مؤلفهها و کارکردهای خانواده در اسلام از منظر جامعهشناختی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، برای تبیین کارکردهای خانواده باید به یک ملاک، معیار و نظام رسید و براساس نگاهی جامع به مجموعه آیات و روایات مشخص کرد که چه کارکردهایی الزامی و چه کارکردهای الزامی نیست؛ وقتی با نگاه جامعهشناختی به کارکردهای خانواده مینگریم در تلاش هستیم تا در یک نگاه کلان کارکردهای خانواده را تحلیل کنیم؛ اینجا باید عوامل مؤثر در خانواده که در توسعه کارکردهای آن نقش دارند، در حوزه اجتماعی مشخص شود.
نشست علمی بررسی جامعهشناختی مؤلفهها و کارکردهای خانواده در اسلام سعی بر این داشت تا با حضور محققان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه به واکاوی این موضوع مهم اسلامی بپردازد که طی آن حجتالاسلام حسین بستان عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، فریبا علاسوند عضو هیأت علمی دفتر تحقیقات و مطالعات زنان و ابراهیم فیاض استاد دانشگاه تهران در سخنانی به بررسی کارکردهای اجتماعی شدن خانواده، جامعهشناختی مؤلفهها و کارکردهای خانواده در اسلام پرداختند.
در ابتدای این مراسم حجتالاسلام سجادی، دبیر علمی نشست بررسی جامعهشناختی مؤلفهها و کارکردهای خانواده در اسلام با بیان اینکه زمان تغییر و گذار از جامعه سنتی به مدرن برخی کارکردهای خانواده را دچار تغییر و تحول کرده و نقش خانواده در جامعه فعلی کمرنگ شده است، پرسشهایی را در این زمینه مطرح کرد.
وی با بیان اینکه اسلام ارتباط بین دو جنس مخالف را در سطح جامعه مطرود میداند اما در عین حال قایل به ارتباط جنسی در خصوص حریم خانواده و حریم زناشویی است، گفت: رعایت عفت در پوشش، نگاه و رفتار و همچنین غیرتورزی مردان، توجه به استعدادهای مختلف جنسی زن و مرد از توجه ویژه اسلام به کارکرد خانواده حکایت دارد.
دبیر علمی نشست در ادامه با اشاره به اینکه ارضای نیازهای عاطفی و همراهی در بین افراد از سوی خانواده شکل میگیرد و از آرمانهای اساسی خانواده است، افزود: توجه به تربیت دینی همسر و فرزند، آموزش قرآن و نماز، اعتقادات دینی و احکام شرعی، انتقال فرهنگ دینی به نسل جدید و مباحث اقتصادی را از کارکردهای دیگر خانواده از منظر جامعهشناسی برشمرد.
وی با طرح این سؤال که موضع اندیشمندان در برابر تغییر کارکردها چه باید باشد، مقاومت یا انعطاف، و آیا میتوان کارکردهای خانواده را به کارکردهای الزامی و اصلی تقسیم و مشخص کرد که کدام یک از کارکردها فرعی است که اگر جایگزینی برای آن پیدا شود، از این کارکرد دست برداشت، خواستار پاسخگویی به این سؤالات شد.
دبیر علمی نشست بررسی جامعهشناختی مؤلفهها و کارکردهای خانواده در اسلام با بیان اینکه اگر بپذیریم که میتوان از این کارکردها صرفنظر کرد، باید روشن شود که آیا میتوان این کارکردها را مستقیما تغییر داد یا به مرور زمان برخی کارکردها تغییر مییابد و باید پذیرفته هم شوند، از کارشناسان مدعو دعوت به ادامه بحث کرد.
خانم علاسوند که افزون بر فعالیت علمی پژوهشی در دفتر تحقیقات و مطالعات زنان به تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول است نخستین کارشناسی بود که در بخش نخست سخنان خود به بیان نظرات خود پیرامون موضوع جلسه پرداخت و ابتدا در پاسخ به دبیر علمی نشست که موضوع سخنان وی را «وضعیت خانواده در شرایط گذار و ارزشهای آن» عنوان کرده بود، بحث خود ندانست، اما تحلیل بهتر این امر را خواستار شد.
اجتماعی شدن و تأثیر آن بر حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست
وی در ادامه بر یکی از کارکردهای مهم خانواده یعنی اجتماعی شدن افراد که بروز و ظهور آن بر حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست است، تأکید کرد و افزود: وقتی با نگاهی جامعهشناختی به کارکردهای خانواده مینگریم در تلاش هستیم تا در یک نگاه کلان کارکردهای خانواده را تحلیل کنیم؛ اینجا باید اندازه تأثیراتی که برای یک خانواده در نظر گرفته میشود و به طور طبیعی خانواده دارای آن است و باید در توسعه کارکردها تلاش کند، در حوزه اجتماعی مشخص شود.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه از میان تمام کارکردهایی که برای یک خانواده وجود دارد، کارکرد اجتماعی شدن بیشتر از سایر کارکردها خود را در بحث جامعهشناختی نشان میدهد، بحث اجتماعی کردن کودکان در روند اجتماعی شدن اعضای خانواده را بسیار مهم و دارای رابطه مستقیم با حوزه اجتماعی دانست و پس از ارایه تعریفی از اجتماعی شدن، افزود: اجتماعی شدن یعنی فردی از اعضای یک جامعه بسیار کوچک تبدیل به یک شهروند اجتماعی شود.
