۰۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۹
کد خبر: ۱۰۹۷۳۶
عضو پژوهشگاه علوم انسانی:

هدف ما از اقتدار علمی جهت دهی علم و تکنولوژی به سمت معنویت است

خبرگزاری رسا ـ استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه غرب به دنبال دستیابی به علم با هدف تغییر طبیعت و نیازهای بشر است گفت: دستیابی به اقتدار علمی برای ما از باب حکم اولی و برای جهت دهی علم و تکنولوژی به سوی معنویت حقیقی است.
هدف ما از اقتدار علمی جهت دهی علم و تکنولوژی به سمت معنویت است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نشست علمی جریان شناسی مسائل کلامی معاصر در مدرسه عالی نواب برگزار شد.

حجت الاسلام خسروپناه، عضو پژوهشگاه علوم انسانی قم در این نشست اظهار داشت: امروز با مسائل جدیدی به نام کلام جدید در کلام معاصر مواجه هستیم که در گذشته یا نبوده و یا به شکل دیگری مطرح بوده است مانند رابطه علم و دین.

مسائل کلام معاصر با روش ها و مبانی جدید مطرح می شود

وی افزود: در دوران جدید، عقل گرایی انتقادی در رابطه علم و دین مطرح می شود که در گذشته نبوده زیرا آن زمان فلسفه کانتی نبود تا مبنای عقل و دین شود لذا برخی مسائل کلام معاصر در گذشته اصلا نبوده و برخی که بوده با رویکرد خاصی بدان پرداخته شده است اما در دوران جدید با پاسخ های جدیدی روبه رو هستیم زیرا این مسائل جدید کلامی با روش ها و مبانی جدید آمیخته شده است.

وی خاطرنشان کرد: اینکه برخی گمان می کنند کلام جدید به معنای شبهات و مسائل جدید است، نادرست است، «جدید» وصف مساله است و بخش های دیگر تغییری نکرده است. در کلام افزون بر مسائل، روش های جدید هم اضافه شده است. ما درگذشته روش پدیدار شناسی گفتمانی و هرمنیوتیک را نداشتیم، مثلا تنها روش استنتاجی و استدلالی مسائل را داشتیم که با کمک بدیهیات گزاره ای را حل می کردند.

حجت الاسلام خسروپناه ادامه داد: از سوی دیگر مبانی جدید هم به کلام امروز اضافه شده است مانند جان هیک که یک فیلسوف دین است و بر اساس مبانی تعیین زبانی دارد فلسفه کلامی را مطرح می کند.

شناخت مبانی فلسفی غرب در مباحث کلام جدید ضروری است

این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه شناخت مبانی فلسفی غرب در مباحث کلام جدید امری ضروری است افزود: وقتی می خواهید با فردی که وارد بحث کلام جدیدشده است، روبه رو شوید باید بببینید مبانی فلسفی او چیست. در غیر این صورت مباحث سطحی مطرح خواهد شد چرا که مسائل معاصر کلامی نه تنها مسائلشان جدید است بلکه روش ها و مبانی فلسفی جدیدی هم دارند. از این رو اگر کسی فلسفه غرب معاصر را نداند نمی تواند مسائل کلامی جدید را پاسخ دهد یا اگر هم با زبان پاسخی بتواند بدهد، هم زبانی صورت نمی گیرد.

نسبت اسلام و تجدد؛ جدی ترین مسائل کلام معاصر

وی با اشاره به اینکه تمام مسائل کلام معاصر را می توان در یک مساله به نام اسلام و تجدد جای داد افزود: یکی از جدی ترین مسائل معاصر، نسبت اسلام و تجدد است (که به یک معنا جریان شناسی تمام مسائل کلامی معاصر محسوب می شود چون همه این ها زیرمجحموعه اسلام و تجدد هستند ) و در این باب چند جریان فکری در کشور ما وجود دارد. البته شبیه این جریان ها در غرب و مسیحیت هم وجود دارد که چون بحث ما مسیحیت و تجدد نیست بدان نمی پردازیم.

حجت الاسلام خسروپناه با بیان اینکه مراد از اسلام در اینجا، اسلام جامع نگر اجتهادی است نه اسلام اهل سنت و سلفی، اظهار داشت: تجدد، پدیده و دوره ای است که از قرن سیزدهم میلادی زمینه هایش شروع شد و به طور دقیق تر از نیمه اول قرن هفدهم شاهد فعلیت تجدد تا امروز که قرن 21 است هستیم.این تجدد به صورت ظولی پنج مرحله دارد.

