در گفتوگو با رادیو معارف مطرح شد؛
بیان دیدگاههای غلامعلی حداد عادل در حوزه دین و فرهنگ
خبرگزاری رسا ـ رادیو معارف شنبه 18 خرداد ماه ساعت 18 میزبان غلامعلی حداد عادل، از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری برای بیان دیدگاههایش درمورد مباحث حوزه دین و فرهنگ بود.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی رادیو معارف، غلامعلی حداد عادل که یکی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است، شنبه 18 خرداد ماه ساعت 18 مهمان برنامه «چهره به چهره» رادیو معارف بود و در این برنامه به بیان دیدگاههای خود در مورد مباحث حوزه دین و فرهنگ پرداخت. صوت و متن کامل این گفتگو در صفحه اختصاصی برنامه «چهره به چهره» در سایت رادیو معارف قابل دسترسی است.
در ذیل متن کامل این برنامه بدون هیچ گونه دخل و تصرف ارائه میشود:
- در ادامه گفتگو با کاندیداهای محترم یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خدمت جناب آقای دکتر حداد عادل هستیم. آقای دکتر سلام به برنامه «چهره به چهره» خوش آمدید.
من هم خدمت جنابعالی و شنوندگان محترم این برنامه رادیویی سلام میکنم و در خدمت شما هستم
- اولین سؤال را با سؤال از سند چشم انداز شروع میکنیم که سند بسیار مهم و بالادستی ای است و ایران براساس این سند در سال 1404 کشور توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی و علمی و فناوری در منطقه با هویت اسلامی و انقلابی ، و الهام بخش در جهان اسلام با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل است خواهد بود. مستحضرید که مباحث فرهنگی و الزامات سند اهمیت ویژهای دارد. برای تحقق هویت اسلامی و انقلابی چه برنامههایی دارید؟
لابد شنوندگان محترم رادیو معارف مطلع هستند که اینجانب عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستم و ما این برنامه چشم انداز را در مجمع مورد بحث قرار دادیم. بنده در زمان تصویب آن در مجمع بودم. همان طور که جنابعالی اشاره فرمودید در چشم انداز تأکید شده بر هویت اسلامی و انقلابی.
هویت اسلامی- انقلابی در دو جهت باید تأمین بشود. یکی از جهت فکر، اعتقاد و جهان بینی و رفتار مردم، منش و روش شخصیت آحاد مردم که جامعه را تشکیل میدهند؛ یکی هم از حیث برنامههای دولت. برای هر دو بخش ما باید تدبیر کنیم. اگر ما بخواهیم این بند چشم انداز که بند اصلی آن است، عملی بکنیم باید دولتی تشکیل بدهیم که آن دولت برنامههایش اسلامی و انقلابی باشد.
برنامه بنده برای دولت خودم که آن را دولت تقوا و تدبیر نامیدهام، که براساس ایمان اسلامی، حقایق قرآنی، معارف اسلامی و آرمانهای امام راحل و رهنمودهای مقام معظم رهبری ما برنامهها را به سوی اسلامی شدن ببریم.
دولت باید دائما مراقب باشد که برنامهها مانند میوههای درختی باشد که ریشة آن درخت اعتقادات اسلامی است. یعنی ما تنها در این صورت میتوانیم هویت اسلامی انقلابی خودمان را حفظ بکنیم. بنابراین باید یک ارتباط سازمان یافته میان برنامهها و سیاستگذاریهای دولت و معارف اسلامی و قرآنی وجود داشته باشد. این پاسخی است که بنده با حفظ هویت اسلامی و انقلابی به سؤال شما میدهم.
- با توجه به نقش فرهنگ در گفتمان انقلاب اسلامی، مهمترین مؤلفههای گفتمان اسلامی را که قابلیت فراگیر شدن در جهان را دارد در چه چیزهایی میبینید؟ در این خصوص به طور مشخص چه برنامههایی برای گفتمان اسلامی دارید؟
گفتمان اسلامی پاسخی است به نیاز دینی بشر. کسانی که انسان را مطالعه میکنند و انسانشناس هستند تصدیق میکنند که انسان علاوه بر نیازهای مادی یک نیازی هم به پرستش دارد. فطرت کمال طلب و خدا جو دارد. اگر خدا را گم بکند و راه خودش را به سوی خدا گم بکند سر از بیقولههایی در میآورد که باعث تباهی خودش و دیگران بشود. گفتمان اسلامی در واقع پاسخی است به این نیاز. این که ما در قرآن میخوانیم «وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ» کسی که نور خدایی نداشته باشد، نوری ندارد. در واقع خداپرستی یک نوری است که دل انسانها را روشن میکند و این یک اصل است.
