۰۵ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۴
کد خبر: ۷۹۵۴۳۳
حجت‌الاسلام اکبری جدی مطرح کرد؛

ادبیات اسلامی روسی؛ پلی به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز در روسیه ( بخش دوم)

ادبیات اسلامی روسی؛ پلی به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز در روسیه ( بخش دوم)
نماینده ولی فقیه در روسیه و رییس مرکز اسلامی مسکو ، به بررسی ابعاد جدیدی از تحولات دینی در روسیه معاصر پرداخت و تاکید کرد: روسیه پس از تجربه افراط‌گرایی، به دنبال الگویی از اسلام عقلانی و بومی است که بتواند نقش سازنده‌ای در بازسازی هویت معنوی ایفا کند و در عین حال، با فرهنگ ملی این کشور همسو باشد.

اشاره: در دهه‌های اخیر، مطالعه و بازخوانی جایگاه دین و هویت اسلامی در روسیه معاصر به یکی از موضوعات محوری در حوزه‌های تمدنی، فرهنگی و روابط بین‌الملل، به‌ویژه روابط میان ایران و روسیه، تبدیل شده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان سلطه‌ی ایدئولوژیک کمونیسم و سکولاریسم اجباری، فضای دینی در این کشور بار دیگر امکان ظهور یافت و میلیون‌ها مسلمان، به‌ویژه در مناطق قفقاز، ولگا و تاتارستان، مسیر بازسازی معرفت دینی و احیای سنت‌های اسلامی را آغاز کردند.

این تحولات نه تنها موجب بازتعریف نسبت جامعه روسیه با دین شده است، بلکه تجربه‌ای منحصر به فرد از «اسلام بومی و عقلانی» را شکل داده که با قرائت‌های افراطی و خشونت‌آمیز از اسلام تفاوت بنیادین دارد. هم‌زمان، بازسازی ادبیات سنتی اسلامی و توجه به میراث فرهنگی و تاریخی مسلمانان روس، امکان هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان اقوام و مذاهب گوناگون این کشور را فراهم کرده و چارچوبی برای درک دین به‌عنوان عنصری هویت‌بخش و فرهنگی ارائه می‌دهد.

گفت‌وگوی پیش‌رو با حجت‌الاسلام صابر اکبری جدی نماینده ولی فقیه در روسیه و رییس مرکز اسلامی مسکو  به مطالعه‌ روند تحولات دینی در روسیه معاصر، از جمله موضوعات مهم در فهم نقش اسلام در بازسازی هویت فرهنگی، تعامل تاریخی با اقوام غیرمسلمان و پیوندهای تمدنی با کشورهای اسلامی مانند ایران می پردازد تا با تمرکز بر تجربه مسلمانان تاتار و تحلیل گفتمان دینی بومی، تصویری روشن از تحولات فکری و فرهنگی روسیه پس از فروپاشی شوروی ارائه کند و نشان دهد که چگونه اسلام، به‌عنوان بخشی از حافظه تاریخی و هویت فرهنگی، در جامعه روسیه زنده و پویا باقی مانده است.

ادبیات اسلامی روسی؛ پلی به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز در روسیه ( بخش دوم)

چگونه تحولات پس از فروپاشی شوروی موجب شکل‌گیری نوعی «اسلام عقلانی و بومی» در روسیه شد و چه تفاوتی با قرائت‌های افراطی از اسلام دارد؟

در تحلیل وضعیت کنونی اسلام در روسیه، می‌توان از مفهوم «اسلام امروزی» سخن گفت؛ اسلامی که حاصل نوعی پوست‌اندازی تاریخی در بستر تحولات اجتماعی و فرهنگی پس از فروپاشی شوروی است. این دگرگونی را نباید صرفاً تغییری در ظاهر یا مناسک دینی دانست، بلکه باید آن را تحولی در بنیان‌های معرفتی و ذهنی مسلمانان روسیه تلقی کرد. جامعه‌ای که دهه‌ها در فضای ضد دینی کمونیسم زیسته بود، اکنون به‌تدریج در حال بازتعریف نسبت خود با دین است و به سوی قرائتی عقل‌گرایانه، متوازن و اجتماعی از اسلام حرکت می‌کند.

