منع تدوین حدیث در صدر اسلام، سیاستی برای خاموش ساختن فضائل اهلبیت
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجتالاسلام سیدمحمدکاظم طباطبایی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث، شامگاه ۲۰ آبانماه در نشست علمی «تاریخ تدوین میراث نبوی» و مراسم رونمایی از کتاب گزارش اهلبیت(ع) از تقابل در مدیریت میراث نبوی که در بنیاد فرهنگی امامت برگزار شد، اظهار کرد: بنیان مطالعات مربوط به سیره نبوی توسط مستشرقان پایهگذاری شد، زیرا هدف آنان القای شبهه درباره مبانی اسلامی و میراث نبوی بود.
وی با اشاره به فاصله بیش از یکقرن میان نگارش نخستین منابع حدیثی و زمان رحلت پیامبر(ص) گفت: این فاصله موجب تشکیک مستشرقان در میراث حدیثی اهل سنت شد، اما درباره میراث حدیثی شیعه موفقیتی نداشتند؛ چراکه انتقال این میراث عمدتاً درونخانوادگی و شفاهی از امامی به امام دیگر و از طریق اصحاب خاص صورت میگرفت و از آسیبها مصون ماند.
حجتالاسلام طباطبایی با بیان اینکه منع تدوین حدیث در صدر اسلام در واقع منع از کتابت سنت نبوی بود نه سخنان صحابه، اظهار کرد: دلایل گزارششده برای این ممنوعیت مانند احتمال اختلاط حدیث با قرآن یا شعار «حسبنا کتابالله»، ضعیف و غیرمنطقی است؛ به اعتقاد علمای شیعه، علت اصلی جلوگیری از نقل فضائل اهلبیت(ع) بود.
وی افزود: بررسی تاریخی نشان میدهد مسئله فراتر از عدم نقل فضائل اهلبیت(ع) است. برای نمونه، در ماجرایی فقهی درباره ارث نوه از جد، خلیفه دوم با وجود قول پیامبر(ص) در عدم ارث، به جهت مصلحت شخصی نظر مخالف اتخاذ کرد و گفت: «این قرآن نیست که نتوان کم و زیاد کرد»؛ عبارتی که از نگاه طباطبایی، بیانگر موضع او در تشریع مستقل از پیامبر است.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: در نقلهای دیگر نیز آمده است که خلیفه دوم خود را «زمیل پیامبر» معرفی کرد؛ یعنی همتراز او دانست و برای خویش حق تشریع قائل بود. وی حتی دو متعه حج و نساء را که در زمان پیامبر(ص) مباح بود، ممنوع اعلام کرد و با این اقدام، بر اقتدار شخصی در قانونگذاری تأکید نمود.
حجتالاسلام طباطبایی گفت: هرچند برخی این تصمیمها را با تسامح در قالب «احکام حکومتی» تفسیر کردهاند، اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد دیدگاه «حسبنا کتابالله» ریشه در اعتقاد به حق تشریع خلیفه داشت. از آنجا که هیچ فردی قول خلیفه را بر سخن پیامبر ترجیح نمیداد، بهترین راه برای تثبیت این نگرش، ممنوع کردن کتابت سنت بود تا میراث نبوی مکتوب نشود و اقوال خلفا برجسته گردد.
وی افزود: در کتاب موطأ مالک تنها ۶۰۰ حدیث نبوی آمده، در حالی که اقوال خلیفه و فرزندش بیش از آن است؛ این امر نشان میدهد سنت پیامبر ناکافی دانسته شده و نیاز به «تکمیل» از سوی خلفا تلقی میشد.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث در پایان خاطرنشان کرد: هرچند آتش زدن اقدامی موهن است، اما خلیفه دوم همین رفتار را درباره برخی نگاشتههای نبوی انجام داد تا حجیت قانونگذاری پیامبر(ص) بیاعتبار جلوه کند و در نتیجه، خود را مبدأ تشریع در اسلام بنمایاند.