خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور

برچسب ها - خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور
خاطرات حجت‌الاسلام رضوانی‌پور (12)؛
یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت: استاد وقتی بالای منبر قرار گرفت گفت حال که در سر درس نشسته‌اید سعی کنید تمام فکر و ذکرتان تحصیل باشد و لا غیر، ناراحت شدم چرا از مسأله جنگ آن هم در این شرایط چیزی نگفت، مگر می‌شود با این شرایط همه فکرمان فقط و فقط درس باشد.
کد خبر: ۱۳۸۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۶

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (11)؛
خبرگزاری رسا ـ یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در دفتر خاطراتش نوشت: وقتی در جاده شلمچه می‌رفتیم تابلوهای متعددی که حاکی از عظمت، شجاعت، دیانت، اخوت و عطوفت رزمندگان است، دیده می‌شد. جملاتی همچون «رزمنده خسته نباشی»، «دلاور لبخند بزن»، «تا کربلا راهی نیستم»، «یا زیارت یا شهادت»، «ما همه سرباز تو ایم خمینی»، «با وضو وارد شوید».
کد خبر: ۱۳۸۸۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۶

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (10)؛
یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت: بچه‌ها وقتی می‌فهمیدند روحانی هستم بسیار خوشحال می‌شدند، البته نه اینکه من به آن‌ها روحیه بدهم بلکه روحیه می‌گرفتم، روحیه و ایمان آن‌ها به مراتب بالاتر و محکم‌تر از من بود.
کد خبر: ۱۳۸۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۶

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (7)؛
یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت: نزدیک نیروهای عراقی شدیم. هلی‌کوپتر روی ارتفاع سقوط کرده بود. موتورش به طور سالم به داخل دره افتاده بود و مابقی آن همراه چهار خلبان شجاع اسلام در لا بلای آهن‌ها و اجزای آن روی ارتفاع در حال سوختن بود. آن ها در کنار هم همچون شمعی سوختند تا به دیگران روشنایی بخشند
کد خبر: ۱۳۸۸۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۶

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (8)؛
خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام رضوانی پور در خاطراتش نوشت: فضای جبهه فقط نوید یخش پیروزی نبود. غرورها زیاد بود کمتر از خدا سخن بود همه می‌گفتند جمهوری اسلامی قدرت زیادی دارد و این همه نیرو کار عراق را یکسره می‌کنند.
کد خبر: ۱۳۸۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۲

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (6)؛
یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت: هدف تصرف بصره با سومین خیز بود، چون عملیات آبی خاکی بود، کار یگان دریایی بسیار حساس بود، یگان ما مأمور شده بود به یگان دریایی سیدالشهدا.
کد خبر: ۱۳۸۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۱

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (5)؛
یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت: من آن زمان در حوزه قم مشغول خواندن کفایه بودم، نوار درس کفایه را هم جهت جبران عقب‌ماندگی برده بودم، در مواقع فراغت آنقدر مطالعه می‌کردم که برخی از برادران از کثرت مطالعه من خسته می‌شدند.
کد خبر: ۱۳۷۹۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۹

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (4)؛
خبرگزاری رسا ـ یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت:در نیمه های شب در سخت‌ترین شرایط ناگهان می‌دیدیم برادر قجه ای جهت سرکشی آمده است، او مؤمنی به تمام معنا بود، از شیرمردان روز و زاهدان شب؛ من که یک طلبه بودم اسلام را در او می‌دیدم و به حقانیت اسلام بیشتر یقین می‌کردم.
کد خبر: ۱۳۷۸۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۸

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (3)
خبرگزاری رسا - یکی از روحانیون رزمی تبلیغی در برگی از دفتر خاطرات خود نوشت: دیگر طاقت ماندن در روابط عمومی نداشتم گرچه همواره به سنگرهای عزیزان رزمنده هم می‌رفتیم اما من احساس کمبود می‌کردم وبا کسب اجازه از برادر قجه ای به سوی سخت‌ترین سنگرهای اسلام روانه شدم.
کد خبر: ۱۳۷۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۶

خاطرات حجت الاسلام رضوانی پور (2)؛
خبرگزاری رسا ـ یکی از روحانیان رزمی تبلیغی در خاطراتش نوشت: لحظات طلوع آفتاب بود در حال حرکت و و نبرد نماز صبح را خواندم نماز استثنائی بود تنها نمازی با آن کیفیت بود که شاید در طول عمرم خوانده‌ام و شاید خدای ناکرده دیگر سعادت آنچنان نمازی را نداشته باشم شاید مقداری معنی نماز امام حسین (ع) در روز عاشورا را فهمیدم.
کد خبر: ۱۳۷۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۵