گفتمان اسلامی ایمان را هدیه میکند به جامعه. گفتمان اسلامی صداقت و اخلاق را هدیه میکند، اخلاق را هدیه میکند، عدالت اجتماعی را هدیه میکند و قدرت جمهوری اسلامی هم در همین فرهنگش است. ما که مثل قدرتهای سلطهگر از قدرت نظامی مجهز به انواع سلاحهای مرگبار برخوردار نیستیم. ما که مثل آنها پول خرج نمیکنیم برای تسلط بر کشورهای دیگر. ولی آنچه باعث محبوبیت نظام ما و انقلاب ما شده و جمهوری اسلامی را در منطقه مؤثر و قدرتمند کرده، همین معنوی بودن، اخلاقی بودن، صادق بودن، حمایت از عدالت کردن، حمایت از مظلوم کردن. اینها قدرت ماست که گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان اسلامی و قرآنی، مؤلفههایش همینهایی است که عرض کردم.
- دستگاهها و نهادهای فرهنگی باید مثل دیدبانهایی باشند که تغییرات و تحولات لحظه به لحظه حوزه فرهنگ را رصد میکنند و به تناسب این تغییراتی که ایجاد میشود برنامهریزیهای لازم را تعبیه و به اجرا در میآورند. این تغییرات در مورد شرایط، ابزارها و نیازها امروزه کاملاً حس میشود. جنابعالی نهادهای فرهنگی را از چه جایگاهی برخوردار میدانید؟ جایگاه نهادهای فرهنگی نزد شما چگونه است و برای تقویت آنها چه برنامههایی دارید؟
نهادهای فرهنگی از آن جهت که فکر مردم را میسازند و شخصیت مردم را میسازند، مهم هستند. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. بنابراین نهادهای فرهنگی باید مهمترین نهادها تلقی بشوند. دولت هم باید دائماً از جنبههای نرم افزاری و سخت افزاری به این نهادها کمک بکند.
آنچه بنده مشکل میبینم فقدان هماهنگی لازم بین نهادهای فرهنگی کشور است و بنده فکر میکنم رئیس دولت باید برنامهاش این باشد که هر دستگاهی کار خودش را انجام بدهد و از موازی کاری جلوگیری بشود و دستگاهها هر کدام پر کنندة یک خلاء باشند. این همان معنایی است یا بخشی از مقصودی است که ما احتمال میدهیم مقام معظم رهبری از مهندسی فرهنگی در نظر داشتند. یعنی دستگاهها و نهادهای فرهنگی کشور باید هر کدام به موجب مهندسی فرهنگی جایگاهشان تعریف بشود و معلوم بشود کجای این مهندسی قرار دارند؟ اگر نباشند چه میشود؟ و اینجاست که ما میتوانیم از بروز تکرارهای زائد جلوگیری کنیم و هزینهها را هم درست خرج کنیم.
- آقای دکتر مستحضرید که اهمیت مسائل فرهنگی، اساس انقلاب است و همان طور که فرمودید انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی مبتنیبر ارزشهای انقلاب اسلامی است. در حدود 18 شورای عالی در کشور وجود دارد که ریاست این شوراها بر عهده رئیس جمهور است. از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی. یک ارزیابی از عملکرد این شورا داشته باشید در طول سالهای گذشته و این که برنامههای شما برای ارتقاء جایگاه این شورا چیست؟
بنده چون ذاتاً یک آدم فرهنگی هستم و در سیاست هم سعی میکنم فرهنگ را زیر پا نگذارم، از اول انقلاب وقتی ستاد انقلاب فرهنگی در زمان امام تشکیل شد، با آن ستاد همکاری داشتم و سالهاست که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورایی است مفید و ضروری و هیچ نهاد دیگری در کشور نمیتواند کار این شورا را انجام بدهد و تصور میکنم که همان طور که مقام معظم رهبری گفتند؛ شورای انقلاب فرهنگی قرارگاه فرماندهی فعالیتهای فرهنگی کشور است. ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تلاش کنیم که هم محتوای فعالیت دستگاهها، اسلامی و فرهنگی باشد و فرهنگ اسلامی - ایرانی در آنها رعایت بشود و مهم تلقی بشود و هم هماهنگی بین اینها ایجاد بشود. ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی باید به فکر آموزش و پرورش باشیم، آموزش عالی، هنر، ورزش، کتاب و سینما و بسیاری امور دیگر که اینها تار و پود فرهنگ کشور هستند.
بنده در واقع باید این طور بگویم که کار شورای انقلاب فرهنگی این است که این فرش فرهنگ کشور را بر حسب آن نقشهای که در دست دارد ببافد و آن نقشه زیبای دلنشین را از گره زدن این تار و پودها پدید بیاورد. این، درواقع وظیفه اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی است که باید نظارت بکند بر دستگاهها و باید آنها را هماهنگ بکند، هدایت بکند، حمایت بکند. این وظیفه ستادی مهم بر عهدة شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در واقع اگر بخواهیم مثالی بزنم که حالا با رادیو معارف هم خیلی جور نیست؛ این است که کار شورای عالی انقلاب فرهنگی رهبری ارکستر فرهنگی است. که هر کسی ساز خودش را میزند. ولی همه باید در یک دستگاه و از روی یک نوت بزنند تا این که چیزی شنیده بشود، هماهنگ باشد. این هماهنگی دقیقاً همین است.
