آزادهای که توانست شرایط سخت اسارت را تحمل کند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، کشاندن خط مقابله با دشمن از خطوط نبرد در جبهههای جنگ گرفته تا دل اردوگاههای اسرا، هنری بود که آزادگان سرافراز کشورمان با مقاومت خود در برابر دشمن بعثی به یادگار گذاشتند.
اینکه یک رزمنده دربند، اسیر کننده خود را به اسارت درآورد، فرهنگی نو در تاریخ اسرای جنگی به شمار میرود که در تداوم شعارهایی چون پیروزی خون بر شمشیر و تکلیف بر مقاومت و آزادگی، نوع جدیدی از ادبیات پایداری را به جهانیان عرضه کرد. به بهانه قرار داشتن در سالروز آزادی آزادگان سرافراز کشورمان، به سراغ حجت الاسلام محمدتقی صباغی، مسئول روابط عمومی سازمان بسیج مستضعفین رفتیم که با تجربه چهارساله اسارتش در اردوگاههای 10 رمادیه و 17 تکریت واگویههای جالبی از نحوه مقاومت آزادگان در برابر دشمن بعثی را بیان داشت که طی گفت وگویی گرم و صمیمی به بررسی گوشههایی از این حماسه پایداری پرداختهایم.
این سخن که خط مقابله با دشمن از جبهههای جنگ تا اردوگاههای دشمن تداوم داشت چه معانی می تواند داشته باشد؟
همان روحیه ایستادگی و مقاومتی که رزمندگان را وا میداشت تا با کمترین امکانات در برابر انبوه تجهیزات دشمن مقابله کنند، به نوع دیگری در اردوگاهها ادامه داشت و به این ترتیب دشمن در دل خاکهای خودش نیز اسیر رشادت و ایستادگی آزادگان بود. اگر در جبههها رزمندگان خود دشمن را از بین میبردند ما در اردوگاهها روحیهشان را نابود میکردیم. هدف دشمن نیز شکست روحیه اسرا بود. مسلماً اسیری که روحیه نداشته باشد از بین خواهد رفت. پس شکست روحیه ما در واقع شکست خود ما بود. اما به جرأت میتوان گفت هیچ وقت در این مسیر موفق نشدند. مثلاً یکبار به ما گفتند کسی حق ندارد آسمان را نگاه کند. این کار آنها برای تضعیف روحیه اسرا صورت گرفت و یک سال هم ادامه داشت. وقتی در محوطه روبازی بودیم کسی حق نداشت سرش را بالا بگیرد. در غیر این صورت به شدت با او برخورد می شد. یا در داخل آسایشگاه ها کاملاً فضا را میپوشاندند تا کسی نتواند آسمان را ببیند. یادم میآید یک شب یکی از بچهها از درز پنجره توانسته بود ماه را ببیند، فریاد زد ماه، ماه. . . و با حرف او همگی برای تماشای ماه به طرف پنجره هجوم آوردیم. یا در همان اولین ماههای اسارتمان بود که یک بار ما را به محوطه آوردند و گفتند باید به امام(ره) توهین کنید. بعد با کابلهای سرکج که سرشان لخت شده و برای فرو رفتن در تن بچهها کج شده بود به جان مان افتادند. اما کسی دم برنیاورد تا اینکه فرمانده اردوگاه یکی از بچه ها را انتخاب کرد و گفت همگی دورش حلقه بزنید و از او خواست دور خودش بچرخد! او هم آنقدر چرخید تا از حال رفت. یک سطل آب سرد رویش ریختند. تا به هوش آمد داد زد: «درود برخمینی»؛ اینجا بود که فرمانده اردوگاه دفترچه دستش را به دیوار کوبید و علناً از مقاومت ما ابراز ناتوانی کرد.
این همه عشق و ارادت به امام (ره) ریشه در چه باوری داشت. آیا شما آن روز تنها به خاطر یک شخص آن همه اذیت و آزار را تحمل کردید؟
تنها موضوع یک شخص نبود؛ امام(ره) به عنوان ولی فقیه، نایب امام زمان(عج) به شمار میآمدند. رزمندگان با این دید به ایشان نگاه کرده و او امرشان را اطاعت می کردند. صرفنظر از این موضوع امام(ره) کسی بود که هیچ چیز برای خود نمیخواست و هرحرفی میزد یا هرکاری میکرد تنها برای عزت یافتن اسلام و مسلمین و ملت ایران بود، لذا ارتباط قلبی بین ایشان و رزمندگان باعث میشد تا به جرأت بتوان گفت در طول دوران اسارت بدون اینکه ارتباطی ظاهری بین ایشان و اسرا باشد، همه ما حتی یک قدم را خلاف خواسته ها و گفتههای شان بر نمیداشتیم.
