۰۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۱
کد خبر: ۸۱۷۴۲

گزارشی از حلقه مطالعاتی عرفی شدن دین و دنیا

خبرگزاری رسا ـ نشست علمی حلقه مطالعاتی عرفی شدن دین و دنیا با ارائه علیرضا شجاعی زند در سالن کنفرانس مرکز همایش‌های دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.
نشست علمي
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی حلقه مطالعاتی عرفی شدن دین و دنیا، 31تیرماه به همت مرکز مطالعات فرهنگی ـ‌ اجتماعی و مرکز همکاری‌های علمی و پژوهشی مدیریت جنبش نرم‌افزاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سالن کنفرانس مرکز همایش‌های دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار شد.

در ابتدای این مراسم که علیرضا شجاعی زند از اساتید دانشگاه به عنوان ارائه دهنده نظریه حلقه مطالعاتی عرفی شدن دین و دنیا و حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی از اساتید حوزه و دانشگاه به عنوان ناقد حضور داشتند، حجت‌الاسلام یزدانی مقدم، دبیر این جلسه به ارائه مباحث اولیه پیرامون نظریه فوق پرداخت و با اشاره به برگزاری سلسله نشست‌های ذیل مباحث عرفی شدن، تصریح کرد: برگزاری چنین نشست‌هایی در سطح نظری و عمومی باقی نمانده و به سوی واقعیات ذهنی و مصداقی هم سوق پیدا خواهد کرد.

در ادامه علیرضا شجاعی زند، نظریه‌پرداز «حلقه مطالعاتی عرفی شدن دین و دنیا» ضمن ارائه این نظریه با بیان این‌که با تکیه بر بنیادهای نظری برای رسیدن به بحث‌های عرفی شدن درباره هستی، می‌توان از انسان، جامعه و دین سخن گفت و هدف خود را از عرفی شدن بیان کرد، عرفی شدن را از دو مسیر بالادستی و پایین‌دستی قابل پیگیری دانست و گفت:‌ به نحو پایین‌دستی اگر بخواهیم وارد این مقوله شویم باید به سراغ واقعیت‌های خُرد رفته و اتفاقاتی که در سطح خیابان و مناسبات اجتماعی و بین افراد روی می‌دهد را که به عنوان یک اشکال مطرح است، مورد بررسی قرار دهیم.

وی یادآور شد: علت این‌که بحث فوق را از دین و دنیا آغاز کردیم، به سبب طبیعت اجتماعی است که در شهر قم شکل گرفته و عمدتاً افراد اهل فلسفه و الهیات، برای رسیدن به واقعیات، معتقد به شروع از مقدمات هستند. البته در اینجا در پاسخ به این سؤال که آیا دین و دنیا بحثی فلسفی، الهی و یا جامعه‌شناختی است باید گفت که این بحث جامعه‌شناختی نیست چرا که موردنیاز جامعه‌شناس نیست و جامعه‌شناسان برای این‌که به تحقیقات خود عمق بیشتری ببخشند، به بحث الهیات پرداخته و بحث عرفی شدن را دنبال می‌کنند. جنس بحث دنیا و دین، فلسفی الهیاتی است و طبعاً جامعه‌شناسی نه بضاعت آن را دارد که به این بحث بپردازد و نه علاقه‌ای از خود برای بررسی آن نشان می‌دهد، یعنی چندان اعتنایی به این بحث ندارد. جامعه‌شناسان نسبت به الهیات و فلسفه نوعی بی‌اعتمادی و بدگمانی دارند و اکثر آنان نسبت به احکام دینی بی‌اعتنا هستند و در ادوار اخیر تردیدهای جدی هم نسبت به این قضیه پدید آورده و پذیرفته‌اند که باید نسبت به پدیده‌هایی مثل دین، رویکرد عقب‌نشینی را اتخاذ کنند.

