۱۸ آبان ۱۳۸۹ - ۱۵:۱۶
کد خبر: ۸۹۹۶۴
استاد حوزه و دانشگاه:

اسلام منهای روحانیت، فرایند حکومت‌داری سکولار است

خبرگزاری رسا ـ عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با بیان این‌که تداوم انقلاب اسلامی ایران مرهون رشادت‌ها و زحمات روحانیت است، گفت: خط اسلام منهای روحانیت و سیاست، فرایند سکولاریزاسیون در عرصه حکومت‌داری است.
حجت‌الاسلام محمدعلي اسدي نسب، مدير گروه قرآن پژوهي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سفر خود به شهر مقدس قم نسبت به موضوع اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای سیاست هشدار دادند و فرمودند: «دشمنان دو نکته اساسی در باب دین دارند دنبال می‌کنند؛ چون دیده‌اند که این دو نکته در زندگی مردم چقدر تأثیرگذار است: یکی مسأله اسلام منهای روحانیت است. چون دیده‌اند که روحانیت در جامعه ایرانی چه تاثیر شگرفی را به ‌وجود آورد و یکی هم اسلامی منهای سیاست است، جدایی دین از سیاست است».

حجت‌الاسلام محمدعلی اسدی نسب، مدیر گروه قرآن‌پژوهشی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا به ابعاد تازه‌ای از تز دشمنان انقلاب در القای اسلام منهای روحانیت و سیاست پرداخته است که با هم می‌خوانیم.

خط اسلام منهای روحانیت و سیاست چیست، با چه شیوه‌هایی ترویج می‌شود و راهکار مقابله با آن چیست؟

خط اسلام منهای روحانیت و سیاست، فرایند سکولاریزاسیون در عرصه حکومت‌داری است. سکورلاریزاسیون فرایندی برای جدا کردن روحانیت از عرصه سیاست است. البته کسانی‌ که چنین حرفی را تکرار می‌کنند طرفداران سکولاریسم هستند؛ زیرا کسی که سکولار نباشد، قطعاً معتقد به جدایی روحانیت از سیاست نیست. منظور از روحانیت هم یعنی کارشناس دین، یعنی مجتهد، فقیه، اسلام‌شناس، حال چه لباس مقدس روحانیت را برتن داشته باشد یا نداشته باشد. بنابراین کسی که می‌گوید روحانیت باید از عرصه سیاست جدا شود، در واقع می‌گوید اسلام چیزی نیست که نیاز به کارشناس، مجتهد، اندیشمند و اندیشیدن داشته باشد. در واقع اینان معتقدند که اسلام مشتمل بر تعداد گزاره‌هایی مربوط به آخرت و خدا است و اسلام امری فردی است، هرکس می‌تواند در این راستا مشی خاصی و بینش خاصی داشته باشد و این امر به جامعه ارتباطی ندارد.

آنان معتقدند که عرصه سیاست و عرصه نهادهای اجتماعی به مردم واگذار شده و دین و دینداران به عنوان دین و دینداری نباید در این عرصه دخالت کنند. کسی که به این مبنا معتقد نیست و معتقد است اسلام در زمینه‌های اجتماعی سخن دارد و بسیاری از آیات قرآن در عرصه‌های اجتماعی احکام خاصی دارند و دین مبانی خاصی در این زمینه‌ها دارد، ناگزیر باید بپذیرد که کارشناسی لازم است که این مسائل را بداند و آن‌ها را برجامعه تطبیق دهد، به شبهات پاسخ گوید، نظام‌های اجتماعی دینی ارائه دهد و این کارشناس کسی نیست جز روحانیت.

بنابراین جدایی روحانیت از عرصه‌های اجتماعی و سیاسی برای کسی که معتقد به قرآن، معتقد به روایات پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و معتقد به حاکمیت مطلق خداوندی است، امکان‌پذیر نیست؛ زیرا آیات بسیاری در زمینه مسائل اجتماعی وجود دارد و روایات بی‌شماری در ارتباط با مسائل حکومت و سیاست در دست است. باید گفت که تاریخ اسلام مملو از مسائل حکومتی است و تمام پیامبرانی که فرصت پیدا کردند، در عرصه سیاست، حکومت و حکومتداری وارد شده‌اند.

حتی اگر از ناحیه لیبرالیسم به این مسأله نگاه کنیم و توجه به دین نداشته باشیم، هیچ‌کس نمی‌تواند طیف خاصی را از سیاست کنار نهد و بگوید روحانیان حق حکومت کردن ندارند، همچنان‌که نمی‌توانیم بگوییم اساتید دانشگاه حق حکومت ندارند. همه این‌ها حق حکومت دارند، آنچه ملاک و معیار است حکومت دینی است و باید حکومت دارای برنامه‌های دینی باشد. کسی که مسائل دینی را می‌داند، مدیر، مدبر و آگاه است، مورد قبول مردم است، فردی است که باید بر مسلمانانی که قرآن، اجتهاد و روحانیت را پذیرفته‌اند حکومت کرده و تنها کسی است که ولایت دارد.

