دکتر بهشتی:
هنر دینی با غایت الهی معنا مییابد
دانشیار فلسفه دانشگاه تهران، تأکید کرد: هنر دینی تنها زمانی معنا پیدا میکند که در خدمت غایت الهی قرار گیرد و زیبایی آن فراتر از ذوق فردی و صرف لذت حسی باشد.
به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، دکتر محمدرضا بهشتی، دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، در نشست مبانی هنر دینی که امروز ششم آذرماه به همت گروه علمی فلسفه هنر و ارتباطات مجمع عالی حکمت اسلامی در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با تشریح زمینههای تاریخی شکلگیری زیباییشناسی فلسفی در دوره جدید، به تبیین جایگاه اندیشه کانت در فهم هنر و پرسش از نسبت آن با دین پرداخت.
دکتر بهشتی با بیان اینکه نام استتیک و مباحث زیباییشناسی نخستینبار در سده هجدهم در آثار بومگارتن وارد سنت فلسفی شد، افزود: در دوره جدید، با شکلگیری بنیانهای نوین فلسفه در آثار دکارت و دیگران، جایگاه مباحث مربوط به زیبایی و هنر با چالش جدی مواجه شد؛ چالشی که کانت برای نخستینبار توانست صورتبندی منسجم و فلسفی برای آن ارائه کند.
وی با اشاره به سهگانه مشهور کانت یعنی نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم، تأکید کرد: کانت پس از طرح مبانی جدید در حوزه معرفت و اخلاق، در نقد قوه حکم به زیباییشناسی و هنر پرداخت و این اثر نقطه عطفی در تاریخ فلسفه مغرب زمین به شمار میرود.

دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، با بیان اینکه بحث کانت درباره هنر تنها در قالب مباحث نظری نیست بلکه مبنایی برای فهم نسبت هنر و دین نیز فراهم میکند، افزود: تفصیل مباحث زیباییشناسی کانت بسیار گسترده است و شرح کامل آن به ماهها زمان نیاز دارد؛ اما مبانی مطرحشده در نقد سوم میتواند مقدمه ورود به پرسش هنر دینی باشد.
وی در ادامه با طرح مثالهایی از احکام معرفتی و احکام زیباییشناختی، بر تفاوت ماهوی این دو نوع داوری تأکید کرد و گفت: هنگامی که درباره یک اثر هنری میگوییم “زیباست”، نوع حکمی که صادر میشود از سنخ احکام تجربی و منطقی نیست و کانت بهطور دقیق همین تمایز را موضوع تحلیل قرار میدهد.
دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، با بیان اینکه احکام معرفتی قابلیت سنجش و راستیآزمایی دارند و با ابزارهایی چون تجربه و اندازهگیری قابل بررسیاند، افزود: در حوزه اخلاق نیز نسبتدادن افعال به مفاهیم خوب و بد ذیل قانون اخلاقی انجام میشود؛ اما حکم زیباشناختی نه در چارچوب معرفت قرار میگیرد و نه در قلمرو اخلاق.
دکتر بهشتی تأکید کرد: کانت حوزهای سوم را مطرح میکند که نه نظری است و نه عملی، بلکه عرصه مستقل زیباشناسی است؛ جایی که حکم این زیباست به نوعی احساس خوشایندی درونی گره خورده و از جنس داوریهای مفهومی نیست.
دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، گفت: کانت بر این باور است که حکم زیباشناختی، حکمی استتیک است؛ یعنی از مسیر حس و تجربه زیسته شکل میگیرد اما قابل تقلیل به حس صرف یا ذوق فردی نیست.

وی ضمن تفکیک میان حکم به مطبوع و حکم به زیبا، توضیح داد: حکم مطبوع براساس ذوق و لذت حسی فرد صادر میشود و اختلافپذیر است؛ اما حکم زیباشناختی از نظر کانت مدعی نوعی داوری عام است، هرچند مبتنی بر مفاهیم نیست.
دکتر بهشتی اظهار داشت: کانت در بررسی خود، احکام را از چهار وجه میسنجد و در وجه نخست—یعنی کیفیت حکم—بر حسی بودن و همراهی آن با نوعی لذت تأکید میکند.
دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، افزود: در حکم مطبوع، امری که برای فرد خوشایند یا ناخوشایند است، قابل بحث و استدلال نیست؛ مانند ذوق متفاوت افراد نسبت به غذا. اما زیبایی فراتر از مطبوعبودن قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه احکام انسان در سه عرصه معرفتی، اخلاقی و زیباییشناختی قابل بررسی است، گفت: احکام معرفتی و منطقی قابل وارسی و سنجشاند و میتوان با معیارهای عینی صدق یا کذب آنها را تعیین کرد؛ اما در احکام اخلاقی، موضوع نسبتدادن رفتارها به مفاهیم خوب و بد است و داوری بر اساس ملاکهای اخلاقی صورت میگیرد.
دکتر بهشتی سپس با اشاره به نوع سوم احکام یعنی داوریهای زیباییشناختی تأکید کرد: حکم این زیباست نه مشابه داوریهای منطقی است و نه همانند احکام اخلاقی؛ بلکه با نوعی احساس و خوشایندی درونی گره خورده و نقطه آغاز آن یک دریافت حسی است.
دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، خاطرنشان کرد: داوری زیباییشناختی، برخلاف احکام مربوط به مطبوع بودن، فراتر از پسندهای صرفاً ذوقی است و در آن انتظار نوعی کلیت و تصدیق عمومی وجود دارد.

