اگر مسؤولین تابع ولی فقیه باشند کشور به اهداف خود نزدیک می شود/دشمنی با ولایت ریشه در هوای نفس و حب و بغض های شخصی دارد
نظام جمهوری اسلامی ایران که نظامی برآمده از اندیشه شیعی است امروزه کارآیی خود را در عرصه بین الملل اثبات کرده است و در حال تبدیل شدن به الگویی برای جهانیان به خصوص کشورهای اسلامی است. از این رو دشمنان با نگرانی تمام تحولات کشور را دنبال کرده و توجه خود را بر نقاط محوری و کانونی این نظام متمرکز ساخته اند.
فوکویاما در همایش هویت شناسی که در سال های پایانی دفاع مقدس، در تل آویوبرگزار شد تصریح کرد: شیعه پرنده ای است که به خاطر بالا بودن افق پروازش از تیررس ما خارج است، او در ادامه غنای مادی و معنوی شیعه را مدیون دو حقیقت می داند و می گوید: پرنده شیعه دو بال دارد یک بال سرخ و دیگری سبز، بال سرخ ریشه در کربلا دارد و بال سبز ریشه در مهدویت.
وی در ادامه به نکته ای دقیق اشاره می کند و می گوید: این پرنده زرهی دارد و آن ولایت فقیه است و این نظریه ولایت فقیه از نظریه حاکمیت نخبگان افلاطون کارآمد تر است و برای اینکه شیعه را نابود کنیم باید ولایت فقیه را بزنیم.
در گفت و گویی که با حجتالاسلام مهدی قرقانی، نماینده ولی فقیه در حفاظت اطلاعات سپاه صاحب الزمان استان اصفهان داشتیم، وی با تأکید بر نقش ولایت در استحکام و پیشرفت نظام اسلامی، تصریح کرد: تاکنون تجربه نشان داده است که هر اندازه مسؤولین کشور که به منزله بازوان ولایت هستند از ایشان تبعیت پذیری داشته اند، به همان میزان توانسته اند کشور و مردم سر افراز این مرز و بوم را به سر منزل مقصود نزدیک کنند.
در ادامه متن کامل این گفت و گو را می خوانید:
امروزه در عرصه بین الملل شاهد افزایش دشمنی ها نسبت به جمهوری اسلامی از سوی قدرت های بزرگ هستیم. به نظر شما این دشمنی ها در مقطع کنونی نشان دهنده چیست؟
تقابل حق و باطل سنت دیرینه ای است که از ابتدای زندگی انسان در این کره خاکی، بوده است، این دنیا با همه گستردگی و امکانات خدادادی برای برخی از اعضای خانواده نخستین تنگ جلوه می کند، لذا قابیل ناجوانمردانه در صدد قتل برادر خدایی اش بر می آید.
این سیره تقابل حق و باطل در زمان تک تک انبیای الهی از آدم تا خاتم و همچنین در زمان ائمه اطهار پی در پی تکرار شده است و نتیجه آن شهادت این انسان های خدایی بوده و جبهه باطل در مقابل حق هرگز انعطاف نشان نداده است.
ویژگی این عصر این است که حکومت های استبدادی و صد البته حکومت هایی که داعیه دمکراسی دارند (ولی در آنها غالبا احزاب و یا پول های کلان جریان های مافیای اقتصادی حاکمیت را به نفع خود مصادره کرده) با نظام مقدس جمهوری اسلامی که مبتنی بر ولایت فقیه است به معارضه صریح برخواسته اند، نظام مقدس جمهوری اسلامی ما حکومت الهی است که ضمن حفظ اصل حاکمیت ذات مقدس حق، جلوه ای واقعی از دمکراسی حقیقی را به نمایش گذاشته است.
از سخنان شما این گونه برداشت می شود که یکی از عوامل اصلی دشمنی ها با نظام جمهوری اسلامی مبتی بودن این نظام بر احکام و قوانین اسلامی و محوریت ولایت در این نظام است. لطفا بفرمایید که مشکل دشمنان این مرز و بوم با جایگاه ولایت چیست؟
ولایت فقیه حاکمیت برآمده از ارزش های دینی است که کارآمدی خود را به وجه اتم به اثبات رسانده است، در نظام ولایت فقیه کسی که بیشترین سنخیت و شباهت علمی و عملی را با پیامبر خاتم و ائمه هدی دارد ماموریت اداره جامعه را بر عهده دارد، ولایت فقیه جایگاه رفیعی است که با داشتن حد اعلای عدالت نه تنها خود از انحراف و لغزش مصون نگه می دارد بلکه جامعه را نیز مصونیت می بخشد و این سر دشمنی قدرت مندان و زورگویان با این جایگاه است.
برخی از شبهه افکنان این گونه القا می کنند که نظریه ولایت فقیه یک نظریه جدید است که هیچ سابقه ای در فقه شیعی ندارد. ارزیابی شما از این سخن چیست؟
چرایی لزوم ولایت فقیه یک حقیقت اثبات شده برای دوست و دشمن است، ادله شرعی و عقلی حاکی از آن است که تنها ولایت فقیه است که می تواند در جهت جلوگیری از انحراف ایفای نقش کند، تنها این جایگاه است که عقاید الهی را در جامعه حراست و هدایت الهی جامعه و تکامل بشریت را تضمین می کند.