تجدد در پنج لایه فلسفه، علوم پایه، تکنولوژی و علوم مهندسی، صنعت و فرهنگ بروز می کند

وی، فلسفه، علوم پایه، تکنولوژی و علوم مهندسی، صنعت و فرهنگ را پنج لایه مختلف تجدد دانست وگفت: این صنعت و تکنولوژی بر فرهنگ جامعه اثرگذار است. اکنون سبک زندگی ما با 50 سال گذشته متفاوت شده وبه طبع انتظارات ونوع مصرف و تعاملات اجتماعی انسان نیز تغیییر یافته است.

این محقق و پوهشگر حوزوی تصریح کرد: تجدد قرن 17 به بعد فلسفه ای تولید کرده به نام عقل گرایی و تجربه گرایی که گرچه آغاز آن (همچون اسپینوزا، جان لاک و حتی کانت )خدا را هم قبول دارد اما دغدغه وحی را ندارد و وحی منبع معرفتی آن نیست. هرچه جلوتر می رویم نه تنها وحی از فلسفه معرفتی کنار می رود بلکه خدا هم کمرنگ تر شده و به قول «نیچه» دوران مرگ خدا فرا می رسد اما در قرن 21 فلاسفه نه تنها دغدغه اثبات وجود خدا ندارند که دغدغه انکار وجود خدا را دارند و از این فلسفه جدید غرب، علومی همچون ریاضی و فیزیک و شیمی پدید می آید که تمام همت آن بر شناسایی قوانین طبیعت برای قدرت یافتن بشر بر رفع نیازهایش و نیز ایجاد نیازهای جدید برای اوست.

وی ادامه داد: در این فلسفه، علم برای قدرت بیشتر برای تغییر طبیعت و علوم انسانی است اما در فلسفه اسلام، علم نور است و روشنایی بخش. علوم انسانی به دنبال تغییر انسان موجود است اما علوم پایه دنبال تغییر طبیعت. برای ایجاد این تغییر، تکنولوژی و فناوری هایی ایجاد می کنند، دانش استخراج نفت و گاز از زمین یا تصرف مریخ وماه تغییر طبیعت است، وقتی انسان به این ها دست یافت از این دانش صنعت و بعد فرهنگ می سازد.

جریان تجددستیزی

حجت الاسلام خسروپناه یاداور شد: در این میان ممکن است برخی سنت ها بمانند ولی محدود می شود مثلا خدایی که در لحظه لحظه زندگی مسیحیان حضور داشت اکنون محدود در کلیسا شده و به قول نیچه، کلیسا مقبره خداست. حال این سوال مطرح می شود که آیا اسلام این دنیای متجدد را می پذیرد؟ در این زمینه سه جریان کلان در ایران داریم؛ جریان تجددستیزی که به اشکال مختلف نظریه پردازی می کند و تبیین های متفاوتی دارد و خلاصه دیدگاهش این است که غرب متجدد (و حتی قبل از آن از زمان فیثاغورث) به یکپارچه ویران است، این غرب نهیلیستی وپوچ گرایی است واگر کسی این غرب را بپذیرد غرب زده و مذموم است.

وی افزود: البته تجددستیزها برای نحوه کنار زدن آن راهی ندارند. می گویند همه ما غرب زده ایم اما فرق ما این است که می دانیم غرب زده ایم وباید مبارزه کنیم اما مردم نمی دانند . از سوی دیگر معتقدند در صورت نیاز باید از غرب متجدد استفاده کرد. گروهی از این دسته هم معتقدند این غرب متجدد با اسلام در تعارض است و این علوم اسلامی که ما داریم مثل تفسیر، کلام ،فلسفه وحدیث مشکل غرب زدگی را حل نمی کند چون اکثر این علوم هم غرب زده اند در این میان فقط فقه اسلامی است که مشکل دنیای امروز را حل نمی کند لذا باید از صفر علوم جدید تاسیس کنیم. گروهی دیگر از تجددستیزان نیز معتقدند همین قرآن و سنت برای ما بس است، این ها نگاه اخباری دارند و می گویند انچه در قرآن و سنت نیامده نیاز بشر نبوده ونیست و نباید سراغش رفت. مثلا اگر اهل بیت(ع) بدون برق و در خانه خشتی زندگی کردند ما هم باید اینگونه زندگی کنیم.