عضو هیأت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: بیشتر نگرش‌ها در جامعه‌شناسی دینی، خردگرا است و بحث‌های دین و دنیا، دین و سیاست و دین و جامعه از بحث‌های کلان محسوب می‌شود که مورد توجه جامعه‌شناسان دینی نیست. البته با اشاره به استدلال مرجعیت و پرداختن برخی جامعه‌شناسان محل رجوع به این بحث، تأثیر نوع نگرش ادیان به دنیا در زیست و سلوک پیروان و مناسبات اجتماعی که به طبع آن در بین آیین یک ملت شکل می‌گیرد، مشخص است. رجوع به عوامل تأثیرگذار بر مناسبات که یکی از آن عوامل، تلقی از دنیا و نگرشی است که از آموزه‌های دینی نسبت به دنیا اخذ شده ضروری است و اگر بخواهیم یک پدیده اجتماعی را به درستی بشناسیم باید ویژگی‌های آن پدیده و این‌که چه عواملی بر روی آن تأثیر می‌گذارد را بررسی کنیم.

وی خاطرنشان کرد: بحث دین و دنیا و نتایج آن در نگرش ما نسبت به مباحث جامعه‌شناسی دین تأثیرگذار است و البته تأثیر مستقیمی بر مباحث عرفی شدن دارد. یعنی بحث قابل توجه عرفی شدن مربوط به مناسبات بین دین و دنیا است و هرگز نمی‌توان تعریف عرفی شدن را مستقل از تلقی دین ارائه کرد. تعریف عرفی شدن و تعریف دین می‌تواند عام و خاص باشد. تعریف خاص بیان دیگری از معرفی است و هدف از بیان آن نیز معرفی یک پدیده و نه تعریفی عام بر یک پدیده است که برای کشف این پدیده، نیاز است ویژگی‌ها و خصوصیات انفرادی آن شناسایی شود و در واقعیت نیاز است که آن در ویژگی‌ها و خصوصیات انفرادی شناسایی شود، از این رو بیش از تعریف به معرفی نیاز داریم. برای این‌که می‌خواهیم افزون بر معرفی عرفی شدن، معرفی دین را از منظر جامعه لحاظ کرده و اسلام را به خوبی با مشخصات آن معرفی کنیم و براساس آن نیز عرفی شدن در جامعه‌ای که پیرو این آیین هستند را معرفی کنیم که برای رسیدن به این هدف باید از دو مسیر بررسی آموزه‌های دین در سطح عصرها و بررسی آموزه‌های دین در سطح بایدها اقدام شود.

شجاعی زند با بیان این‌که بحث عرفی شدن به معرفی دین نیاز دارد، باید آموزه‌های آن در سطح استدلالی و بحث دین و دنیا مشخص ‌شود تا از نتیجه حاصله آن، بحث عرفی شدن برای جامعه ایران تعریف شود، بررسی دین و دنیا را ذیل چهار عنوان ارائه تعریفی از دین و دنیا، معرفی نگرش دنیا به دین، ارائه بحث اهمیت دنیا در ادیان مختلف و انجام مقایسه‌ای در سه مقوله رستگاری، الهیات و تنش دین با آموزه‌های دین قابل تحقق دانست.

وی با اشاره به تعریف دین تصریح کرد: دین در یک بیان ناتمام آمده است تا زیست و سلوک انسان‌ها را در دنیا سامان دهد. این گزاره در تمام ادیان قابل تعمیم است و حتی در باب مرام‌ها و ایدئولوژی‌ها قابل انطباق است. پیش‌فرض این تعریف این است که گویا سامان طبیعی ندارد، یعنی سامانه دین از عهده انسن برنمی‌آید. البته این تعریف ناتمام است چرا که چگونگی و جهت سامانه نامشخص بوده و در این گزینه بیان نشده است. دین برای انسان و مخصوص دنیا است و برای غیر انسان و ماقبل و مابعد دنیا موضوعیت ندارد که باید گفت این مدعا نافی این نیست که در دین هم مشخصات دینی برای دنیا و هم عوالم دیگر مورد انکار قرار گیرد. از این منظر تفاوتی بین دنیایی و اخروی وجود ندارد. تفاوت ادیان دنیوی و اخروی بیش از این‌که مربوط به دنیا یا محسوس به آخرت باشند در مطالبات آنان است، پس دین مخصوص دنیا است.

