۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۷
کد خبر: ۲۰۹۹۸۰
تأملاتی در باب جام جهانی فوتبال و جامعه ما؛

وقتی فوتبال به جای عامل محرک، ماده مخدر می‏شود!

خبرگزاری رسا ـ شاید این عنوان و تیتر برای شما هم قدری گزنده و سنگین و سهمگین باشد، «وقتی ورزش و فوتبال به جای عامل محرک، ماده مخدر می‏شود!»
تيم ملي فوتبال

درآمدی بر ورزش به عنوان سبک زندگی

 

شاید این عنوان و تیتر برای شما هم قدری گزنده و سنگین و سهمگین باشد، «وقتی ورزش و فوتبال به جای عامل محرک، ماده مخدر می‏شود!» ولی اگر قدری دقیق‏تر و عمیق‏تر و جدی‏تر و بی‏تعارف به موضوع نگاه کنیم، شاید ما و شما هم به همین نتیجه برسیم.

 

ورزش، لازم و بلکه واجب است و در این شکی نیست و هر قدر هم برایش سرمایه گذاری شود می‏ارزد و ارزشش را دارد. بازی‌های حرفه‌ای و جذابیت‌های متنوع متن و حاشیه‏اش هم به قدر لازم و کافی و متناسب با نیازهای بشر امروز هم، قابل فهم و قبول است و در این هم شکی نیست. فوتبال هم در حیات امروز بشر و به خصوص در سرگرمی‏هایش نقشی جدی و غیر قابل انکاری دارد؛ این هم درست.
اینها همه برای همه قابل فهمند و چندان نیاز به دلیل و برهان و مصداق هم ندارند.
اما آنچه جای تأمل و سوال دارد و به همین زمینه‌ها هم بر می‏گردد، اتفاقی است که به مناسبت و بهانه فوتبال و حالا جام جهانیش، در جامعه ما در حال رخ دادن است؛ چه در متن جامعه و چه در رسانه‏هایمان.
می‏خواهیم از یک حقیقت تلخ صحبت کنیم. از حقیقتی بیرون آمده از لوای یک مَجاز منتشر در جهان معاصر! یک وادادگی و از خود رمیدگی مفرط که همه شئون یک زندگی و یک جامعه را تحت الشعاع چیزی قرار می‏دهد که شاید تناسبی و توازنی و تباری از آن دست که باید و شاید را نداشته باشد!
 