وی با تفکیک میان زیبا، مطبوع و خوب اخلاقی تصریح کرد: پیش از کانت، بهویژه در میراث یونان باستان و قرون میانه، زیبایی و خوبی از یکدیگر قابل جداسازی نبودند؛ هر آنچه زیبا بود خوب تلقی میشد و بالعکس. اما از دوره کانت این امکان پدید آمد که اثری هنری از نظر اخلاقی بد باشد، اما از لحاظ زیباییشناختی همچنان زیبا ارزیابی شود.
وی با بیان نمونههایی از تجربه شخصی خود در مواجهه با آثار کوبیسم در موزه هنرهای معاصر، گفت: داوری زیبایی الزاماً قابل تحمیل به دیگری نیست. ممکن است فردی در برابر یک اثر هنری هیچ احساس زیبایی نداشته باشد، در حالی که دیگری همان اثر را شگفتانگیز توصیف کند.
دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، تأکید کرد: برخلاف احکام معرفتی و اخلاقی، در داوری زیبایی نمیتوان با دلیل و برهان، شخص را وادار به پذیرش حکم کرد.
دکتر بهشتی افزود: تفاوت نگاه افراد و فرهنگها نیز در شکلگیری این داوریها مؤثر است و گاه همین اختلاف سلیقههای بنیادین، حتی در روابط انسانی و خانوادگی نیز نمود پیدا میکند.
وی با اشاره به اینکه احکام زیباییشناختی برخلاف احکام منطقی و اخلاقی قابل تحمیل و اثبات قطعی نیستند، گفت: وقتی میگوییم “این زیباست”، این حکم نه صرفاً ذوقی است و نه قابل اجبار برای پذیرش دیگران؛ اما در عین حال نوعی انتظار کلیت و تصدیق عمومی در آن وجود دارد.

دانشیار رشته فلسفی دانشگاه تهران، با بیان اینکه در داوری زیباییشناختی، دلیل آوردن برای قانعکردن دیگران بهطور کامل ممکن نیست، افزود: اگر دیگران حکم ما را نپذیرند، نمیتوانیم آنان را الزام کنیم؛ زیرا داوری زیبایی از سنخ ادراکات حسی و دریافتهای درونی است.
دکتر بهشتی در بخش دیگری از سخنان خود به مفهوم کلیدی کانت یعنی غایتمندی بدون غایت اشاره کرد و توضیح داد: کانت میگوید در تجربه زیبایی، ما نوعی هماهنگی و سامانمندی احساس میکنیم، اما این سامانمندی معطوف به غایت بیرونی نیست. از دیدگاه او انسان اساساً قادر نیست غایت حقیقی اشیا را بهطور نظری کشف کند؛ زیرا شناخت ما تنها به پدیدارها محدود است نه به ذات اشیا.
وی با تأکید بر اینکه تشخیص غایت حقیقی یک پدیده تنها از سوی خالق آن ممکن است، اظهار داشت: در دوران جدید، علت غایی بهتدریج از ساحت علم کنار گذاشته شد و هماکنون نیز کانت تأکید میکند که نمیتوانیم با قطعیت درباره غایت امور سخن بگوییم.
دکتر بهشتی در پایان این بحث را به حوزه هنر پیوند زد و گفت: از نظر کانت، هرگاه اثر هنری در خدمت یک غایت بیرونی قرار گیرد، از زیبایی خود فاصله میگیرد. برای مثال اگر نویسندهای هنگام نوشتن کتاب، جملاتی را تنها برای افزایش فروش اضافه کند، اثر او دیگر زیبایی ناب نخواهد داشت؛ زیرا هنر را به ابزاری برای هدفی بیرون از خود تبدیل کرده است.
ارسال نظرات