۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۵
کد خبر: ۷۹۴۴۶۸
حجت‌الاسلام حسن بیگی:

محوریت وحدت و خوداتکایی، پایه‌های پیشرفت و استقلال کشور است

محوریت وحدت و خوداتکایی، پایه‌های پیشرفت و استقلال کشور است
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به تأکید رهبر معظم انقلاب بر «اتحاد مقدس» و «راهبرد قوی‌شدن»، تصریح کرد: محوریت وحدت در تصمیم‌سازی‌ها، روایت‌سازی از قدرت ملی و خوداتکایی علمی و اقتصادی ارکان اساسی پیشرفت و استقلال کشورند.

اشاره: اتحاد ملی ستون استواری اقتدار و پیشرفت کشور است؛ همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب همواره بر آن تأکید فرموده‌اند. تحقق این هدف بزرگ زمانی ممکن است که وحدت محور همه تصمیم‌ها و سیاست‌گذاری‌ها قرار گیرد و در روایت‌های ملی نیز بازتاب یابد. در این میان نقش نخبگان و حوزه‌های علمیه تعیین‌کننده است؛ زیرا آنان می‌توانند با تبیین درست و عالمانه دستاوردهای کشور حقیقت پیشرفت و قدرت ملی را برای افکار عمومی روشن سازند. این تبیین دینی و منطقی نه‌تنها پادزهری در برابر تحریف و جنگ روایت‌های دشمن است بلکه روحیه خودباوری و اعتماد به نفس ملی را نیز تقویت می‌کند. حوزه‌های علمیه باید با بهره‌گیری از نفوذ معنوی و جایگاه اجتماعی خود به‌جای بازتولید اختلاف، پرچمدار همدلی و هم‌افزایی باشند تا دستاوردهای علمی و ملی به سرمایه‌ای مشترک و عامل انسجام اجتماعی تبدیل شود. در حقیقت حفظ وحدت و تقویت اقتدار ملی رسالت تاریخی نخبگان و عالمان متعهد این سرزمین است.

در همین زمینه، خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی با حجت الاسلام محمدرضا حسن بیگی استاد حوزه علمیه و دانشگاه انجام داده که مشروح آن در ادامه تقدیم خوانندگان گرامی می شود:

رسا ـ به باور شما، مهم‌ترین عواملی که می‌تواند اتحاد ملی اشاره‌شده در بیانات رهبر معظم انقلاب را در بلندمدت تقویت کند چیست؟ و نقش نخبگان در تحکیم این وحدت چگونه تعریف می‌شود؟

به نظر من عوامل مؤثر در این موضوع بسیار زیادند اما می‌توان روی چند عامل اصلی که شایسته‌ تأکید بیشترند تمرکز کرد. همان‌طور که از عبارت «اتحاد مقدّس» یا «وحدت» پیداست نخستین و مهم‌ترین عامل محوریت بخشیدن به وحدت در همه حوزه‌های تصمیم‌گیری و عمل است چه در سیاست‌گذاری، چه در طراحی راهبردها و چه در اجرا. باید کوشش کنیم وحدت در همه سطوح جامعه گسترش یابد تا چیزی مانع از آن نشود.

اگر به تاریخ نگاه کنیم می‌بینیم اهمیت وحدت برای پیشوایان دینی بسیار روشن بوده است؛ مثلاً در زمان امیرالمؤمنین(ع) وحدت میان مسلمین تا آن حد حائز اهمیت بود که گاهی تصمیماتی اتخاذ می‌شد تا این انسجام حفظ شود حتی اگر به‌ظاهر منجر به کنارگیری یا احتیاطی در امور شود. در مواردی هم دیده شده که برای حفظ وحدت همکاری‌هایی صورت گرفته است.

در تاریخ انقلاب اسلامی نیز نمونه‌هایی هست؛ از جمله روایت ملاقات در نوفل‌لوشاتو که گفته‌اند شخصی مانند مسعود رجوی با پیشنهاد اقدامات مسلحانه نزد امام رفت اما امام ترجیح داد محور وحدت را مقدم بداند نکته‌ای که بعداً امام خود نقل کردند. این نشان می‌دهد عامل نخست قرار دادن «وحدت» به‌عنوان اصل مقرّر است و تنظیم همه چیز بر اساس آن.

عامل دوم روایت‌سازی از جنگ از منظر توانمندی و اقتدار ملی است؛ یعنی باید بتوانیم شمایی فاتحانه و قدرتمندانه از رویدادها ارائه کنیم و از دستاوردهای ملی پاسداری نمائیم. به‌عنوان مثال در جنگ کوتاه‌مدتی مانند آن‌چه در ۱۲ روز اتفاق افتاد باید بر توان و دستاوردها تأکید کرد حتی وقتی طرف مقابل عملیاتی انجام می‌دهد باید چارچوب روایت‌مان حفظ شود و نشان دهیم که کشور از قدرت لازم برخوردار است.