استاد دانشگاه تربیت مدرس با بیان این‌که دین محرک و ممحد فراروی انسان است، گفت: دین فراروی است یعنی هم انسان را به فرا رفتن تحریک می‌کند و هم بسترسازی برای فرارفتن است. به تفصیل‌تر باید گفت که دین چیزی جز تحریک و بسترسازی برای فرا رفتن انسان از مادیت، منیت و موقعیت نیست. دین هم عامل انگیزه‌بخش، زمینه‌ساز، نشان‌دهنده راه و مقصد فرا رفتن را به خوبی نشان می‌دهد و هم تمام ایدئولوژی‌ها و ادیان اگر دارای این فرارفتن باشند دارای قاعده انسان‌شناسی نیز هستند. دین در واقع پاسخی است به یک نیاز وجودی در انسان و این‌که می‌فهیم دین چه می‌گوید و پای سخنان آن می‌نشینیم به سبب ویژگی‌های آن است. دین مبتنی بر نیازهای وجودی انسان است. دین اگرچه از حیث تحقق دنیوی است اما از عدم اکتفای آن به همان وضع و صورتی که هست، برای تحقق به بستر مورد نیاز خود کفایت نمی‌کند و در عین حال به انسان می‌گوید که به این دنیا تعلق نداشته و باید به مراحل بالاتر رشد کنید.

وی در ادامه با بیان این‌که ادیان کامل‌تر بحث فراروی را از سه راه معنابخشی به حیات و زندگی در دنیا، تغییر فراروی از خرد به کلان و کمک به تعالی روحی و کمال خلقی و نطقی انسان دنبال می‌کنند به تعریف دنیا پرداخت و اظهار داشت: دنیا هر آن چیزی است که زندگی و بقای انسانی به آن نیازمند است، با آن محقق می‌شود و در عین حال ادیان انسان را که وابسته به این دنیا است، از آن فرار می‌دهند و البته با یادآوی تعریف دین که فراروی از مادیت، منیت و موقعیت است، دنیا را طبیعت یا جسمانیت یا اکنونیت ندانست، بلکه آن را متوقف ماندن در مادیت و منیت و موقعیت معرفی کرد.

شجاعی زند با مقایسه بین برخی تلقی‌هایی که ادیان در باب دنیا ارائه کرده‌اند، گفت: دین در برخی تعابیر، جایگاه تلاش برای بهره‌مندی است،‌ یعنی چیزی بیرون از انسان و در عین حال واجد یک نظم و اقتضائاتی است که سبب شده بگوید بهره‌مندی از من منوط به کار و تلاش است. براساس این رویکرد آنچه از انسان مستقل و بیرون بوده و تنها به ذهن اختصاص ندارد، واجد چنین نظامی است که سبب شده بهره‌مندی از آن مستلزم کار و تلاش باشد. این تعبیر خنثی‌ترین تعریف از دنیا است که مرام‌ها و ادیان زیادی در باب آن اتفاق‌نظر دارند. در تعریف دوم از دنیا، دنیا نشانه عظمت و قدرت پروردگار معرفی شده است که باید آباد شود تا عظمت آن هرچه بیشتر شکوفا شود. پس کار در دنیا از منظر این دین برای آبادی و نه بهره‌مندی است. در تعریف سوم دنیا بهره و گذرگاهی معرفی شده که آدمیان به طبع عصیان الهی در نخستین خلقت انسان به آن دچار و به چنین شرایطی رانده شده‌اند، از این رو باید به حداقل تلاش و بهره‌مندی اکتفا کنند تا هرچه سریعتر به ملکوت آسمان برگردند و در تعریف چهارم، آنچه که برای ادیان از دنیا اهمیت دارد، نسبتی است که با انسان و یا انسان با دنیا برقرار می‌کند که این تعبیر معنای دنیا و تعبیر درست‌تر از دنیا را نمایان می‌سازد و تمایزبخشی اصلی بین ادیان و غیر ادیان را باید در همین تعبیر در نظر گرفت چرا که دنیا از این منظر یک چهره دوگانه دارد که بر انسان وارد می‌شود و از این رو محل ابتلا و ساخته شدن انسان است.

