در بخشهای پیشین به صورت اجمالی، ناهمسویی عرفانهای وارداتی با تعلیمات دین مقدس اسلام پیرامون نگرش به اقتصاد و معیشت افراد، مورد اشاره قرار گرفت. اما ناسازگاری معنویتهای جدید با معارف دینی به همین جا ختم نشده و دامنۀ این شکاف به لایههای عمیقتری نیز کشیده میشود. در این بخش این عدم تطبیق در حوزه اقتصاد فردی و معیشت، به صورت تفصیلی مورد کاوش قرار میگیرد.
عدم نتیجه گرایی در معارف اسلامی
در بینش اسلامی، انسانها مؤظف به تلاش و کوشش برای تحصیل روزی خویشاند. این مأموریت بدون این که به نتیجه گرایی منجر شود، با توکل همراه شده و محصول و نتیجه، به مشیت الهی موکول شده است.
امام باقر علیه السّلام فرموند: من در باطن خود کینهاى احساس مىکنم با کسى که کار و فعالیّت برایش دشوار مىنماید، به پشت در خانه مىخوابد و مىگوید خدایا روزى مرا برسان و در طلب رزق نمىرود؛ به طور کلّى کار را کنار گذاشته و از آنچه خداوند به بشر ارزانى داشته است، بهره نمىگیرد؛ در حالى که مورچگان از لانه خویش براى طلب روزى بیرون مىآیند.(من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج4، ص: 208)
حضرت صادق علیه السّلام فرموند: براى تحصیل رزق و روزى کوشش کن؛ البته از راه حلال که دنبال کسب و کار رفتن و تحصیل معیشت، خود کمکى است براى حفظ دین و مرکبت را محکم ببند و با این حال بر خدا توکل کن.(توکل، دست شستن از اسباب نیست، بعد از انجام وظایف توکل کنید). (بحار الانوار، ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص: 144)
البته از طرف دیگر متولیان و حاکمان جامعه وظیفه دارند به معیشت و زندگی مردم بیندیشند و سطح رفاه عمومی را ارتقا بخشند.
رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودهاند: اعتقاد من این است که بخشهاى اقتصادى ما اگر مىخواهند مردم متدیّن شوند، معاش مردم را تأمین کنند؛ چون «من لا معاش له لا معاد له». اگر بخشهاى اقتصادى دولت، معاش مردم را تأمین کردند، مردم متدیّن خواهند شد.(05/ 06/ 1380)
مواهب زیاد گاهی نشانه خسران است
آن چه مورد توجه رهبران معنویت مدرن قرار نگرفته و در متون دینی بر آن اشارت رفته است، وضعیت معیشتی افراد غیر مؤمن است که به شکل «استثناء اکثر» آمده است. به این معنا که غالبا افراد فاسق و فاجر از مواهب بیشتری برخوردار بوده و از جمله سنتهای الهی در مورد غیر مؤمنین، بسط روزی و فراخی معیشت است؛ به عبارت دیگر، سنت املاء و استدراج اقتضا میکند که این دسته در زندگانی زودگذر در وسعت روزی به سر برند؛ به گونهای که بهرۀ اخروی نداشته و به عذاب الهی گرفتار گردند.(صدوق، توحید، ص 389؛ علل الشرایع، ج1، ص12)
تنگدستی نشانۀ قرب الهی
بر خلاف آنچه که در عرفانهای جدید ادعا میشود، تنگنای معیشتی و به طور کلی، بروز آفت، بلا و مصیبت، نه نشانۀ منفینگری و ناتوانی؛ بلکه علامت قرب الهی و برتری معنوی و روحی است. البته چنین مقامی برای مؤمنین و اهل معنا این گونه تفسیر شده است.
در روایات متعددی گفته شده بلاها، به قدر ولایت و بهره انسان از معنویت رخ می نمایاند؛ به هر میزان که بهرۀ روحی انسان از تعالی و تقوی بیشتر باشد، به همان میزان مصیبتها و مشکلات در زندگانیاش بیشتر است. در روایات شیعی از «بلا»، به عنوان «خوراک مؤمن» و «تغذیۀ روح» نام برده شده است. پیامبر(ص) فرموند: خداوند بنده مؤمن خویش را با گرفتاری تغذیه میکند(رشد میدهد) همچنان که مادر، فرزند خویش را با شیر تغذیه میکند.(بحارالانوار، به نقل از منتخب میزان الحکمه، ح891)
امام صادق(ع) فرموند: به درستی که خداوند پیامبران خویش را بیش از همه به سختی و گرفتاری مبتلا میکند؛ سپس جانشینان و پیروان ایشان به هر میزان که به پیامبران نزدیکتر باشند، بلا و گرفتاری ایشان بیشتر است.(الکافی، ج2، ص 252)
این درحالی است که در معنویتهای جدید، زندگی آرمانی به صورت زندگی راحت و آسوده تفسیر میشود و وجود ابتلائات و فراز و نشیبها، علامتِ دوری از معنویت و نشانۀ خسران روحی معرفی میشود.