وی با اشاره به تلاش اعضای خانواده برای آماده کردن فرزندان به ورود در محیط اجتماعی، شهروندی را دارای مقرراتی دانست و گفت: وقتی فرزندی بخواهد از خانواده وارد اجتماع شود باید برای حضور اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خود را آماده کند و این در حالی است که خانوادهها به این مسأله توجهی ندارند و فرزند خود را برای پذیرش نهادهای اجتماعی و ایجاد تعامل با این نهادها آماده نمیکنند.
خانم علاسوند با بیان اینکه اگر مسایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در روند اجتماعی شدن فرزندان به درستی لحاظ شود، اجتماع با بسیاری از مشکلاتی که امروز مواجه است مواجه نخواهد بود، ابراز داشت: ایجاد یک اقتصاد پویا و بالنده به عناصری مانند اخلاق و فرهنگ وابسته است که ذاتا اقتصادی نیستند و این به آن معنا است که اخلاق و فرهنگ مسأله اقتصاددانها نیست، اما حوزه اقتصاد وابسته به رعایت دستهای از مقررات اخلاقی است.
وی در تبیین بهتر این بحث به سخنان چند سال پیش مقام معظم رهبری درباره مهندسی فرهنگی جامعه «اگر انسان میبیند در بعضی از کشورهای غربی پیشرفتهای خارقالعادهای در اقتصاد به وجود آمده، افزون بر نگاه کلان به بحث اقتصاد، فرهنگ اقتصاد هم اصلاح شده است» گفت: کیفیت محصولات، تعویض و پس دادن محصولات، عدم دروغ در توزیع محصولات و موارد دیگری که در داد و ستد رعایت میشود، از جمله مسایل اخلاقی است که در حوزه اقتصاد غرب دارای اهمیت بوده و آن را با جدیت در افراد درونی کردهاند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه بخش زیادی از عناصر مربوط به پیشرفت اقتصاد عناصر اخلاقی است و در آموزههای دینی اسلام و در کتاب تجارت نیز بخش بسیار بزرگی از دستورالعملهای دینی مربوط به اصلاح این بخش است، اضافه کرد: کسی که به سن رشد میرسد و میخواهد وارد فضای کار شود، این عناصر فرهنگی را باید در خود درونی کرده و زشتیهای حوزه اقتصاد را از خود نشان ندهد.
وی اختلاس را یکی از زشتیهای حوزه اقتصاد عنوان و ابراز کرد: اگر کشور ایران با یک برنامه اختلاس بزرگ مواجه میشود، این امر ناشی از اصلاح نشدن اخلاقمداری در حوزه اقتصاد و مسایل مربوط به آن است و کسانی که مسؤولیت مهندسی فرهنگی جامعه را برعهده دارند در یک نگاه کلان، یکی از شاخصههای مهم بحث اقتصاد که مسایل فرهنگی است را در وضعیت مطلوب سامان ندادهاند.
خانم علاسوند همچنین با بیان اینکه بسیار از مشکلاتی که در حوزه شهروندی و رفتارهای معمول اجتماعی از سوی مردم به عنوان مخاطبان رخ میدهد در عرصه سیاست است، گفت: افرادی برای ورود به فعالیت سیاسی به درستی تربیت نشدهاند و امروز بسیاری از مشکلاتی که در این حوزه پیدا میشود از اخلاق نشأت گرفته است و اگر امروز افراد توانایی تعامل و همگرایی در حوزه اجتماعی و کار گروهی را ندارند به عدم تبیین و تدوین این عناصر بالنده و درونی نشدن آنها در حوزه خانواده برمیگردد.
وی رساندن افراد را به یک بلوغ اخلاقی که توان همزیستی در کنار هم با وجود اختلافهای مهم در حوزههای مختلف را داشته باشند ضروری دانست و با بیان اینکه افراد این تحمل را ندارند، افزود: به طور طبیعی یک اتفاق کوچک در محیطی خصوصی سبب نابرخورداری حوزه اجتماعی از نیروهای انسانی مناسب برای عرصه سیاست و تنشهای سیاسی میشود و این افراد به طور طبیعی نمیتوانند کنشگران مؤثری در برابر بحرانهای جامعه باشند.
