معیار جبهه پایداری برای معرفی کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پنجره، شخصیت علمی، آرام و با وقار دکتر سلیمانی بر کسی پوشیده نیست و بی شک وی را باید یکی از نخبگان انقلابی دانست که همواره در در عین آرامش، روحیه انقلابی خود را حفظ کرده است.
این عضو جبهه پایداری به تحلیل مسایل سیاسی روز و انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخته و به پرسش های متعددی در این باره پاسخ داده است. در همین رابطه متن کامل این گفتگوی جذاب و خواندنی را از نظر می گذرانید:
با توجه به اینکه حدود سه ماه تا برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مانده است، ارزیابی شما از آرایش سیاسی گروه های اصولگرا و همینطور اصلاح طلبان چیست و اینکه رقابت اصلی در این دوره را میان کدام گفتمان ها می دانید؟
انتخابات ریاست جمهوری 1392 انشاءالله یکی از انتخابات پرشور و شاداب ملت ایران خواهد بود. این انتخابات رقابت بین گفتمانها است و به همین دلیل سرنوشت ساز است. اگر گفتمان ناب و شفاف امام (ره)، مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی پیروز گردد، که انشاء الله اینگونه خواهد بود، ملت ایران در چند سال آینده راه چند ده ساله را طی خواهند کرد و به آرمانهای اصیل نزدیک تر و نزدیک تر می شوند.
همه چشم به این انتخابات بسته اند. مردم، که بیش از 34 سال است از انقلاب اسلامی و آرمانهای آن حمایت می کنند و تلخ و شیرینی های بسیاری داشته اند، بیشترین دغدغه را برای این انتخابات دارند. دوستداران انقلاب اسلامی و ملت شریف ایران که در اقصی نقاط جهان همواره مسائل انقلاب اسلامی را دنبال می کنند، چشم به نتیجه این انتخابات دارند و اتفاقاً هر دو گروه فوق دست به دعا هستند و از خداوند متعال خیر و برکت را برای انقلاب اسلامی و رهبر آن می خواهند. گروههای جدا شده از مردم، که عمدتاً با تصمیم غلط خود، خود را از مردم جدا کردند، نیز چشم به انتخابات دارند. آنها از روی بغض و کینه و خودخواهی و گمراهی، همراه دشمنان هستند و در صدد انتقام می باشند، کما اینکه همواره در گذشته این گونه بوده اند.
گروههائی که در داخل گرداب چرب و شیرین دنیا افتاده اند و علی رغم همراهی با مردم و رهبری در مقاطعی از عمر انقلاب، سرانجام حرام خور شدند و شکمهای خود و دوستان خود را پر از حرام کردند و در بزنگاههائی نظیر فتنه 1388 از انقلاب جدا شدند و خودشان را در کنار معارضین و معاندین انقلاب قرار دادند، نیز چشم طمع دارند. دست آنها، با دست خودشان، کم و بیش از مدیریت انقلاب کوتاه شد، حالا می خواهند باز گردند و به فساد خود ادامه دهند. گروههای طرد شده توسط ملت، بدلیل خیانت و گمراهی نیز سودا در سر دارند.کسانی که تجربه بدی در محضر ملت و رهبر از خود بر جا گذاشته و عملکرد آنها شبهه خیانت و رذالت دارد.
گروهها و کسانی دیگر که در مقاطع حساس ملت ایران را تنها گذاشتند و خصوصاً در جریان فتنه بسیار نمود پیدا کرد و با سکوت خود، دشمن را عملاً همراهی کردند و از گفتن یک جمله خیر خواهانه دریغ ورزیدند، نیز کله شان گرم شده و خواهان بدست گرفتن اداره کشور هستند. اینان در امتحان ملت مردود شدند. چون خواستند با دکان چند نبش برای خود کلاهی درست کنند. ولی مردم فهمیدند که کلاه آنها پشم ندارد. دشمنان نظام مقدس اسلامی هم که همواره پای کار علیه انقلاب هستند و تمام رسانه ها و بوق ها را فراهم کرده و می کنند تا بر نتیجه انتخابات اثر بگذارند و به زعم خود، آنها را که مطلوبشان هست پیروز انتخابات کنند.