امام (ره) دیدگاه دفاعی خاصی را برای مقابله با دشمن در جبهه ها اتخاذ کرده بودند. با توجه به اینکه گفتید ارتباط ظاهری اسرا با ایشان قطع شده بود، در شرایط یا اتفاقات خاص چطور وحدت کلمه آزادگان با امام خمینی(ره) حفظ میشد؟
میان عاشق و معشوق رمزی است. هرچند همان طور که گفتم هیچ ارتباطی بین آزادگان و امام(ره) در اردوگاه ها وجود نداشت، اما ایشان راه و تکلیف را به ما نشان داده بودند و از سوی دیگر وجود روحانیون در میان آزادگان باعث می شد بچهها گرد کلام شان جمع شوند و در مسیری که امام(ره) از ما انتظار داشتند قدم بردارند. آن زمان در جمع ما این موضوع مطرح شده بود که هرکدام از روحانیون یک امام(ره) شده اند. ما حدود 350 روحانی آزاده داریم که پا به پای سایر اسرا سختی ها را تحمل کرده و همیشه نیز مورد توجه آزادگان قرار داشتند. شرایط دشوار اردوگاه ها، باعث شده بود تا ما نیز همانند سایر اسرا از تمام ظرفیتهای مان استفاده کنیم و به این ترتیب بصیرت لازم در بین روحانیون و اسرا به وجود آمده بود. مثلاً ما در آنجا یک دفتر 40 برگی از احکام شرعی که به درد اسرا میخورد را تهیه کردیم و حتی آن را خدمت حاج آقا ابوترابی هم فرستادیم. این طور بود که اگر به امام(ره) دسترسی نداشتیم اما همانند زمان حضورمان در جبهههای جنگ دیدگاههای ایشان را در طول دوران اسارت اجرا میکردیم.
وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند ما در شرایط بدر و خیبریم نه شعب ابیطالب اشاره به برخی از جریان ها دارند که سعی میکنند تهدیدها و تحریمهای دشمن را بزرگنمایی کنند؛ با توجه به مقاومت آزادگان در شرایط دشوار اردوگاهها آیا میتوان مقایسهای بین شرایط کنونی کشورمان با وضعیت اسرا یا وضعیت کشور در دوران دفاع مقدس داشته باشیم؟
متأسفانه برخی از افراد سطحی نگر هستند. با کمی سروصدا فکر میکنند کوه دارد جابه جا میشود در حالی که شاید صخره ای در حال افتادن است. شرایط کنونی کشور ما نیز مصداق همین حرف است. شاید ما اکنون مشکلاتی را احساس کنیم. مسلماً همان دشمنی که آن دوران به ما حمله کرد، اکنون نیز دست از دشمنی خود برنداشته است. اصلاً دشمن خصلتش برخورد است. او میخواهد ما هویت خود را رها کرده و تسلیمش شویم. پس هر ترفندی دارد به کار میبرد. اما الان شرایط با آن زمان فرق کرده است. همان طور که گفتم آزادگان در اردوگاهها با کمترین امکانات به مقابله با دشمن میپرداختند. یا ملت ایران در زمان جنگ انواع تحریمها را در کنار عملیات نظامی دشمن تحمل میکردند. در صورتی که هم اکنون دشمن آن توان گذشته را ندارد و از طرفی ملت ما با قدرت بیشتری ایستادگی میکند. پس فضای مقاومت بازتر است و اصلاً مقایسه شرایط کنونی کشورمان با دوران دفاع مقدس یا وضعیت آزادگان درست نیست.