عضو هیأت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان تصریح کرد: خانوادهای میتواند به کارکرد اجتماعی شدن دست یابد که افراد را برای حوزه اجتماع تربیت کند و البته این امر را در روند خاصی صورت دهد؛ این وضعیت قراردادی نیست و ممکن است کسی با نظام حاکم موجود موافق هم نباشد اما از لحاظ شخصیتی فرزندش را برای این فضا آماده کند.
وی با اشاره به حساسیت خانوادهها در وقوع رخدادهای سیاسی، ابراز داشت: وقتی افراد در راهپیمایی 22 بهمن به عنوان یک تجلی عمومی با خانواده خود وارد صحنه میشوند، این حرکت برای همه افراد این خانواده دارای پیام خاصی است و آن اینکه به 22 بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماد ملیت ایران اهمیت قایل هستند، اما اگر خانوادهای نسبت به این مسأله بیاهمیت شود و سطح حساسیتهای آنها به اندازهای پایین آید که به اصلاح سنسورهای سیاسی خاموش شود، مطمئنا نمیتواند به این وضعیتها پاسخ مناسبی دهد و تأثیرش در فضای سیاسی کم میشود.
خانم علاسوند با بیان اینکه وقتی از نگاه جامعهشناختی به کارکردهای خانواده مینگریم، هدف کارکردهای اجتماعی کلانی است که برای تک تک خانوادهها برشمرده میشود، گفت: وقتی در حوادث آخرالزمان از تغییر جوامع و فراگیر شدن ظلم، ستم و فساد سخن میرود به سبب تغییر در این کارکردها است که با برد اجتماعی بیان میشود و به اندازهای در یک جامعه اهمیت دارد که آن را با یک بحران بزرگ مواجه میکند .
نظامسازی فرهنگ، ریشه و پایه اجتماعی شدن
ابراهیم فیاض، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که از دانشآموختگان حوزه نیز هست پس از اینکه با یک ساعت تأخیر وارد سالن شد، از حضار در جلسه عذرخواهی کرد و گفت: بنده بر نظامسازی فرهنگ به عنوان ریشه و پایه اجتماعی شدن تأکید دارم؛ چراکه رهبر معظم انقلاب نیز با سخنانی در جمع حوزویان، از بحث نرمافزاری گذشتند و فرمودند کارکرد نرمافزاری باید در خدمت نظامسازی فکر باشد.
وی در ادامه به حوادث پیش آمده در منطقه خاورمیانه اشاره کرد و با بیان اینکه امروز با این شرایط در لبه تیغ حرکت میکنیم و اگر نتوانیم نظامهای تعریفی خود را تغییر دهیم، آمریکاییها و صهیونیستها نظامهای خود را برای این جوامع تعریف خواهند کرد، تبدیل نهضتهای مردمی را به یک نظام معرفتی و ساختاری ضروری دانست.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: اگر این نهضتها به یک نظام معرفتی و ساختاری تبدیل نشود، اوضاع از دوران مبارک بسیار بدتر خواهد شد و ارجاع این موضوع به حوزه به عنوان مرکز معرفتی انقلاب اسلامی به شدت دیده میشود که اگر تعریف درستی از این نظامها صورت نگیرد، در درون نیز دچار مشکل خواهیم شد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه آنچه میتواند مبنای هر نظامسازی شود بحث فطرت است و فطرت، خلقت هدایت یافته است، به تألیف کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» از سوی شهید مطهری و تأکید ایشان بر ضرورت نظامسازی و توجه به فطرت به عنوان مبنای هر نظام اشاره کرد و گفت: مهمترین و عمیقترین عنصر اسلام فطرت است و با ساختار فطرت میتوان به اعتدالی در غرایز رسید؛ اعتدال در غرایز با محوریت فطری، انسان را به کمال میرساند.
فیاض با بیان اینکه مهمترین و عمیقترین عنصر اسلام فطرت است، اضافه کرد: اگر فقه، کلام، عرفان و حتی منطق حول و حوش فطرت شکل میگرفت وضعیت کنونی را نداشتیم و اگر فطرت را به معنای اصلی خود در بعد غرایز جنسی میگرفتیم امروز دچار ظلم یک غریزه به غریزه دیگر نمیشدیم و جنگ دین و غریزه مانند ضدیت دین با زیباشناسی در بحث وهابیت به وجود نمیآمد.
وی افزود: انسان دارای چند غریزههای گیاهی، جنسی و ارتباطی است، براساس غریزه گرسنگی اقتصاد و براساس غریزه جنسی خانواده بنا میشود و غریزه سوم یعنی ارتباط که در رأس این مثلث قرار دارد، مکانیزم تحول فرهنگی در ارضای غرایز است؛ اکنون در این ساختار باید دید که اصالت به فرهنگ گرفته میشود یا غریزه که اگر به غریزه اصالت داده شود، فرهنگ تابعی از غریزه میشود و باید دید اسلام در اینباره چه نظری دارد.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه دین اسلام براساس تفکر عمر غریزهگرا نیست بلکه یک دین روشنفکری به معنای واقعی است که مبنا را عدم ارضای غریزه قرار داده و امروز تجلی آن به خوبی در وهابیت دیده میشود، گفت: شکستی که وهابیت در آمریکا و نقاط دیگر میخورد از این امر ناشی میشود که اصالت را بر فرهنگهای عربستانی گذاشتهاند و دچار مشکل شدهاند.