پس از فروپاشی شوروی، خلأ دینی گسترده‌ای در روسیه پدید آمد. در این فضای تهی از معنا، جریان‌های افراطی با تکیه بر پشتیبانی مالی و ایدئولوژیک برخی دولت‌های عربی – به‌ویژه عربستان سعودی – وارد عرصه شدند و کوشیدند رهبری معنوی مسلمانان را به دست گیرند. این جریان‌ها، با ایجاد شبکه‌های تبلیغی و آموزشی، زمینه‌ گسترش خشونت مذهبی را در مناطقی مانند چچن، داغستان و اینگوشیا فراهم کردند. نتیجه، شکل‌گیری تصویری از اسلام بود که با عقلانیت و رحمت فاصله داشت و بیشتر با انتقام و افراط‌گرایی شناخته می‌شد.

در چنین شرایطی، جامعه‌ای که دهه‌ها از دین فاصله گرفته بود، ناگهان با چهره‌ای خشن و تحریف‌شده از دین مواجه شد. به تعبیر دقیق‌تر، بازگشت دین در روسیه نه به‌صورت تدریجی و فرهنگی، بلکه به شکلی شوک‌آور و همراه با افراط‌گرایی رخ داد؛ وضعیتی که به تعبیر برخی ناظران، همچون ریختن بنزین بر آتش خاموش‌نشده‌ کمونیسم بود.

برای نمونه، هنگامی که فردی روسی با واژه‌ای مانند «شهید» مواجه می‌شود، درک روشنی از معنای آن ندارد. این ناآشنایی نه از سر بی‌توجهی، بلکه از فقدان پیوند زبانی و فرهنگی با میراث اسلامی ناشی می‌شود. در واقع، مفاهیمی چون «شهادت»، «جهاد» و «مجاهدت» در ذهن بخش بزرگی از جامعه روسیه معاصر، نه معنایی مثبت و معنوی، بلکه بار خشونت و ترس را تداعی می‌کنند.

در برابر این وضعیت، ضرورت بازسازی گفتمان اسلامی در روسیه به‌عنوان یک نیاز تاریخی مطرح شد. امروزه مأموریت اصلی اندیشه‌ورزان و نهادهای دینی در این کشور، نه تقابل سلبی با سکولاریسم یا غرب‌گرایی، بلکه تولید گفتمان معرفتی و عقلانی از اسلام است که بتواند با زبان معاصر، پاسخ‌گوی نیازهای فکری و معنوی انسان روسی باشد. این رویکرد، به‌دنبال بازنمایی اسلامی است که بر فطرت، اخلاق و عقلانیت استوار است؛ اسلامی که نه به‌دنبال سلطه سیاسی، بلکه در پی تبیین معنای انسانیِ ایمان و عدالت است.

در این میان، نگاه روس‌ها به ایران نیز دچار تحول شده است. تجربه‌ تلخ افراط‌گرایی باعث شده که بخشی از نخبگان روسیه به دنبال الگوی دینی‌ای باشند که در عین استقلال از غرب، بتواند نقش سازنده‌ای در بازسازی هویت معنوی ایفا کند. از این منظر، ایران به‌عنوان کشوری که توانسته اسلام عقلانی و تمدنی را در قالبی بومی و فرهنگی ارائه دهد، مورد توجه قرار گرفته است.

به‌بیان دیگر، بازسازی فهم دینی در روسیه معاصر، صرفاً تلاشی در جهت احیای دین نیست، بلکه تلاشی برای بازتعریف نسبت میان عقل، ایمان و هویت فرهنگی است؛ فرآیندی که می‌تواند الگویی تازه از هم‌زیستی میان دین و جامعه مدرن را در بستر روسی رقم بزند.

