۱۲ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۷
کد خبر: ۱۸۲۸۴۶

ابوریحان بیرونی، نماد همه جانبه‌نگری در علم اسلامی

خبرگزاری رسا ـ اواسط شهریور ماه، مصادف با بزرگداشت یکی از استوانه‌های علم جهانی، ابوریحان بیرونی است. ابوریحان واجد صفات و جایگاهی است که می‌توان او را به عنوان شاخصه مهم برای چگونگی و چیستی علم اسلامی به شمار آورد.
ابوريحان بيروني
مهمترین ویژگی که خاص علم اسلامی است و ابوریحان آن را به طور واضح و نمادین نمایندگی می کرد، همه جانبه نگری و توجه به تمامی ابعاد هرم هستی شناختی علوم در جهان اسلام بود. ابوریحان از یک سو توجه تامی به مباحث متافیزیکی داشت و از سوی دیگر یکی از بزرگترین پایه گذاران روش تجربی در کاوش های علمی بود. در مباحث پیش رو بعد همه جانبه نگری در هرم علوم اسلامی را در آثار و احوال و افکار ابوریحان بیرونی پی می‌گیریم.
 
مختصری از احوالات بیرونی
ابوریحان، محمد بن احمد در سوم ذی الحجه سال 362 هجری قمری در بیرون شهر کاث، از شهرهای سرزمین خوارزم(جنوب دریاچه اورال امروزی) به دنیا آمد. در طلیعه کودکی به آموختن علوم ریاضی و... در نزد شاگردان ابوالوفای بوزجانی پرداخت و در اوان جوانی مهارت بسیاری در این علوم کسب کرد و سپس مشغول به سفر و سیاحت به قصد تکمیل دانشش در نواحی شمال ایران گشت. او سپس به خوارزم بازگشت و دست به تأسیس اسباب رصدی زد. جنگ داخلی باعث شد که ابوریحان خوارزم را به مقصد غزنه پایتخت غزنویان ترک کند و مرکز علمی خویش را تا پایان عمر طولانی اش در این شهر دایر کند. او سفرهای علمی بسیاری به هند و دیگر نواحی داشت که ره آورد آنها معارف علمی بود که بر غنای علوم بشری می افزود.(1)
ابوریحان آثار علمی بسیاری از خود به جای گذاشته است که هر یک ارزش جهانی دارد. کتاب "تحقیق ماللهند" یکی از بزرگترین و دقیق ترین کتاب ها در هندشناسی است و "آثارالباقیة" او کتابی است دقیق در گاه شماری و تقویم ملل مختلف. حوزه های تخصصی بیرونی بی شمار است؛ او در ریاضیات، طبیعیات، علم فلک و نجوم، حکمت، زمین شناسی، زیست شناسی و داروشناسی دارای تالیف است. او تالیفاتی هم در حوزه تاریخ و جغرافیا و ادیان و قوم شناسی دارد.(2)
"یاقوت حموی" صاحب کتاب معجم البلدان در زمان خود فهرستی از آثار بیرونی را در شهر مرو مشاهده کرده است که افزون بر شصت صفحه با خطوط فشرده و خوانا بوده است. بیرونی خود در فهرستی که در شصت و سه سالگی از آثارش تهیه کرده است، 113 کتاب و رساله را برشمرده است. "ادوارد سشاو" خاورشناس آلمانی، ابوریحان را بزرگترین اندیشه ای که در تاریخ پدیدار شد، می شناسد. ابوریحان بسیاری از حوادث فلکی را رصد کرد و به ثبت رسانید و برای اولین بار قرن ها پیش از گالیله، کروی بودن زمین را اثبات کرد.
میراث علمی ابوریحان بسیار عظیم تر از آن است که در این مختصر بگنجد؛ در عظمت علمی او همین بس که بعضی از مورخین علم، ابوریحان را بزرگترین دانشمند جهان اسلام دانسته اند. "جورج سارتون" در کتاب "مقدمه ای بر تاریخ علم" او را نماد یکی از عصرهای علمی جهان شمرده است. ابوریحان پس از هشتاد سال خدمت به علم و علم آموزی، سرانجام در حالی که در شوق آموختن مطلبی علمی می سوخت، چشم از جهان فروبست! او به حق شایسته داشتن عنوان "عالم اسلامی" است؛ زیرا پیام پیامبر بزرگ اسلام را به گوش جان شنید که: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد».(3)
 