وی بررسی مشکلات بین نهاد خانواده و نهاد اقتصاد را ضروری دانست و با بیان اینکه وضعیت خانوادهها در شهرهای مختلف متفاوت است، تصریح کرد: غریزهگرایی مانند فطرتگرایی است و باید مباحث فقهی در این زمینه ها بنا شود؛ فرهنگی را اسلام قبول دارد که غریضه را به طور مشروع ارضا کند و هرجا دچار مشکل شد آن فرهنگ کنار میرود نه اینکه به فرهنگ اصالت دهیم که اگر اینگونه نباشد اشرافیت به وجود میآید و اسلام با اشرافیت مخالف است.
فیاض با بیان اینکه یکی از بحرانهای غرب اشرافیت جنسی کلیسا بود، گفت: اسلام فرهنگ در خدمت غریزه را به صورت مشروع و معنویت در غریزه جنسی را قبول دارد به طوری که هرچه معنویت زیاد شود غریزه جنسی افزایش پیدا میکند و برعکس هرچه غریزه جنسی به صورت مشروع ارضا شود، معنویت هم افزایش مییابد؛ و اگر موفق نشویم غریزه جنسی را از راه مشروع کنترل کنیم، فساد رو به افزایش خواهد نهاد.
وی با هشدار نسبت به عدم ورود در غریزهگرایی به معنای اسلامی، به مشاهدات خود در یکی از فروشگاههای شهروند اشاره کرد و افزود: دو جوان را دیدم که حلقههای همجنسبازی در گوشهای چپشان بود و مانند زن و شوهر خرید میکردند و این نشان میدهد که افراد سالم هم گرفتار این قضیه شدهاند؛ ازدواج موقت و ساختار آن در قشرهای تحصیل کرده مجرد زیاد است، پزشکان درجه یک، مهندسان و سایر تحصیلکردهها مجرد در حال زیاد شدن هستند و به احتمال زیاد همجنسگرایی در پی قشرهای تحصیلکرده است.
این استاد دانشگاه برگشتی را برای این شروع متصور ندانست و با بیان اینکه باید مراقب این جریان باشیم، اظهار داشت: این گروه تجمعات اجتماعی بسیاری را در سطح تهران برگزار میکنند و در حرکتهای خاصی همبستگی خود را با هم اعلام میکنند که اگر نتوانیم مسأله مهم غریزهگرایی را اصلاح کنیم دچار فرهنگ همجنسگرایی خواهیم شد.
وی از ازدواج موقت به عنوان نخستین راهحل برای مقابله با همجنسگرایی نام برد و البته با تأکید بر گسترش ازدواج دائم و تک همسری در جامعه برای جلوگیری از گسست، گفت: ابتدا غربیها تفکر ازدواج موقت به جای خانواده را گسترش دادند و بعد آن را تبدیل به رابطه جنسی دوست دختر و دوست پسر کردند که البته هرگز این تفکر را نباید مبنای کشور خود قرار دهیم که اگر مبنا را بر این بگذاریم و روابط جنسی آزاد شود، دختر و پسر تا آخر عمر باید دختر و پسر باقی بمانند.
فیاض با بیان اینکه تمام سریالهای صدا و سیما بازگشت افراد به دختر و پسر است نه زن و مرد، نسبت به برنامههای تلویزیونی رسانه ملی شدیدا انتقاد کرد و اظهار داشت: فیلم «جدایی نادر از سیمین» که متأسفانه جایزه فجر را هم به خود اختصاص میدهد و در آینده هم شاید اسکار به او تعلق گیرد، در صدد است تا به این موضوع بها دهد.
وی که مبنای اولیه را ازدواج مرد و زن به صورت تک همسری میداند و در صورتی که خانواده دچار بحران شود، ازدواج موقت را پیشنهاد میکند، ادامه میدهد: چند همسری که در اسلام مطرح شده در سن 40 به بالا است یعنی زمانی که دچار کمبودهای هورمونهای جنسی شده و در آنجا تنوعطلبی جنسی به وجود میآید و البته پذیرش بحث چند همسری بهتر از خانوادههای متواری است.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه در اسلام اصالت معنا مهم است، نه اصالت جامعه که خانم دکتر علاسوند به اشاره کردند، گفت: غرب جامعه را به جای خانواده گذاشت، همه تصمیمها بر فرد یا جامعه گرفته شد و در نظام ارث و میراث هم بحث اصالت با خانواده است، اما اگر به سیستمهای حمایتی غرب از خانواده توجه شود، خواهیم دید که این سیستم سبب شده که زن و مرد بیشتر از هم طلاق بگیرند.