یکی از بزرگان قانون جذب، بدون این که نقشی برای ابتلاء اهل ایمان قائل شود و در ابتلائات سهمی برای رشد روحی و تکامل معنوی انسان در نظر بگیرد، معتقد است انسان فقیر، تصویر فقر را در ذهن نیمه هشیارش خلق کرده و انسان ثروتمند تصاویر ثروت و سلامت در ذهن خویش ساخته است.(چهار اثر، ص88) وی برای فرار از ننگ فقر و مسکنت، توصیه میکند با عبارات تأکیدی زیر به خزانۀ غیب متصل شده، فراوانی و رفاه را به سمت خویش سرازیر کنید:
«خداوند روزی رسان شکست ناپذیر من است. هم اکنون مبالغ هنگفت پول، به شیوههای عالی به من میرسد.»(چهار اثر، ص97)
وی زندگی مطلوب را زندگانی میداند که این گونه باشد:
«من داد و ستدی دارم عالی، به شیوهای عالی، با خدمتی عالی، برای پاداشی عالی.»(چهار اثر، ص37) و خلاصه در مکتب اسکاول شین، «آنگاه که انسان تصویر تنگدستی را از صفحه هشیاری خود بزداید، فرمانروای «عصر طلایی» خواهد بود و آرزوهای دلش برآورده خواهد شد.»(چهار اثر، ص37)
امیر مؤمنان علیه السّلام فرموند: «محرومیت همراه خردمندان است و بلاء و مصائب هم همراه یقین و صبر است.»(بحار الانوار، ترجمه جلد 67 و 68، ج1، ص: 184)
امام کاظم علیه السّلام فرموند: «شما هیچ گاه مؤمن نخواهید بود، مگر آن هنگام که بلا را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت و بدبختی بدانید.»(جامع الاخبار،313/870؛ به نقل از منتخب میزان الحکمه، ح894)
امام صادق علیه السّلام نیز در این باره فرموند: «اگر محبت و رحمت الهی به فردی یا قومی تعلق گیرد، باران بلا را بر سر ایشان میباراند؛ به طوری که به محض خروج از یک اندوه، به اندوه دیگر فرو رود.»(البحار،82/148؛ به نقل از منتخب میزان الحکمه، ح903)
علتِ رازقیت، قدرت است یا حکمت؟
بر خلاف معنویتهای نوپدید که برای اثبات روزی رسانی خداوند به صفت قدرت الهی استدلال میکنند، در نگرش توحیدی، برای اثبات رزّاقیت الهی به صفت حکمت او استناد میشود؛ یعنی پشتوانۀ روزی رسانی خداوند در معارف اسلامی، «عدم لغویت در افعال الهی» معرفی شده است. یعنی در جواب این سؤال که چرا خداوند روزی بندگانش را عهده دار شده است، به حکمت الهی و غرض حکیمانه او تمسک شده است، نه به قدرت او. چنان که سختی و تهیدستی هم به حکمت الهی مستند شده است.
قطعهای از پازل معنوی در معنویتهای جدید مفقود است و آن این که حکمت الهی اقتضای دوام و بقای ابدی انسان را دارد؛ در حالی که قدرت خداوند، اقتضای ابدیت و جاودانگی را لزوما ندارد. در معارف اسلامی از این رو به حکمت الهی استناد شده که هم اقتضاء رزاقیت را دارد و هم بقا و ابدیت از آن استنباط میشود.
اسکاول شین و همفکرانش، حال که با استناد به قدرت الهی، رزاقیت الهی را تبلیغ میکنند، جا داشت با استفاده از قدرت الهی نیز به بهشت ابد و نعمتهای دائمی و بدون نقص رهنمون میشدند و قدرت نامتناهی خداوند را صرفا برای امری محدود، هم چون رزق چند روزه دنیا به میدان نمیآوردند.
به راستی اگر قدرت نامحدود خداوند میتواند تضمینی برای زندگانی کوتاه دنیا باشد، چرا از این قدرت بیکران به حیات ابدی و نعمتهای زوال ناپذیرش تعلق نگیرد؟ قابل ذکر این که مسأله غایت و غائیّت در قرآن کریم نیز به عبث نبودن خلقت مستند شده و ابدیت و قیامت از همین طریق ثابت شده است.(مطهری، مجموعه آثار، ج4، ص 677)
بنا بر این، بدیهی است گشاده دستی خداوند نسبت به مؤمنین هم، با حکمت و تدبیر خداوند معنا پیدا کند، نه با قدرت خداوند و قهاریت او. در روایت آمده است: به خاطر تدبیر و حکمت الهى و نیز به خاطر آنکه مردم خیال نکنند رزق و روزى براى کافران است و نیکوکاران از رزق محرومند و با این پندار و به خاطر روزى زیاد فسق و فجور را برگزینند، به این خاطر بسیارى از صالحان را توانگر و برخوردار از موهبتهای دنیوی مىبینى».(شگفتیهاى آفرینش، ترجمه توحید مفضل، ص: 161)
خلاصه این که حکمت الهی اقتضا میکند که خداوند مهربان، در رحمت خویش را به روی بندگان گشوده و مواهب خویش را در اختیار ایشان قرار دهد. صد البته این تفضل نه بدین جهت که بندگان غرق در خوشی و رفاه گردند و سرمایۀ عمر خویش به بطالت بگذرانند، بلکه به این دلیل که بعد از ضمانت الهی نسبت به تأمین رزق، با فراغت خاطر به قرب الهی بیندیشند و عمر گرانمایۀ در طلب رضای دوست سپری کنند. حکمت «تضمین»، نه لنگر انداختن در رفاه و شنا در فراوانی، بلکه به کارگیری قوای روحی جهت دستیابی به حیات طیبه و قرب الهی است.
امام عسکری(ع) فرمودند: مبادا روزی ضمانت شده، تو را از امور مفروض(طاعت و بندگی) باز دارد.(حرانی، تحف العقول، 489)
پژوهشگر حوزوی و منتقد معنویتهای کاذب؛
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست
/925/م10/ر