تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران و انقلاب های منطقه
حجت الاسلام جواد سلیمانی، عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی(ره) در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز به مناسبت یوم الله 22 بهمن به بررسی عوامل و مسائل پیش روی انقلاب اسلامی ایران و سایر انقلاب ها پرداخته است که مشروح آن در زیر می آید.
رساـ افراد مختلف با توجه به دیدگاه خود عوامل مختلفی برای وقوع انقلاب اسلامی ایران ذکر کرده اند؛ از جمله تحلیل های اقتصادی و شکاف طبقاتی که در جامعه ایجاد شده است، نظر شما در این خصوص چیست؟
اگر بخواهیم تحولات جامعه را ریشه یابی کنیم، می توانیم آن را به سه دسته تحولات فرهنگی، حکومتی- سیاسی و تمدنی تقسیم کنیم. اگر فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از عقاید، آداب، رسوم و سنت های جامعه تعریف و حکومت را نظام سیاسی و مدیریتی جامعه حساب کنیم که وظیفه اش تأمین امنیت و توزیع عادلانه ثروت های اجتماعی است و هم چنین تمدن را به دستاوردهای مادی یک جامعه تعریف کنیم، آنگاه تصدیق خواهید کرد که فرهنگ سبب به وجود آمدن تمدن می شود؛ یعنی یک جامعه ابتدا آداب، رسوم و اعتقاداتی می یابد، سپس بر اساس آن اعتقادات نظامی مدیریتی برای خودش انتخاب می کند و از دل نظام سیاستی و مدیریتی شکل گرفته، عمران و آبادانی بر می خیزد. پس تمدن از دل حکومت و حکومت از دل فرهنگ جوانه می زند. حتی حکومت فرعون هم بر اساس فرهنگی که می گوید «من همه کاره هستم» بر می خیزد. بر این اساس چون نیازهای انسان را در نیازهای مادی محدود نمی کنیم و نیازهای فرهنگی را برای انسان اصل می دانیم، در انقلاب اسلامی ایران نیز خواسته های فرهنگی و اعتقادات جامعه اصل بوده اند.
ما در انقلاب ندیدیم که مردم شعار «مرگ بر سرمایه دار» سر دهند؛ گرچه افراد کمونیست و مجاهدین خلق تلاش داشتند تا این شعارها در جامعه رواج یابد اما موفق نشدند.
رسا ـ پس انقلاب هایی مانند انقلاب روسیه و فرانسه چگونه به وقوع پیوستند؟
آن هم بر اساس یک مکتبی بود. آن جا هم فرهنگ مارکسیستی انقلاب کرد. آن فرهنگ مارکسیستی برای آنها این را تعریف کرد که شما برای این که زندگی بهتری داشته باشید، باید بر علیه نظام فئودالی قیام کنید؛ از این رو آن را برای مردم مقدس جلوه داد. آنها می فهمیدند که با کشته شدن به لذات مادی نمی رسند، اما نام نیک در این دنیا برای آنها اصل شد. قهرمان شدن را برای آنها جلوه دادند و از این طریق بشر را فریب دادند.
بستگی دارد که آن آرمان چه باشد. اگر آرمانِ حقی باشد، فریب نخورده است. اما اگر یک آرمان دروغین باشد چه؟ اگر شخصیت های مادی و فاسد را به عنوان یک شخص قهرمان جلوه دهند چه؟ همان گونه که فرعون خود را شخص برتر نشان داد؛ آن جاست که فریب می خورند. چرا اسلام گفت با فتوحات، اسلام را گسترش دهید؟ به سبب این که چهره هایی در برخی از مناطق به صورت مقدس جلوه کردند که نمونه آن پادشاهان ساسانی در ایران بودند که به افراد مقدسی تبدیل شدند. اسلام با فتوحات آمد که این زنجیرها را پاره کند، تا آنها بتوانند آزادانه فکر کنند. پس ممکن است که فکر بشر از طریق تبلیغات، به اسارت در بیاید.
رسا ـ در خصوص انقلاب های منطقه نیز چنین بحثی وجود دارد. این که چرا ما این انقلاب ها را بیداری اسلامی می نامیم و چرا آن را قیامی برای عدالت نمی دانیم یا همانند جریان انحرافی، بیداری انسانی، نمی نامیم؟(با توجه به این که تعدادی از این افراد انقلابی، غیر مسلمانند)
این مسأله یک کار میدانی را می طلبد. شعارهای یک انقلاب، ماهیت آن را نشان می دهد. در این انقلاب ها هم می بینید که شعارها اسلامی است و انتخابات برگزار شده در تونس و مصر، نشان داد که این انقلاب ها اسلامی هستند؛ چرا که احزاب اسلام خواه رأی آوردند و سران این انقلاب ها بیان می کنند که ما تنها به ایران اعتماد داریم.
رسا ـ فرق انقلاب مردم سوریه با انقلاب سایر کشورها چیست که نظام جمهوری اسلامی از این انقلاب حمایت نمی کند؟
در زمان امام سجاد(ع) چند قیام رخ داد؛ قیام مختار و قیام مردم مدینه بر ضد بنی امیه. قیام مختار مورد تأیید ضمنی حضرت قرار گرفت، ولی قیام مردم مدینه مورد تأیید ایشان نبود که یکی از علل آن را وجود عبدالله بن زبیر در این قیام می دانند. عبدالله بن زبیر دشمن اهل بیت(ع) بود و اگر آنها پیروز می شدند معلوم نبود که به سود جبهه اهل بیت(ع) خاتمه یابد؛ ثانیا در این مسیر برای فرماندهی خود از امام(ع) نظرخواهی نمی کردند.