وی با اشاره به اینکه معنای مبانی فقهی بسیاری از این مسایل فردگرایی و جامعهگرایی است نه خانوادهگرایی که براساس آن با افزایش معنویت خانواده افزایش پیدا میکند و برعکس با از بین رفتن معنویت، خانواده نیز از بین میرود، ابراز داشت: اسلام دین امضایی است؛ در بعد فلسفی اصالتالمعنا هستیم و در بعد اجتماعی اصالت فرهنگ نه اصالت جامعه و فرد و ساختار ایجادی با این معنا که مهمترین بحث خانواده است، باید سنجیده شود.
فیاض با بیان اینکه اگر جامعهگرایی خانواده ایرانی با ساختار اجتماعی و اصالت اجتماعی که از سوی «مارکس وبر» ترویج شد، لحاظ شود خانواده ضعیف شده و با ضعیف شدن و از بین رفتن خانواده، دین هم از بین خواهد رفت، گفت: عرفانهای کاذب و ناهنجاریهایی که اکنون به وجود آمده به سبب اصالتدهی اجتماعی و ضعیف کردن خانواده است.
این استاد حوزه و دانشگاه ابراز داشت: ما با عقلانیت اجتماعی پیشرفت محور جامعه محور مخالف هستیم و صد دولت دیگر هم اگر با بهترین شعارهای مذهبی بیایید و مبنای شعارهای خود را عقلانیت اجتماعی پیشرفت محور جامعه محور قرار دهد نه خانواده محور شکست خورده و خشونتها در جامعه افزایش خواهد یافت.
وی در پایان سخنان خود به سبب پروازی که داشت با عذرخواهی جلسه را ترک کرد، اما پیش از آن افزود: قرارداد را در قالب فطرت به اعتدال رسانده، از باب اعتدال به خانوادهمحوری و معنویتمحوری میرسیم و در بعد اجتماعی قائل یه اصالت فرهنگ هستیم نه اصالت جامعه و با این ساختار معنویت را در جامعه گسترش میدهیم.
بررسی جداگانه غریزهگرایی در مقابل فرهنگگرایی / تقسیم کارکردهای خانواده به اصلی و فرعی
حجتالاسلام حسین بستان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز به عنوان سومین کارشناس مدعو این نشست در حالی به ارایه سخنان خود پرداخت و به کارکردهای مثبت و منفی خانواده اشاره کرد که دکتر فیاض جلسه را ترک کرده بود، اما با انتقاد نسبت به بخشی از سخنان وی گفت: نکاتی در سخنان این پژوهشگر ارجمند بیان شد که برای جلوگیری از هر سوء تفاهمی نیاز به توضیح بیشتر داشت، اما ایشان تنها به کلیات اکتفا کردند.
وی با بیان اینکه غریزهگرایی در مقابل فرهنگگرایی باید جداگانه بررسی شود، افزود: این استاد دانشگاه در سخنانی اشاره کردند که اصالت فرهنگ را در مقابل اصالت فرد و جامعه قبول داریم و این به معنای آن است که فرهنگ اصل است، اما ابتدای سخنان خود تقابلی بین غریزهگرایی و فرهنگگرایی قایل شدند و گفتند که فرهنگگرا نیستیم و غریزهگرا هستیم و این تناقض است.
مولف کتاب «تفاوتهای جنسیتی» گفت: فرهنگ دارای مبنای گسترده است و محورهای مختلفی نیز برای آن ذکر میشود و باید اذعان داشت که منظور بخشی از فرهنگ است که به آن اصالت نمیدهیم و به غریزه اصالت میدهیم؛ آنجا که پای تقابل بین غریزه و بخشی از فرهنگ اصول اعتقادی و اخلاقی پیش آید، نباید غریزه را اصل قرار داد.
وی با اشاره به تغییراتی که در جامعه در حال رخ دادن است، کارکردهای خانواده را به اصلی و فرعی تقسیم کرد و گفت: هرگز از اموری به عنوان کارکردهای ثابت که اسلام بر روی آن تأکید دارد و به عنون اهداف اصلی خانواده مدنظر است نباید دست برداشت و خواهان حذف آن شد، اما در مقابل میتوان کارکردهایی را معرفی کرد که در این درجه از اهمیت نیستند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه آرامش جزو اهداف اصلی خانواده است، تصریح کرد: در جایی ممکن است بگوییم نگاه اسلام به یک کارکرد نگاه منفی است و برای آن مصداقهایی هم ذکر کنیم، اما باید توجه داشت که در کارکردهای اصلی میتوان بر روی پنج محور تأکید کرد.
وی ادامه داد: نخستین این محورها که در متون دینی به عنوان هدف برای خانواده معرفی شده آرامش است و اگرچه بسیاری از کارکردهای گذشته خانواده در غرب کمرنگ شده است، اما غربیان از برخی کارکردها صرفنظر نمیکنند و یکی همین بحث آرامش و تأمین نیازهای عاطفی است.
