نقش عالمان دین در عصر انتظار
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، عالمان دینى در سمت جانشینى پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از آغاز غیبت صغراى دوازدهمین امام تاکنون با تحمّل رنجها و سختىهاى «تفقّه در دین» و نیل به مقام اجتهاد و نیز برقرارى رابطه معنوى و پیوند ولایى با امام زمان خویش و تخلّق به اخلاق رسولالله(ص) و الگوگیرى از خطّ مشى عملى و زندگى زاهدانه و مجاهدانه امیرمؤمنان(ع)، توانستهاند پاسداران امین و مخلصى براى اسلام عزیز، تکیه گاه مورد اعتمادى براى پیروان مکتب اهل بیت(ع) و پیشگامان جهاد و مبارزه با ستمگران، طاغوتها و تجاوزگران به حریم اسلام و مرزهاى مسلمانان در عرصههاى فکرى و فرهنگى، بلکه نظامى باشند.
پیش از ورود به بحث لازم است قلمرو موضوع مشخّص شود. منظور از علما در این عنوان، عالمان دینى یعنى فقها هستند و منظور از پاسدارى، اعمّ از احیا، حفظ، نشر و گسترش معارف دینى و ستیز در برابر تجاوزگران به حریم دین است. مراد از دین نیز مجموعه معارف و اعتقادات، اخلاقیّات و امور تربیتى و احکام و مسائل عملى است که از آن به قوانین و مقرّرات موضوعه یا به اصطلاح فقها «فقه» تعبیر مىشود.
بستر بحث از نظر زمانى، عصر انتظار یعنى از زمان غیبت صغرى(260 هجرى قمرى) است، چون عصر قبل از غیبت صغرى، عصر حضور ائمّه(ع) است و در عصر حضور گرچه فقها و عالمان دینى بودند، لیکن به علّت حضور امامان(ع) تحت الشّعاع قرار داشتند؛ بدین معنا که مرجعیّت آنان در صورت دسترسى نداشتن مردم به ائمّه(ع) بوده است و مردم در حد امکان سعى مىکردند به منبع و مرجع اصلى مراجعه کنند. خود فقها نیز مشکلات و مسائل خود را تا حد مقدور با آن بزرگواران در میان مىگذاشتند.
جایگاه عالمان دینى
عالمان دینى به لحاظ دانشى که مىاندوزند و نیز به سبب رابطه ولایى با پیشوایان معصوم و رسالت و مسؤولیت خطیر پاسدارى، آگاهىبخشى و تربیتى که دارند در شریعت از مرتبت و جایگاه بلندى برخوردارند که از دو منظر بدان اشاره مىشود.
الف- منظر آیات
«وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتى بارَکْنا فیها قُرًى ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ سیرُوا فیها لَیالِىَ وَ ایّاماً آمِنِینَ» (سبأ: 18) و میان ایشان(مردم) و آبادىهاى برکتیافته، آبادىهاى آشکارا قرار دادیم و سیر در آنها را حتم و معین کردیم (و به آنهاگفتیم:) شبها و روزها در این آبادىها با ایمنى(کامل) سفرکنید!
در چندین روایت، امامان(ع) «قراى ظاهره» را دانشمندان و عالمان دینى دانستهاند که میان مردم و «قراى مبارکه» یعنى معصومین(ع) قرار دارند و مردمان را با ارشادها و راهنمایىهاى خویش به «قراى مبارکه» مىرسانند و مردم از حرکت در این مسیر در هر شرایطى احساس امنیت مىکنند.
«فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لَیَتَفَقَّهُوا فِى الدّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اذا رَجَعُوا الَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» (توبه: 122) چرا از هر گروهى از آنان(مؤمنان) طایفهاى کوچ نمىکند تا در دین(و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها را بیم دهند؟! شاید(از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى کنند.
منظور از تفقّه در دین، فراگیرى همه معارف و احکام اسلام، اعم از اصول و فروع است. بنابراین آیه یادشده دلیل روشنى است بر اینکه همواره گروهى از مسلمانان به عنوان انجام یک واجب کفایى باید به تحصیل علم و دانش در زمینه تمام مسائل اسلامى بپردازند و پس از فراغت از تحصیل به ارشاد و هدایت مردم همّت گمارند.
ب- منظر روایات
«تَفَقَّهْ فِى الدّینِ فَانَّ الْفُقَهاءَ وَرَثَةُ الْانْبِیاءِ»، در دین تفقّه کن! زیرا فقیهان، وارثان پیامبرانند.
در این روایت، حضرت على(ع) ضمن دستور به تفقّه در دین، فقها را وارثان انبیا معرفى کرده است.
«امَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها الى رُواةِ حَدیثِنا فَانَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَ انَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ»، در حوادث و رخدادهایى که پیش مىآید به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان مىباشم.