حکایت فوتبال و جام جهانی!
بار دیگر جامعه ایرانی به یاری رسانه‏های دیداری و شنیداری و مجازیش، در تسخیر جام جهانی فوتبال درآمده است!
آری؛ این روزها تب فوتبال و مسابقات جام جهانی که به نوعی بزرگترین رویداد ورزشی جهان به شمار می‏رود و پیوند عمیق و دقیقی هم با سیاست و فرهنگ و اجتماعیات و اقتصاد برقرار کرده، همه محافل را در دنیا به سوی خود کشانده و نقل همه مجالس شده است.
کشور ما هم به مدد رسانه ملی و حجم انبوه برنامه‏ها و تبلیغات مفصلی که برای این برنامه تدارک دیده است، در تب جام جهانی و زیر سایه این رویداد قرار گرفته است.
اما حقیقت آن است که هیچ کس در اصل اهمیت و ضرورت ورزش کردن به عنوان یک واجب تردیدی ندارد و به فرموده مقام معظم رهبری، امر به ورزش امر به معروف است؛ اما سوال اینجاست که آیا این حجم از توجه و تبلیغات و رصد کردن و غرقه شدن در متن و حواشی رویدادی مثل جام جهانی فوتبال هم قابل دفاع و سودمند است؟
هم برای فرد و هم جامعه، هم برای رسانه ملی و عموم مخاطبانش و البته برای فرهنگ عمومی جامعه ما.
اینکه تلویزیون به مناسبت این رویداد تلاش کند تا یک سرگرمی جذاب و متناسب و متعادل برای مخاطبانش و به ویژه برای قشر جوان تدارک ببیند هم اصلا چیز بدی نیست و قابل درک و دفاع است، اما همین تدارک اگر دچار افراط و نوعی تخدیر و غرقه شدن شود، نتایج سوئی را به دنبال خواهد داشت.
مثلا اینکه ما به جای فوتبال و ورزش و اصل تحرک و شادابی و نشاط فردی و اجتماعی، درگیر حواشی این مسأله شویم. اینکه جوانان‏مان و دیگر اقشار جامعه، به جای ورزش کردن و الگو گرفتن از اصل امر ورزش، به حفظ کردن نام بازیکنان و الگوگرفتن از مدل مو و یا حرکات و سکنات آنان مشغول شوند.آن هم حرکات و سکناتی که معلوم نیست تا چه با فرهنگ و اعتقادات و مبانی ارزشی و دینی ما همخوانی داشته باشد!
نکته دیگر این است که رسانه ملی باید برای پخش این برنامه‏های ورزشی تدبیری بیاندیشد که مخاطبانش دچار مشکلات حاد دیگری نشوند. به طور نمونه در شب اول این بازی‌ها ویژه برنامه شبکه سه از حدود ساعت 9 شب آغاز شد و تا ساعت 8 صبح فردا ادامه یافت!
به راستی جوانی که این همه ساعت را پای تلویزیون بنشیند و به دیدن فوتبال بگذراند، دیگر برای کار و تلاش فردا و یا حتی برای ادای فریضه نماز صبحش، حال و حوصله و قوت و توانی خواهد داشت؟!
آیا این خود نمونه‏ای از یک برنامه‏ریزی غلط و افراط در امر توجه به یک مقوله ورزشی که در جای خود و به اندازه خود مهم و قابل پیگیری هم هست، نیست؟!
به دیگر سخن باید گفت فوتبال به اندازه خودش مهم و جذاب هست، اما نباید چنان رفتار کنیم که همه شئون زندگی مان تحت الشعاع آن قرار گیرد. حتی کار و تلاش و وقت و انرژی و خانواده و نماز و دیگر شئون مهم و خطیر زندگی‌مان.
جای آن دارد که مدیران رسانه ملی هم تدبیری بیاندیشند که مقوله‏ای همچون جام جهانی فوتبال در یک برنامه ریزی و بر مبنای یک اندیشه متعادل و متناسب با نیازهای جامعه ایرانی، مورد توجه و تبلیغات قرار بگیرد و به گونه‌ای عمل نشود که همه چیز جامعه تحت الشعاع این رویداد قرارگرفته و شاید شئون زندگی مردم در این مدت به نوعی حالت تعلیق در آید! چرا که در این صورت فوتبال و اساسا ورزش، کارکرد اصلی خود را از دست می‏دهد و به نوعی نقض غرض منجر می‏شود.
یعنی همان چیزی که بنا بوده مایه تکاپو و نشاط و حرکت باشد، به نوعی تخدیر و رخوت و حسرت و عسرت تبدیل می‏شود و همه چیز در این منظومه، رنگ می‌بازد و نتیجه عکس می‏دهد.
شاید یکی از دلایلی هم که باعث شده فوتبال در کشور ما تنها در رد و بدل شدن پول‌های نجومی حرفه‏ای شود و نه چیزهایی مثل فراگیر شدن ورزش و یا قهرمانی شدن به معنای درست و مثبت کلمه، همین امر باشد.
مدیران و برنامه سازان و سیاستگزاران ما باید بیاموزند که در قبال رویدادهای جهانی- مثل مسابقات جام جهانی فوتبال- و متن و حاشیه‏شان، نه مرعوب باشند و نه مستأصل و منفعل.
بلکه باید با رویکردی پیشرو و فعال و اندیشه ورزانه و متوازن، به استفاده از فواید و دفع مضرات این رویدادها دست زده و جامعه را در راهی قرار دهند که به سمت تعالی و تکامل و پیشرفت باشد و نه در مسیر حسرت‎‏بار و عسرت زده و تخدیرآمیز.
آری، می‏خواهیم از یک حقیقت تلخ صحبت کنیم؛ از حقیقتی بیرون آمده از لوای یک مَجاز منتشر در جهان معاصر!
یک وادادگی و از خود رمیدگی مفرط که همه شئون یک زندگی و یک جامعه را تحت الشعاع چیزی قرار می‏دهد که شاید تناسبی و توازنی و تباری از آن دست که باید و شاید را نداشته باشد، دارد؟!
وقتی با تأملاتی واقع گرایانه و حقیقت مبنا در باب جام جهانی فوتبال و جامعه‌مان فکر می‏کنیم، به یاد می‏آوریم که نکند ورزش و فوتبال به جای عامل محرک، برای جامعه و جوان ما، تبدیل ماده مخدر شود؟!
باید به هوش باشیم!
/979/703/ر
ارسال نظرات