هندسه علم و شاخصه عالِم در علم اسلامی
اسلام از همان ابتدا دینی اعتدال گرا و همه جانبه نگر بود. خداوند در قرآن امت اسلام را امتی وسط در میان سایر امم می خواند. معارف دینی سرشار از توصیه و تاکید بر میانه روی، اعتدال و همه جانبه نگری است. این همه جانبه نگری از سویی در چگونگی هندسه و هرم معرفتی در جهان اسلام نیز رسوخ کرده است؛ چه اینکه در این هرم، تمامی ابعاد علوم بشری در جایگاه خود قرار دارند. علوم بشری در تقسیمی اولیه به علوم دنیوی و اخروی تقسیم می گردند؛ همان که در کلام ائمه دین به علم ادیان و علم ابدان از آن یاد شده است. اسلام هیچ گاه بعدی از زندگی را به خاطر بعد دیگر تعطیل نکرده است. احادیث و معارف بلندی در باب نگاه متوازن و همه جانبه به دنیا و آخرت، در معارف ما دیده می شود.
امام حسن(ع) در حدیثی بلند قدر می فرمایند که برای دنیایت به گونه ای کار کن که انگار در جهان حیات ابدی خواهی داشت و آخرت را طوری در چشم داشته باش که انگار فردا خواهی مرد. این کلام حاوی چگونگی نگرش همه جانبه به تمامی ابعاد هستی است. در تاریخ علم جهان اسلام، دانشمندان اسلامی در حالی که در معارف الهی و علم ادیان غوطه می خوردند، دقیق ترین تحقیقات تجربی را در کشف قوانین طبیعت به کار می بستند. در نزد آنان هرم علوم، هرمی کامل و همه جانبه بود که بر صدر آن "افضل علم به افضل معلوم" یعنی علم الهیات فلسفی بود که هندسه شناخت شناسانه و هستی شناسانه عالم را ترسیم می کرد و در ذیل آن معارف ریاضی و تجربی در درجه بعدی قرار می گرفتند.(4)
دانشمندان اسلامی در حالی که به علوم دقیق طبیعی می پرداختند، سخن از خلقت الهی می راندند و از صدفه و خلق الساعه در مبانی هستی شناسانه شان خبری نبود. آنان بر مبنای معارف قرآنی خدا را اول و آخر و ظاهر باطن هر چیزی می دانستند و او را واهب عقل و خالق علم می شناختند. از اینجا بود که عمیق ترین معارف ریاضی و تجربی آنان و جهی رو به خدا و صبغه ای الهی داشت. آنان بر مبنای معارف دینی برای علم آموزی حدی زمانی و مکانی نمی شناختند و در باب علم سمحه ای به تمام داشتند؛ چه پیامبرشان فرموده بود که علم را بیاموزید حتی از اهل نفاق و کفر. این نگاه همه جانبه و الهی در حکمت نظری، در حکمت عملی و اخلاق ایشان نیز تأثیری ژرف داشت؛ چه اینکه اخلاق عملی دانشمندان اسلامی بسیار شایسته معتدل و همه جانبه نگر بود. ایشان در علم آموزی و علم ورزی، خالی از هر گونه تعصب بودند و همواره برای رسیدن به حقیقت تلاش می کردند. معیار علمی برای آنها واقعی بودن یک گزاره علمی بود و مسائل جانبی بر معیار ایشان تأثیری نداشت.
 