حجتالاسلام بستان با بیان اینکه دومین و سومین کارکرد مسأله تولید مثل و مشروعیت است، گفت: ممکن است بین فرهنگ اسلام و غرب تمایز قائل شویم اما در هر حال به لحاظ دینی نمیتوان برای تولید مثل جایگزینی قایل شد؛ در مشروعیت هم که به عنوان کارکرد بعدی مطرح است به تولد فرزندان و جایگاه تعریف شده آنان در جامعه اختصاص دارد و این تابع خانواده و ازدواج خواهد بود و نهاد دیگری غیر از ازدواج نمیتوان جایگزین آن کرد.
وی از نیازهای جنسی به عنوان دیگر کارکرد اساسی این حوزه نام برد و با بیان اینکه نهاد دیگری که بتواند نقش این کارکرد را ایفا کند وجود ندارد، ابراز داشت: کلیت بحث ازدواج موقت صحیح است، اما باید توجه داشت که اسلام این بحث را در عرض خانواده دایم قرار نداده بلکه در طول ازدواج دایم است و برای شرایط خاص تعریف میشود و مطلوب هم نیست که کارکرد جنسی را به عهده بگیرد.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اسلام در تعریف یک مبنای کلی برای خانواده، قوامیت را با مرد میداند، از اینرو شوهر باید نفقه دهد و این امر دارای آثار اقتصادی است و میتواند در کارکردهای اقتصادی تأثیر بگذارد، اما این ساختار همواره ثابت نیست و شرایطی پیش میآید که زنان وارد صحنه جامعه میشوند و وقتی اشتغال زیاد شد، ساختار اقتصادی خانواده هم تغییر میکند و البته نمیتوان گفت این امر بر خلاف دستور اسلام است.
وی با بیان اینکه باید سعی کنیم این موضوع به افراط و تفریط کشیده نشود و تعارض و تفاوت بین اشتغال و وظایف خانگی پیش نیاید، در پاسخ به سؤال دبیر نشست که پرسیده بود آیا با تغییر کارکرد خانواده، لوازم آن هم تغییر میکند، مثلا اگر زن شاغل شد و درآمد داشت نفقه حذف میشود، گفت: بحث قوامیت اسلام یک امر متغیر نیست و به عنوان حکم شرعی مطرح است.
حجتالاسلام بستان افزود: وقتی گفته میشود پرداخت نفقه حق شوهر است، حکم شرع ثابت و نمیتوان آن را عوض کرد؛ یعنی اگر خانمی بگوید من خودم کار میکنم و از حقم میگذرم یا آن را واگذار میکنم، وظیفه شوهر در جای خود باقی است و چیزی نیست که زن بخواهد از آن صرفنظر کند.
وی با تأکید بر توجه به کارکردهای ثابت خانواده که از سوی اسلام مطرح شده است و تغییرات مجوزی برای آن محسوب نمیشود، گفت: وقتی نهادهایی مانند آموزش و پرورش در جامعه وارد میشوند که میتوانند بخشی از کارکردهای سابق خانواده را به عهده گیرند، میتوان بخشی از این کارکردها را به جامعه منتقل کرد و صحیح نیست که بگوییم کارکردهای آموزشی و تربیتی مختص خانواده است.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان سخنان خود درباره رویکرد اصلی فرعی کارکردهای خانواده با طرح این سؤال که چگونه میتوان فرعی بودن را معنا کرد، گفت: فرعی بودن به آن معنا نیست که این کارکردها اهمیت ندارد و قابل اغماض یا تغییر است؛ بلکه به این معنا است که در مواقعی و براساس مؤلفههایی شاید شکل این کارکردها عوض شود.
کارکرد تربیتی از نظر فقهی کارکرد دست اولی نیست
پس از پایان بخش نخست این نشست، استاد علاسوند که نوع سبک و طرح بحث از سوی دکتر فیاض را نامناسب دانسته بود، با بیان اینکه هنوز تکلیف برخی مسایل در ادبیات دینی آنچنان معلوم نیست که بخواهیم براساس آن نظر دهیم، درباره مباحث پیشین خود ابراز داشت: تکلیف دین معلوم است اما برای اینکه بتوانیم نظریهای ارایه دهیم کاری انجام ندادهایم.
وی برای تبیین این مسأله به تعریف واژه مادر از نظر اسلام پرداخت و با تأکید بر استخراج نظریه اسلام درباره بحث مادری و وظیفه مردان نسبت به مراقبت و حضانت افزود: هر مادری میتواند حق تیمارخواری و مراقبت از فرزند را قبول نکند و آموزههای شریعت این امر را بر عهده زن واجب نمیداند، اما بزرگداشت مقام مادر به سبب تجلیل از نقش مادر است.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: نقش مادر یک نقش متفاوتی است و در آن تردیدی نداریم و این امر صرف نظر از بحث فقهی با رجوع به حکم طبیعت که بچهها با مادر ارتباط بهتری دارند تا با پدر و حتی رابطهای که با پدر دارند از مسیر رابطه با مادر ایجاد میشود، قابل فهم است و طبیعتا این رابطه را باید غنی کرد.
