۲۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۶
کد خبر: ۷۹۴۴۹۸
حجت‌الاسلام‌ اکبری جدی مطرح کرد؛

روسیه پس از شوروی؛ بازگشت دین در سایه الگوی معنوی جمهوری اسلامی ایران ( بخش اول)

روسیه پس از شوروی؛ بازگشت دین در سایه الگوی معنوی جمهوری اسلامی ایران ( بخش اول)
حجت‌الاسلام‌ اکبری جدی با اشاره به تحولات دینی در روسیه پس از فروپاشی شوروی گفت: اسلام در این کشور پس از دهه‌ها سکوت اجباری، اکنون در مسیر بازسازی معرفتی قرار گرفته و الگوی معنوی جمهوری اسلامی ایران نقش محوری در این بیداری ایفا می‌کند.

اشاره: در سال‌های اخیر، بازخوانی وضعیت دین و هویت اسلامی در روسیه، به یکی از موضوعات مهم مطالعات تمدنی و فرهنگی در عرصه روابط ایران و روسیه تبدیل شده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان هفتاد سال سکولاریسم اجباری، فضای دینی در روسیه بار دیگر مجال تنفس یافته و میلیون‌ها مسلمان این کشور در مسیر بازسازی معرفت دینی و احیای سنت‌های اسلامی گام برداشته‌اند.

گفت‌وگوی پیش‌رو با حجت‌الاسلام صابر اکبری جدی، تلاشی است برای شناخت عمیق‌تر این تحول آرام اما بنیادین؛ تحولی که از اسلام شناسنامه‌ای به سوی اسلام معرفتی و عقلانی در حرکت است و در عین حال، ریشه‌های عمیق ایرانی و میراث تمدنی مشترک میان دو ملت را یادآور می‌شود.

آیا در روسیه با اسلامِ شناسنامه‌ای مواجه‌ایم یا اسلامِ واقعی؟

با گذشت بیش از هفتاد سال از سلطه‌ی کمونیسم و ممنوعیت هرگونه فعالیت دینی، جامعه‌ی روسیه پس از فروپاشی شوروی با خلأ عمیق اعتقادی و فرهنگی مواجه شد. در این دوران طولانی، اسلام به‌عنوان یکی از ادیان کهن و پرنفوذ در سرزمین روسیه، به پوسته‌ای ظاهری و شناسنامه‌ای تقلیل یافته بود. بسیاری از مسلمانان تنها در نام و هویت، خود را مسلمان می‌دانستند، بی‌آنکه ارتباطی زنده با معارف، فقه، سنت یا اخلاق اسلامی داشته باشند.

اما طی سه دهه‌ اخیر، نشانه‌های روشنی از بازگشت و بیداری دینی در سراسر روسیه آشکار شده است. اکنون در مساجد شهرهای بزرگ و کوچک، به‌ویژه در نمازهای جمعه و اعیاد فطر و قربان، حضور گسترده‌ مردم چشمگیر است؛ حضوری که تا دو دهه پیش تقریباً بی‌سابقه بود. یکی از برجسته‌ترین نمادهای این تحول، بازگشت پررنگ حجاب در میان زنان مسلمان است. با وجود فضای منفی و اسلام‌هراسی پس از جنگ‌های چچن و تبلیغات ضدحجاب، امروز در مسکو و دیگر شهرهای غیرمسلمان‌نشین نیز، زنان محجبه به‌وفور دیده می‌شوند. این امر به‌روشنی نشان می‌دهد که اسلام در روسیه دوباره در حال تنفس است.

در دهه‌ ۱۹۹۰ میلادی، هم‌زمان با فروپاشی شوروی، جریان‌های سلفی و وهابی از فضای خلأ فکری و آشفتگی سیاسی بهره بردند و به‌ویژه در چچنستان نفوذ کردند. این نفوذ، زمینه‌ساز دو جنگ خونین داخلی شد و صدها هزار نفر قربانی این بحران گردیدند. اما با گذر زمان و تجربه‌ تلخ افراط‌گرایی، مسلمانان روسیه به مرحله‌ای تازه وارد شده‌اند؛ مرحله‌ی پوست‌اندازی اسلام در روسیه.

