۱۸ دی ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۵
کد خبر: ۹۵۰۹۹
پژوهشگر حوزه علمیه:

نظام اخلاقی اسلام نظامی غایت‌گرایانه است

خبرگزاری رسا ـ‌ نشست علمی بررسی نظریه خودگرایی و مبنای اخلاقی اسلام با حضور ناقدان و نخبگان فلسفه اخلاق در تالار معرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم برگزار شد.
پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي


به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی نظریه خودگرایی و مبنای اخلاقی اسلام پنج‌شنبه 16 دی‌ماه با حضور شماری از اساتید، طلاب و دانشجویان در تالار معرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در شهر مقدس قم برگزار شد.

حجت‌الاسلام علیرضا موفق، عضو هیات علمی گروه اخلاق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست علمی با تعریف نظام اخلاقی اسلام به عنوان نظامی غایت‌گرایانه گفت: نظام‌های غایتگرایانه بر دو قسم هستند؛ یک نظام خودگرا: یک غایت انگارِ خودگرا همواره در پی بدست آوردن بیشترین خیر، سود و مصلحت است و دراعمال خود، پیوسته به نتایج نظر دارد. افزون بر آن، آنچه برای او مهم است خیر و صلاح خودش است، نه دیگران. چنین نظامی را خودگروی اخلاقی می نامند. دوم، نظام های سودگرا: در نظر اینان، ملاک خوب و بد، خیر و شر همگانی است، نه خیرنه شر شخصی. البته ممکن است در این میان نیز مکاتبی باشد که خیر گروه، ملت یا حتی خانواده را مورد نظرقرار دهند که اهمیتشان کمتراز دو شاخه قبلی است. پرسش آن است که نظام اخلاقی اسلام به کدام یک از این دسته ها تعلق دارد: خودگراست یاگروه گرا.

پاسخ آن است که باتوجه به متون دینی ما، نظام اخلاقی اسلام،یک غایت انگار خودگرا می باشد. معنای این سخن آن است که اولاً: فعل اخلاقی در اسلام هدف و غرض دارد و ثانیاً، آن هدف و غرض مربوط به شخص عامل است. دلیل این مدعا با تامل در آیات قرآن معلوم می گردد. آنچه به عنوان غایت نهایی و مطلوب بالذات بیان شده، فوز و فلاح خود فاعل استس و نه دیگران.

حجت‌الاسلام موفق افزود: قرآن کریم از ما می خواهد که کارخوب انجام دهیم تا خودمان رستگار شویم. هرگز از کسی خواسته نشده است که کاری را انجام دهد تا مایه ی رستگاری دیگران گردد. اگر هم از ما خواسته شده است که در جهت هدایت دیگران گام بر داریم، برای آن است که این کار، خود ما را به سعادت و رستگاری نزدیک می کند.

این محقق و استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: درمنطق قرآن کریم هرکس در گرو کرده خویش است. اگر کسی کار شایسته ای انجام دهد هرچند نیکی و احسان به دیگران و رساندن خیری به ایشان باشد – سرانجام به سود خود اوست، چنان که اگر کسی کاربدی کند به زیان خود کرده است. همانگونه که کسی بار دیگری را بر دوش نمی کشد، از ثمره تلاش دیگران نیز بهره مند نمی شود، و جز از کوشش خود طرفی نمی بندد و ثمره کار خود را خواهد دید. حاصل آنکه، هر کس به وزن ذره ای نیکی کند خودش آن را خواهد دید، هرچند این نیکی، احسان به دیگران و ایثار و خدمت به مردم باشد، چنان که اگر به وزن ذره ای بدی کند، خودش آن را خواهد دید، هرچند این بدی به دیگران باشد.

عضو هیات علمی گروه اخلاق پژوهشگاه، همچنین پیرامون تحلیلی فلسفی از حقیقت لذت گفت: واژه لذت، شاید به خاطر کثرت کاربرد آن مصادیق نازل و پست، مانند لذت حاصل از خور و خواب و مانندآن، که مربوط به ساحتِ فرودینِ وجود انسانی است، ممکن است خوشایند به نظر نرسد و ازاین رو، اگر گفته شود درنظام اخلاقی اسلامی، هدف غایی لذت است واکنشی منفی درشنونده پدید آید و این گمان را برانگیزد که گوینده مرتبت والای اهداف اخلاقی اسلام را به ساحتی فرودین تنزل داده است. اما باید یادآور شویم که حقیقت لذت، چنان که حکیمان یادآور شده اند، ادراک امر ملایم است ازآن جهت که ملایم می باشد. و به تعبیر بوعلی سینا، " لذت یک نوع رسیدن و ادراک است که از رسیدن به چیزی که برای ادراک کننده کمال و خیر است ازآن جهت که کمال و خیر است، حاصل می گردد" .

