۰۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۸
کد خبر: ۷۹۵۴۷۵
استاد تبریزی مطرح کرد؛

رجال سیاسی ما؛ شیفته بیگانه، بی‌اعتنا به وطن

رجال سیاسی ما؛ شیفته بیگانه، بی‌اعتنا به وطن
استاد قاسم تبریزی در نشست «روایت اسناد لانه جاسوسی» با بررسی اسناد لانه جاسوسی، رجال سیاسی ایران قبل از انقلاب را "شیفته بیگانه و بی‌اعتنا به وطن" توصیف کرد و فقدان شخصیت مستقل را ریشه اصلی این وابستگی دانست.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، استاد قاسم تبریزی در نشست تخصصی با عنوان «روایت اسناد لانه جاسوسی» که امروز در پژوهشکده تاریخ معاصر با هدف بررسی ابعاد مختلف اسناد به‌جامانده از سفارت آمریکا در تهران در سیاست خارجی ایالات متحده برگزار شد؛ با بیان اینکه موضوع سخن او پیرامون «رجال و جریان‌شناسی رجال در اسناد لانه جاسوسی و وابستگان و مرتبطین با آمریکا» است، اظهار داشت: در یک نگاه کلی، مشکل اصلی رجال سیاسی و فرهنگی ما در طول تاریخ، فقدان شخصیت مستقل بوده است. این مشکل را از دوران قاجار، به‌ویژه از زمان ناصرالدین‌شاه شاهدیم. ضعف ایمان، ناآگاهی سیاسی، قدرت‌طلبی، ثروت‌طلبی، شهرت‌طلبی و دنیاپرستی، ویژگی بارز این قشر بوده و همین امر سبب وابستگی آنان به قدرت‌های بیگانه شده است.

وی خاطرنشان کرد: از دوره ناصرالدین‌شاه تا کودتای انگلیسی سوم اسفند، اگرچه ظاهراً حاکمیت مستقل بود، اما رجال سیاسی و فرهنگی کشور شیفته و وابسته به روسیه و انگلستان بودند. در دوره رضاخان، این وابستگی به‌صورت کامل شکل گرفت و حاکمیت در اختیار سیاست بیگانه قرار گرفت. در دهه ۲۰ شمسی، فضای تنفس کوتاهی ایجاد شد، اما بار دیگر عده‌ای به شوروی، عده‌ای به غرب و انگلستان، و پس از تشکیل رژیم صهیونیستی، گروهی نیز به اسرائیل وابسته شدند.

استاد تبریزی افزود: بنابراین چنین افرادی را نمی‌توان «رجال» نامید بلکه باید گفت «لارجال» هستند، زیرا مفهوم «رجال» در فرهنگ اسلامی بار مثبت و ارزشی دارد.

وی در ادامه به تعبیر مرحوم جلال آل‌احمد در کتاب غرب‌زدگی اشاره کرد و گفت: آل‌احمد غرب‌زدگی را همانند وبازدگی یا سن‌زدگی می‌داند که مغز گندم را می‌خورد و پوسته‌ای توخالی باقی می‌گذارد؛ رجال ما نیز دقیقاً چنین‌ بودند. متأسفانه کمتر به این مسئله توجه شده است. چه آنان که شیفته غرب بودند و چه آنان که مزدور و وابسته، هیچ‌کدام نه اسلام را به‌عنوان دین و ایدئولوژی پذیرفته بودند، نه منافع ملی و اقتدار ملی را باور داشتند.

استاد تبریزی تأکید کرد: اگر این افراد اندکی انسانیت داشتند، باید در برابر جنایات انگلیس، شوروی، غرب و روسیه تزاری احساس نفرت و بیزاری می‌کردند، اما چنین نبود؛ از همین رو رجال سیاسی ما را نمی‌توان مستقل یا وطن‌دوست دانست.

وی افزود: این افراد را می‌توان به چند طیف تقسیم کرد؛ گروهی معتقد بودند آمریکا کشور استعمارگر نیست، بلکه مدافع دموکراسی و توسعه جهانی است. این تفکری انحرافی بود، زیرا آنان نه از عملکرد داخلی آمریکا نسبت به سرخ‌پوستان و سیاه‌پوستان آگاه بودند و نه از جنایات آن در آمریکای لاتین. اگرچه نفوذ و خیانت‌های آمریکا از زمان محمدعلی‌شاه آغاز شد، اما برخی رجال سیاسی عامدانه از آن چشم‌پوشی کردند.

استاد تبریزی تصریح کرد: در کنار این گروه، دسته دیگری نیز بودند که اعتقاد داشتند آمریکا تنها ابرقدرت جهان است و باید در کنار آن ایستاد، درحالی‌که انگلستان سابقه‌ای چندصدساله در خیانت و غارت ملت‌ها دارد. بررسی اسناد لانه جاسوسی و شناخت دقیق رجال و جریان‌های وابسته، از ضرورت‌های امروز کشور است تا ریشه‌های نفوذ فرهنگی و سیاسی در قالب‌های جدید شناسایی شود.

وی در ادامه به بررسی تاریخی نفوذ جریان‌های سیاسی و فرهنگی وابسته به بیگانگان در ایران پرداخت و گفت: از دهه ۱۳۲۰ تا زمان کودتای ۲۸ مرداد، آمریکایی‌ها برنامه‌ریزی گسترده‌ای برای نفوذ در ایران انجام دادند. در شرایطی که انگلستان و اروپا درگیر جنگ بودند و شوروی در جنگ جهانی دوم غرق بود، فرصت تازه‌ای برای آمریکا در ایران فراهم شد.

