آیتالله جوادی آملی:
پرورش انسان در سایه عمل به قوانین الهی تحقق مییابد
خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: خدا انسان را با قانون میپروراند، با فقه و اخلاق میپروراند، تربیت و پرورش انسان به عهده ذات اقدس اله است، خداوند جهان را آفرید، همان کس که آفرید باید بپروراند، پرورش انسان با قانون الهی است، انسان را با قواعد میپرورانند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر یکشنبه هجدهم فروردین ماه در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار شد، به ادامه تفسیر سوره مبارکه احزاب پرداخت و گفت: سوره مبارکه احزاب مدنی است و در این سوره به بیان احکام راجع به حکومت اسلامی پرداخته شده است، خداوند میفرماید اگر کافر و منافق پیشنهادی بر اساس کفر و نفاق خود دادند، آن را نپذیر، ای پیامبر(ص) بدان تسامح در دین یعنی از یک طرف کفر و از طرف دیگر ایمان یا از یک طرف کفر و از طرف دیگر نفاق در یک قلب جمع نمیشود
وی با اشاره به آیه «مَّا جَعَلَ اللَّـهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ» ادامه داد: هر کس یک دل دارد و در دل دو مکتب جا نمیگیرد، انسان نمیتواند هم غدیری باشد و هم سقیفهای، خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش ننهاده است؛ خداوند میفرماید اگر بخواهی پیشنهاد کفار و منافق را بپذیری با ایمان جمع نمیشود، اگر بخواهی پیشنهاد سقیفهای را بپذیری با غدیر جمع نمیشود، در درون انسان بیش از یک قلب وجود ندارد و مظروف آن بیش از یکی نمیتواند باشد.
تربیت و پرورش انسان با قانون الهی ممکن است
مفسر برجسته قرآن کریم با قرائت آیه «وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَٰلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ» بیان کرد: بخش وسیعی از احکام مدنی در مدینه به برکت وجود مبارک پیامبر(ص) راه افتاد، در جاهلیت ظهار بود در این آیات اشاره شد که ظهار کار طلاق را نمیکند و کار حرام است و قبل از دادن کفاره مرد نمیتواند با زوج خود نکاح کند، خدا انسان را با قانون میپروراند، با فقه و اخلاق میپروراند، تربیت و پرورش انسان به عهده ذات اقدس اله است، خداوند جهان را آفرید، همان کس که آفرید باید بپروراند، پرورش گل و گیاه به گونهای است و پرورش زمین و آسمان نیز قانون خود را دارد، پرورش انسان با قانون الهی است، انسان را با قواعد میپرورانند.
وی اظهار داشت: اگر حرفی مخالف با وحی الهی بود باطل میشود، حرف باطل دو گونه است، یک وقت انسان به این حرف باطل معتقد نیست و از راه دهان گفته میشود، قلب با این حرف باطل همراه نیست، قلبشان مخالف است، اینان منافق هستند، اما یک وقت هم قلب همان حرف را میزند، اما چون مطابق با واقع نیست مانند حرفی است که از دهان بربیاید، لذا در قرآن کریم به هر دو گروه فرمود اینان بر اساس دهان خود حرف میزنند «ذَٰلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ»، حق آن است که مطابق با واقع شود، یا با گذشته موافق باشد، یا با موجودی فعلی هماهنگ باشد که این دو گزارش صدق است یا خبر درست از آینده بدهد که این کار صدیقین و عالمان به غیب مانند اهلبیت(ع) است.
حضرت آیتالله جوادی آملی ادامه داد: یک وقت کسانی به حرف خود ایمان ندارند، اما برخی به حرف باطل خود باورمند هستند، آنهایی که معتقد بودند به حرف باطل و آن حرف را بر زبان راندند ذات اقدس اله میفرماید اینان کسانی هستند که دهانی سخنی میگویند، قلب آنان مانند دهان آنان است، در سوره مبارکه نوح فرمود «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم»، آنگاه که با زبان خود چیزی را که به آن علم نداشتید، میگفتید، معتقد هستید اما مطابق با واقع نیست، ندانسته میگویید، اگر نه صدق بود و نه حرف صدیقین حرف دهانی میشود، هر باطلی در محدوده زبان است ولو شخص در درون خود به این امر معتقد باشد، اما قلب او مانند دهان او میشود، زیرا مطابق با واقع نیست اما خداوند « یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ»، خداوند حقیقت را میگوید و اوست که به راه راست هدایت میکند، خداوند هم واقع را میگوید هم راه رسیدن به آن را بیان میکند، هم مقصد را میگوید هم راه را روشن میکند.
وی با اشاره به آیه «مَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ» اظهار داشت: ظهار در ایران سابقه ندارد، اما موضوع فرزندخواندگی که در این سوره ذکر شده است، در ایران سابقه و لاحقه هم دارد، اگر کسی پسربچه و دختربچهای را برای پرستاری بگیرد باید در نظر داشت که این فرد فرزند ما نیست، محرم نیست، حرمت نکاح ندارد، میراث ندارد و آن گاه شخص میتواند از مال خود به او چیزی ببخشد، اگر چه در شناسنامه اسم او به عنوان فرزند آمده باشد، شما این پسرخواندهها و دخترخواندهها را پسر و دختر ندانید، اما احکام فقهی را رعایت کنید که او حرمت نکاح و محرمیت ندارد، شما که در شناسنامه مینویسید باید راه حل قانونی برای این امر پیدا کنید، شما بساط زندگی بر این باشد هر پسری را به پدر او نسبت دهید، اگر جنگی شد و پسری بدون پدر ماند و او را سرپرستی کردید، بگویید آنان برادران و دوستان ما هستند، فقر طبیعی در عالم دنیا ممکن نیست، یعنی ممکن نیست دنیا گونهای باشد که فقر در آن وجود نداشته باشد، لازمه عالم طبیعیت فقر است اما آنچه که مهم است فقر اقتصادی است، فقر اقتصادی آن است که اجازه ندهیم کسی دچار این فقر شود، فقر اقتصادی در اسلام وجود ندارد، دین هیچ ستمی نسبت به هیچ کسی ندارد./914/پ201/ج
ارسال نظرات