در ادامه این نشست علمی حجت الاسلام علی شیروانی، عضو هیات علمی دفتر همکاری حوزه و دانشگاه نیز که به عنوان ناقد این نظریه در جلسه حضور داشت ضمن تبیین فلسفه اخلاق و تعریف خودگرایی گفت: بنده تشکر می کنم از جناب آقای موفق و همه عزیزانی که ترتیب این نشست را دادند.
راجع به خودگرایی طرح بحث شد. بنده این اصطلاح را که نظام اخلاقی اسلام یک نظام اخلاقی خودگرا است حدودده سال پیش با توضیحاتی طی یک مقاله و بعد در کتابی که دراختیار دوستان قرار گرفته مطرح کرده ام.

الهام بخش بنده هم در ارائه این ایده – نمی خواهم بگویم نظریه است بلکه ایده ای است که باید روی آن کارشود و ابعاد مختلف آن تبیین شود تاآرام آرام به شکل نظریه در بیاید - عمدتاً مطالبی است که جناب استاد مصباح به صورت خیلی صریح و شفاف بیان کرده اند. اصل بحث به این صورت مطرح می شود: در یک سازماندهی که فکر می کنم بتواند بطور روشن به فهم مطلب کمک کند اینچنین که در طبقه بندی ای که ما برنظام های اخلاقی انجام می دهیم در یک طبقه بندی مکاتب اخلاقی را به دو دسته تقسیم کرده اند: مکاتب اخلاقی غایت گرا و مکاتب اخلاقی وظیفه گرا.
تعریفی هم برای هر دو آنها ذکر شده است. مکتب اخلاقی اسلام در کدام یک از این دو طبقه بندی قرار می گیرد؟ آیا مکتبی غایتگراست یا وظیفه گرا؟

این محقق حوزه و دانشگاه پیرامون تعریف غایتگرایی و وظیفه گرایی افزود: غایتگرایی را اینچنین معنا می کنیم: نظام اخلاقی که می گوید یک عمل تنها در صورتی از نظر اخلاقی درست است که دست کم به اندازه هر جانشین یا بدیل ممکن دیگر غلبه خیر بر شر ایجاد کند، و تنها در صورتی خطاست که چنین نکند. مکتب اخلاقی که این گزاره را بپذیرد و مبتنی براین باشد به آن می گوییم مکتب اخلاقی غایتگرا. که درست و نادرست عمل اخلاقی را بر اساس نتیجه ای که این عمل اخلاقی به آن منتهی می شود و خیر و شری که پدید می آورد تایید می کند. کار خوب، کار درست، کاری که باید انجام بگیرد این ویژگی را دارد که نتیجه اش در مقابل کارهای دیگر یا بیش از آنها منتهی به خیر است یا دست کم به اندازه آنها. ما در موقعیت های مختلف کارهای مختلفی می توانیم انجام دهیم. وقتی کسی سوالی از بنده می کند من می توانم به او راست بگویم و یا دروغ و یا هیچ نگویم.

افعال مختلفی را می توانم انجام دهم. به لحاظ اخلاقی کدام فعل درست است؟ غایتگرا می گوید شما به نتایج این کارها نگاه کنید و ببینید راست گفتن چه نتایجی دارد و دروغ و سکوت چه نتیجه ای؟ و بر اساس این نتایج قضاوت کنید که کدام درست و کدام نادرست است. حال این نتیجه چه هست عنوان جامع کلی و کلی را می گویند غلبه خیر بر شر. درمقابل کارهای نادرست و قبیح آنهاست که شر پدید می آورد و غلبه شر را پدید می آورد. وظیفه گرایی مکتب اخلاقی است که در مقابل غایت گرایی مطرح می شود و این گزاره را انکار می کند. اگر وظیفه گرایی را اینچنین معنا کردیم می تواینم انحصار مکاتب اخلاقی را در این دو دسته به حصرعقلی اثبات کنیم. برخی وظیفه گرایی را معنی محدود تر می کنند و ممکن است جا برای مکاتب دیگری چون فضیلت گرایی هم باز شود. می شود دریک معنا و مفهوم جامعی نظام های اخلاقی را به این دو دسته تقسیم کرد. وظیفه گرا می گوید اینچنین نیست که ما بر اساس نتیجه مترتب بر فعل جایگاه اخلاقی او را و خوب و بد اخلاقی را تعیین کنیم. برخی از ویژگی های خود عمل با قطع نظراز میزان خیری که در پی می آورد می تواند آن عمل را ثواب و لازم، خوب ودرست بگرداند. هرچند خیری بر آن مترتب نشود. بنا براین وظیفه گرا نگاه را از نتیجه و پیامد رفتار معطوف به خود رفتار می کند.