امروز هر دو جامعه‌ سنی و شیعی در روسیه در حال تجربه‌ی نوعی بازسازی معرفتی هستند؛ فرایندی که اگرچه هنوز کامل نشده، اما نشانه‌های روشنی از رشد فکری، تقید دینی و بازگشت ایمان عقلانی در آن به چشم می‌خورد.

اسلام عقلانی و ظهور جریان وسطیه

در فضای کنونی روسیه، دو جریان افراطی و سکولار به تدریج به حاشیه رانده می‌شوند. در مقابل، جریانی از اسلام عقلانی و معتدل در میان نخبگان مسلمان در حال گسترش است؛ جریانی که هم با افراط‌گرایی دینی مرزبندی دارد و هم با بی‌هویتی و بی‌بندوباری غرب‌گرایانه مخالف است. این روند، نشانگر شکل‌گیری تدریجی «اسلام وسطیه» است؛ اسلامی متعادل، عقلانی و منطبق با سنت اصیل که اکنون به عنوان چهره‌ی غالب اسلام روسی در حال تقویت شدن است.

جالب آن‌که سیاست‌های رسمی دولت روسیه نیز در همین راستا تنظیم شده است. حاکمیت روسیه بر تقویت «اسلام سنتی» تأکید دارد؛ اسلامی که پیش از دوره‌ شوروی در این کشور رایج بود و در چارچوب نهاد «مفتیات» (اداره‌ی افتاء) فعالیت می‌کرد. در آن دوران، اسلام روسیه عمدتاً در میان قوم تاتار رواج داشت و بر پایه‌ فقه حنفی اداره می‌شد؛ با این حال، همانند اسلام عثمانی، به‌شدت از اندیشه‌ اهل‌بیتی و فرهنگ ایرانی تأثیر پذیرفته بود.

ریشه‌های ایرانی در اسلام روسی

نکته‌ای تاریخی و جالب‌توجه آن است که در سده‌های گذشته، بسیاری از متون فقهی و دینی علمای روسیه به زبان فارسی نوشته می‌شد. بر اساس نقل امیر مح‌الدینوف، معاون راویل عین‌الدین (رئیس شورای مفتیان روسیه) و رئیس آکادمی اسلامی مسکو، در دوره‌ تأسیس مفتیات در زمان کاترین کبیر، دو مفتی نخست تمام فتاوای خود را به فارسی می‌نوشتند. بعدها زبان تاتاری و سپس روسی نیز به کار گرفته شد، اما تا همین امروز، روحانیان سنتی تاتار، زبان فارسی را می‌دانند و آموزش آن جزو مبانی دینی‌شان است.

بسیاری از علمای تاتار اشعار و آثار خود را به فارسی نگاشته‌اند؛ نشانه‌ای روشن از پیوند عمیق فرهنگی و معرفتی میان اسلام روسی و تمدن ایرانی. در داغستان نیز با وجود غالب بودن مذهب شافعی، محبت به اهل‌بیت(ع) در میان مردم رایج است و این عشق در قالب سنت‌های صوفیانه جلوه‌گر می‌شود. در چچنستان نیز که طریقت‌های صوفیه حضوری پررنگ دارند، محبت اهل‌بیت محور اصلی باور دینی مردم است.

از وهابیت تا بازگشت به تعادل

در سال‌های نخست پس از فروپاشی شوروی، جریان وهابی با سوءاستفاده از روحیه سلحشوری چچن‌ها توانست بخشی از آنان را جذب کند. بسیاری از این نیروها بعدها در نبردهای سوریه مشارکت داشتند. اما روسیه با هوشمندی، در جریان مداخله‌ نظامی خود در سوریه، همین نیروهای افراطی را شناسایی و حذف کرد. پس از پایان بحران سوریه، عملاً اثری از عملیات خرابکارانه و تروریستی در داخل روسیه باقی نماند و حاکمیت توانست از این تجربه برای پاک‌سازی فکری و امنیتی بهره ببرد.