ادبیات اسلامی روسی؛ پلی به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز در روسیه ( بخش دوم)

چگونه بازسازی «ادبیات سنتی اسلامی روسی» توانسته است به همزیستی مسالمت‌آمیز میان مسلمانان و مسیحیان در روسیه معاصر کمک کند؟

پس از تجربه‌ تلخ گسترش افراط‌گرایی مذهبی در دهه‌ی ۱۹۹۰ و آغاز قرن بیست‌و‌یکم، حاکمیت روسیه به تدریج به این نتیجه رسید که تداوم این وضعیت می‌تواند ثبات ملی را با خطر مواجه کند. از این‌رو، دستگاه‌های امنیتی و نهادهای فرهنگی این کشور به این جمع‌بندی رسیدند که مقابله‌ی مؤثر با افراط‌گرایی نه از طریق حذف دین از عرصه‌ی عمومی، بلکه از مسیر بازسازی و تقویت «ادبیات سنتی اسلامیِ روسی» ممکن است؛ ادبیاتی که ریشه در تاریخ طولانی هم‌زیستی مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در این سرزمین دارد.

این رویکرد را می‌توان نوعی بازگشت به تجربه‌ی تاریخی روسیه دانست؛ تجربه‌ای که نشان می‌دهد اسلام در این کشور نه به‌عنوان دینی بیگانه، بلکه به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی و ملی روس‌ها پذیرفته شده است. حتی در دوره‌هایی که روابط مسلمانان تاتار و روس‌ها با تنش و درگیری همراه بوده، روند کلی تاریخ نشان می‌دهد که تعامل و هم‌زیستی فرهنگی بر منازعه غلبه داشته است. در فرهنگ عامه‌ روس‌ها نیز این پیوند عمیق بازتاب یافته است؛ چنان‌که عبارت معروف «تاتار از ماست» بیانگر نوعی احساس خویشاوندی تاریخی و فرهنگی میان دو ملت است.

بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که در طول قرون، تأثیر متقابل فرهنگی میان مسلمانان تاتار و مسیحیان روسی بسیار عمیق بوده است. در مناطق تاتارنشین، بسیاری از مسیحیان ارتدوکس در سبک زندگی، آداب خانوادگی، نوع پوشش و حتی آیین‌های اجتماعی، به مسلمانان شباهت یافته‌اند. این درهم‌تنیدگی فرهنگی موجب شده که تمایز میان هویت دینی و فرهنگی در بسیاری از موارد از میان برود.

در سال‌های اخیر، دولت روسیه بیش از پیش به اهمیت این میراث مشترک پی برده است. تجربه‌ افراط‌گرایی به آنان آموخته که ثبات اجتماعی تنها در گرو تقویت ریشه‌های فرهنگی و تاریخی هم‌زیستی است. بر همین اساس، تکیه بر اسلام بومی روسیه و حمایت از سنت‌های دینی و فرهنگی تاتارها، بخشی از راهبرد ملی برای حفظ انسجام اجتماعی به شمار می‌رود. امروز دیگر جداسازی تاتارها از پیکره‌ ملت روسیه نه ممکن است و نه مطلوب؛ زیرا هر دو گروه خود را بخشی از یک ملت واحد می‌دانند.

در میان تاتارها، دیانت اسلامی جزئی جدایی‌ناپذیر از هویت قومی آنان است. اسلام در این جامعه نه صرفاً یک باور مذهبی، بلکه عنصری بنیادین از خودآگاهی تاریخی و فرهنگی محسوب می‌شود. در واقع، وقتی تاتارها از اسلام سخن می‌گویند، در همان حال از تاتار بودن خود نیز سخن می‌گویند. این هم‌پیوندی میان ایمان دینی و هویت قومی یکی از دلایل پایداری اسلام در میان آنان است. تاتارها به دلیل آنکه خود را نخستین مسلمانان روسیه می‌دانند، اسلام را با احساس اصالت و ریشه‌داری تاریخی درآمیخته‌اند.

این هویت تاریخی در دهه‌های اخیر نیز از سوی دولت روسیه به رسمیت شناخته شده است. برای نمونه، در چند سال گذشته، مراسم بزرگداشت «هزار و صدمین سال ورود اسلام به روسیه» به‌صورت گسترده در سراسر کشور برگزار شد. این رویداد که عنوان رسمی آن از سوی دولت تعیین شد، با برگزاری همایش‌های علمی، نمایشگاه‌های فرهنگی و برنامه‌های رسانه‌ای متعددی همراه بود.