در این توقیع شریف، حضرت حجّت(عج) تکلیف شیعیان را در عصر غیبت مشخص کرده و آنان را در رخدادهاى اجتماعى به راویان احادیث که همان فقها هستند ارجاع داده است و در فلسفه دستور خود تأکید کرده که فقها حجّت آن حضرت در میان مردم و وى حجت خدا بر آنان است.
رسالتها و ویژگىها
عالمان دینى در سمت جانشینى پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از آغاز غیبت صغراى دوازدهمین امام تاکنون با تحمّل رنجها و سختىهاى «تفقّه در دین» و نیل به مقام اجتهاد و نیز برقرارى رابطه معنوى و پیوند ولایى با امام زمان خویش و تخلّق به اخلاق رسولاللّه(ص) و الگوگیرى از خطّ مشى عملى و زندگى زاهدانه و مجاهدانه امیرمؤمنان(ع)، توانستهاند پاسداران امین و مخلصى براى اسلام عزیز، تکیه گاه مورد اعتمادى براى پیروان مکتب اهل بیت(ع) و پیشگامان جهاد و مبارزه با ستمگران، طاغوتها و تجاوزگران به حریم اسلام و مرزهاى مسلمانان در عرصههاى فکرى و فرهنگى، بلکه نظامى باشند. بخشى از رسالتها و ویژگىهاى عالمان دینى از این قرارند:
1- مرزبانى از عقیده اسلامى
دشمنان عقیده و اندیشه اسلامى همواره به صورت فردى و گروهى مىکوشیدند
افکار و اذهان مردم را از اعتقادات و معارف حقّه دین، تهى کنند. این تلاش در دوران غیبت، ابعاد گستردهترى پیدا کرد. فقهاى اسلام، شاخص ترین قشرى بودند که در سنگر هدایت و ارشاد و تعلیم و تربیت به مرزبانى عقیده اسلامى همت گماردند و در هر عصرى با استفاده از جایگاه وعظ و خطابه، نوشتن کتابهاى ارزنده، تشکیل حوزههاى بزرگ علمى و درسى و بحث و مناظره با سران مخالفان و مکاتب الحادى، جوامع اسلامى و تشنگان حقیقت را از چشمه سارهاى قرآن و سنت معصومین(ع) سیراب نموده، شیاطین انس و رهزنان ایمان و عقیده مسلمانان را از دستیابى به اهداف شوم خود مأیوس مىکردند. امام عسکرى(ع) در این زمینه از قول امام صادق(ع) مى فرماید: علماى شیعیان ما مرزبانان مرزى هستند که شیطان و لشکریانش از آنجا قصد هجوم دارند.
آنان شیاطین را از یورش به حریم شیعیان ما باز مىدارند و نمىگذارند او و پیروان معاندش بر پیروان ما مسلّط شوند. و نیز در روایتى دیگر از زبان پدرش امام هادى(ع) فرمود: اگر بعد از غیبت قائم ما عالمانى نباشند که از دین حمایت کنند و مردم را به سوى قائم ما فراخوانند و شیعیان ناتوان را از وقوع در دامهاى شیطان و پیروان سرکش او برهانند، کسى باقى نمىماند مگر آن که از دین خدا برمىگردد. لیکن عالمان دینى زمام دلهاى شیعیان ضعیف را در دست مىگیرند و همچون سکّانداران کشتى، آنان را از خطرات و تهدیدها نجات مىدهند. آنان بهترین انسانها در پیشگاه خداوند هستند.
امام خمینى(ره) در مقام بیان این نقش عالمان دینى مىفرماید: تردیدى نیست که حوزه هاى علمیّه و علماى متعهّد در طول تاریخ اسلام و تشیّع، مهم ترین پایگاه اسلام در برابر حملات، انحرافات و کجروىها بودهاند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود، تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف، ترویج نمایند.
2- حفظ و گسترش علوم اسلامى
آنچه از علوم اسلامى اعمّ از فقه، تفسیر، کلام، فلسفه و اخلاق هم اکنون در اختیار ما است، حاصل تلاشها و مجاهدتهاى اندیشمندان دینى در حوزه معرفت دینى است.
عالمان دینى در این سنگر در دو محور ایفاى نقش کردند. نخست، مسائل علوم اسلامى را از سرچشمههاى اصیل آن- قرآن و سنّت- بدون دخل و تصرف، استخراج و تنظیم و سازماندهى موضوعى کردند و دیگر، در حفظ و نگاهبانى از اصول و فروع آن از دستبرد تحریفگران و تفسیر به رأى کنندگان که همواره مىکوشیدند نظرات فردى یا حزبى خود را به عنوان نظرات دینى در جامعه اسلامى عرضه کنند نهایت سعى خود را به کار گرفتند.
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در این زمینه مىفرماید: اگر فقهاى عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت(ع) به خورد تودهها داده بودند. جمع آورى و نگهدارى علوم قرآن و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنّت و سیره معصومین(ع) و ثبت و تبویب و تنقیح آنها در شرایطى که امکانات، بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت، همه امکانات خود را به کار مىگرفتند، کار آسانى نبوده است که بحمداللّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتى همچون کتب اربعه و کتابهاى دیگر متقدّمین و متأخّرین- از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال و تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشتههاى متنوع علوم- مشاهده مىکنیم.
