واکنش‌ها نشان می‌دهد که دشمنان به خوبی می‌دانند جنگ امروز، جنگ روایت‌ها و افکار عمومی است. به همین دلیل همواره تلاش کرده‌اند با بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌ای، مکانیسم ماشه را به «چماق روانی» علیه ملت ایران تبدیل کنند.

بااین‌حال، باید پرسید: آیا مکانیسم ماشه واقعا ظرفیت عملی برای ضربه زدن به ایران دارد؟ آیا بر اساس برخی ادعاها زمینه‌چینی برای جنگ گسترده با ایران است؟ آیا اقتصاد ایران را فلج و به تعبیری حتی آب خوردن را برای مردم غیرممکن خواهد ساخت؟ پاسخ روشن است: خیر. چراکه بسیاری از تحریم‌ها پیش‌تر بازگشته‌اند و غربی‌ها بارها به‌طور یک‌جانبه تعهدات خود را زیر پا گذاشته‌اند. بنابراین تهدید به فعال‌سازی ماشه، بیشتر شبیه تهدید به استفاده از سلاحی خالی است و نکته دیگر اینکه مگر آمریکا برای حمله به عراق، افغانستان و کشورهای دیگر از اسنپ‌بک استفاده کرده است. آنها هر وقت طرف مقابل را ضعیف ببینند با ادعاهای دروغین به یک کشور حمله می‌کنند. تهاجم به ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و آمریکا و رژیم صهیونی با حمایت غربی‌ها و باور به اینکه ایران توان پاسخگویی ندارد، افکار خود را در میدان عملی کردند و درس بزرگی گرفتند. آیا در جنگ ۱۲ روزه مکانیزم ماشه فعال شده بود؟

هدف اصلی این تهدید، ایجاد شکاف در داخل، تضعیف انسجام ملی و القای این تصور است که ایران راهی جز تسلیم ندارد.

تجربه تاریخی نیز روشن است: آمریکا برای اشغال عراق یا حمله به افغانستان نیازی به چنین سازوکاری نداشت.

هدف آن‌ها هرگز رعایت قوانین بین‌الملل نبوده، بلکه بهره‌برداری از ضعف و تفرقه طرف مقابل بوده است. امروز نیز اگر تهدید ماشه مطرح می‌شود، معنایش همان فشار روانی است، نه اعمال تحریم‌های فلج‌کننده.

تاریخ معاصر ایران هم نشان داده تهدیدهای خارجی تنها زمانی اثرگذار هستند که جامعه داخلی دچار شکاف شده باشد. کودتای ۲۸ مرداد محصول اختلافات داخلی بود و پیروزی در دفاع مقدس، نتیجه اتحاد ملت بود. امروز نیز همان قاعده برقرار است: اگر ملت متحد باشد، ماشه هیچ قدرت واقعی ندارد و به یک ابزار تبلیغاتی تبدیل می‌شود.

راهبردهای مقابله با تهدید

۱. اقتدار اقتصادی: توسعه اقتصاد مقاومتی، خودکفایی در انرژی و فناوری و تقویت تولید ملی، تحریم‌ها را بی‌اثر می‌کند.

۲. جهاد تبیین رسانه‌ای: رسانه‌های انقلابی و دانشگاهیان باید با صدای مستند و اقناعی واقعیت‌ها را برای مردم بازگو کنند و اجازه ندهند تبلیغات غرب ذهن جامعه را تسخیر کند.

۳. دیپلماسی فعال با شرق و جنوب جهانی: حمایت چین و روسیه نشان می‌دهد که تکیه صرف بر غرب اشتباه استراتژیک است. عضویت فعال در سازمان‌های بین‌المللی و ائتلاف‌هایی مانند شانگهای و بریکس قدرت ایران را افزایش می‌دهد.

۴. چابکی در تصمیم‌گیری کلان: سناریوهای از پیش طراحی‌شده برای هر بحران، دشمن را از سوءاستفاده محروم می‌کند.

۵. انسجام داخلی: وحدت ملی سرمایه‌ای است که هیچ تحریم یا تهدیدی نمی‌تواند آن را از بین ببرد.

در نهایت باید گفت که مکانیسم ماشه بیش از آنکه تهدید واقعی باشد، اعتراف دشمن به ناکامی خود است. چین و روسیه آشکارا حمایت قاطع خود را اعلام کرده‌اند و غرب در موضع ضعف روانی قرار دارد. ایران با اتکا به توان داخلی، انسجام ملی و دیپلماسی فعال، تهدید ماشه را به برگ سوخته‌ای در دست دشمن تبدیل می‌کند. ملت ایران بارها نشان داده که از دل تهدید، فرصت می‌سازد. این‌بار نیز تهدید ماشه نه پایان راه، بلکه آغاز مرحله‌ای تازه از مقاومت هوشمندانه و پیشرفت ملی است.

بازگرداندن تحریم‌ها با سوءاستفاده از مکانیزم ماشه موجب حمایت صریح و قاطع روسیه و چین از ایران شد.

جواد بخشی الموتی استاد دانشگاه

ارسال نظرات