چه توقعی از نخبگان و رسانه‌ها برای معرفی واقعی و بی‌پیرایه روحانیت و ارزش‌های حضور این قشر در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران وجود دارد؟

همگان باید بپذیرند که روحانیتی که پیش‌تر پدیدآورنده انقلاب اسلامی بوده و تداوم این انقلاب نیز مرهون رشادت‌ها و زحمات روحانیت است، آگاه به دین در مسیر خدا حرکت می‌کند و باید در همه مواردی که ارتباط با دین دارد، حضور پیدا کند.

مواردی را که به روحانیت نیاز داریم می‌تواند در دو شاخه مهم تقسیم شود. یکی در عرصه اجرا و یکی در عرصه نظریه، فکر و اندیشه. در عرصه اجرا برخی از سمت‌ها و منصب‌ها هست که مختص روحانیت است. منظور از روحانیت یعنی کارشناس اسلامی مانند مناصب قضاوت، امامت جمعه، فرهنگی و تمام مواردی که روحانیت بهتر می‌تواند آنجا نقش ایجاد کند. عرصه دوم عرصه نظریه‌پردازی، فکر و اندیشه است و این امر شامل تمام مواردی می‌شود که مردم، جامعه، حاکمیت، حکومت و ‌حاکمان نیازمند نظر اسلام درباره مسائل مهم اداره جامعه هستند.

باید پذیرفت این روحانیت است که می‌تواند به سؤالات مختلف دینی در عرصه اداره جامعه پاسخ دهد. اگر این اتفاق نیفتد و روحانیت رفته رفته از این دو عرصه جدا شود، افرادی که متخصص نیستند و شرایط لازم را ندارند، بر مناصب مخصوص روحانیت تکیه می‌زنند و امور جامعه به انحراف کشیده می‌شود، اعتماد روحانیان اصیل به حکومت کم می‌شود و یا از بین می‌رود، آن‌گاه همان مشکلاتی که در زمان شاهان گذشته داشتیم بر سر ما خواهد آمد. گرچه امکان دارد در ظاهر سخن از حکومت اسلامی زده شود و مخالفان روحانیت از احترام روحانیت دم زنند، اما مهم عملکردن به دین است که اگر این عملکردن به دین در عرصه حکومت و حکومتداری رها شود، قطعاً به ضرر مملکتی است که اکثر مردم آن مسلمان هستند. به ضرر مملکتی است که نیازمند به اتحاد و الفت است.

باید همه فرهیختگان و اساتید دانشگاه‌ها این عرصه را برای روحانیت مشروع بدانند و افراد غیر متخصص در مسائلی که تخصص آن را ندارند وارد نشوند. همچنان که حوزویان عرصه‌های زیادی را برای آنان رها کرده‌اند. غیر روحانی می‌تواند رییس جمهور شود، همچنان‌که بیش از نود درصد عرصه‌های جامعه را غیرروحانیان به عهده دارند و هیچ مانعی هم وجود ندارد، اما آنچه مهم است پرداختن به فعالیت‌هایی است که نیاز به مسائل دینی دارد و حال آن‌که در برخی از مناصب هنوز جای روحانیت خالی است.

برای حرکت شتابان حوزه در عرصه‌های علمی و اخلاقی، چه شرایط و زمینه‌ها و ضرورت‌هایی را ملاحظه می‌کنید؟

برای چنین حرکتی حوزه ناچار است به دو برنامه متفاوت کوتاه مدت و بلند مدت بپردازد. برنامه کوتاه مدت برای رفع نیازهای فوری و ضروری است و برنامه‌های طولانی مدت برای چاره‌اندیشی‌های اساسی، ایجاد نظام‌های مستحکم با چشم‌انداز بیست ساله، سی ساله و پنجاه ساله میسر است. البته ضروری است که دو عرصه علم و اخلاق جدای از هم لحاظ شود. این دو هر کدام ساز و کارهای خاص خود را دارد. در عرصه اخلاق باید کتبی احیا و علومی احیا شود و اساتیدی که گوشه‌نشین هستند نیز در ملأ عام روحانیت و حوزویان قرار گیرند.

باید متون درسی اصلاح شود، حتی رشته‌های تحصیلی مربوط به اخلاق، عرفان و تربیت در حوزه ایجاد شده و آنچه هست تقویت شود. ارتباط معنوی طلاب با اساتید معنوی نهادینه شود. باید توجه داشت که مسأله تربیت را نمی‌توان هفته‌ای یک جلسه پیگیری و به نتیجه رساند.