حجت الاسلام شیروانی ادامه داد: فرض کنید راست گفتن یک ویژگی دارد که با قطع نظر از نتایجش می تواند آن را دارای ارزش اخلاقی کند. عادلانه بودن رفتار اینکه خواسته خداوند است و خواسته حکومت است وامثال اینها عناوینی است که به شکل مستقل با قطع نظر از پیامدها می تواند جایگاه اخلاقی فعل را مشخص کند. اولین سوال این است که مکتب اخلاقی اسلام در کدام یک از این دو جایگاه قرار می گیرد؟ غایتگراست یا وظیفه گرا؟ در این دیدگاه و نظریه معتقد می شویم که نظام اخلاقی اسلام غایتگراست. غایتگرایی خود اقسامی دارد. کسانی که می گویند پیامد رفتار است که جایگاه اخلاقی آن رامشخص می کند سه دسته شده اند: این خیری که بر فعل مترتب می شود آیا خیر برای من است یا خیر برای یک گروه خاصی است؟ خانواده، نژاد، هم کیشان، هم میهنان و ...؟

دسته سوم کسانی هستند که خیر همگانی مطمع نظر آنهاست مکتب غالب و رایج در نظام های اخلاقی معاصر همین است که به آن سودگرایی یا منفعت گرایی می گویند. سوال این است که شما در کدام یک ازاین سه جایگاه قرار می گیرید. مهم برای تعیین ارزش اخلاقی فعل و جایگاه اخلاقی آن ببینیم که چقدر خیر برای من در بردارد، یا برای گروهی خاص یا برای همه؟ در اسلام کاری را وقتی میگویند خوب است و باید انجام داد به لحاظ میزان خیری است که برای شخص شما درآن مترتب می شود. و به تعبیر دیگر دراخلاق اسلامی دعوت به این است که تلاش و کوشش کن کاری را انجام بده که به بیشترین خیر برای خودت منتهی شود. کاری به دیگران و همه نداریم. شخص خودت مد نظر هستی. این هم باید اثبات شود. ما تا بحال روی خودگرایی بحث کردیم و همین دلیال کافی است که بگوییم نظام اخلاقی اسلام خودگراست. در مرحله سوم سوال این است که خیری که ما دنبالش هستیم – خیر کثیر- چیست؟ خیر یعنی مطلوب به ذات این مطلوب به ذات چه مصداقی دارد؟

در این جا نیز چند دیدگاه می تواند مطرح شود. عنوان کمال، عنوان سعادت، عنوان معرفت، عنوان قدرت، عنوان لذت و قرب الهی. ممکن است گفته شود آن خیر کثیر و غایتی که شخص شما باید دنبالش بگردید و برای خودتان حاصل کنید تقرب الی الله است و سعادت شماست. دراینجا بحثی مطرح می شود و آن این است که می توان گفت که غایت و خیر لذت است. لذت به همان معنای فلسفی. یعنی " ادراک و نیل لوصول ما هو عندالمدرک کما لو خیر من حیث هو کذالک". درهمین تعریف لذت کمال است خیر و ادراک هست. تمام انواع و اقسام شاخه ها و شعبه های لذت را در بر می گیرد.

در ادامه این نشست تخصصی حجت‌لاسلام شمالی نیز با بیان دیدگاه های خود پیرامون نظریه خودگرایی گفت: همانطور که دوستان گفتند ما ابتدا باید مشخص کنیم که آیا ما غایتگرا هستیم یا وظیفه گرا که بعد نوبت به بحث خودگروی شود. بنده با ایشان هم عقیده هستم که نظراسلامی نظر غایتگرایانه است. گرچه برخی فکر می کنند چون ما عمل به تکلیف داریم وظیفه گرا هستیم لکن غایتگرایی درست است، منتها با مکملی که باید به آن پرداخته شود.

