۲۰ شهريور ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۱
کد خبر: ۱۳۸۱۱۲
یاد یاران سفر کرده(30)؛

حزب‌الهی کسی است که در همه کارها از خدا بترسد

خبر گزاری رسا - شهید علی اکبر اسلامی در وصیتنامه اش نوشت:حزب اللهی، بنا بر روایتی که من در غررالحکم برخورد کردم،آن کسی است که در همه کارها از خدا بترسد و رضای خدا را بر رضای خودش و نفسش مقدم بدارد و نیکوکار باشد چون خدا با نیکوکاران است.
ياد ياران سفر کرده
به گزارش خبرگزاری رسا، سکوت شبانه‌اش به ناگاه شکست. برخاست؛ در میان سیاهی شب چشمانی همچون دو شمع روشن از قاب عکس روی دیوار چشمانش را می‌نگریست. آهی از درون کشید؛ آهی به سردی شبی که محمدش عزم سفر داشت.
باز سجاده دل‌تنگی‌اش را گشود و مویه‌های قلبش را تکرار کرد: اکنون دل من شکسته و خسته است زیرا یکی از دریچه‌ها بسته است نه مهر فسون و نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد دلبندم! چگونه از یاد برم تو را، لحظه لحظه وجودم، بند بند خاطراتم سراسر محّمدی است که روزگاری از زیر قرآن گذراندمش و آن قدر چشم بر قامت رعنایش دوختم تا از دیدگانم نهان شد.
روز تولدت چه شیرین روزی بود! من سرشار از شرم و حیا بودم و پدرت سرشار از شادی و غرور. به گوش راستت اذان خواند و به گوش چپت اقامه. «علی اکبر» نام گرفتی و خانه‌مان را پر از نور کردی. نه! آن روز همه «روستای بلده‌ی نور» غرق در شادی و نور بود. با شیر، وجودت را سترگ می‌نمودم و همراهش به اشک نوحه ابا عبدالله -علیه‌السلام- سیرابت می‌کردم.
تحصیل و تهذیب
می‌دانستم که در روزگاری نه چندان دور این اشک‌هاست که از شهر بیرونت می‌کند و تا کربلا می‌کشاندت. تحصیلات کلاسیک را تا دوم دبیرستان ادامه داد. اما تصمیم گرفت از علوم دینی حوزه‌ها نیز بهره ای بگیرد و لذا وارد حوزه علمیه آیت الله مجتهدی در تهران می‌شود و حدود هفت سال در آنجا مشغول تحصیل بود. اوایمانی عمیق و روحیه ای قوی داشت.
درس خواندن و کار و تلاش را برای رضای حق انجام می‌داد و از ریا و خودنمایی پرهیز می‌کرد. برای مال و منال دنیا به کسی نزدیک نمی‌شد و در برخوردهایش به گونه ای بود که افراد در ایجاد رابطه و دوستی نسبت به او از همدیگر سبقت می‌گرفتند.
علاوه بر تحصیل علوم حوزوی، از تهذیب و تزکیه نفس غافل نمی‌شد و مراقب اعمال و رفتار خود بود و از نفس خود حساب می‌کشید. سعی می‌کرد هر روز گامی در جهت تکامل روح خود بردارد.
 حضور در معراج عشق
ایشان علاوه بر انجام واجبات به انجام مستحبات هم توجه داشت، زیرا انجام مستحبات به ویژه تهجد و خواندن نماز شب را وسیله ای برای تقرب الهی می‌دانست. او عاشق و شیدای باغ و بوستان ملکوت و مشتاق ملاقات و وصال الهی بود. از این رو علاقمند به حضور در معراج عشق خود یعنی جبهه گردید.
زیرا آنجا را بهترین سکوی پرش و پرواز به ملکوت می‌دانست. بارها به جبهه رفت و در جمع رزمندگان حضور یافت. علاوه بر آن دیگران را نیز به رفتن به جبهه ترغیب و تشویق می‌کرد و می‌گفت :
 «اگر می‌خواهید در روز قیامت با سعادت شوید، باید از این دنیای فانی زودگذر دست بکشید و در راه خدا تا آخرین قطره خون از اسلام و قرآن دفاع نمایید. بنابراین از همه شما می‌خواهم که به ندای حسین زمان خویش لبیک گویید و مردانه در میدان نبرد حضور یابید.»