- خیلی از مخاطبان رادیو معارف از طلاب حوزه علمیه هستند و این رادیو از علماء بهره لازم را میبرد. مکرراً حضرت امام (ره) میفرمودند که حوزه علمیه قاعده نظام جمهوری اسلامی است. سؤال مشخص این است که جنابعالی برای استفاده از ظرفیتهای حوزه در برنامههایتان شکل خاصی دارید؟
بنده این توفیق و افتخار را داشتم که از 50 ـ 60 سال پیش با روحانیت و حوزه سر و کار داشتم و هم نزد روحانیون درس خواندم و هم در حوزه قبل و بعد از انقلاب تدریس کردم. بنده هم قبل از پیروزی انقلاب به قم میرفتم و به طلاب تدریس میکردم و هم بعد از پیروزی انقلاب، سالها در حوزه علمیه درس دادم. و کاملاً به اهمیت حوزه واقف هستم و معتقدم که تحولی که خوشبختانه به برکت انقلاب اسلامی در حوزههای علمیه صورت گرفته در هیچ بخشی از کشور ما صورت نگرفته است.
رشد و نوآوری که در حوزهها هست، بسیار مبارک است و سازمان دهی که شده و نهادهایی که تأسیس شده، مؤسسات تحقیقاتی که در حوزه علمیه قم و سایر حوزههای علمیه کشور در مشهد در اصفهان و در جاهای دیگر پدید آمده، همه اینها پشتوانههای اعتقادی برای نظام تأمین میکند. این اصلاحات باید ادامه پیدا بکند. بنده تصور میکنم یکی از کمکهایی که دولت باید بکند و اگر من موفق بشوم که دولت تشکیل بدهم؛ اختصاص بودجه برای ساخت حوزههای علمیه در شهرهاست.
ما اگر بودجه به تربیت روحانی اختصاص بدهیم و از این طریق دینداری در جامعه ما رواج پیدا بکند، بسیاری از بودجههایی که در دادگاهها و زندانها و در جاهای دیگر صرف میکنیم، کاسته میشود. برای این که هر چه مردم دیندارتر باشند زحمتشان برای دولت کمتر است و فایدهشان برای کشور بیشتر.
بنابراین بهترین سرمایهگذاری که بازده دارد از جهت سلامت افراد، سرمایهگذاری دینی است. یعنی کار بکنیم که مردم متدین تربیت بشوند، با ایمان باشند، با اخلاق باشند. آن وقت احتیاجی به پلیس هم ندارند. آدم متدین با تقوا احتیاجی به پلیس ندارد. شعار دولت بنده تقوا و تدبیر است. دولت من دولت تقوا و تدبیر خواهد بود. چرا؟ چون معتقدم اگر تقوا در جامعه رواج پیدا بکند خیلی از هزینهها خودبخود منتفی و برطرف میشود. بنابراین دولتها باید برای اداره بهتر کشور با حوزههای علمیه کمک بکنند و یکی از مشکلات فعلی حوزههای علمیه این است که متناسب با نیاز کشور به روحانی از نظر تعداد، روحانی تربیت نمیشود.
باید ما کاری بکنیم که همان طور که به تعداد نیاز به پزشک باید دانشکدههایی باشد که ما به پزشک به اندازه کافی دسترسی داشته باشیم، باید روحانی هم به اندازه کافی تربیت بشود. در حال حاضر در داخل کشور روحانی به اندازه لازم تربیت نمیشود.
- ارزیابی شما از روند وحدت حوزه و دانشگاه چیست و راهکار شما برای تحقق آن چه میباشد؟
وحدت حوزه و دانشگاه از جمله موضوعاتی بود که حضرت امام (ره) مطرح کردند و بر روی آن پای فشردند. امام با تجربهای که داشتند میدانستند که جدایی حوزه و دانشگاه چه آثار سوئی دارد در جامعه. بنده فهمم از وحدت حوزه و دانشگاه این است که مراد از وحدت حوزه و دانشگاه، دوستی دانشگاهیها و حوزویها نیست فقط. یعنی وقتی میگوییم وحدت حوزه و دانشگاه، مقصودمان این نیست که حوزویها نسبت به دانشگاهیها نظر مثبت داشته باشند، دانشگاهیها نسبت به حوزویها نظر مثبت و به هم بد و بیراه نگویند، مقابله نکنند، طعنه نزنند، این نیست.