برگزاری چنین مراسمی نشان می‌دهد که اسلام در روسیه امروز، نه دینی تحمیلی یا وارداتی، بلکه بخشی از حافظه‌ تاریخی و فرهنگی این سرزمین است. برای بسیاری از مسلمانان روس، از جمله تاتارها، اسلام بیش از آنکه ایدئولوژی سیاسی باشد، میراثی معنوی و هویت‌بخش است که در عمق زندگی روزمره و حافظه‌ جمعی آنان حضور دارد. این امر موجب شده است که اسلام در روسیه نه در تقابل با فرهنگ ملی، بلکه در پیوندی طبیعی و تاریخی با آن استمرار یابد.

ادبیات اسلامی روسی؛ پلی به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز در روسیه ( بخش دوم)

چگونه می‌توان هم‌زیستی میان سکولاریسم حکومتی و دینداری اجتماعی را در روسیه معاصر، به‌ویژه در مسئله‌ حجاب، تبیین کرد؟

در بررسی وضعیت فکری و فرهنگی روسیه معاصر، یکی از نکات جالب و در عین حال متناقض‌نما، هم‌زیستی دو پدیده است: از یک سو، برگزاری جشن‌های رسمی و گسترده برای بزرگداشت اسلام و مسلمانان، و از سوی دیگر، برداشت‌های عمومی یا رسانه‌ای مبنی بر محدودیت‌های دینی، از جمله در موضوع حجاب. این تضاد ظاهری، پرسشی را پیش می‌کشد: چگونه ممکن است کشوری که هزار و صدمین سال ورود اسلام به سرزمین خود را با شکوه تمام جشن می‌گیرد، همزمان از سوی برخی رسانه‌ها متهم به ممنوعیت حجاب شود؟

در واقع، بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که چنین تصویری نادرست و برخلاف واقعیت است. در روسیه، هیچ قانون رسمی یا سراسری برای منع حجاب وجود ندارد. مواردی که گاه به عنوان «مخالفت با حجاب» مطرح می‌شوند، بیشتر ناشی از برداشت‌های فرهنگی یا تصمیم‌های محدود مدیران محلی است، نه سیاست کلان دولت. برای مثال، در مواردی معدود، مدیران برخی مدارس تلاش کرده‌اند مانع حضور دختران محجبه در کلاس شوند، اما این اقدام با شکایت خانواده‌ها روبه‌رو شده و دادگاه‌ها در نهایت به نفع مسلمانان رأی داده‌اند. طبق قوانین روسیه، هیچ مقام اجرایی یا آموزشی حق ندارد کسی را به بی‌حجابی مجبور کند.

در این میان، باید به ماهیت سکولار نظام سیاسی روسیه نیز توجه داشت. سکولاریسم در روسیه، به معنای جدایی نهاد دین از نهاد سیاست است، نه دشمنی با دین. در نتیجه، مظاهر دینی در فضای عمومی مورد ممنوعیت قرار نگرفته‌اند. برعکس، در سال‌های اخیر گرایش به حجاب و پایبندی به ارزش‌های اسلامی در میان جوانان مسلمان، به‌ویژه در مناطق تاتارنشین، رو به افزایش بوده است.

با این حال، واقعیت‌های اجتماعی نشان می‌دهد که در برخی محیط‌های کاری یا شغلی، ممکن است محدودیت‌های غیرقانونی یا عرفی وجود داشته باشد. برای نمونه، کارفرمایی ممکن است به دلیل شرایط کاری خاص، نوع خاصی از پوشش را الزامی بداند؛ اما این الزام، نه از سر مخالفت با حجاب، بلکه به اقتضای ماهیت کار است. در مقابل، در دانشگاه‌ها، مراکز علمی و پژوهشی و حتی آزمایشگاه‌ها، هیچ‌گونه محدودیتی در استفاده از حجاب اسلامی گزارش نشده است.