بدین‌ترتیب، جامعه‌ اسلامی روسیه امروز وارد مرحله‌ای تازه شده است: مرحله‌ی تعادل، عقلانیت و بازسازی اعتماد اجتماعی. در این مسیر، اسلام روسی با پشتوانه‌ی تاریخی خود، از ریشه‌های ایرانی و فرهنگ اهل‌بیتی تا سنت‌های فقهی عثمانی و تجربه‌ی صوفیانه‌ی قفقاز، در حال بازتعریف جایگاه خود در دنیای معاصر است.

ریشه‌های تاریخی اسلام در روسیه؛ از مراودات تاتارها تا نفوذ زبان فارسی و پیوندهای ایرانی
 
با توجه به اینکه اسلام روسیه از یک‌سو متأثر از الگوی دینی و فرهنگی عثمانی بوده و از سوی دیگر، بر همزیستی با سایر مذاهب و ادیان تأکید دارد، چگونه می‌توان شکل‌گیری این تبادل فرهنگی و دینی را در دوره‌ای توضیح داد که امپراتوری عثمانی درگیر بحران‌های داخلی و جنگ با اعراب بود و در همان زمان، امپراتوری تزاری روسیه نیز در مسیر توسعه‌طلبی و تقابل سیاسی با عثمانی حرکت می‌کرد؟
 
بحران دو امپراتوری بزرگ ــ یعنی امپراتوری کبیر تزاری و امپراتوری در حال زوال عثمانی ــ در آن دوره موجب افزایش مراودات دینی، ایدئولوژیک و باوری میان مسلمانان شد. جریان اسلام در روسیه، به‌ویژه در میان اهل سنت، سه شاخه اصلی دارد: جریان چچن‌ها که اساساً صوفی هستند و هنوز هم همان‌گونه‌اند؛ در بسیاری از مناطق آنان حلقه ذکر دارند، ورد می‌گویند و فضای درویشی و صوفیانه میانشان زنده است. جریان دوم، شافعی‌ها هستند که آنان هم نوعی صوفی‌اند، اما با تفاوت‌هایی نسبت به چچن‌ها و البته تأثیرگذاری کمتری دارند. اما جریان اصلی، جریان تاتارهاست که از گذشته تا امروز، بدنه‌ی اصلی اسلام در روسیه را شکل داده است.
 
تاتارها از ابتدا بر مذهب حنفی بودند؛ مذهبی که مذهب رسمی عثمانی نیز به شمار می‌رفت. علاوه بر این، مراودات آموزشی تاتارها با عثمانی بسیار گسترده بود. علمای تاتار برای تحصیل به سرزمین عثمانی می‌رفتند، زیرا زبان تاتاری شاخه‌ای از زبان ترکی است و همین موجب سهولت ارتباط می‌شد. هنوز هم تاتارها به‌راحتی با ترک‌ها سخن می‌گویند و حتی ما آذری‌ها هم در گفتگو با آنان مشکلی نداریم. هر کس اندکی ترکی بداند، به‌سادگی می‌تواند با تاتارها ارتباط برقرار کند. این پیوند زبانی و فرهنگی، بستری ماندگار برای ارتباط میان دو ملت ایجاد کرده است.
 