یا مثلا با هم بنشینند و چای بخورند و همایش تشکیل بدهند. اینها لازم است و بد هم نیست. اما مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه و همکاری حوزه و دانشگاه لازمه حکومت دینی است. یعنی اگر چه شما حکومت لائیک داشتید به قول معروف، حکومت سکولار داشتید یا حکومت غیردینی داشتید. یا همان چیزی که غربیها سعی میکنند در ایران دائم تبلیغ بکنند. اگر یک حکومتی داشتید که کاری به وحی و احکام دینی نداشت، دیگر لازم نبود به دنبال وحدت حوزه و دانشگاه بروید.
مملکت یکسره به دست دانشگاهیها بود. آنها هم بدون تکیه بر احکام دینی کشور را اداره میکردند، حالا به هر شکلی که میخواستند اداره کنند. الآن این حکومت دینی شد بالاخره آن جنبه دینی حکومت را متخصصین دینی باید تأمین بکنند. یک اموری هست که کار دانشگاهیهاست. پزشکی مهندسی و خیلی کارهای دیگر که کار دانشگاهیهاست که لزوماً اینها در حوزه، جزء درسهای اصلی نیست و هیچ وقت هم نبوده.
اما اگر گفتید حکومت دینی، یک نفر پرسید دینی بودن حکومت یعنی چی؟ چگونه حکومت دینی را تأمین و تضمین میکنید اینجاست که شما باید برای حوزه نقش اساسی قائل بشوید و بعد بیایید رابطه حوزه و دانشگاه را تعریف بکنید. که نقش حوزه در دینی بودن حکومت چقدر است؟ دانشگاه نقشش در دینی بودن حکومت چقدر است و چگونه اینها باید با هم همکاری بکنند؟
این در واقع فهم بنده است از وحدت حوزه و دانشگاه. که خوب طبیعی است مختصر و مجمل عرض کردم و در فرصت کوتاه بیشتر از این نمیتوانم توضیح بدهم. ان شاء الله اگر موفق شدم در فرصتهایی این مفهوم را به صورت مفصلتر و گستردهتر بیان خواهم کرد.
- آقای دکتر متولی اصلی اسلامی کردن دانشگاهها، شورای عالی انقلاب فرهنگی است که رئیس جمهور هم ریاست این شورا را بر عهده دارد. اسلامیسازی دانشگاهها در کنار موضوع مهم تحول در علوم انسانی از اصلیترین آرمانهای نظام اسلامی است. خواهش میکنم که بفرمایید برای تحقق این دو مسئله چه برنامههایی دارید؟
اتفاقاً این سؤال را از کسی میپرسید که مسئول تحول در علوم انسانی است. قاعدتاً شنوندگان رادیو معارف شنیدند و میدانند که بنده به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی این شورا به عنوان رئیس شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی انتخاب شدم و بیش از سه سال است که بنده این کار را دنبال میکنم.
ما معتقدیم که اگر تحول در علوم انسانی رخ ندهد و این علوم انسانی بدون ارتباط با مبانی اسلامی همچنان به صورت وارداتی و ترجمه از فرهنگهای دیگر، فرهنگ غربی گرفته بشود و در دانشگاه های ما تدریس بشود، در آن صورت انقلاب اسلامی ما ناقص مانده.
یعنی این طور خواهد بود که ما فرزندان خودمان را، نوجوانها و جوانها را در مدارس بخواهیم مسلمان بار بیاوریم. بعد که اینها وارد دانشگاه بشوند، آنجا یک مفاهیمی را وارد ذهن آنها بکنیم که هیچ ربطی به اعتقاد دینی و معنوی نداشته باشد و اینها بعد از فارغ التحصیلی بشوند مدیران کشور.
آیا ما میتوانیم بگوییم که انقلاب ما اسلامی بوده و ما جامعه را میتوانیم با چنین علوم انسانی به سمت تمدن اسلامی پیش ببریم؟ بنابراین تحول در علوم انسانی یک امر اساسی است در جمهوری اسلامی و ما در طول چند سال گذشته فعالیتهای فراوانی داشتیم. چند صد نفر از استادان متدین و دانشمند دانشگاهها در رشتههای علوم انسانی با ما همکاری دارند. برنامههای خوبی آماده کردیم و به زودی این برنامهها به تصویب میرسد و اجرای آنها آغاز میشود و معتقدیم که این یک کار یکساله، دوساله و پنج ساله نیست. بلکه یک فرآیند دراز مدت و شاید هم دائمی باشد؛ این تحول در علوم انسانی.
- از نظر قرآن کریم خانواده سالم و نمونه که یک مقیاس کوچکتر و شبیه یک کشور است. رئیس جمهور خانه آقایان هستند یا خانمها؟
رئیس جمهور خانه آقایان هستند.