وی در پایان سخنان خود با نتیجه‌گیری از مطالب ارائه شده همچون در رویکردهای دینی صرف‌نظر از تمایزات، نوعی نگاه مشروط و منفی نسبت به دنیا وجود دارد، افزون بر این‌که بهره‌بندی از دنیا منوط به کار و تلاش شده است، شرایط و محدودیت‌های دیگری نیز بر آن اضافه می‌شود که ادیان این شرایط و محدودیت‌ها را در مناسبات انسان و دنیا اضافه می‌کنند. نگاه ادیان به دنیا مشروط است و تا حدی منفی است، افزون بر این در تلاشند زیست و سلوک پیروان خود را به طبع فهرست و به میزان تأکیدی که بر ممنوعیت‌ها در استفاده از دنیا مطرح می‌سازند، سامان و شکلی خاصی به آن بخشند، به رویکرد اسلام در این زمینه اشاره کرد و گفت:‌ در اسلام هیچ‌یک از موضوعات کار در دنیا و بهره‌مندی از دنیا نهی نشده اما هیچ یک هم ماهیت اصلی نیستند و تنها در خدمت بقا و ساخته شدن انسان مطلوبند. اسلام به مثابه یک دین مستقیماً با دنیا درگیر نیست بلکه با انسان درگیر می‌شود از این رو بررسی این نسبت جز از طریق انسان امکان‌پذیر نیست. نسبت دین و دنیا را نباید با روابط منطقی متصور بین دو پدیده هم عرض یکسان گرفت، نسبت دین و دنیا از جنس نسبت بین دین و ایدئولوژی نیست، از جنس نسبت بین دنیا و آخرت هم نیست، بلکه روابط بین دین و دنیا از نوع بستگی و درهم شدگی است، به هم وابسته و در هم تندیده هستند.

پس از ارائه نظریه «حلقه مطالعاتی عرفی شدن دین و دنیا» از سوی شجاعی زند، حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی‌نیا از اساتید حوزه و دانشگاه با ابراز خوشحالی از این‌که
طرح نظریه فوق، زمینه بحث و گفت‌وگو درباره دین و دنیا را در عرصه جامعه‌شناختی فراهم کرده است، گفت:‌ دکتر شجاعی زند یک پروژه فکری را انتخاب کرده و بدون هیچ‌ پراکنده‌کاری که معمول اساتید و دانشجویان است، آن پروژه را پیش برده و در سایه همت و تلاش ایشان امروز بحث عرفی شدن در ایران، متخصص برجسته‌ای دارد که می‌توان به وی رجوع و اندیشه‌ها و آثارش بهره‌مند شد.

وی با بیان این‌که این حلقه نقطه مبارکی در مسأله عرفی شدن است، اما به نقد آن پرداخت و افزود:‌ مقوله دین و دنیا و تعریف دین و دنیا یکی از ملزومات مسلم مسأله عرفی شدن است. چه با نگاه بالادستی یا پایین دستی به مسأله، هیچ جامعه‌شناسی درباره عرفی شدن بی‌نیاز از تعریف دین و دنیا و تبیین اولیه از این نسبت نیست. نقص بزرگ بسیاری از نظریات درباره عرفی شدن این است که تعریف‌ روشنی از مقوله دین و دنیا، قدسی یا قدسی‌زدایی بیان نشده است و به همین دلیل یعنی فقدان تعاریف دقیق و روشن نبودن مقیاس این دو، سرنوشت نظریه به تغییر دچار شده است.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این‌که مقوله دین و دنیا و تعریف این‌ دو و نسبت سنجی آنها نه تنها یک منظومه عینی برای بحث عرفی شدن است بلکه یک منظومه معناشناختی است و نمی‌توان درباره مقوله عرفی شدن سخن گفت مگر این‌که مبانی مقدماتی آن به درستی روشن و اتخاذ موضع شود، با اشاره به تعریف دین و دنیا از منظر یک جامعه‌شناس دینی، اظهار داشت: یک جامعه‌شناس دینی برای ارائه تعریف مناسبی از دین و دنیا باید به بررسی عرفی شدن موضوع در دو سطح بازیگران صحنه مناسبات دینی و جامعه و دیگری در صحنه تماشاگران جامعه بپردازد.