پس صحنه انتخابات 1392 صحنه ای رقابتی است که در آن گروههای با گفتمان کامل و تام و شفاف امام و رهبری و ملت و گروههائی با این گفتمان ولی رقیق شده و گروههائی با قصد انحراف و آلوده کردن این گفتمان و گروههائی ضد این گفتمان حضور خواهند داشت. انشاءالله ملت بصیر ایران این بار هم رأی به گفتمان کامل و ناب امام و رهبری خواهد داد.
سخنگوی جبهه پایداری انقلاب اسلامی اعلام کرده است که پس از بررسی 70 نفر از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در نهایت به یک فهرست 5 نفره رسیده است. ملاک های جبهه پایداری در انتخاب این افراد چه بود؟
ملاک جبهه پایداری تعهد و پایداری بر گفتمان کامل، شفاف، اصیل و پر برکت امام (ره) و رهبری است. گفتمانی که ملت ایران عاشق آن است و آن را تجربه عینی کرده است. معیارهای این گفتمان علاوه بر آنچه که در قوانین مقررات است، نظیر مدیر و مدیر بودن، رجل سیاسی و کار آمد بودن و غیره، بر منش و رفتار امام (ره) و رهبری تأکید دارد.
این گفتمان خدا را در سیاست حاضر و ناظر می بیند. معیاری که یک موی کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان نفروشد. پس کسانی که برای خود یا دوستان و یاران خود کاخ ساختند و زمین دادند و وام کلان دادند و در ماشین های چند ده میلیونی همراه با اسکورت نشستند و فرزندان و دوستان و یاران خود را دوپینگ کردند و آنهائی که در شروع مسئولیت یک لای قبا داشتند ولی پس از واگذاری مسئولیت معلوم شد چنان فربه شده اند که بیت المال را نزار و لاغر کرده اند، درمعیارهای جبهه پایداری نمی گنجند. سند این معیار خانه امام (ره ) در جماران است.
معیار دیگر پایداری بر اصول انقلاب و نمایش آن در صحنه عمل در سوابق گذشته است. بنابراین کسانی که در انقلاب کاسبی کردند و آنهائی که فرهنگ را به هم ریختند و مایه شرمندگی شدند و آنهائی که به دشمنان نظام لبخند زدند و کسانی که ملت شریف ایران قابلمه به دست نامیدند و توهین به ملت کردند و آنهائی که در مقابل توهین های به حضرت امام (ره) سکوت کردند و آنهائی که از عمل انقلابی خود بعداً اظهار پشیمانی کردند و آنهائی که کسانی که امام را می خواستند را موزه بفرستند طرد نکردند و همچنان دوست می شمارند و آنهائی که ریخت و پاش را جزء و خاصیت سازندگی نامیدند و تئوریزه کردند و از این طریق دست چپاولگران به بیت المال را باز کردند و خود با آنها نشستند و عیش بپا کردند و آنهائی که مرعوب دشمن شماره یک ملت ایران شدند و آنهائی که به جای خدمت و نوکری مردم، بیت المال را بی صاحب دانستند و بی محابا از آن چشیدند و بخشیدند و آنهائی که مفتون دشمن شدند ولی توبه و اظهار پشیمانی نکردند و آنهائی که فتنه به پا کردند تا نظام را دچار چالش کنند و آنهائی که می خواستند جام زهر به رهبری بنوشانند و آنهائی که جام زهر به امام (ره) نوشاندند، هیچگاه در اردوگاه جبهه انقلاب اسلامی و جبهه پایداری نخواهند بود.