وی با بیان اینکه کارکرد تربیتی از نظر فقهی کارکرد دست اولی نیست و براساس آموزههای فقهی نمیتوان گفت که واجب است خانواده فرزندان را تربیت کند و اگر نهاد دیگری این تربیت را به عهده گرفت، حرام است، گفت: برای یادگیری نخستین مکان اولین دانشگاه است، بنابراین نقش خانواده در تربیت فرزندان بیبدیل است و نفس اینکه هر فرزندی در درون خانواده موقعیت متمایز عاطفی دارد، نوع تربیت در خانواده نیز متفاوت میشود.
استاد علاسوند در بخش دیگری از سخنان خود به کارکرد اقتصادی خانواده اشاره کرد و با بیان اینکه وضعیت اقتصادی افراد مجرد وقتی متأهل میشوند به آن سبب که از نظر اقتصادی آیندهنگر و نسبت به خانواده دیگر گرا میشوند بهتر خواهد شد، اظهار داشت: مسؤولیت اگرچه بیشتر میشود اما چون تکاپوی اقتصادی افراد و آیندهنگری آنان بیشتر میشود زندگی نیز هدفدارتر خواهد شد.
وی با بیان اینکه در تفکر اسلامی و در بحث کارکرد اقتصادی، اشتغال تنها یک نقش مردانه نیست که اگر زنها انجام دادند در کارکرد اقتصادی خانواده تداخل ایجاد شود، گفت: تأمین اقتصادی از نقطه نظر فقه وظیفه مردان است و به هم ریختن آن را اسلام نمیپسندد، اما در عصر نبوی هم زنها دسترنجی داشتهاند و اینکه زن شاغل باشد عجیب نیست.
عضو هیأت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان آنچه سبب به هم ریختن موازنه اقتدار در خانواده میشود را تغییر بحث نانآوری دانست نه بحث اشتغال و افزود: روایت آخرالزمان هم این موضوع را که زن در خانواده انفاق کند انکار کرده و این انفاق کردن را بد میداند؛ چراکه وقتی انفاق میشود هرکسی سهمی میگذارد و مطالبه هم دارد و این امر موازنه اقتصادی را در خانواده به هم ریخته و سبب تغییر جایگاه و تبدیل خانواده به یک الگوی نامتعادل میشود.
وی با اشاره به نکات مطرح شده از سوی دکتر فیاض مبنی بر اینکه باید نظامسازی شود و اگر نظامها ساخته نشود و نظریات در قالب این نظامها اجرا نشود، شکست خواهیم خورد را صحیح دانست و گفت: این نظامها باید براساس قداست خانواده که یک نهاد مقدس است تدوین شود و زمانی که هنوز لوازم عملی این قداست را تبیین نکردهایم، موفق نخواهیم بود.
استاد علاسوند در بخش دیگری از سخنان خود به سفری که در سال 87 به واتیکان داشته است، اشاره کرد و با بیان اینکه علمیترین شخصیتها را به ویژه در بحث خانواده در واتیکان دیده است، ابراز داشت: این اندیشمندان سه اصل وحدت، تفاوت و تکثیر را برای خانواده قایل بودند و بحث خلقت زن از دنده چپ مرد را که در اسلام نمیپذیریم اما در عهدین مطرح شده است، به وحدت تفسیر میکردند.
وی ادامه داد: اصل تفاوت برای آنان بسیار بنیادی بود و مطرح میکردند که یکی از مؤلفههای اصلی خانواده بحث تفاوتها است، تفاوتهایی که بین زن و مرد وجود دارد و یا تفاوتهایی که مبنای مستقلی ندارد اما تجمع خانواده براساس آن تفاوتها رخ میدهد.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه جهان مذهبی با اصل تکثیر میتواند مقابل هنجار شدن بحث همجنسگرایی بایستد، تصریح کرد: قداست خانواده که با بر این اصول مقدس استوار است، میتواند مبنا قرار گیرد، اما متأسفانه در قانون اساسی و اسناد پایینتر وقتی بحث از قداست خانواده مطرح میشود، بحثی به عنوان محور که تمام برنامهها براساس آن سامان یابد، دیده نمیشود و تنها خانواده به سایر اصول پیوست میشود.