این رفت‌و‌آمدها و مناسبات، هرچند در سطح کلان و رسمی و سیستماتیک نبوده، اما پیوسته وجود داشته است؛ مراوداتی در سطح علمی، فرهنگی و تجاری. حتی در بحبوحه‌ی اختلافات و منازعات سیاسی نیز این روابط ادامه یافته است؛ مانند روابط ایران و روسیه در دوران جنگ‌ها. در اوج نبرد میان دو کشور، تجارت بین ایران و روسیه برقرار بود. در آستاراخان، اسکله‌هایی وجود دارد که متعلق به ایران بوده و هنوز هم نشانه‌های آن پابرجاست. در شهر ماخاچ‌قلعه، مدرسه ایرانیان، کنسولگری و مسجد ایرانی‌ها وجود داشته است؛ برخی از آن‌ها هنوز هم حفظ شده‌اند، هرچند متأسفانه بخشی نیز در نتیجه‌ی بی‌توجهی از بین رفته است.
 
در شهر تاریخی دربند نیز، مسجدی به نام "مسجد همشهری" یا "مسجد ایرانیان" وجود دارد. کتیبه‌ی تاریخی این مسجد هنوز باقی است و بنای آن با تلاش‌ها و پیگیری‌های فراوان بازسازی شده و اکنون نیز در حال مرمت است. حتی در آستاراخان مسجد دو طبقه‌ای وجود دارد که به "مسجد فارس‌ها" معروف است. در داغستان نیز روستایی وجود دارد به نام "پرسیس‌کی" یا همان "روستای فارس‌ها"، که ساکنانش از اهالی اردبیل‌اند و در دوره‌ای بسیار قدیم، پیش از جنگ‌ها یا اندکی پس از آن، در آن منطقه ساکن شده‌اند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که علی‌رغم منازعات تاریخی، روابط فرهنگی و دینی ایرانیان با مسلمانان روسیه همواره پابرجا بوده است.
 
همین وضعیت در مورد عثمانی و ترکیه نیز صدق می‌کند. هرچند منازعات میان ترک‌ها و روس‌ها فراوان بود، اما تعاملات دینی و اجتماعی در سطح مردمی قطع نشد. منطقه کلیمه، نمونه‌ای روشن از این روابط است؛ سرزمینی که بارها میان امپراتوری عثمانی و روسیه دست‌به‌دست شد و نهایتاً جنگ‌هایی به نام "جنگ کریمه" از دل آن بیرون آمد. تاتارهای کلیمه هنوز هم به ترک‌ها بسیار نزدیک‌اند. در واقع، تاتارها خود چند شاخه‌اند: تاتارهای کریمه، تاتارهای تاتارستان و تاتارهای نیشات، که هرکدام ویژگی‌های خاص خود را دارند. اما جریان تاتاری که امروزه بیشتر شناخته می‌شود، همان تاتارستان است.
 
اسلام از دو مسیر اصلی وارد روسیه شد: نخست از مسیر شرقی، یعنی از سمت آسیای میانه و بخارا، و دوم از مسیر غربی، از طریق قفقاز و دریای خزر. تاتارها معمولاً برای تحصیل علوم دینی به بخارا می‌رفتند، و از آنجا که زبان علمی و آموزشی در بخارا فارسی بود، آنان فارسی را می‌آموختند. از همین رو، زبان دینی‌شان فارسی شد و تا امروز نیز این سنت ادامه دارد. در شرق روسیه، تقریباً همه امامان جماعت تاجیک هستند و به زبان فارسی سخن می‌گویند. در واقع، اگر کسی فارسی بداند، برای ارتباط با این جوامع دینی به زبان روسی نیازی ندارد.
 
از سوی دیگر، از مسیر غربی نیز، یعنی از طریق ایران، اسلام وارد شد. از نواحی تابستان، دربند، ماخاچ‌قلعه تا مناطق شمالی‌تر، علما و مبلغان ایرانی نقش مؤثری در گسترش اسلام ایفا کردند. همچنین، از مسیر ترکیه نیز جریان دینی وارد روسیه شد و در نتیجه، اسلام روسی ترکیبی از تأثیرات ایرانی، ترکی و بومی شد. به همین دلیل، بسیاری از آداب و رسوم مسلمانان روسیه، شباهت زیادی به فرهنگ ایرانی دارد.
ارسال نظرات