به نظر من عامل سوم حساسیت نسبت به قدرت و توانمندی کشور در تمامی ابعاد است؛ از علم و فرهنگ گرفته تا امور نظامی و مسائل معنوی. اگر نسبت به این ظرفیت‌ها و سرمایه‌های اجتماعی که جمهوری اسلامی را به رشد و سرزندگی رسانده‌اند غفلت کنیم یقیناً اتحاد ملی آسیب خواهد دید. همین موضوع می‌طلبد که نسبت به توانمندی‌ها و دستاوردهای کشور حساس باشیم و آن‌ها را پاس بداریم.

جنگ امروز تنها محدود به میدان نبرد نیست؛ حتی در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی دشمن تلاش می‌کند دست برتر را به دست آورد و روایت‌ها را تحریف کند. ما باید با ارائه روایت واقعی از قدرت و توانمندی کشور پادزهر مناسبی در برابر تحریف‌ها داشته باشیم و این عرصه را از دست ندهیم؛ زیرا غفلت می‌تواند موجب شود چند سال بعد دوباره روایت تحریف‌شده‌ای شکل بگیرد.

عامل چهارم اهمیت نقش اقشار مختلف جامعه و مخاطبان سخنان رهبر معظم انقلاب است. همه افراد باید نسبت به وظایف خود آگاه باشند و در اجرای آن اهتمام بورزند. رهبر معظم انقلاب در سخنان خود به‌صورت شفاف وظایف روحانیون و دیگر اقشار را مشخص کرده‌اند. رعایت این فاکتور می‌تواند جامعه را از غفلت و سردرگمی حفظ کند و مانع شود تصمیمات و اقدامات اساسی مغفول بماند.

نقش نخبگان نیز در تحکیم وحدت بسیار تعیین‌کننده است؛ آن‌ها موتور محرکه و جهت‌دهنده جریان‌های اجتماعی و تصمیم‌سازها هستند. اگر نخبگان مسئولیت خود را در این مسیر بپذیرند و خود را مخاطب بیانات رهبر معظم انقلاب بدانند جامعه در موقعیت بهتری قرار می‌گیرد. اما اگر نسبت به این نقش غفلت کنند و خود را متولی امور ندانند قطعاً مسئله وحدت و انسجام ملی با چالش روبرو خواهد شد و انتظار نتیجه مطلوب منطقی نخواهد بود.

رسا ـ راهبرد قوی شدن که به عنوان جایگزین مذاکره تحت فشار در بیانات رهبری مطرح شد، در عرصه‌های داخلی و خارجی چه ابعادی دارد؟ و چگونه می‌توان آن را تقویت کرد؟

به نظر من راهبرد «قوی شدن» در مقابل مذاکره تحت فشار یک رویکرد جامع و استراتژیک است که ریشه در فلسفه مقاومت، استقلال و خوداتکایی دارد. این راهبرد نه‌تنها برای مقابله با فشارهای خارجی طراحی شده بلکه هدف آن ارتقای پیشرفت و توسعه پایدار کشور نیز هست.

از منظر داخلی نخستین بعد این راهبرد توانمندسازی اقتصادی و خوداتکایی است. افزایش ظرفیت‌های اقتصادی، کاهش وابستگی به منابع نفتی، تقویت تولید داخلی و حمایت از اقتصاد دانش‌بنیان و فناوری‌های بومی، پایه‌های این توانمندسازی را شکل می‌دهند. این اقدامات زمینه را برای نقش‌آفرینی کشور در عرصه جهانی فراهم می‌کنند.

بعد دیگر تقویت نظام سیاسی و اجتماعی است. ایجاد همبستگی ملی، مقابله با فساد و بی‌کفایتی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و بازسازی اعتماد عمومی از اجزای مهم این بخش است.

سومین بعد داخلی، ارتقای فرهنگ مقاومت و خودباوری است. افزایش اعتماد به نفس ملی، کاهش نگاه وابسته، تقویت هویت اسلامی-ایرانی و الگوسازی داخلی به همراه تربیت نسل جوان مبتنی بر ارزش‌های انقلابی و ملی نقش مهمی در تقویت این فرهنگ دارد.

چهارمین بعد داخلی پیشرفت علمی و فناوری است. سرمایه‌گذاری در آموزش عالی، پژوهش و حمایت از دانشمندان و متخصصان داخلی امکان دستیابی به فناوری‌های پیشرفته مانند هسته‌ای، فضایی، نانو و زیست‌فناوری را فراهم می‌کند و توان کشور را در حوزه‌های علمی و فناورانه افزایش می‌دهد.