در جنگ تحمیلی ما افرادی چون حاج احمد متوسلیان ها و شهید چمران ها را داشتیم که هیچ گاه از کمبود ابزار و سختی شرایط شکایت نکردند بلکه یا خود ابزار مقابله با دشمن را میساختند یا از ابراز خود او علیهاش استفاده میکردند؛ مقایسه این افراد با برخی از مسئولان که خدمت به مردم را مشروط به داشتن ابراز میکنند، چگونه میتواند باشد؟
اینها که میگویند ابزار نداریم مسئول نیستید بلکه رئیس هستند. اگر مسئول بودند با مشکلات و موانع، مسئولانه برخورد میکردند. اجازه بدهید به این سؤال با یک مثال از دوران اسارت پاسخ بدهم. هشت ماه از اسارت مان میگذشت که به هر آسایشگاه یک قرآن دادند. ما ابتدا دیدیم اگر بخواهیم قرائت قرآن را تقسیم بندی کنیم به هر نفر پنج دقیقه فرصت میرسد. دو سه روزی هم به همین منوال گذاشت. بعد گفتیم اگر فردا روزی این قرآن را از ما بگیرند چه کار باید بکنیم. لذا گفتیم اگر امکانات نداریم حداقل برنامهریزی که میتوانیم بکنیم. پس با یک برنامهریزی دقیق ابتدا بچههای باهوش را انتخاب کردیم و با دادن نوبت باقی به آنها، از این تعداد از بچهها خواستیم به جای قرائت قرآن، هر روز بخشی از آن را حفظ کنند، مثلاً یک نفر آیه اول سوره بقره را حفظ کند بعدی آیه دوم و به همین ترتیب در طی چند روز خیلی از بچهها حافظ قرآن شدند و حالا ابراز لازم دست خودمان بود و اگر قرآن را نیز از ما میگرفتند ما ابزار خودمان را در اختیار داشتیم. به طور کلی طی دوران دفاع مقدس امثال شهید چمران ها، حاج احمدها یا سیدالاسرا حاج آقا ابوترابی با مفاهیمی چون ایثار و ایستادگی و رشادت و شهادت توانستند از عهده شرایط سخت برآیند. ما اگر بخواهیم با ابزار به مقابله مشکلات برویم که باید پشت به انقلاب بکنیم. فرق این عزیزان با آن مسئولانی که شما گفتید در همین است.
نمیشود از اسرا گفت و از سیدالاسرا مرحوم ابوترابی سخنی به میان نیاورد، اگر خاطرهای از ایشان دارید، بفرمایید.
شاید بتوان گفت اگر ایشان در میان اسرا نبودند، خیلی از بچهها زنده به وطنشان بر نمیگشتند. وجود او برای پرهیز از کم رویها و تندرویها لازم بود و تأثیر کلامش در حفظ روحیه و وحدت اسرا یکی از عوامل موفقیت ما به شمار میرفت. تأثیر ایشان طوری بود که حتی شقیترین افراد دشمن را تحت تأثیر قرار می داد. به عنوان نمونه گروهبانی عراقی بود که بسیار به بچهها سخت میگرفت. مثلاً چوبدستی خود را بدون کنترل به طرف بچهها پرتاب میکرد و میگفت من مسئول دست و پا شکستن هستم! بالاخره قرار شد او از اردوگاه ما برود. حاج آقا از من خواستند هدیه ای آماده کنم. تعجب کردم و با کلی جست وجو در یک آسایشگاه تابلویی پازلی قرار داشت که آن را برای ایشان آوردم. تابلو را با روزنامه های عراقی کادو کردیم و سپس حاجی از فرمانده اردوگاه خواستند آن گروهبان را برای تجلیل نزد اسرا بیاورند! وقتی گروهبان آمد فرمانده اردوگاه نیز آمد. در این هنگام حاج آقا ابوترابی ضمن بیان حقایقی از خصوصیات آن گروهبان هدیه را به او داد. این رفتار چنان روی گروهبان عراقی اثر گذاشت که دست ایشان را مقابل فرماندهاش بوسید و گفت: ما در گمراهی آشکار بودیم. بعد از این جریان از حاج آقا علت رفتارش را پرسیدم، گفت: اگر وجود ما برای هدایت دیگران مؤثر نباشد به چه دردی میخوریم.
به عنوان یک آزاده بارزترین خصوصیات آزادگان را چه می دانید؟
به نظر من آزادهای که توانسته شرایط سخت اسارت را تحمل کند و با انواع و اقسام فریبها و حیله های دشمن خود را حفظ کند، در مسائلی چون فتنهها و دسیسههای دشمن نیز ریزش نخواهد داشت. اگر کسی هم ریزشی داشته باشد مطمئن باشید او در اسارت نیز لغزشهایی داشته است. به نظر من همین بصیرت آزادگان یکی از خصوصیات این عزیزان است که با تحمل سا لها رنج و سختی در فضای مسموم اردوگاههای دشمن حاصل آمده است./971/پ202/ج