ایشان بارها از دوستان و آشنایان خود می‌پرسید :
«اگر شما رنگ جبهه را نبینید و در پشت جبهه هم کمکی برای رزمندگان نباشید و خدای نخواسته خیانت کنید، در برابر خون شهیدان چه می‌خواهید بگویید؟ و یا در برابر خانواده‌هایی که بهترین عزیزانشان را فدای انقلاب اسلامی کرده‌اند و یا افرادی که اعضای بدنشان را در جبهه از دست داده‌اند چه جوابی خواهید داد؟»
در کام خون و شهادت
در تاریخ 9/7/1365 شمسی ششمین و آخرین باری بود که به صحنه های نبرد عزیمت کرد. در آخرین سفری که به جبهه‌ها اعزام می‌شد. التهابش برای هجرت به سوی عرش زیادتر می‌شد و شجاعانه در کام خون و شهادت قدم نهاد. دلاوری‌ها و از خود گذشتگی‌های او در جبهه زبانزد دوستان و هم‌رزمانش بود. سرانجام این روحانی مجاهد و سخت کوش در روز دوشنبه 6/11/1365 شمسی در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه با اصابت ترکش خمپاره به سرو پایش، ندای حق را لبیک گفت و پرستوی روحش با طمأنینه و سبک‌بال پر کشید و به جاودانه های تاریخ پیوست.
وصیت نامه
 «ربنا انّنا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ان آمنوا بربکم فامنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا وکفّرعنّا سیّئاتنا و توفّنا مع الابرار» (آل عمران/ 193)
درود و سلام بر رهبر عظیم‌الشأن انقلاب و نائب بر حق ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و شما امت شهید پرور و همیشه در صحنه. انقلابی که آزادی و استقلال به معنای واقعی و اسلامی دارد، جهاد، شهادت هم دارد!
ما اگر بخواهیم تحت سلطه اجانب و ابرقدرت‌ها نباشیم باید همواره با آن‌ها مبارزه و نبرد بکنیم تا آن‌ها نتوانند بر حریم مملکت ما دست درازی و هجوم برند، اسلام از اول ظهورش مبارزه با کفار و دشمن داشته است.
همین بس که امام امت در مدح و ثنا شما فرمود ...
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قریب 84 جنگ با کفار داشتند و در بیانی فرمود: اگر امت من خسته و ملول نمی‌شدند از خوبی‌های مبارزه با کفار، به این امت می‌گفتم که همیشه با دشمنان و کفار جنگ کنند!
آفرین بر شما امت سلحشور و فداکار که با حماسه‌هایی که آفریدید روی امام امت را سفید کردید و باعث افتخار امام امت شدید از شما ملت فداکار به غیر از خدا کسی نمی‌تواند قدردانی کند.
رزمندگان دلاور و فداکار؛ آفرین بر شما که امام امت را یاری کردید و اسلام عزیز را حفظ کردید همین بس که امام امت در مدح و ثنا شما فرمود: الفاظ، لیاقت مدح و ستایش شما را ندارند باید خدا از شما تشکر کند.
من کوچک‌تر از آن هستم که در مورد شما سخنانی داشته باشم ولی از باب تذکر نکاتی را متذکر می‌شوم:
اول: سعی کنید همچنان که در صحنه‌های انقلاب بودید کماکان در تمام صحنه‌ها و مسائل انقلاب و سیاست باشید و با حضورتان در مسائل انقلاب نقشه‌های ابرقدرت‌ها را از بین ببرید و سعی کنید اتحادی که در همه قشرهای شما مردم هست این اتحاد و وحدت کلمه را حفظ کنید که خدای نکرده اگر این وحدت کلمه و یکپارچگی از شما گرفته شود همان وقت است که اهداف شوم ابرقدرت‌ها عملی می‌شود و خدا می‌داند که آن موقع چه بر سر ما می‌آورند.
دوم: امام امت را تنها نگذارید و فرمایشات امام امت را اطاعت کنید که رستگاری و سعادت شما در اطاعت از دستورات امام امت است.