معیار جبهه پایداری برای معرفی کاندیدای ریاست جمهوری منطبق بر خواست و اراده مردم و رهبر آنها است. معیارهائی که برای ملت عزت بیاورد، دشمن را خوار و ذلیل کند، پیشرفت و عدالت مطالبه اصلی آن باشد، به پیشرفت همراه عدالت معتقد باشد یعنی پیشرفت در سایه عدالت و از مسیر مقاومت. دستیابی به علم و فناوری را جزء پارامترهای لازم برای اقتدار ملت بداند، در دوره مسئولیت فعالیت اقتصادی خود را به هر نحوی تعطیل و ممنوع کند، به بیت المال مثل مولا علی (ع) بنگرد، در سازندگی کشور لحظه ای منفعل نگردد، بخشش و توجه به قاطبه ملت را نصب العین کند، روز تعطیل را هم برای خود غیر تعطیل کند، خستگی را خسته کند، فهم و اطاعت از ولی فقیه را بر خود فرض بداند، در مقابل بیان و دستور رهبر و فرمانده کل قوا اجتهاد شخصی نکند، بصیرت را از عمل عمار یاد گرفته باشد.
پا برهنگان را ولی نعمت واقعی خود بداند، از وسوسه سیاسیون مار خورده و افعی شده نهراسد، مهربانی با مردم مشی او باشد و بر مردم سخت و ثقیل نگیرد، عمر خدمت را کوتاه و مختصر بداند، مِهر خود را در دل و جان مردم بنشاند، در مقابل دشمنان ملت و اسلام قامت افراشته داشته باشد و بلند رجز خوانی کند و در مقابل مردم خاضع و خاشع و نرم سخن باشد، پرچم انقلاب اسلامی را پرچم امام زمان (عج) بداند و باور داشته باشد که می خواهد آن را با کف با کفایت رهبر انقلاب به دست صاحب اصلی آن برساند، خود را سرباز فداکار ملت و رهبری بداند و برای خود درجه سرداری تعیین نکند، بخواهد همه حال ایران را با جان و دل بسازد و فقط متوجه طبقات مرفه نگردد.
اطرافیان را بسیار به جا و شایسته انتخاب کند و رفتار آنان را کنترل نماید، به مدیران و دولتمردان عادل و با تقوا معتقد باشد، نظارت بر صاحب منصبان را محکم بگیرد، ساده زیستی منشور و مشی عملی گذشته و حال و آینده اش باشد و در یک کلام کام رهبر و ملت را با عمل و رفتار خود شیرین کند و کام دشمن و گمراهان و فریب خوردگان و منافقان قدیم و جدید را تلخ نماید. شعار برای جذب رأی خاکستری ندهد، بلکه برای ادای تکالیف در جهت رفع دغدغه مردم باشد. اگر بخواهم ادامه دهم دهها صفحه می توانم بنویسم.
با توجه به همگرایی دو گروه تحولخواهان و جبهه پایداری در مجلس نهم که زیر لوای "فراکسیون اصولگرایان" به ریاست دکتر حدادعادل صورت گرفته، وحدت این دو طیف را در انتخابات پیش رو تا چه اندازه محتمل دانسته و از نگاه حضرتعالی، پیش شرط های این وحدت کدامند؟
تجربه مجلس نکات و اثرات مثبتی داشت. اولاً نشان داد که آنچه جبهه پایداری در جریان مجلس نهم می گفت و بیان می کرد صحیح بود. ولی متأسفانه آن موقع دوستان گروه تحول خواه هماهنگ نشدند و حتی به تخریب جبهه پایداری پرداختند. الان هم در فراکسیون اصوالگرا آن طور که باید و شاید از ظرفیت اصولگرائی بهره کافی برده نمی شود. لذا باید در جریان انتخابات ریاست جمهوری 92 هم جنبه آرمانگرائی داشت و جنبه واقع گرائی.