در ابعاد خارجی نخستین محور دیپلماسی مقاومت‌محور است. ایجاد تعادل در روابط بین‌المللی بدون وابستگی یک‌سویه به قدرت‌های جهانی گسترش همکاری با کشورهای همسایه و منطقه و بهره‌گیری از ظرفیت‌های محوری مانند محور مقاومت و پیمان‌های اقتصادی و امنیتی بخش‌های مهم این دیپلماسی را تشکیل می‌دهند.

بعد دیگر تقویت قدرت بازدارندگی و امنیتی کشور است تا ضمن حفظ امنیت ملی، امکان مواجهه مؤثر با تهدیدهای منطقه‌ای و جهانی فراهم شود. این رویکرد جامع هم‌زمان ابعاد داخلی و خارجی کشور را تقویت می‌کند و پایه‌ای محکم برای مقابله با فشارها و پیشرفت پایدار فراهم می‌آورد.

به نظر من جوهرهٔ راهبرد «قوی شدن» این است که بجای تسلیم شدن در برابر «مذاکره تحت فشار» یک رویکرد پیشگیرانه و فعال در پیش بگیریم؛ رویکردی مبتنی بر استقلال، خوداتکایی و توانمندی ملی. این مسیر چند ضلع دارد: اولاً تقویت توان دفاعی و توسعهٔ توانمندی‌های نامتقارن  مانند موشکی، سایبری و پهپادی همراه با حضور هوشمندانه در منطقه برای حفظ منافع و امنیت ملی که مجموعاً قدرت بازدارندگی کشور را افزایش می‌دهد.

ثانیاً حفظ سیاست «نه شرقی نه غربی» یعنی اتخاذ سیاست خارجی مستقل مبتنی بر منافع ملی و اصول انقلاب تا تحت فشار قدرت‌های خارجی مجبور به پذیرش شروط تحمیلی نشویم؛ هم‌زمان باید از قدرت نرم فرهنگی، دینی و تمدنی در عرصه بین‌الملل بهره ببریم.

ثالثاً برای اجرایی شدن این راهبرد لازم است داخل کشور سازوکارهای عملی فراهم شود: هماهنگی و هم‌افزایی میان قوای مختلف و نهادها (دولت، مجلس، نهادهای انقلابی) تا یک برنامهٔ ملی و یکپارچه قابل اجرا شود. اصلاح ساختارها و سامان‌دهی نهادهای اقتصادی و اداری با مبارزهٔ جدی با فساد و رانت از مقدمات ضروری است.

رابعاً توزیع عادلانهٔ توسعه و زیرساخت‌های استراتژیک و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی و مدنی اهمیت دارد؛ تقویت مشارکت عمومی، حمایت از بنگاه‌های مردمی، گروه‌های جهادی، بسیج اقتصادی و نیروهای داوطلب می‌تواند گره‌گشای بسیاری از مسائل باشد.

در پایان این راهبرد نیازمند اعتماد به نفس داخلی، برنامه‌ریزی بلندمدت و تکیه بر منابع و توان ملی است. در شرایط کنونی جهانی با تحولات ژئوپلیتیکی و تغییر توازن قدرت بعد از جنگ اوکراین چنین رویکردی می‌تواند ایران را به قدرتی منطقه‌ای، مستقل و تأثیرگذار تبدیل کند. همان‌طور که رهبری تأکید کرده‌اند: «باید قوی شویم تا دشمن بداند با مذاکره تحت فشار نمی‌تواند ما را شکست دهد.»

رسا ـ  با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب ، مهم‌ترین پیام معظم له را برای جامعه علمی و فرهیخته کشور چه می‌دانید؟ و وظیفه این قشر در قبال تاکید بر تقویت داخلی چیست؟

با توجه به بیانات مقام معظم رهبری مهم‌ترین محورهای علمی و پژوهشی کشور را می‌توان در چند بخش پیوسته و مرتبط بیان کرد. نخست جهاد علمی است؛ یعنی حرکت مستمر و پرشتاب در مرزهای دانش با عزمی راسخ و تمرکز بر نوآوری به‌گونه‌ای که جامعه علمی تنها به انتقال و مصرف علم اکتفا نکند بلکه تولیدکننده علم و نظریه‌پرداز باشد. رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که دانشگاه‌ها باید محور تولید علم باشند و نه صرفاً مصرف‌کنندهٔ دستاوردهای قدیمی. دوم اقتصاد مقاومتی و دانش‌بنیان است؛ علم و فناوری باید به ثروت و قدرت تبدیل شود، از طریق شرکت‌های دانش‌بنیان و فناوری‌های بومی تا در برابر تحریم‌ها و تهدیدهای خارجی مقاومت ایجاد کند و همزمان باعث رشد و قدرت کشور شود. سوم استقلال علمی و فناوری است؛ یعنی خوداتکایی در تولید علم و فناوری‌های راهبردی. رهبری بر رفع وابستگی در حوزه‌های حساس مانند فناوری اطلاعات، نانوفناوری، انرژی هسته‌ای و پزشکی تأکید کرده‌اند زیرا جایگاه کشور در جهان بر اساس این توانمندی‌ها تعیین می‌شود. چهارم مسئولیت اجتماعی فرهیختگان؛ اگر فرهیختگان و اساتید دانشگاه صرفاً به فعالیت علمی بپردازند و نقش هدایت فکری و آگاهی‌بخشی به جامعه را بر عهده نگیرند، دشمن در جنگ نرم می‌تواند به راحتی اثرگذار شود.