- خیلی خوب. حالا از منظر قرآن بخواهیم آنچه را که به عنوان مشخصه یک خانواده سالم میدهد خانوادهایست که اعضای آن از یک سکونت و آرامش کافی برخوردار باشند و طبیعتاً نهاد خانواده هم از مهمترین عناصری است که میتواند باعث شکلگیری سبک زندگی اسلامی ایرانی بشود. شما در برنامههای خودتان که نوعاً برنامههای فرهنگی هم هست برای حفظ و تقویت نهاد خانواده و همچنین مسئلهای که اسمش ازدواج به هنگام است چه برنامههایی پیش بینی کردید؟
گفتم رئیس جمهور خانه آقایان هستند، ولی عموماً حرف آخر را خانمها میزنند! و خوش بحال آن خانوادهای که زن و شوهر در آن خانه با هم تفاهم داشته باشند و اصلاً نیازی به اقتدار و آمریت نباشد.
خانواده جاییاست که مسائل در آن باید با محبت و تفاهم حل بشوند. پادگان نیست که یکی دستور بدهد و دیگری اطاعت بکند.
تعبیر رئیس جمهور و این قبیل تعابیر مال خانواده نیست. ولی در پاسخ به سؤال شما باید عرض بکنم که خانواده مثل سلول و یاخته در بدن است. همان طور که کوچکترین واحد زنده در بدن موجود زنده سلول است، در جامعه هم کوچکترین واحد اجتماعی خانواده است و اگر خانواده آسیب ببیند، کل پیکر جامعه آسیب میبیند. خانواده مثل آجر بنای ساختمان است. اگر آجر محکم نباشد، ساختمان استواری خودش را از دست میدهد.
هر کس قرآن را مطالعه کند و احادیث و احکام اسلامی را بررسی بکند تصدیق میکند که تفکر اجتماعی اسلامی خانواده مدار، خانواده محور و خانواده بنیاد است. بنابراین رئیس جمهور آینده اگر بنده باشم در تمام برنامهها سعی در تحکیم بنیان خانواده خواهم داشت و هر برنامهای که به اساس خانواده لطمه بزند بنده آن برنامه را غلط میدانم. برنامههایی که بنیاد خانواده را مخدوش بکند باید متوقف شود. در دنیای غرب خانواده از بین رفته است.
خانواده بستر انتقال فرهنگ است. اگر مدرسه وسیله آموزش علم است، خانواده وسیله انتقال فرهنگ از یک نسلی به دیگر است. نابودی خانواده به معنی نابودی فرهنگ است و دین مهمترین عنصر فرهنگی در جوامع دینی است. کسانی که میخواهند با دین در جوامع اسلامی مبارزه بکنند متوجه شدند که برای مقابله با دین باید با خانواده مقابله بکنند. این همه تبلیغاتی که در شبکههای ماهوارهای هست. سریالهایی که درست میکنند و در آنها اساس خانواده را ویران میکنند و نظم و انضباط خانواده را انکار میکنند و گناه را عادی جلوه میدهند، برای این است که تشخیص دادند و درست هم تشخیص دادند که تا وقتی خانواده در جوامع اسلامی محکمتر باشد دین پابرجا باقی ماند.
آنها در واقع سراغ ظرف دینداری رفتن که این ظرف را بشکنند که مظروف هم به زمین بریزند. باید خانواده را حفظ کرد و متأسفانه در حال حاضر، در جامعه ما برای تشکیل خانواده مشکلات زیادی وجود دارد، ازدواج بسیار سخت است. طلاق زیاد شده و حلال سخت شده و حرام در نتیجه آسان شده است. ما باید کار را برعکس بکنیم.
و بنده از برنامههای قطعی که در نظر دارم که اگر ان شاءالله رئیس جمهور این کشور شدم آنها را اجرا بکنم، یکی برپایی نهضت ازدواج آسان است. یعنی بنده با یک مطالعة چندین ساله و همه جانبه برنامهای دارم برای اینکه جوانها دسترسی آسان به ازدواج داشته باشند و فکر میکنم با هر ازدواجی که در جامعه صورت میگیرد درهای گناه بسته میشود. مفاسد کم میشود. آرامش روحی و روانی برای جوانها تأمین میشود. نسل زیاد میشود و خیلی از ناهنجاریها اساساً به وجود نمیآید.
ما بجای این همه صرف وقت برای بگیر و ببند و زندان کردن و محاکمه کردن و تشر زدن و اظهار تأسف کردن از مفاسد، بهتر است که یک مقداری تفکر بکنیم و تدبیر بکنیم و مدیریت بکنیم و صرف وقت بکنیم که جوانها راحت بتوانند ازدواج بکنند که بنیان خانواده محکم بماند و محفوظ باشد.