سوم: تقوای الهی را رعایت کنید و با تقوا باشید و از خدا بترسید که با حفظ تقوا در همه کارها و مسائل انقلاب موفق خواهید شد.
حزب اللهی (بنا بر روایتی که من در غررالحکم برخورد کردم) آن کسی است که در همه کارها از خدا بترسد و رضای خدا را بر رضای خودش و نفسش مقدم بدارد و نیکوکار باشد چون خدا با نیکوکاران است.
در رأس همه امور تهذیب نفس است
این جمله امام عزیز را نصب العین خودتان قرار دهید که در رأس همه امور تهذیب نفس است: «قد افلح من زکی‌ها و قد خاب من دسّها».(شمس/9-10) و شما پدر و مادرم! من از رویتان خجل و سرافکنده‌ام! در دوران زندگانی‌ام نه تنها نتوانستم خدمتی به شما بکنم بلکه زحمات و ناراحتی‌های زیادی بر شما وارد کردم از خدای متعال امید دارم که با شهادتم بتوانم خدمتی به شما بنمایم امیدوارم که مرا ببخشید و از تقصیراتم درگذرید و مرا دعا کنید.
می‌دانم که بعد از شهادتم وظائفی که بر گردن شما هست عمل می‌کنید. ولی باید بگویم که مبادا در شهادتم گریه کنید که من دوست ندارم در شهادتم گریه و سوگواری کنید چرا که من باید از خدا شکرگزاری بنمایم که توفیق داده است بتوانم در جبهه حضور پیدا نمایم و ادای وظیفه بنمایم و بعد به فیض شهادت نائل شوم، شاید شهادت در راه خدا وسیله‌ای باشد تا گناهان زیادی که کرده‌ام ریخته شود و خدا مرا ببخشد. مگر خون من رنگین‌تر از خون شهدای جنگ و انقلاب است.
ای کاش من جان‌هایی داشتم و در راه خدا فدا می‌کردم
خدایا تو می‌دانی چقدر دوست دارم به لقاء تو برسم و به قربت نائل شوم. ای کاش من جان‌هایی داشتم و در راه خدا و برای اسلام و امام عزیز فدا می‌کردم تا جمهوری اسلامی نگهبانی و حفظ شود و درخت اسلام به قطرات خونم آبیاری شود.
«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب» (آل عمران/ 8) و شما ای برادرم!‌ در مجلس عزاداری‌ام و در مجلس ختمم با مردم با چهره خندان و روی گشاده برخورد کنید که آن‌هایی که به انقلاب بدبین هستند با این برخورد شما علاقمند به انقلاب بشوند و آن‌هایی که در خط امام و اسلام هستند علاقه‌شان به اسلام و انقلاب بیشتر شود
و شما ای خواهرم!‌ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را سرمشق خودت قرار بده و محکم و استوار باش و در مجلس ختم من با برخوردت زن‌ها را به انقلاب و امام امت و اسلام دعوت کن.
شما ای مردم ایران! جبهه‌های نبرد حق علیه باطل را پر کنید، چرا که اسلام احتیاج به نیروهای مردمی دارد اگر ما بخواهیم به ندای هل من ناصر ینصرنی ابا عبدالله (علیه السلام) لبیک بگوییم باید الآن در جبهه‌ها حضور پیدا کنیم و امام امت را یاری کنیم.
وصی بنده پدرم می‌باشد ...اما کتاب‌ها: اگر شما استفاده می‌کنید استفاده کنید و در صورتی که استفاده نمی‌کنید و بعضی از کتاب‌ها را دارید، وقف مدرسه محمدیه بکنید ...محل دفن: بلده نور، مسجد جامع، اطراف قبر آقا جان یا کنار قبور شهدا دفنم کنید. شب‌های جمعه یادتان نرود بیایید سر قبرم منتظرتان هستم مرا تنها نگذارید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
شایان ذکر است، علاقه‌مندان به کسب آگاهی بیشتر از زندگی‌نامه، وصیت‌نامه و خاطرات شهدای روحانی، می‌توانند به پایگاه اینترنتی«جلوه ایثار، روایت حماسه شهدای روحانی» به نشانی  http://www.jelveisar.ir مراجعه کنند./995/د101/ن
ارسال نظرات