وی افزود: نخستین مستشاران آمریکایی در زمان قوام‌السلطنه وارد ایران شدند و با شعار همکاری فنی و آموزشی، به‌تدریج در حوزه‌های فرهنگی، رسانه‌ای و سیاسی نفوذ کردند و موفق شدند نیروهای مؤثر فرهنگی و سیاسی را جذب کنند.

استاد تبریزی اظهار داشت: اگرچه از دوره مشروطه غرب‌گرایی رواج داشت، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد، تعریف تازه‌ای از وابستگی پدید آمد و آمریکایی‌ها با نهادسازی فرهنگی نفوذ خود را گسترش دادند.

وی افزود: نخستین نهاد فرهنگی سازمان سیا در ایران، مؤسسه فرانکلین بود که ظاهراً یک انتشارات مستقل معرفی می‌شد، اما در واقع یکی از پایگاه‌های اطلاعاتی سیا بود. طبق اسناد، این مؤسسه توانست بیش از هشتاد نفر از اعضای حزب توده را به استخدام خود درآورد و مدیریت هشت انتشارات بزرگ کشور از جمله امیرکبیر، زوار، اقبال و نیل را در دست بگیرد و آنان را مدیریت کنند.

استاد تبریزی تصریح کرد: در رأس این مجموعه، همایون صنعتی‌زاده قرار داشت که از خانواده‌ای با گرایش بابی و ازلی بود. وی ابتدا به حزب توده پیوست، سپس با انگلیسی‌ها همکاری کرد و سرانجام به آمریکا وابسته شد و بعدها با صهیونیست‌ها نیز ارتباط گرفت.

وی افزود: دومین چهره مهم مورد استفاده آمریکایی‌ها، داریوش همایون بود که ابتدا عضو مکتب پان‌ایرانیست و سپس حزب سومکا شد و بعدها در مؤسسه بین‌المللی فرانکلین فعالیت کرد و نقش مهمی در شکل‌گیری و انتشار روزنامه آیندگان داشت.

به گفته استاد تبریزی، روزنامه آیندگان با بودجه مشترک مؤسسه فرانکلین و سرمایه‌گذاران صهیونیست تأسیس شد و تجهیزات چاپ آن از اسرائیل وارد گردید. طبق اسناد، داریوش همایون در نامه‌ای به وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرده بود که برای دفاع از این رژیم ۱۲ مقاله در مجله بامشاد نوشته است. اهداف اصلی این روزنامه سه مورد بود: دفاع از اسرائیل، دفاع از آمریکا و ترویج اندیشه‌های ضداسلامی.

وی ادامه داد: از دیگر چهره‌هایی که در اسناد لانه جاسوسی باید بررسی شوند، شاپور بختیار است. او از زمان دولت مصدق با آمریکایی‌ها در ارتباط بود و اطلاعات دولتی را در اختیار آنان قرار می‌داد. این ارتباط تا دی‌ماه ۱۳۵۷ ادامه یافت. با وجود وابستگی به دربار، به‌دلیل حمایت ژنرال هایزر، آمریکایی‌ها او را در رأس دولت قرار دادند.

استاد تبریزی در ادامه گفت: در اواخر دهه ۱۳۳۰، بیست‌وهفت نفر از اعضای سیا با نام «گروه هاروارد» وارد جبهه ملی شدند. رهبری گزینش آنان با غلامحسین صدیقی بود و مأموریت داشتند در ظاهر علیه شاه سخن بگویند تا اعتماد نیروهای ملی را جلب کنند، اما هدف اصلی کنترل و نفوذ در نهضت ملی بود. از جمله اعضای شاخص این گروه، داریوش همایون، شاهرخ غنی، حسین مهدوی و فریدون مهدوی بودند که بعدها همکاری آشکار با آمریکا داشتند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، جمشید آموزگار را از فعالان برنامه اصل چهار ترومن و از اعضای سازمان سیا معرفی کرد که بین سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۵۷ برای آمریکا کار می‌کرد. او در ظاهر اقتصاددان ملی معرفی می‌شد، اما در واقع از طراحان سیاست‌های وابسته به غرب بود.

استاد تبریزی همچنین به عالیخانی اشاره کرد و گفت: او از نزدیکان شاه و از عناصر مورد اعتماد انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها بود. طبق اسناد ساواک، عالیخانی در بخش اقتصادی ساواک فعالیت داشت و در سفر تیمور بختیار به آمریکا، مترجم او بود. وی بعدها با رژیم صهیونیستی نیز ارتباط برقرار کرد.

وی افزود: در اسناد ساواک و لانه جاسوسی بیش از بیست سند درباره عالیخانی وجود دارد که فساد اقتصادی و وابستگی سیاسی او را نشان می‌دهد.

استاد تبریزی همچنین از علی امینی نام برد که از زمان کودتای ۲۸ مرداد تا پایان عمر سیاسی‌اش، وابسته کامل به آمریکا بود. در دوران نخست‌وزیری نیز مأمور اجرای طرح‌های آمریکایی همچون انجمن‌های ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون بود.

وی تصریح کرد: امینی پس از برکناری نیز از حمایت کنسرسیوم نفتی آمریکا برخوردار بود و در طرح شورای سلطنت در روزهای پایانی حکومت پهلوی نقش فعالی ایفا کرد.

استاد تبریزی در پایان با تأکید بر اینکه برای بررسی دقیق‌تر رجال وابسته باید علاوه بر اسناد لانه جاسوسی، از اسناد ساواک، وزارت خارجه و نخست‌وزیری نیز بهره برد، افزود: از هوشنگ نهاوندی، اسدالله علم، محمد توسلی و عباس امیرانتظام نیز به‌عنوان نمونه‌هایی یاد کرد که در این اسناد دارای پرونده‌های مهم هستند.

ارسال نظرات