- آقای دکتر حداد عادل! راجع به پدیده بیداری اسلامی در این فرصت از برنامه میخواهیم با شما صحبت بکنیم. نگاه شما نسبت به بیداری اسلامی چگونه است و چگونه آن را تعریف میکنید؟ برنامه دولت شما برای تقویت محور مقاومت در منطقه چیست؟
بیداری اسلامی نتیجه یک تجربه منفی است و یک تجربه مثبت. تجربه منفی تجربه دنیا غرب است. صد سال پیش روشنفکران و جوانان در جوامع اسلامی فکر میکردند که اگر به سمت غرب بروند، دنیایشان اصلاح میشود و سعادتمند میشوند. خب حالا صد سال گذشته و کارنامه غرب در کشورهای اسلامی کارنامة سیاهی است.
جوانان و مردم میبینند که غربیها به جای خدمت به کشورهای اسلامی غارتگری کردند. نفتشان را بردند و بازارهایشان را تصاحب کردند. فرهنگشان را از دستشان گرفتند، با اعتقاداتشان مقابله کردند. وقتی میبینند غربیها دروغ گفتند به آنها ادعا کردند که طرفدار دموکراسی هستیم، طرفداری آزادی هستیم ولی از حکومتهای خودکامه و مستبد حمایت کردند. نوکرهای خودشان را بر مردم مسلط کردند و عملاًً آزادی به مردم ندادند در کشورهای اسلامی.
و بعد میبینند که غربیها که دم از حمایت از حقوق بشر میزنند بیشتر از همه در کشورهای اسلامی آدم کشی میکنند. این تجربههای منفی باعث رویگردانی جامعه اسلامی در سطح جهان از دنیای غرب شده است.
درست برعکس صد سال پیش که آن زمان فکر میکردند که زندگی کردن به شیوه پاریس، لندن و واشنگتن خیلی سعادت میآورد. حالا همه و یا عموم عکس این را میگویند. از طرف دیگری هم تجربه مثبتی اتفاق افتاده است. آن انقلاب اسلامی است.
خب مسلمانان میبینند که در ایران ملت ایران به رهبری امام راحل دیروز و به رهبری مقام معظم رهبری امروز، موفق شدند که کشور را به استقلال برسانند و دست بیگانه را کوتاه بکنند، روی پای خودشان بایستند و کشورشان را اداره بکنند و حرفشان را بزنند و از مظلوم حمایت بکنند، در داخل کشور پیشرفتهای علمی داشته باشند، ماهواره به فضا پرتاب بکنند، انرژی هستهای صلح آمیز برای خودشان تولید میکنند. وقتی مسلمانها میبینند که اسلام توانسته یک نمونه عملی موفق ایجاد بکند، این تجربه مثبت را کنار آن تجربه منفیشان میگذارند؛ برمیگردند به سمت اسلام و این تمایل پیدا میشود که ما هم در کنار خودمان بیاییم و سعی بکنیم به حکومتمان اسلامی بشود و جامعهمان بر اساس اسلام اداره بشود. این حقیقت بیداری اسلامی در دنیای امروزه است.
- در دولتهای مختلف در لوایح بودجهای که تنظیم میشود حالا یا بودجه فرهنگی در اولویت قرار نمیگیرد یا آن جور که باید به آن پرداخته نمیشود در لوایح که منجر به مظلوم واقع شدن ... نگاه حضرتعالی در بودجهریزی فرهنگی چیست؟ از منظر شما اولویتهای فرهنگی چه چیزهایی هستند؟
اولویت فرهنگی کشور ما در وهلة اول آموزش و پرورش است که اساس فکر و شخصیت جامعه در آنجا ساخته میشود و هر چه ما بیشتر به آموزش و پرورش برسیم، معلمهای بهتری تربیت بکنیم، فضاهای تربیتی و آموزشی بیشتری ایجاد بکنیم، معلمهای متدینتر و باسوادتری به کلاسها بفرستیم.
- در سند تحول این دیده شده است؟
دیده شده ولی فعلاً روی کاغذ است، مهم این است که عملی بشود. کسی باید زنگوله را به گردن گربه آویزان بکند و الاَ روی کاغذ عبارت آوردن و تصویب کردن، گرچه لازم است اما کافی نیست و دردی را به تنهایی درمان نمیکند. مسئله این است که اشخاص فرهنگی در مدیریت کلان کشور ما کم هستند و بودجه ها را اغلب اشخاص غیرفرهنگی توزیع میکنند و تقسیم میکنند. در نظر اشخاص غیر فرهنگی و متخصصهایی که دغدغه فرهنگ ندارند، فرهنگ در نگاه آنها مثل مخلفات سفره است، مثل سبزی و سالاد است. میگویند صنعت و پزشکی و امثال اینها گوشت و روغن و برنج است و حالا فرهنگ هم مثل سبزی خوردن است کنار سفره. برای قشنگی سفره بد نیست، حالا طعم غذا را هم ممکن است عوض بکنند، چاشنی است و اگر نبود هم بالاخره آدم طوریش نمیشود.
