۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۵
کد خبر: ۷۹۴۵۱۲

شکست بزرگ ضد فرهنگ‌ها

شکست بزرگ ضد فرهنگ‌ها
همجنس‌گرایی همواره یکی از مضامین موردعلاقه صاحبان آثار در غرب فرهنگی و معرفتی بوده اما آمارها از بی‌توجهی مخاطبان به‌ سینمای تحمیلی همجنس‌گرایانه در آمریکا خبر می‌دهند.

همجنس‌گرایی همواره یکی از مضامین موردعلاقه صاحبان آثار در غرب فرهنگی و معرفتی بوده و از دوران پاگرفتن موج نو هالیوود به این‌سو موردتوجه طیف قابل‌توجهی از مخاطبان سینمای جهان و آمریکا قرار گرفته است؛ اما با ورود صنعت سینما به دهه دوم قرن بیستم و پس از اهدای اغلب جوایز مهم به جامعه سفیدپوستان آمریکایی - که باعث داغ‌شدن هشتگ Oscarsowhite# شد - بود که ورق به یکباره برگشت و تأکید آکادمی علوم و هنر‌های سینمایی به مسئله حمایت از رنگین‌پوستان و همجنس‌گرایان شدت گرفت، به‌گونه‌ای که بازار این صنعت را با خود وارد دوران جدیدی کرد و روند کم‌وبیش معمولی و ارگانیک ساخت و تربیت سلیقه مخاطبان آمریکایی به‌واسطه کمپانی‌ها و شرکت‌های عظیم فیلم‌سازی را مهندسی کرد. در این فرایند، آکادمی بنا به گفته گردانندگانش، تعداد اقلیت‌های جنسی و نژادی را در میان اعضای خود دوبرابر کرد.

در همین راستا اُسکار ۲۰۲۴ به‌مثابه یک نقطه عطف جایگاهی مهم و تاریخی به دست آورد که بر اساس آن، اعضاء شروط چهارگانه‌ای به این مراسم سالیانه اضافه کردند که هر اثر برای نامزدشدن در شاخه بهترین فیلم باید حداقل دو مورد از آن‌ها را رعایت کند. همه این موارد مربوط به سیاست‌های دیکته‌شده جنسی تحت عنوان مقابله با تبعیض‌هایی است که به قول آن‌ها، جمعیت غالب سفید و جنسیت‌های تثبیت‌شده زن و مرد را در مرتبه بالاتری از آن‌ها قرار می‌دهد. حتی «نتفلیکس» به‌عنوان مهم‌ترین و پرمخاطب‌ترین سرویس پخش استریم، نگاه ویژه‌ای به جماعت همجنس‌باز یا آن‌طور که دوستان جامعه جهانی از آن‌ها با اسم همجنس‌گرا یاد می‌کنند، دارد و با مهندسی سلیقه و ذهن کاربران هویت آن‌ها را مخدوش می‌کند.

اما انتخاب مجدد دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده را باید نشانه‌ای بر آغاز پایان یک دوران که تأثیرش را بر صنعت فرهنگی و تولیدات سرگرم‌کننده، به‌ویژه در سینما می‌گذارد، قلمداد کرد. در تازه‌ترین نمونه فیلم سینمایی Kiss of the spider woman که در دسته آثار همجنس‌خواهانه قرار می‌گیرد، افتتاحیه بسیار بدی را در سینما‌های آمریکای شمالی تجربه کرده و در ازای هر سالن تنها ۷۶۷ دلار فروخته تا حتی با حضور «جنیفر لوپز» در مقام بازیگر، آورده‌ای در حدود ۹۲۰ هزاردلار در آخر هفته داشته باشد. ادامه این روند باعث می‌شود تا فیلم موردنظر برای جبران ضرر‌های مادی‌اش از پرده پایین بیاید و به استریم کوچ کند.

این اولین‌بار نیست که یک اثر همجنس‌گرایانه در مسیر عرضه خود به تماشاگران جدی سینما با مسئله و مشکل جدی مواجه می‌شود؛ اتفاقی که اگر ادامه‌دار باشد، می‌تواند سینما را به وضع سابقش برگرداند و فیلم‌های موردعلاقه جریان‌های مسلط فرهنگی در هالیوود را به طور مثال به چیزی شبیه به میزانسنی که در دهه هشتاد میلادی رواج داشت نزدیک کند. فیلم Kiss of the spider woman در حالی تاکنون کمتر از ۱ میلیون دلار فروخته که دو شرکت «رودسایز اترکشنز» و «لاینزگیت» برای خرید این اثر ۳۴ میلیون دلار هزینه کرده‌اند و گمان نمی‌رود که «بوسه زن عنکبوتی» حتی به موفقیتی نسبی و حداقلی در اکران دست پیدا کند. 