چیستی و چگونگی علم در جهان مدرن
شاید بتوان گفت هرمی که مدرنیته برای علم ترسیم می کند، عکس هرم علم شناختی اسلامی است. این تعاکس، ریشه در نگاه متضاد دانشمندان غربی به علم دارد. اگر علم در جهان اسلام کنار زدن حجاب از خلقت الهی است و مبنای ترس از خالق کل در جهان مدرن، علم استثمار طبیعت است و ابزاری کور در دست انسان مست قدرت و ثروت؛ چه اینکه "توماس هابز" انسان را گرگ انسان می خواند و "فرانسیس بیکن" علم را ابزار قدرت. این نگاه به علم، ارزش علوم را به کلی وارونه می سازد و علوم متافیزیکی و علم الادیان را بی ارزش می انگارد و به قول "کانت" آن را جدلی الطرفین و بی ارزش می خواند و علوم تجربی را تنها علوم یقین بخش بر می شمارد. این نگاه یک سویه، حاصل یک سو نگری افراطی در قرون وسطی، در علوم غربی بوده است؛ چه در آن زمان، تحقیق در علوم تجربی را بی ارزش می انگاشتند. بنابراین تاریخ علم در غرب تاریخ افراط و تفریط است و بر خلاف آن تاریخ علم در جهان اسلام، تاریخ همه جانبه نگری و اعتدال علمی است.
 
بیرونی و شاخصه های علم اسلامی
تمام شاخصه هایی که برای علم و عالم اسلامی بر شمردیم، به نحو اتم در شخصیت علمی بیرونی دیده می شود. او به عنوان دانشمندی مسلمان در تمام شعب علم، چه الهی و چه تجربی، به خوبی فعالیت کرده است و در چشم او تمام دانش ها و دانش اندوزی ها، با حول و قوه الهی انجام می پذیرد. بیرونی علم الهی را علمی بی نهایت و لایزال می شمرد و در ماللهند، در این باب می گوید: «علم او نسبت به هر چیز از ازل تعلق داشته است و چون در او جهالتی راه ندارد، لذا ذات او برخوردار از علمی است که نیاز به کسب تحصیل ندارد». وی واهب علم و نگه دارنده انسان از خطای علمی را خداوند تبارک و تعالی می داند و در ماللهند، می گوید: «ما درباره این حکایات در صورت خطا، فقط از خداوند طلب مغفرت می کنیم و از او برای به دست آوردن رضای او توفیق می جوییم و برای آگاهی به باطل، از او طلب رشد می نماییم تا باطن را تصفیه کنیم؛ زیرا خیر از اوست و اوست که بر بندگانش مهربان است».(5)
بیرونی در اخلاق علمی، انسانی بسیار منصف و به دور از تعصب بود؛ او کتاب هندشناسی خود را به نام "ماللهند من مغولة مقبولة أو مزدولة عند العقل" می نامد تا نشان دهد که مبنای او برای قبول یا رد یک مطلب علمی یا تاریخی، فقط حق بودن آن در نزد عقل است و قومیت ها و ادیان صاحبان آن علم، در آن رد و قبول بی تأثیر است.
بیرونی در کار علمی بسیار دقیق النظر بود و به تجربه و آزمایش اهمیتی تمام می داد. وی در علم آموزی ثابت قدم بود چه اینکه "شهرزوری" در تاریخ خود می گوید: بیرونی فقط دو روز در سال را تعطیل می کرد و از کار علمی دست می شست.
 
نتیجه
ابوریحان بیرونی نماد کامل یک دانشمند همه جانبه نگر اسلامی است که تمام هندسه معرفتی را در دیدگاه خود لحاظ می نماید. او همان اندازه که به الهیات نظر دارد و آن را الهی می داند، در علوم تجربی مثل کانی شناسی هم خدا را در نظر دارد و او را به عنوان علت العلل و مبنای شناخت و معیار اخلاق عملی می داند. تاریخ علم اسلامی به چنین دانشمندانی برای همیشه تاریخ خواهد بالید.
 
منابع
1-تحقیق ماللهند/ ابوریحان بیرونی
2-علم در تاریخ/ جان برنال
3-الآثار الباقیه/ ابوریحان بیرونی
4-مقدمه بر تاریخ علم/ جرج سارتن
5-روضه الارواح و نزهة الافراح/ شهرورزی
 
 
 
 
هادی شاملو علی آبادی
/979/702/ر

 

ارسال نظرات