این نگاه باعث شده که بودجهای به فرهنگ در حد اهمیت فرهنگ اختصاص داده نشود و علاوه بر این، این طور است که هر وقت هم که کمبود بودجه پیش میآید، اول بودجههای فرهنگی را میزنند.
این هم یک واقعیت است که اگر شما به قوانین بودجه و لوایح بودجه، نه تخصیص بلکه عملکرد را در سالهای گذشته بررسی بکنید، ببینید که شاید بیشترین انحراف از تخصیص در بودجههای فرهنگی است. این هم یک واقعیت. مشکل دیگر هم این است که همان مقدار کم بودجه هم درست خرج نمیشود. یعنی خیلی مؤسسات فرهنگی هست که کار میکنند، بودجههایی هم میگیرند، چندین میلیاردی، ولی بازدهی مفیدی ندارد و بنده فکر میکنم یکی از وظایف دولت آینده ساماندهی مؤسسات فرهنگی است که معلوم بشود که هر کسی چه کار میکند.
به عنوان آخرین نکته در این باب عرض میکنم که یکی از مشکلات ما در عرصه فرهنگ که دولت آینده به آن اهتمام داشته باشد و اگر بنده رئیس جمهور بشوم برای آن تدبیر اساسی دراز مدت خواهم کرد، تربیت مدیر فرهنگی است. یعنی امروز ما در کشور فراوان به مدیر فرهنگی احتیاج داریم و مدیر فرهنگی نداریم. بنده تربیت مدیر فرهنگی را از دبیرستان شروع کردهام. الآن نزدیک به 22 سال است که بنده دو دبیرستان فرهنگ تأسیس کردم. خودم در این دبیرستانها درس میدهم برای این که مدیر فرهنگی برای این کشور تربیت بشود. حالا الگوست، یک نمونه است و الاَ با یک مدرسهای که مثلاً سالی 20 ـ 30 دانش آموز میگیرید که نمیشود نیاز کشور را برآورده کرد.
باید ما برای تقویت مدیر فرهنگی یک فعالیت گسترده داشته باشیم. الآن حتی شما برای اداره این فرهنگسراهایی که در کوچهها و محلهها هستند در شهر، مدیر فرهنگی ندارید. مدیر فرهنگی و مدیریت فرهنگی یک نیاز اساسی است که از وظایف دولت است و بنده اگر توفیق پیدا بکنم برای این امر مهم برنامه دارم.
- معیارهایی که شما برای انتخاب مسئولان فرهنگی در ذهن دارید چیست؟
به طور کلی اگر موفق به تشکیل دولت بشوم به سراغ افرادی میروم که تقوا و تدبیر داشته باشند. ایمان داشته باشند. دولت من دولت تقوا و تدبیر است. ایمان داشته باشند و در کار خودشان تخصص داشته باشند. دانش لازم را برای کار خودشان داشته باشند. علاوه بر این تجربه هم داشته باشند.
یعنی بنده خیلی نگران میشوم وقتی میبینم یک اشخاصی که بیتجربه هستند، مسئول کارهای بزرگ میشوند. چه فرهنگی چه غیرفرهنگی. این شعر معروف که «به کارهای گران، مرد کاردیده فرست» این نباید فراموش بشود. یعنی آدم بیتجربه کار ندیده، نباید کار سنگین به دوشش گذاشته بشود. باید کسی که میخواهد سردار بشود، از سربازی به سرداری رسیده باشد، نمیشود از پله اول نردبان پایش را بگذارد روی پله آخر.
و ما خیلی از موارد دیدیم که اشخاص تحت عنوان جوانگرایی یک کارهای سنگین را به دوششان گذاشتند و شاید هم حسن نیت دارند، آنها هم جوانهای بدی نیستند. اما بعد از یک مدتی میبینید که آدمهای با تجربه زیردست اینها نمیآیند و اینها میروند جوانتر از خودشان را میآورند و بعد بیتجربگی روی بیتجربگی کارها خراب میشود. تقوا و تدبیر.
- پرسش بعدی راجع به قانون حجاب و عفاف که مصوب سیزدهم دیماه 1384 هست در شورای انقلاب فرهنگی است. گسترش حجاب و عفاف از اهداف مهم نظام اسلامی است که قانونش در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است. با توجه به اینکه متولی اصلی اجرای این قانون دستگاههای دولتی هستند شما برای اجرای این قانون در برنامههای خودتان چه دیدگاههایی دارید؟
حجاب یک حکم قرآنی است و رعایت نکردن حجاب و رواج برهنگی در جامعه، بزرگترین ضررش ویرانی بنیاد خانواده است. همان بلایی که بر سر دنیای غرب آمده است.که شما میبینید به صورت روز افزون و وحشتناکی تعداد فرزندانی که حاصل ازدواجهای نامشروع هستند، در حال زیاد شدن است. یعنی بچهای تولید میشود که پدر و مادری ندارد که به او علاقه داشته باشد و او را تربیت کند و نگهداری کنند. این یکی از مضرات از بین رفتن خانواده است. درصد آماری که در دنیای غرب میدهند از فرزندان بدون سرپرست یا بدسرپرست دنیای غرب، تکان دهنده است.