از نظر عملی وظایف جامعه علمی شامل چند محور است: تمرکز بر حل مسائل کشور به‌گونه‌ای که پژوهش‌ها و فعالیت‌های علمی پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه در حوزه‌هایی مانند آب، محیط زیست، انرژی، سلامت و امنیت باشند. دوم پیوند مستحکم علم و صنعت برای تولید و توسعه فناوری‌های داخلی؛ سوم، تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص، نسلی از پژوهشگران که دانش روز دارند و دغدغه خدمت به کشور را دارند تا زمینه‌ساز مجاهدت علمی و فناوری شوند. چهارم، توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان و تجاری‌سازی دستاوردهای پژوهشی برای ایجاد اشتغال و رونق تولید داخلی و نهایتاً، ایجاد روحیه خودباوری و امید، به‌گونه‌ای که نمایش دستاوردهای علمی مانند فناوری هسته‌ای هوافضا و سلول‌های بنیادی، اعتماد به نفس ملی و باور به توان داخلی را تقویت کند. به طور خلاصه، مقام معظم رهبری فرهیختگان و علما را به جهاد علمی و تمرکز بر تولید داخلی دعوت کرده‌اند تا کشور به قله‌های پیشرفت برسد و در برابر تهدیدات خارجی مقاوم و قدرتمند باشد.

رسا ـ نقش حوزه های علمیه در تبیین دستاوردهایی مانند فناوری هسته‌ای برای افکار عمومی و همچنین تقویت گفتمان وحدت‌آفرین به جای تخریب، چگونه باید باشد؟

حوزه‌های علمیه با توجه به جایگاه استراتژیک و اثرگذاری بالایی که در افکار عمومی دارند، نقش مهمی در تبیین دستاوردهای ملی، به‌ویژه فناوری‌های راهبردی مانند هسته‌ای و تقویت گفتمان وحدت‌آفرین ایفا می‌کنند. این نقش را می‌توان در چند محور اصلی خلاصه کرد. نخست، تبیین دستاوردها در چارچوب گفتمان اسلامی-ایرانی است؛ یعنی نمایش این فناوری‌ها به‌عنوان نماد قوت و عزت ملی و مشروعیت‌بخش مبتنی بر آموزه‌های دینی و دفاع از منافع و تمامیت ارضی کشور. دوم تبیین ابعاد صلح‌آمیز فناوری است؛ ارائه کاربردهای متنوع علمی و صنعتی مانند پزشکی، کشاورزی، انرژی و آب‌شیرین‌کن‌ها تا مردم آن‌ها را به‌عنوان نشانه رشد و پیشرفت علمی کشور درک کنند. سوم تقدیر از مجاهدت علمی؛ دانشمندان و متخصصان این عرصه به‌عنوان مجاهدان راه علم معرفی شوند و با برجسته کردن تلاش‌های آن‌ها روحیه خودباوری و اعتماد به نفس ملی تقویت گردد.

نقش بعدی حوزه‌ها تقویت گفتمان وحدت‌آفرین و پرهیز از تخریب است؛ علما و روحانیون با تکیه بر سرمایه اجتماعی خود می‌توانند در مواقع بروز اختلاف به‌عنوان میانجی و مصلح ایفای نقش کنند و فضای گفتگو و تفاهم را جایگزین تقابل و تخریب نمایند. علاوه بر این افشای توطئه‌های دشمنان و تفرقه‌افکنان نیز از وظایف حوزه‌هاست تا افکار عمومی نسبت به تلاش دشمن برای تخریب دستاوردهای ملی و تضعیف اقتدار کشور هوشیار شوند.

محور دیگر تدوین متون و بیانیه‌ها است؛ حوزه‌ها می‌توانند با تولید مقالات، بیانیه‌ها، خطبه‌های نماز جمعه و برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی، ادبیاتی غنی و مستدل برای تبیین جایگاه علمی و عزت‌بخش فناوری‌های راهبردی از منظر دین ارائه دهند و فضایی علمی و استدلالی برای اقناع افکار عمومی فراهم کنند.

ارسال نظرات