امیلیاپرز

«ژاک اودیار» فیلم‌ساز مهم و شناخته‌شده‌ای در میان کارگردانان متأخر فرانسوی محسوب می‌شود که با آثاری از قبیل «یک پیامبر»، «قهرمان خودساخته»، «لب‌هایم را بخوان» و... تا فیلم پرسروصدای «امیلیاپرز» از معدود امید‌های سینمای اروپا در برابر هژمونی فرهنگی جریان اصلی هالیوود به نظر می‌رسید. اما سودای کسب جایزه او را نیز فریب داد تا باتوجه‌به معیار‌های مضمون‌زده و دیکته‌شده از سمت اعضای آکادمی طوری که آن‌ها دوست دارند پشت دوربین قرار بگیرد و با نظرگاه این جماعت، اثر مطلوب و نرمال جشنواره‌ها و جشن‌های متأخر سینمایی را به روی پرده بیاورد. امیلیاپرز، روی کاغذ از ایده جسورانه‌ای برخوردار است؛ اما نحوه پرداخت اودیار به سوژه بیش از آنکه در خدمت زبان سینما باشد، دربست در اختیار جنبش‌های هویت‌طلب و از زیر بته به‌عمل‌آمده جنسی قرار می‌گیرد.

این فیلم ماجرای رئیس یک کارتل مکزیکی را روایت می‌کند که قصد دارد با کمک وکیلش، برای فرار از جهان سیاه جنایت اقدام کند و در این راه از یک مرد به زن، تغییر جنسیت دهد. فیلم عمیقاً درگیر تأویل‌ها و تفسیر‌های هم‌جنس‌بازانه می‌شود و مخاطبان هدف آثار ژاک اودیار را سرخورده می‌کند. باوجود این، اثر در نودوهفتمین دوره جوایز اسکار با نامزدی در ۱۳ رشته پیشتاز بود و در انتها توانست جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین ترانه فیلم را به دست بیاورد. اولین شکست واضح «امیلیاپرز» اما در باکس آفیس جهانی رقم خورد تا لخت بودن پادشاه به عینه و با وضوح بالا مشخص شود. «امیلیاپرز» با بودجه 25 میلیون‌دلاری درنهایت فروشی بهتر از 16 میلیون دلار در سراسر دنیا به دست نیاورد تا عاقبتش با سالن‌های سینما و در میان بینندگان جدی سینما خاتمه خوشی نداشته باشد. 

لایت‌یر

«لایت‌یر» اسپین‌آف مجموعه محبوب «داستان اسباب‌بازی» قرار بود سالن‌های سینما را به تسخیر خود درآورد، اما این انیمیشن با مخدوش کردن خاطره خوش هواداران دنیای اسباب‌بازی، رشته پیکسار و والت‌دیزنی را در جذب نگاه مخاطب پنبه کرد تا فیلم درنهایت شکست بدی را در باکس آفیس تجربه کند. اما داستان از چه قرار بود؟ «لایت‌یر» پس از فرودآمدن در سیاره دشمن تلاش برای بازگشت به خانه را شروع می‌کند. این انیمیشن از دو شخصیت همجنس‌گرا بهره برده بود که همین مسئله در زمان اکرانش حسابی سروصدا به راه انداخت و فیلم را با چالش‌هایی، به‌خصوص در اکران جهانی، روبه‌رو کرد. در همین راستا مسئولان امارات متحده عربی تصمیم گرفتند انیمیشن را برای عموم به نمایش نگذارند.

اکران «لایت‌یر» در مالزی نیز به در بسته خورد تا عاقبت فیلم باوجود بودجه گزاف ۲۰۰ میلیون‌دلاری فقط ۲۲۶ میلیون دلار در سراسر دنیا فروش کند. تجربه نشان داده غول‌های صنعت سینما در مواجهه با آثار دنباله‌دارشان که ریشه در دهه‌های گذشته دارد نباید سیر مرسوم قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی را با دست‌فرمان «تنوع» از مسیر خود منحرف کنند، چون در این صورت احتمالاً با واکنش بسیار منفی‌ای از طرف مخاطبان هدف خویش روبه‌رو می‌شوند. پرواضح است در خصوص اسپین‌آف «داستان اسباب‌بازی»، این قضیه شدت بیشتری نیز پیدا می‌کند. 

کوییر

همان‌طور که از اسم فیلم «کوییر» برمی‌آید، بیننده با یک فیلم همجنس‌گرایانه در خصوص رابطه میان دو فرد طرف است که پیش از تماشا لایه بیرونی و حتی درونی‌تر پیرنگ را برایش مشخص و نشانه‌گذاری می‌کند. اولین نمایش این اثر در هشتادویکمین جشنواره فیلم ونیز رقم خورد؛ چندی بعد، «کوییر» توسط کمپانی لاکی‌رد خریداری و در سینما‌های ایتالیا اکران شد تا عملاً حضور جهانی‌اش در بازار‌های دنیا را آغاز کند. «لوکا گوادانینو» کارگردان اثر که پیش‌تر با فیلم «مرا با نامت صدا بزن» در میان مخاطبان سینمای جشنواره‌ای شناخته می‌شد، «کوییر» را شخصی‌ترین تجربه سینمایی‌اش خواند و آن را ادای دینی به «مایکل پاول» و «امریک پرسبرگر» کارگردانان فیلم مهم کفش‌های قرمز قلمداد کرد. «کوییر» عموماً با نقد‌های مثبتی از طرف منتقدان روبه‌رو شد؛ اما در جایی که باید، یعنی در میان قضاوت مردم شانسی برای مطرح‌شدن نداشت، چون با بودجه‌ای بالغ بر ۵۰ میلیون دلار، فقط اندکی بیش از ۷ میلیون دلار فروش کرد تا حتی حضور چهره سرشناسی چون «دنیل کریگ» هم به کارش نیاید.

ارسال نظرات