وی اظهار داشت:‌ مقوله عرفی شدن تحلیلی است از مناسبات اجتماعی مرتبط با یک دین که برای بررسی آن نیازمند تعریف بیرونی از منظر کسی که این نظریه را بیان می‌کند، هستیم، از این‌رو جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز باید موضع خود را نسبت به تاریخ مشخص و نظریه خود را از منظر دینداران هم بیان کند.

عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در ادامه مقوله عرفی شدن تحلیلی را از منظر الهیاتی درون دینی کنش‌گران مناسبات اجتماعی و از منظر یک جامعه‌شناس که به کل این صحنه نگاه دارد و مؤلفه‌های دینی و دنیایی را مقایسه می‌کند، قابل بررسی دانست و تصریح کرد: نخستین نقطه‌ای که در این مقوله خود را به خوبی نشان می‌دهد، این است که با چه روش‌شناسی می‌توان به تعریف دین و دنیا و نسبت بین آن دو پرداخت که امروزه در الهیات و فلسفه دین به تفصیل در این ارتباط سخن گفته شده است، اما هنوز به نتایج روشنی درباره تعریف دین در الهیات و فلسفه دین نرسیده‌ایم.

وی با بیان این‌که مقاله ارائه شده دچار یک نقص است، زیرا به ادبیات فلسفه دینی و الهیات کمتر ارجاع می‌دهد، عنوان کرد: اگر مقاله‌ای نسبت به نوع چینش مطالب و استنادات و ارجاعات مبتنی بر ادبیات دین‌پژوهی و آنچه نظریه‌پردازان درباره دین گفته‌اند، شکل گیرد می‌تواند جایگاه فلسفه و الهیاتی خود را پیدا کند. البته این موضوع مستلزم این است که بدانیم از چه منظری می‌خواهیم به تعریف دین بپردازیم، آیا می‌خواهیم از منظر مفهومی دین را تعریف کنیم یا منظر مصداقی که این امر نیز در این مقاله مشخص نیست.

حجت‌الاسلام سبحانی‌نیا ادامه داد: داشتن نگاه درون ادیانی، نگاه فلسفی و بیرونی به دین و نگاه از دریچه مفهوم و تلقی ذهنی جامعه عرفی از دین و همچنین تعریفی از ناحیه مصادیقی که به عنوان مصادیق دین برشمرده می‌شود، در این تحقیق ضروری می‌نمود، چرا که وقتی دین تعریف می‌شود، این‌که دین واقعی تعریف شده یا دین مطلوب مشخص نیست و جامعه‌شناس نمی‌داند به کدام یک از تعاریف نیاز دارد. تعریفی که در متون دینی وجود دارد و‌ آن را اندیشمندان و جامعه‌شناسان دینی تعریف می‌کنند مختصاتی دارد و مطالعاتی که در این نظریه صورت گرفته عمدتاً ناظر به مطالعات ادیان ابراهیمی و ادیان غربی است که مناسب بود مطالعاتی در زمینه ادیان شرقی نیز صورت گیرد.