استراتژی ما در حمایت کردن از انقلاب ها، یکی این است که بر علیه اسرائیل باشد. ولی در سوریه قیامی صورت گرفته است که به سود آمریکا و اسراییل است؛ چرا که آنها دارند از این قیام حمایت می کنند. پس معلوم است که ما نباید از این قیام حمایت کنیم. اصل دوم این است که در دل این انقلاب کسانی وجود دارند که به راحتی جنایت می کنند و مردم را می کشند.
استراتژی ما در مقابل این انقلاب، بدین صورت است که موافق اصلاحاتی هستیم که به سود مردم در سوریه صورت می گیرد؛ یعنی به دولت سوریه نوعی فشار آوردیم که علی رغم این که از شما حمایت می کنیم، ولی باید اصلاحات را اعمال کنید.
رسا ـ بسیاری از کارشناسان معتقدند آمریکا برای به انحراف کشاندن انقلاب های منطقه تلاش می کند ترکیه سکولار را به عنوان الگو معرفی کند تا از الگو شدن جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کند، تحلیل شما در این خصوص چیست؟
ترکیه سال ها خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا بود اما او را نپذیرفتند. سپس آقای اربکان حزب اسلامی را تأسیس کرد و با سر دادن شعارهای اسلامی رأی آورد. پس از آن تصمیم به احیای امپراتوری عثمانی، از نظر فرهنگی گرفت؛ بنابر این به مخالفت با اسرائیل پرداخت. اما نیت ناسالم آنها در مسأله سوریه و هم چنین آن جایی که گفتند یک حکومت سکولار مانند ترکیه را الگوی خود قرار دهید، آشکار شد. سایر اقدامات آنها را هم می توان در راستای همان احیای امپراتوری عثمانی تحلیل کرد.
رسا ـ مهم ترین مشکلی که انقلاب اسلامی ایران ممکن است با آن مواجه باشد چیست؟
مهم ترین خطری که اکنون داریم ریزش نیروهای انقلاب در دهه چهارم و پنجم و عدم درک مقتضیات زمان از سوی نیروهای وفادار به انقلاب است. ریزش برخی از نیروهای انقلاب ممکن است در ادامه راه در توده هایی از مردم تردید به وجود آورد. دیگر مشکل خواص وفادار به انقلاب و نظام این است که به اندازه رهبری آینده نگری ندارند و رسالت جهانی خود را درک نمی کنند. از این رو ساز و کار لازم برای پاسخگویی به کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها رخ داده را ندارند و برای آن همت نمی کنند.
رهبر معظم انقلاب در سطحی قرار دارند که جوانان ایشان را به عنوان رهبر خود قبول می کنند، ولی نخبگان جامعه ما برای آنها شناخته شده نیستند و در حقیقت هنوز نخبگان این ظرفیت لازم را ندارند و تنها مورد پذیرش بودن رهبری هم کافی نیست. برقراری امت اسلامی تنها با یک رهبری اسلامی که خواص جامعه با او همراه نیستند، یا خود را به آن سطح نرسانده اند که پیام های او را عملی کنند، محقق نمی شود؛ زیرا رهبر می گوید حکومت اسلامی برقرار کنید و کشورهای دیگر هم گوش کردند. حال آن کشورها سؤال می پرسند «روابط بین الملل اسلامی چیست؟ شاخصه های بازار اسلامی کدامند؟» ما چه جوابی داریم؟ بنابراین متخصصان ما باید تلاش کنند؛ زیرا آنها در صورت عدم دریافت پاسخ، نسبت به ناکارآمدی حکومت اسلامی سریع تر از ما نا امید و سست می شوند و دلیل آن هم پیوند کمترشان با ولایت است.
این دو خطر مهم وجود دارند که دومی بزرگ تر از اولی است؛ چون مردم ما عادت دارند که با رهبرشان جلو بروند، اگرچه بسیاری از خواص سکوت کنند. ولی مسأله دوم را این خواص حوزوی و دانشگاهی هستند که باید محقق سازند.
رسا ـ با توجه به ارتباط شما با آیت الله مصباح یزدی و شناخت سیره ایشان در مجاهدت در راه دین، که بارها آبروی خود را در این مسیر به میدان آورده اند، بفرمایید چگونه می توان یک زندگی و روحیه انقلابی داشت؟
آن چیزی که بنده می بینیم، این است که ایشان در کارهای خود بسیار اخلاص دارند. وقتی می گویند اسلام اهل بیت(ع) یا ولایت فقیه، دیگر در آن غل و غشی نیست. وقتی کسی خالصانه به ولایت فقیه اعتقاد دارد، به یقین در راه آن از جان و مال خود می گذرد. گاهی اوقات موضع گیری ایشان به گونه ای است که انسان حیرت می کند. آیت الله مصباح یزدی در خصوص جریان انحرافی بسیار صریح صحبت کرد، در حالی که هر کس دیگری بود می گفت: تو خودت قبلا طرفداری کردی اگر الآن بگویی، عده ای به تو خرده می گیرند، ولی ایشان به این مسائل توجه نکرد و به راحتی گفت کسانی که ایران گرایی را در مقابل اسلام گرایی ترویج می کنند، بدانند ما سر سپرده اسلام هستیم و در این اصل با هیچ کس شوخی و تعارف نداریم. در حالی که اگر شخص دیگری بود می گفت، بگذار این حرف را شخص دیگری بگوید، زیرا ما از این دولت طرفداری بسیاری کرده ایم. معلوم است که آیت الله مصباح یزدی بر اساس منطق سیاسی به معنای روز، موضع گیری نمی کنند.
رسا ـ تشکر از وقتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.
/9454/401/ر