اینها با بیبند و باری جنسی و با برهنگی مرتبط است. دنیای غرب هم میخواهد این شیوه زندگی خودش را بر ما تحمیل بکند. این که رهبری میفرمایند ما باید به سبک زندگی اسلامی زندگی کنیم و حرکت کنیم برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی، یکی از شاخصههای سبک زندگی اسلامی، همین عفت است، همین حجاب است و پر هیز از برهنگی است. بنده فکر خودم را یا بخشی از افکار خودم را به حجاب در کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی در سال 59 منتشر کردهام. یعنی این کتاب امسال 33 ساله شده و 21 بار هم چاپ شده و به نزدیک 10 زبان هم در دنیا ترجمه شده است در دنیا.
من معتقد به حجابم و معتقدم دولت هم وظیفه دارد. وظیفه دولت این است که هم حجاب را آموزش بدهد و هم کاری بکند که مردم -زن و مرد- به حجاب معتقد بشوند. این اساس کار است و در عین حال در جامعه هم برای ترویج حجاب به شکل منطقی باید برنامه داشته باشد و حجاب هم باید محترم شمرده بشود و مردم باید امر به معروف و نهی از منکر بکنند و اگر هم در موارد خاصی کسی خواست حرمت شکنی بکند و حریم شکنی بکند و برهنگی را در جامعه رواج بدهد، باید طبق قانون جلوگیری بکند. این عقیده من است بر طبق اعتقادات اسلامی و آنچه انقلاب اسلامی در این زمینه به ما آموخته است.
- در بخش پایانی در رابطه با نقش رسانهها می خواهم سوال کنم که البته رادیو معارف هم بخشی از پیکره رسانهها میباشد. از نظر حضرتعالی رسانهها چه کارکردهای مفیدی میتوانند داشته باشند، چقدر میتوانند به توسعه و پیشرفت کشور کمک بکنند و نوع تعامل شما با رسانه چگونه خواهد بود؟
رسانهها خوراک فکری میدهند به جامعه، آگاهی میبخشند به مردم و مردم را از دامها و توطئههای دشمنان برای گمراه کردن مردم باخبر میکنند؛ در واقع رسانه سلاح جنگ نرم است. امروز دشمن قبل از اینکه به سراغ جنگ سخت برود، توپخانهاش جنگ نرم است. در جنگهای کلاسیک گذشته، اول توپخانه شلیک میکرد بعد پیاده نظام جلو می رفت. توپخانهای که در دنیای امروز بکار گرفته میشود قبل از جنگهای نظامی توپخانه رسانهای است و رسانه در واقع امروز نقشش بسیار حساس و مهم است. بنده هم رسانه را رکنی از اداره کشور میدانم و اگر ان شاء الله موفق به تشکیل دولت بشوم رابطه خودم را با رسانهها حفظ میکنم.
در مجلس هفتم هم که بودم من تنها رئیس مجلسی بودم تا آنجایی که میدانم هر دو هفته یک باری بدون استثناء مصاحبة مطبوعاتی داشتم و همه خبرنگاران و اهالی رسانه منتظر ظهر چهارشنبه بودند که بنده در جمع آنها حاضر بشوم و راجع به عملکرد مجلس و مسائل کشور اظهار نظر بکنم و آنها سؤال بکنند، برنامه ثابت داشتم. این کار را ان شاءالله در دولت آینده هم اگر موفق بشوم خواهم داشت.
- اگر انتقادی از سوی رسانهها صورت بگیرد تعامل سازنده را باز خواهید داشت؟
از انتقاد منصفانه استقبال میکنم و انتقادی که همراه با تهمت باشد آن را تذکر میدهم. بنده انتقاد را یک موهبتی میدانم، یک هدیهای میدانم همان طور که در حدیث آمده: ان احب اخوانی من اهدی الیَّ عیوبی؛ معنی این حدیث این است که محبوبترین برادران من آن است که با تذکر عیب من به من یک هدیه بدهد. برای من هم اگر رئیس جمهور بشوم محبوبترین رسانه رسانهایست که یک ضعف و نقص را در دولت من بدون غرض ورزی بیان بکند. بنده آن رسانه را دوست دارم از آن جهت که کمک میکند به رفع عیب.
- خیلی متشکریم از حضورتان در برنامه «چهره به چهره» رادیو معارف.
من هم از شما و شنوندگان عزیزتان تشکر می کنم امیدوارم موفق به خلق حماسه سیاسی بشوند و پای صندوقهای رای حاضر شوند و انتخاب خوبی بکنند./9191/د101/ن
ارسال نظرات