ما هیچ فقیهی را نداریم که لزوم اصل ولایت فقیه را منکر شده باشد، شخصیتی مثل مرحوم مقدس اردبیلی که از نظر علمی و عملی در اوج قرار داشت، فرموده اند: فقیه جانشین امام معصوم است، پس آنچه به او برسد به امام معصوم تحویل داده شده است.
البته نا گفته نماند ولایت فقیه با ولایت ائمه سلام الله در عرض هم نیستند، بلکه یک حقیقت طولی می باشند لذا امام راحل رضوان الله، فرمودند: ولایت فقیه ادامه حرکت انبیا است.
یکی از مهمترین بحث هایی که در ادبیات سیاسی امروزی رایج است بحث کارآمدی نظام های سیاسی است. از بحث های تئوریک درباره نظریه ولایت فقیه که بگذریم، به نظر شما آیا این نظریه در مقام عمل توانسته کارآمدی خود را در اداره بهتر جامعه اثبات کند؟
به نظر بنده ولایت فقیه در این عصر پر تلاطم به بهترین وجه و در حد اعلا کارآیی خود را برای اداره جامعه به اثبات رسانده است، دوستان که سهل است دشمنان نیز بارها به این واقعیت غیر قابل انکار اذعان کرده اند.
فوکویاما در همایش هویت شناسی که دو سال پیش از پایان دفاع مقدس در تل آویو برگزار شد به این حقیقت اذعان کرده و به صراحت می گوید: شیعه پرنده ای است که به خاطر بالا بودن افق پروازش از تیررس ما خارج است.
او در ادامه غنای مادی و معنوی شیعه را مدیون دو حقیقت می داند و می گوید: پرنده شیعه دو بال دارد یک بال سرخ و دیگری سبز، او می گوید: بال سرخ ریشه در کربلا دارد و بال سبز ریشه در مهدویت.
این دشمن کینه توز در ادامه به نکته ای اشاره می کند و می گوید: این پرنده زرهی دارد و آن ولایت فقیه است و این نظریه ولایت فقیه از نظریه حاکمیت نخبگان افلاطون کارآمد تر است و برای اینکه شیعه را نابود کنیم باید ولایت فقیه را بزنیم.
یکی دیگر از نظریه پردازان منصف غربی بعد از مهار فتنه سنگین سال هشتاد و هشت که دشمنان داخلی و خارجی بر علیه کلیت نظام ما هم دست شده بودند، اذعان کرده بود که اگر از من بپرسند که عالم ترین، زیرک ترین، قدرتمند ترین و شجاع ترین فرد کره خاکی کیست؟ من در جواب می گویم رهبر ایران.
چندی پیش نیز یکی از مسولین آمریکایی گفته بود ما روزها ماه ها و گاهی سال ها برنامه ریزی و روی یک طرح کار می کنیم ولی رهبری ایران با یک سخنرانی تمام توطئه های ما را خنثی می کند.
با توجه به اهمیت این جایگاه، وظیفه مسؤولین رده بالای نظام در قبال ولی فقیه چیست؟
تاکنون تجربه نشان داده است که هر اندازه مسؤولین اجرایی کشور که به منزله بازوان جایگاه رفیع ولایت هستند از حضرت آقا تبعیت پذیری داشته اند، به همان میزان توانسته اند کشور و مردم سر افراز این مرز و بوم را به سر منزل مقصود نزدیک کنند.
با وجود اهمیت راهبردی ولایت فقیه و نقش انکار ناپذیر آن در استحکام نظام اسلامی و اداره جامعه، می بینیم که برخی از نخبگان داخلی چندان حرمت این جایگاه را حفظ نمی کنند و باعث کندی حرکت قطار انقلاب می شوند. ارزیابی شما درباره عملکرد این عده چیست؟
وجود نازنین امیر المؤمنین در دوران حکومت خود بیشترین گرفتاری را از ناحیه کسانی متحمل شدند که نماز می خواندند، روزه می گرفتند و به ظواهر دین توجه می کردند، ولی به روح دین که ولایت الهی امیرالمومنین بود تمکین نمی کردند، ما هم در سایه نظام دینی که مدیریت محوری آن را ولی فقیه بر عهده دارد کسانی را داریم که از خواص هم می باشند و برخی نیز در پیدایش و تثبیت انقلاب نقش آفرینی کرده اند اما هوای نفس، حب و بغض غیر خدایی، حب جاه و مقام، پول و ثروت سبب شده که با وقاحت تمام آب به آسیاب دشمن بریزند و مانند خوارج زمان امیرالمؤمنین عمل نمایند.
به نظر بنده جریانات معاند داخلی و خارجی از مصادیق روشن خیانت به دین و آیین، نظام و مملکت و مردم زجر کشیده می باشد. خیانت آنها بدون تردید گناه نابخشودنی است، از خدا می خواهیم که اینها در راه باطل خود پا فشاری نکنند و به دامان ولایت که تبلور ولایت ائمه عصمت و طهارت است بازگردند.
/929/گ403/ر