جریان روشنفکری

عضو پژوهشگاه علوم انسانی قم، روشنفکری را دومین موضع در رابطه اسلام و تجدد برشمرد و گفت: این گروه معتقدند غرب متجدد را باید دربست پذیرفت اعم از علم، فلسفه، تکنولوژی، صنعت وحتی فرهنگ غرب را و از انجا که پذیرش دربست غرب با اسلام نمی سازد، در تعارضات یا اسلام را رد می کنند و روشنفکر الحادی می شوند یا اسلام را به رابطه انسان با خدا محدود می کنند چراکه اسلام فردی و شخصی تعارضی با دنیای متجدد ندارد. محمدعلی فروغی می گوید اگر فلسفه کانت را در ایران بیاوریم همه مشکلات حل می شود.

وی ادامه داد: روشنفکری دینی یعنی همین اسلام محدود به رابطه انسان با خدا و منهای ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ روشنفکران دینی معتقدند که حتی معنویت را هم نباید از اسلام گرفت. ضمن انکه معنویت مدنظر این ها، نه به معنای نفس مظمئنه بلکه به معنای احساس آرامش است در حالی که این، نازل ترین معنای معنویت است در اسلام محسوب می شود. اگر معنای معنویت را به معنای حقیقی بگیریم محال است اسلام، سکولار شود چون معنویت جان اقتصاد و سیاست اسلام است.

جریان تجدد گزینی

حجت الاسلام خسروپناه ابراز داشت: جریان سوم، از میان تجددستیزی و تجددگرایی، معتقد به تجدد گزینی است. معتقد است ما با توجه به اسلام جامع نگر اجتهادی می توانیم به منطقی برسیم که دنیای متجدد را با آن بسنجیم. با این منطق فلسفه های غرب را ارزیابی می کنیم هر جا منطق ما اموزه های فلسفه غرب را رد کرد، ان را نمی پذیریم و هرجا پذیرفت، می پذیریم، مثلا برخی براهین خوب بر اثبات وجود خدا یا نقد برخی فلاسفه غرب بر ملحدان و....

وی یادآور شد: اینکه روح حاکم بر فسلفه های غرب، اومانیستی است بدین معنا نیست که تمام انچه در فلسفه های آنان امده همه باطل است. بسیاری از تجددگزینان همچون شهید مطهری این موارد را پذیرفته و بعضا مستندات قرآنی آن را نیز ارائه می کنند. هرجا مبانی فلسفی اندیشمندان غرب بر دانششان تاثیر گذاشته و دانش رویکرد سکولاریستی و اوامنیستی پیدا کرده آن را نقد می کنیم و این موارد کاملا قابل تشخیص است به طوری که گاهی با حذف این مبانی و جایگزینی مبانی درست، نظریات قابل پذیرش می شود.

در علوم انسانی بر خلاف علوم طبیعی، مبانی اغلب معانی سازند

این نویسنده حوزوی اظهار داشت: در علوم طبیعی اینطور نیست که اگر مبانی تغییر یافت الزاما نظریات هم تغییر یابد اما در علوم انسانی اغلب مبانی، معانی سازند لذا باید دقت بیشتری داشته باشیم. نقد ما به علوم انسانی بیش از نقد علوم طبیعی است. درست است که تکنولوژی یک فناوری است ولی زاییده نیازهاست.

وی با طرح این سوال که آیا انسان شناسی اسلامی تواما معتقد به نیازهای مادی و معنوی است یا تنها یکی را می پذیرد، تصریح کرد: تکنولوژی را می توان به گونه ای به صنعت تبدیل کرد که معنویت آسیب نبیند. به عنوان مثال، به گفته کارشناسان ساختمان سازی می تواند منشأ گناه وثواب باشد اینکه در تهران گناه زیاد است ناشی از معماری خاص آن نشأت می گیرد، روح معماری قدیم این بود که با مبانی و ناظر به نیازهای معنوی ساخته می شد.

حجت الاسلام خسروپناه گفت: مهم این است که نیاز کاذبی حقیقی شمرده نشود و دین برای تشخیص نیاز حقیقی معیار داده است، همچنین تغییر نیازها طبیعی است اما مهم این است که جهت گیری نیازها معنوی باشد، من علمی هم باشد اما من الهی اصل قرار گیرد.