بحث دیگر این است که حال در میان شقوق مختلف غایتگرایی ما کدام را ترجیح می دهیم؟ خودگروی یا دگر گروی یا همه گروی؟ بنده تصورمی کنم هیچ کدام ازاین سه به تنهایی کافی نیست و اینکه ما خود را منحصر کنیم که یا خودگرا باشیم یا دیگر گرا یا همه گرا ، این خیلی برهانی ندارد. حال اگر بخواهیم انتخابی کنیم ترجیح می دهم که همه گروی را انتخاب کنیم و فکرمی کنم این هم به دیگاه اسلامی نزدیک تراست و هم با بحث های استدلالی بیشتر می توان از آن دفاع کرد.

حجت‌الاسلام شمالی ادامه داد: ما اگر روی این مساله تامل کنیم که اصولا چطور می شود که انسان تصمیم می گیرد که کاری را انجام دهد. همانطور که مستحضر هستید هر فعل اختیاری داخل قلمرو اخلاق قرار دارد. بنا بر این آنچه که فعل و ترکش دست ماست وارد مقوله اخلاق می شود. چطور می توانیم تصمیم بگیریم که کاری را انجام دهیم؟ اگراین مساله را تحلیل کنیم می بینیم که چند مولفه مورد نیازاست که برخی ازآنها در نظریه ای که همه چیز را بر اساس حب ذات می داند به نظر به آن توجه نشده است. ما برای اینکه کاری را انجام دهیم در درجه اول می بایست نسبت به آن کار دغدغه و تعلق خاطری داشته باشیم و این چیزی است که نکته اصلی است که در ذهن کسانی است که بر حب ذات تکیه دارند. انگیزه نیاز است.

به عبارت دیگر برای اینکه ما محرکی برای انجام کار داشته باشیم باید آن کار با یکی از میل هایی که در ما هست ارتباط پیدا کند . ما ترجیح می دهیم بجای اینکه لذت را محرک بدانیم میل را محرک بدانیم . لذت آن نتیجه ای است که حاصل می شود در حالتی که ما به ارضای میل برسیم. البته ممکن است گاهی چیزی چندین میل از امیال ما را تحریک کند و گاهی ممکن است یک میل تحریک شود و آن بستگی به موارد مختلفی دارد. مسئله دوم این است وقتی که می گوییم برای ما دغدغه و تعلق ایجاد کند دو قسم پیدا می کند. اینکه وقتی میلی برای انسان ایجاد می شود نسبت به انجام آن تصمیم می گیرد یاخیر؟ انسان امیالی را که تحریک شده اند را با آنچه که برای او ارزش تلقی می شود مقایسه می کند. اگر انجام کار حرکت بر طبق میل با چیزی که برای او ارزش دارد مطابقت دارد به سمت آن می رود. اگر در نتیجه ارزیابی ها به این نتیجه رسید که این کار خوب نیست کار انجام نمی شود. لکن اگر منفعتی در کار باشد به سوی انجام آن سوق پیدا می کنیم. البته این مساله نسبی است چرا که ارزش های افراد و اشخاص با هم متفاوت هستند. خیلی وقت ها ممکن است بعد ازاینکه فشار برطرف می شود پشیمان شود لیکن درآن لحظه برای انسان محاسبه این است که آن کار بهتر است.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: حال مساله اختلافی این است که آن میل هایی که در انسان وجود دارند که برای ما دغدغه ایجاد می کند آیا این امیال همه به حب ذات بر می گردند یا می توانند غیر حب ذات نیز باشند. مثلا میل به غذاخوردن و آب آشامیدن و میل جنسی به حب ذات باز می گردد اما آیا برای همه چیز اینچنین است، یا می توان فرض کردکه امیالی وجود دارند که دگر خواهانه هستند یعنی همانطور که در یک نفر میل بقا وکمال وجود دارد، میل به احسان هم وجود داشته باشد یا بالاتر از آن خود را در غیر خودگرایی و دیگر گرایی انجام ندهیم و میل به معرفت، زیبایی، میل به حق یا میل به عبادت خداوند متعال نیز وجود داشته باشد، فارق از اینکه برای شخص نفعی دارد یا خیر! /920/د102/ع

 

 

ارسال نظرات