بنظرم اگر اصول و گفتمان ناب انقلاب اسلامی معیار سنجش ها و وحدت ها و همکاری ها قرار گیرد، خداوند دلها را به هم نزدیک می کند. لذا وحدت گروهها بستگی به میزان دستیابی به اهداف دارد. اگر اهداف خدائی باشد و در راستای گفتمان امام و رهبری و انقلاب اسلامی در این صورت عملاً همه با هم همراه می شوند. ولی اگر گروهی در تشخیص مصداقها سلایق خود را به اصول اصلی و ناب انقلاب ترجیح دهد طبیعی است که وحدت آن با گروهی دیگر که عمل خود را کسب رضای خدا و مقید به گفتمان امام و رهبر می داند سخت است. مگر اینکه خطری اساسی انقلاب را تهدید کند که دفع آن خطر جنبه وجوب پیدا می کند.
ارزیابی شما از بازگشت دکتر الهام (عضو سابق شورای مرکزی جبهه پایداری) به دولت دهم چیست؟
ایشان خودشان تصمیم گرفته اند. خودشان معتقدند با نیت خیر و خدمت به دولت دهم برگشته اند. ایشان را انسان شریفی می دانم و خاطرات خوبی از همکاریشان در دولت نهم دارم. دعا می کنم از گزند روزگار محفوظ باشند. در دولت خیلی افراد هستند که عضو گروههای اصولگرا هستند. مثلاً معاون پارلمانی رئیس جمهور قائم مقام ایثارگران یعنی یکی از اجزاء گروه تحولخواه است. باید عملکردها را مد نظر قرار داد و نقد کرد.
از مدتها پیش بحث اجماع جبهه پایداری با دولت بر سر انتخابات ریاست جمهوری مطرح است. دبیر کل این جبهه چندی پیش از این احتمال سخن گفته در حالی که مسئولان جبهه پایداری تاکنون انتقادات زیادی از جریان حاشیه ساز دولت را مطرح کرده اند. بنظر شما آیا ممکن است که دولت و جبهه پایداری در انتخابات آتی به یک گزینه واحد برسند؟
چنین مطلبی را دبیر کل جبهه پایداری نفرمودند بلکه ایشان فرمودند جبهه پایداری بدنبال گزینه اصلح است. لذا اصلح اگر در خارج جبهه پایداری هم بود، آن را انتخاب می کند و بحث مبنایی کردند نه مصداقی. بارها ایشان و سخنگوی جبهه پایداری اعلام کرده اند که احتمال نمی رود گزینه جبهه و دولت یکی باشد و جبهه پایداری بدنبال گزینه مورد قبول خودش است که همان گزینه اصلح است.
تاکنون تحلیل های بسیاری از کیفیت حضور اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سازدهم مطرح شده است. بنظر شما اصلاح طلبان چقدر شانس دارند تا اعتماد افکار عمومی را متوجه خود سازند؟
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هر کس می تواند رأی بدهد. سر صندوق تفتیش عقیده صورت نمی گیرد. لذا عده ای از اصلاح طلبان که خوش خیم هستند و خود را درون نظام می بینند حتماً رأی می دهند. اگر چه امروز باید از اصلاح طلبی تعریف جدیدی داده شود. سردمداران جریان اصلاح طلب خودشان با دست خودشان، خود را در چاهی انداختند که حالا حالا گرفتارند. خود را از مردم جدا کردند و در جریان فتنه به دشمن و اردوگاه دشمن نزدیک شدند. الان باید درون خود مرزها را روشن کنند.