وی با بیان اینکه ما بر اساس عقلانیت اسلامی تجدد را گزینش می کنیم افزود: نه از باب کل میته که از باب حکم اولی باید با نهضت تولید علم باید به شکوفایی علمی رسیده و اقتدار علمی پیدا کرده و جایگاه اول علمی در منطقه باشیم . و علم و تکنولوژی را طوری جهت دهیم که بشر بااینکه در این دنیا زندگی راحتی دارد اما مراقب باشد محیط زیست را آلوده نکند. اسلام می گوید این انسان تو می توانی مسخر عالم شوی اما این تسخیر نباید به نابودی عالم منجر شود. در این صورت دیگر صنعت سینما نیز صنعت ابتذال نخواهد بود.

نیاز به علم ثابت است اما مصادیق آن متغیر

عضو پژوهشگاه علوم انسانی با اشاره به اینکه اسلام هم بیانگر نیازهای ثابت است وهم متغیر تأکید کرد: در غیر این صورت اگر اسلام را اینگونه مطرح کنیم که اسلام کاری به نیازهای متغیر ندارد اصولا باب اجتهاد در فقه بسته می شود. اینکه باب اجتهاد باز است یعنی با فطریات و احکام ثابت می توانیم به احکام موضوعات جدید برسیم. نیاز به علم ثابت است و مصادیق آن متغیر؛ مثل نیاز به غذاخوردن که مصادیق غذا متفاوت است اما نیاز به خوردن همواره ثابت می ماند.

وی گفت: امروز مراد از علم، بیشتر علوم پایه یعنی فیزیک ریاضی زیست شیمی است که قوانین عام طبیعت هستند اگر به صورت کاربردی درامدند قوانین کاربردی یا تکنولوژی می شوند اگر به صورت سخت افزار درآمد صنعت را شکل می دهند. 

استخراج امور غیرهدایتی توسط انسان های متعارف به التقاط منجر می شود

این استاد حوزه علمیه در پاسخ این سوال که آیا قلمرو دین، قلمرو حداکثری هدایتی است یاداور شد: قرآن ثبوتا حامل تمام حقایق است چه هدایتی چه غیر هدایتی و اثباتا تنها اهل بیت(ع) می توانند از قران تمام حقایق هدایتی و غیر هدایتی را استخراج کنند مثلا اگر بخواهند می توانند دستور ساخت هلی کوپتر را از قرآن بگیرند اما ما انسان های عادی اثباتا فقط امور هدایتی را می توانیم از قران بگیریم آن هم با کمک سنت اهل بیت(ع). لذا در امور غیرهدایتی ما را به عقل وتجربه واگذار کرده اند بنابراین استخراج قوانین ترمودینامیک و... از قرآن سر از التقاط در می آورد زیرا اگر این را پذیرفتیم فردا باید اجازه دهیم سوسیالیزم هم از قران استخراج شود.

علم دینی، علم مبتنی بر مبانی اسلامی است که در صورت نیاز از تجربه هم بهره می گیرد

وی با بیان اینکه ما انسان های متعارف با دلالت های التزامی قران می توانیم بسیاری از پرسش های جدید را نیز پاسخ گوییم، در خصوص علم دینی اظهار داشت: گروهی منکر علم دینی هستند اما جریان عقلانیت اسلامی معتقد به علم دینی است و می گوید همه علوم مبتنی بر یک سری مبانی است که شامل مبانی اسلامی و غیراسلامی می شود پس علم دینی علم مبتنی بر مبانی اسلامی است.

حجت الاسلام خسروپناه افزود: منظور این نیست که ما در علم دینی از تجربه استفاده نمی کنیم و همه موارد را از قران استخراج می کنیم بلکه حتی علوم تجربی هم مبتنی بر یک سری مبانی است. برخی فلسفه های متاثر از علم است که برای توجیه آن علم ساخته شده است، مانند فلسفه کانت که بر اساس علم نیوتن و برای توجیه اشکال هیوم بر آن شکل گرفت ولی برخی فلسفه ها مبنای تولید علم قرار می گیرد مثلا فلسفه اگزیستانسیالیسم در روانشناسی مزلو تاثیر گذارده و او ابتدا فلسفه اگزیستانسیالیزم را پذیرفته وبعد بر اساس ان روانشناسی انسان گرا را بیان کرده است. بنابراین گاهی علوم متأثر از فلسفه و گاهی فلسفه ها متاثر از علم هستند./930/پ201/ص
ارسال نظرات