وی خانواده محور شدن مباحث اقتصادی، فرهنگی، سیاسی را ضروری دانست و با تأکید بر قداست دادن به ارزشها با بیان اینکه رسانه ملی بیشترین نقش را در قداستبخشی به خانواده دارد، عملکرد صدا و سیما و را در این زمینه ضعیف توصیف و اظهار کرد: چه اصراری است که تلویزیون در سریالهای خانوادگی تلاش میکند همه را خاکستری نشان دهد که براساس آن یا پدر، یا مادر و یا فرزند اشتباه میکنند و حق مشخص نمیشود؛ کاری که در دولت اصلاحات به آن دامن زده شد.
استاد علاسوند معرفی کردن ارزشها را به صورت نسبی سبب ایجاد شکاف نسلی دانست و تصریح کرد: وقتی در بسیاری از مراکز فرهنگی این دیالوگ بارها شنیده میشود که اینها ارزشهای نسل گذشته بودند، طبیعی است که نسل جدید ارزشهای دیگری را انتخاب کرده و در خود گسترش دهد.
وی با بیان اینکه تمام برنامههایی که از ماهواره و با هدف تبلیغ در جامعه ایرانی پخش میشود در تلاش است نگاه اخلاقی و ارزشی به رابطه جنسی را از بین ببرد و این رابطه را به یک رابطه زیستی و نه اخلاقی جلوه دهد، گفت: بیتفاوتی دختران نسبت به پیامدهای این رابطه نشان میدهد که برای او نرسیدن رابطه به ازدواج، اهمیت خاصی ندارد.
عضو هیأت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان با اشاره به اینکه اسلام میکوشد با ایجاد فرهنگ زیستشناسی و با ایجاد یک دسته از معانی به ارزشها قداست دهد، از مبلغان و روحانیان خواست تا از این دریچه به ارزشها نگاه کنند و تحت تأثیر فضای اجتماعی، رسالت خود را به فراموشی نسپارند.
وی با ابراز تأسف نسبت به اینکه برخی روحانیان وقتی وارد فضای دانشگاهی میشوند فکر میکنند باید مانند بقیه به راحتی با جنس مخالف صحبت کنند تا به عنوان یک فرد روشن در این قضیه پذیرفته شوند، از طلاب علوم دینی خواست تا تحت تأثیر فضای اجتماعی قرار نگیرند و گفت: این روشها در جاهایی که نمیخواهیم خود ارزشها را مورد اشاره قرار دهیم، قابل توسعه هستند؛ اگر یک ارزشی قداست دارد باید با هر قیمتی از آن دفاع کرد.
اقتدار مردان در احکام اسلامی هیچ نسبتی با خشونت ندارد
استاد علاسوند در پاسخ به سؤال یکی از حضار که با اشاره به اهمیت اقتدار مرد و نقش تعادلساز آن در خانواده، خواستار تبیین این جایگاه و نسبت آن با خشونت شده بود، گفت: در مفاهیم دینی بحث قوامیت مطرح شده که اگر به برخی تفاسیر قرآن مراجعه شود عنوانهایی مانند سرپرست، نگهبان، کنترل کننده و مدیر برای مرد در نظر گرفته شده است که البته ابعاد این قوامیت تا سالهای پیش معلوم نبود و کم کم شکل گرفت.
وی با اشاره به لوازم قوامیت مرد توضیح داد: کتابهای فقهی لازمه قوامیت را لزوم استیذان زن برای خروج از منزل دانستهاند و این امر در بحث تمکین زن در روابط زناشویی نیز مطرح شده است و برخی هم گفتهاند که تأمین اولیه حق مسکن بر عهده مرد است و یک سری تصمیمات کلان خانواده را که مصادیق آن هم در روایات مشخص است از اقتضای قوامیت میدانند.
استاد علاسوند ادامه داد: بحث قوامیت که مسؤولیت را برای مرد نسبت به خانواده ثابت میکند و مدیریت او را در اقتدار خانواده و نظام قدرت در نظر میگیرد، در جایی که استثنایی نخورده باشد، این مسؤولیت را برعهده مرد میداند، اما همان مقدار که در شریعت گفته شده مسبوط است و آنچه در بین مردم باب شده است با استناد به حکم قرآن، از هر قدرتی سوء استفاده میکنند و زورمندتر بر دسته پایینتر ستم میکند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اسلام هر زمانی که بحث قدرت را در خانواده و اجتماع مطرح میکند فرهنگ قدرت را هم شکل میدهد و احکام ارتباطی مربوط به قدرت را هم معنا میکند، با تأکید بر یادگیری احکام شریعت خواستار آموزش تمام پیوستهای اخلاقی و فرهنگی آن شد و تصریح کرد: با آموزش تمام پیوستهای اخلاقی و فرهنگی احکام شریعت خواهیم دید که این اقتدار هیچ نسبتی با خشونت ندارد.
گفتنی است، نشست علمی بررسی جامعهشناختی مؤلفهها و کارکردهای خانواده در اسلام، پنجشنبه 7 مهرماه به همت معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران و مرکز همکاریهای علمی پژوهشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سالن اجتماعات این پژوهشگاه برگزار شد. /920/