مردم ایران اسلامی از خود می پرسند که ما این درد را به کجا ببریم که یکنفر را بعد از انقلاب، در حالیکه هیچ کاره بود، نماینده مجلس، معاون نخست وزیری، معاون رئیس جمهور و وزیر کردیم و حدود 26 سال در رأس بود ناگهان تلاش کرد فرهنگ کشور را به هم بریزد و مقداری هم ریخت و رفت لندن نشین شد و امروز هر روز از این آژانس خبری متعلق یا منتسب به استکبار به آژانس دیگری و از کشور متخاصم با جمهوری اسلامی ایران به کشور متخاصم دیگری می رود و علیه ملت ایران صحبت می کند. مگر مردم ایران چه باید برای او می کردند که نکردند؟ حال جریان اصلاح طلبی باید مشخص کند: آیا این فرد را جزء خود و جزء سران خود می داند یا نه؟ حتی چنین مطلب ساده ای را برای مردم ایران روشن نکرده اند. حال چگونه انتظار دارند که سران شریک در فتنه یا هوادار فتنه گران یا چهره های شاخص اصلاح طلب که دل دشمنان را شاد کردند و خاطر ملت را آزردند، بیایند و نفر دوم کشور شوند؟ این حرف غیر منطقی و غیر کارشناسی و غیر قابل قبول است.
لذا چهره های اصلی جریان اصلاح طلب گرفتار در عملکردی مخرب خود هستند و باید لک ننگ فتنه را از دامن خود پاک کنند و اگر معتقدند که می خواهند به دامن ملت برگردند باید اول از محضر رهبر و ملت عذر تقصیر بطلبند. لذا در شرایط فعلی ملت ایران به این چهره های مخدوش روی خوش نشان نخواهد داد و بعید است بتوانند رأی قابل توجهی کسب کنند. این امر را چهره های شاخص اصلاح طلبی بخوبی درک کرده اند و ظاهراً امید آنها به بازگشت بدون هزینه با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و معرفی یک کاندیدا است.
آیا در صورت حضور قوی اصلاح طلبان (حضور هاشمی و خاتمی) وحدت و اجماع اصولگرایان بر روی یک نامزد را پیشنهاد می کنید؟
بدیهی است اگر خطری اساسی انقلاب را تهدید کند، انتظار تدیبر و تصمیم صحیح است. البته توجه شود بعضی از کسانی که الان علم کاندیداتوری برپا کرده اند و خود را اصولگرا می نامند، فرقی با این دو نفر ندارند و ظاهراً فقط تقسیم کار شده است. جریان اصولگرائی باید در این وضعیت فریب افرادی که پشت صحنه با این دو نفر پالوده می خورند و تمام هم و غم آنها رسیدن به قدرت از هر طریقی است را نخورد.
بعنوان سوال آخر تحلیل شما از ائتلاف سه گانه اصولگرایان(ائتلاف 2+1) چیست و فکر می کنید این ائتلاف تا چه میزان می تواند زمینه ساز پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باشد؟
بنظرم پاسخ این سؤال را افکار عمومی و گروههای مختلف فعال در جامعه داده اند. ظاهراً به صورت فردی این اقدام شده است چون تشکلهای همسو با هر یک از این سه نفر اظهار بی اطلاعی می کنند و اکثر اصولگراها نسبت به این ترکیب و سرنوشت آن تردید جدی و ابهامات اساسی و سؤال مبنائی دارند. تا حالا هم نتوانسته نظرها به خود معطوف کند. انتخابات نباید شبهه شرکت سهامی پیدا کند.
تجربیات گذشته نشان می دهد که منطق ملت هم نمی پذیرد. یک ابهام این است که آخر کار معلوم نیست که اگر توافق بر یک نفر شد، هواداران دو نفر دیگر به فرد توافق شده توسط این سه نفر رأی دهند. مردم ایران مستقل تصمیم می گیرند و به فرد اصلح از دیدگاه خود رأی می دهند. رأی دادن در ایران دستوری و خواهش و تمنائی نیست. از طرف دیگر مردم سؤال می کنند آیا کسی که در مدیریت های قبلی اش مبانی و اصول اولیه اصول گرائی را رعایت نکرده است و صدها شاهد دارند چگونه می توان انتظار داشت اگر این فرد رئیس جمهور شود اصولگرائی را له نخواهد کرد و مایه شرمندگی آنها نخواهد شد؟ فردی که از اول باکی از حیف و میل بیت المال نداشته و ندارد، چگونه می خواهد گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) را پیاده سازی کند؟/924/د102/ج