در ارتباط با حرکت شتابان با مسائل علمی باید گفت هرچه سریع‌تر باید متون درسی اصلاح و رشته‌های تخصصی لازم ایجاد شود. پژوهشکده‌های لازم ایجاد شده و از پتانسیل موجود به شکلی سازمان‌مند بهره‌برداری و برخی از مسائلی که مانع حرکت شتابان می‌شود، برطرف شود. 

قم شهری حوزوی است که دانشجویان پرشماری نیز دارد، پیشرفت علمی در این شهر چگونه می‌تواند ملموس‌تر و واقعی‌تر باشد؟ رابطه این پیشرفت با نقشه جامع علمی کشور چیست؟

قم دانشجویان بسیاری دارد که در دانشگاه‌ها به تحصیل مشغولند، اساتید بسیاری هم در این دانشگاه‌ها مشغول به تدریس هستند، اما ارتباطی که بین دانشجویان، اساتید و حوزویان باید برقرار باشد کمتر اتفاق افتاده و شاید علت این مسأله آن است که احساس کرده‌اند نیازی به این مسأله نیست. برای توجیه این مطلب هم آورده‌اند که بسیاری از این مراکز دانشجویی به دست روحانیان اداره می‌شود، از این‌رو نیازی به ارتباط و تفکر در این حوزه نمی‌بینند. اما در هر حال برای تأثیرگذاری نقشه جامع پیشرفت علمی کشور، نیازمند تعاملی وسیع‌تر، پربارتر و مداوم‌تر بین حوزه و دانشگاه هستیم که در برخی همایش‌ها در دانشگاه تهران و اماکن علمی دیگر در این‌باره مسائلی مطرح شده است.

چند پژوهشگاه فعال در قم به فعالیت مشغول است که در همین راستا حرکت می‌کند. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و برخی مراکز علمی دیگر که در حال فعالیت هستند و در واقع بخشی از نقشه جامع علمی فرهنگی کشور را برعهده دارند. اما باید اعتراف کرد که هنوز حوزه و حوزویان در ارتباط با این نقشه جامع حساس نشده‌اند و لازم است هرچه سریع‌تر حوزویان در این راستا با ارائه مجموعه مقالات مرتبط با این مسأله و برگزاری همایش‌های مختلف، جایگاه خود را در نقشه جامع علمی کشور روشن کرده و آثار مغتنمی برجای گذارند.

عقب‌افتادگی‌های شهر قم از دوران طاغوت و رسیدن به جایگاه بین‌المللی، همت ویژه‌ای را می‌طلبد، سهم مسؤولان و حوزویان در تقسیم کار و برنامه‌ریزی‌ها چیست و چگونه می‌توان موانع پیشرفت این شهر را برطرف کرد؟

شهر مقدس قم، ام القرای جهان تشیع است. این ام القرا متأسفانه مورد بی‌لطفی و کم‌مهری چه پیش از انقلاب و چه پس از آن قرار گرفته است. از نظر ساختار شهری بسیار عقب افتاده و از نظر هجرت بسیار نابسامان است. انسان‌های زیادی از روستاها و شهرهای دور و نزدیک به شهر قم هجرت کرده‌ و وضعیت شهر را با ساخت و سازهای غیر استاندارد به هم زده‌اند. از طرف دیگر افراد زیادی از کشورهای مختلف در این شهر حضور دارند که بسیاری با وضعیت فرهنگی شهر آشنا نیستند. این امر سبب شده فرهنگ‌های متعدد و شیوه‌های مختلف زندگی در این شهر به وجود آید. در حالی که این فرصتی بوده که می‌بایست از آن استفاده کرد، اما مراکز گردشگری شهر قم بسیار کم است و هرکس به شهر قم وارد شود، از نوع بافت شهری، ترافیک بی‌مورد و اختلاف بسیار آن با شهرهای دیگر دچار حیرت می‌شود.

مسأله قم باید برای روحانیان اهمیت ویژه‌ای داشته باشد، چرا که اکثر آنان در قم زندگی می‌کنند و اگر در این شهر آسایش لازم را نداشته باشند، در ارائه محصولات علمی، دچار مشکل می‌شوند و نمی‌توانند به هدف خود برسند؛ پس باید گفت که مشکلات عدیده‌ای برای روحانیان در قم وجود دارد که مانع پیشرفت آنان می‌شود.

روحانیت، بزرگان و مسؤولان حوزه همت کرده و در ایجاد شهری نمونه از منظر فرهنگی، علمی و معماری مشارکت کنند تا شهر از وضعیت فعلی خارج شود. نقش روحانیت در تصمیم‌گیری‌های شهری به سبب حضور هزاران طلبه از ملیت‌های مختلف و بین‌المللی شدن چهره شهر بسیار مهم است. نقشه جامع قم اگر اشکالی دارد باید اصلاح شود تا این شهر به یک شهر تمیز و فرهنگی تبدیل شده و بوی روحانیت، دین و انقلاب به مشام رسد. /920/گ401/ع
ارسال نظرات