وی بیان داشت: در مقاله دکتر شجاعی زند، دین برای انسان و دین برای دنیا مورد تأکید قرار گرفته است، اما این‌که دین برای انسان است، برای غیر انسان نیز می‌تواند باشد که استاد فرموده دین برای صاحب اراده و شعور است. دست کم می‌توان به این نظر ایراد گرفت چرا که در بین ادیان ابراهیمی جنیان و پریان یکی از مصادیق افراد ذی‌شعور و صاحب اراده هستند و براساس دین اسلام ملائکه هم دارای شعور و اراده هستند، یعنی دین اساس و مدار اصلی انسان است، اما به نوعی می‌تواند برای مخلوقات دیگر هم مطرح شود.

عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با بیان این‌که در تعاریف ارائه شده در مقاله، دین مختص دنیا است و قبل و پس از دنیا موضوعیت ندارد، ابراز داشت: دین با تعریفی که در این مقاله دنبال می‌شود اختصاص به انسان با بدن مادی و حضور این جهانی دارد که به نظر می‌رسد این تعریف چندان با تلقی اسلامی سازگار نیست. دین نسبت به عالم قبل از دنیا و بر اساس آیات قرآنی همچون آیه فطرت و میثاق نیز تعریف می‌شود چرا که انسان پیش از ورود به دنیا در عالمی دیگر بر توحید میثاق گرفته که این میثاق، اراده و شعور را می‌رساند. از این‌رو دین مخصوص دنیا نیست و برای ماقبل و مابعد از آن دارای موجودیت است. در عالم آخرت بنا بر نصوص بسیار این مسأله صادق است و اگر این تأکید را برداریم و بگوییم دین تنها ناظر به دنیا است، مناسب‌تر است و هرگز نباید دین را از سایر حوزه‌های حیات انسانی قبل و بعد از دنیا حذف کنیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود مفهوم دنیا را متذکر شد و با اشاره به تعریف ارائه شده از دین در نظریه فوق مبنی بر این‌که دین برای فراروی از موقعیت، مادیت و منویت است، گفت: تعبیر دنیا در نظریه فوق، تعریف روشنی ندارد. اگر قرار است دنیا، توقف در مادیت معنی شود، پس از چیزی که در بحث‌های جامعه‌شناختی نیاز داریم، دور خواهیم شد و بهتر است بدانیم که در نزاع میان دین و دنیا و کسانی که این نسبت را حتی در حوزه فلسفه و الهیات مطرح می‌کنند، چنین معنایی از دنیا منظور نشده است.

حجت‌الاسلام سبحانی‌نیا با اشاره به مسأله فراروی و تعریف فراروی اعم از محدودسازی تا انکار، خاطرنشان کرد:‌ آیا می‌توان گفت ادیانی که کاملاً دنیا را ترک کرده و آن را انکار می‌کنند، دین را مخصوص دنیا می‌دانند و برای یک زیست حیات دنیوی آن را تعریف می‌کنند. چگونه این افراد چنین تلقی‌هایی را مانع از سعادت دنیا می‌دانند، در حالی که انکار دنیا نمی‌تواند یکی از مصادیق و هدایت زیست دنیایی باشد.

وی با طرح این سؤال که آیا تعریف دین را مبتنی بر مقوله دنیا کردن راه به ثواب می‌برد،‌ ابراز داشت: بهتر آن است که مقوله دنیا را به عنوان یکی از لوازم تعریف دین و نه از مؤلفه‌های تعریف دین بدانیم. اگر ابتدا دنیا را از تعریف دین خارج کنیم و دین را براساس مؤلفه‌های ذاتی آن تعریف کرده و پس از آن طرح نسبت آن را با دنیا برقرار کنیم مناسبت‌تر است. یعنی دنیا را مستقل و بیرون از مفهوم دین و دین را هم مستقل بیرون از مفهوم دنیا معنا کرده تا طرح نزاع مسأله دین و دنیا همان‌گونه که در محافل علمی و فرهنگی جامعه به آن پرداخته می‌شود، جلوه پیدا کند. /920/ز502/س
ارسال نظرات