در زندگی روزمره نیز زنان مسلمان در رشته‌ها و حوزه‌های مختلف تحصیل و فعالیت می‌کنند و از این نظر، مانع ساختاری در برابر آنان وجود ندارد. البته باید توجه داشت که در سنت تاریخی و فرهنگی تاتارها، مفهوم «حجاب کامل» به معنای متعارف در کشورهای اسلامی دیگر، رایج نبوده است. زنان تاتار از دیرباز نوعی پوشش بومی داشته‌اند که با الگوهای عربی یا ایرانی تفاوت دارد. آنان معمولاً روسری‌هایی بر سر می‌کردند که بخشی از موها در آن نمایان بود، اما همین پوشش، در فرهنگ تاتاری، «حجاب سنتی» محسوب می‌شد.

این نوع پوشش ریشه‌ای عمیق در تاریخ فرهنگی تاتارها دارد. نقاشی‌ها و تصاویر قدیمی از قرون گذشته نشان می‌دهد که زنان تاتار همواره پوششی ساده و سنتی داشته‌اند که ضمن رعایت عفاف، متناسب با اقلیم سرد و فرهنگ محلی آنان بوده است. جالب آنکه، تأثیر این الگوی پوشش، تنها به جوامع مسلمان محدود نمانده و در میان روس‌های غیرمسلمان نیز رسوخ کرده است. حتی در نمادهای فرهنگی و تبلیغاتی روسیه – مانند تصویر مشهور دختر روس با روسری در بسته‌بندی شکلات‌های سنتی – ردّی از همین فرهنگ دیده می‌شود.

در واقع، نوعی هم‌پوشانی فرهنگی میان مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس در زمینه‌ پوشش وجود دارد. بسیاری از نقاشی‌ها و آثار هنری روسی، زنان ارتدوکس را با لباس‌های بلند و روسری‌ها البته به نه به طور کامل پوشیده به تصویر می‌کشند؛ پوششی که شباهت زیادی به حجاب اسلامی دارد. این اشتراک فرهنگی به‌ویژه در مناطق تاتارنشین که تعامل تاریخی آنان عمیق‌تر بوده است، بیش از دیگر نقاط مشاهده می‌شود.

حتی در فصل زمستان، بسیاری از زنان روس به دلیل سرمای شدید، هنگام بستن روسری یا شال، ظاهری نزدیک به زنان مسلمان پیدا می‌کنند. این شباهت نه‌تنها ناشی از ضرورت اقلیمی، بلکه بازتابی از هم‌زیستی فرهنگی دیرینه میان مسلمانان و مسیحیان روسیه است.

البته در مناطق خاصی مانند داغستان، جریان‌های صوفی با گرایش شدیدتر به حجاب کامل یا پوشیه نیز وجود دارند، اما این گروه‌ها در اقلیت‌اند و تأثیر قابل توجهی بر فضای عمومی جامعه ندارند.

از سوی دیگر، باید یادآور شد که حتی در میان زنان مسیحی ارتدوکس نیز، پوشش دینی جایگاه ویژه‌ای دارد. زنان روحانی یا مذهبی ارتدوکس لباس‌هایی بلند و روسری‌هایی پوشیده به تن دارند؛ پوششی که از بسیاری جهات با حجاب اسلامی قابل مقایسه است. این امر نشان می‌دهد که فرهنگ پوشش دینی در روسیه، نه امری صرفاً مذهبی، بلکه پدیده‌ای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی است که ریشه‌های آن در هر دو سنت اسلامی و مسیحی قابل ردیابی است.

به این ترتیب، آنچه در نگاه نخست به عنوان «تناقض» میان حمایت رسمی از اسلام و وجود برخی مخالفت‌های ظاهری با حجاب تلقی می‌شود، در واقع حاصل سوء‌برداشت یا تحلیل سطحی است. جامعه روسیه امروز، با همه‌ پیچیدگی‌هایش، نمونه‌ای از هم‌زیستی میان سکولاریسم حکومتی و دینداری اجتماعی است؛ ساختاری که در آن، دین و فرهنگ سنتی همچنان در تار و پود زندگی مردم حضور فعال دارد، هرچند در قالب‌هایی متفاوت از الگوهای رایج در جهان اسلام.

ارسال نظرات