3- تکیه گاه محرومان
بیشتر عالمان دینى همچون سلف صالح خویش؛ پیامبران و رهبران الهى از میان قشرهاى متوسط و محروم جامعه برخاسته و خود، زندگى سادهاى داشتهاند؛ از این رو، با درد دردمندان آشنا بودند و محرومیتها و مشکلات آنان را به صورت عینى لمس کرده، همواره پشتیبان و تکیهگاه محرومان و مستضعفان بودهاند.
تاریخ مبارزات شیعه گواه این واقعیت است که فقهاى گرانقدر، همواره در کنار مردم مسلمان، طعم فقر و تنگدستى، زندان و شکنجه و اسارت را چشیده و در عرصههاى خون و شهادت، الگوهاى صادقى براى مردم بودهاند.
صدها سال است که روحانیت اسلام، تکیهگاه محرومان بوده است. همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهاى بزرگوار، سیراب شدهاند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان- که به حقّ، از جهاتى افضلِ از دِماء شهیدان است- که بگذریم، آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مقدّسات دینى و میهنى خود، مرارتها و تلخىهایى متحمّل شدهاند و همراه با تحمّل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیّتها و آزارها و زخم زبانها، شهداى گرانقدرى را به پیشگاه مقدس حق، تقدیم نمودهاند.
در شرح حال صاحب معالم، فرزند شهید ثانى نوشتهاند: وى فقط به خاطر همگونبودن با تنگدستان و مستمندان و تسلّى آنان و عدم تشبه به ثروتمندان، هرگز قوت بیش از یک هفته یا یک ماه را نمىاندوخت.
از زبان اطرافیان امام خمینى(ره) نقل شده است: هواى نجف بسیار گرم بود. بعضى از اوقات نزدیک به 50 درجه مىرسید. روزى با چند نفر از برادران خدمت امام رسیدیم و گفتیم: آقا! این گرما شدید است و شما هم پیرمرد. چون هواى کوفه بهتر است و مردم به آنجا مىروند، شما هم به آنجا بروید. امام در جواب فرمود: من چطور براى هواى خوب به کوفه بروم در صورتى که برادران من در ایران در زندان به سر مىبرند.
هنگامى که امام در حومه پاریس به سر مىبردند و در ایران نفت کمیاب شد و مردم از نظر گرم کردن خانههاى خود در فشار بودند، امام فرمود: من براى همدردى با ملّت ایران اتاق خود را سرد نگاه مىدارم.
4- ساده زیستى
سادهزیستى و زهد و پرهیز از زرق و برق و تجمّلات و جلوههاى دنیوى از بارزترین ویژگىهاى پیشواى دینى است. شاید بتوان گفت یکى از عوامل مهمّ جذب مردم به دین مقدّس اسلام، بىپیرایگى رسول خدا(ص) و رویگردانى وى از دنیا بوده است. امیرمؤمنان(ع) در وصف وى مى فرماید: روى زمین مىنشست و به دست خود پاى افزار خویش و جامهاش را وصله مىزد و بر خرِ بى پالان سوار مىشد و دیگرى را بر ترک خود سوار مىکرد. پردهاى بر در خانه او آویخته بود که تصویرهایى داشت. یکى از زنان خویش را گفت: این پرده را از من پنهان کن که هرگاه بدان مىنگرم، دنیا و زیورهاى آن را به یاد مىآورم.
چنین زیست که توانست جهانى را دگرگون کند و قلبها را به تسخیر خود درآورد و پیامش به جانهاى انسانهاى شیفته بنشیند و دلهاى سخت و بىعاطفه را نرم و لطیف سازد.
معصومان(ع) نیز زندگى فوق العاده سادهاى داشتند و تاریخ پر است از رویدادهاى مؤیّد این مطلب. امیرمؤمنان(ع) گهگاه در نامهها و خطبههاى خویش به زندگى ساده خود اشاره کرده، مىفرماید: «وَاللَّهِ لَقَدْ رَقَعْتُ مِدْرَعَتى هذِهِ حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ راقِعِها وَ لَقَدْ قالَ لى قائِلٌ الا تَنْبِذُها عَنْکَ؟ فَقُلْتُ: اغْرُبْ عَنّى فَعِنْدَ الصَّباحِ یَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرى .» به خدا سوگند، این جامه پشمین خود را چندان پینه کردم که از پینه کننده، شرمسارى بردم.
یکى به من گفت: آن را دور نمىافکنى؟! گفتم از من دور شو، که بامدادان، مردم، شبروان را مى ستایند.
زهد و ساده زیستى پیشوایان معصوم(ع) به وارثان و راویان احادیث آنان، یعنى عالمان دینى به ارث رسیده است. به عنوان نمونه: ملا صدرا مىگفت: چون بخشى از گناهان، نتیجه پرخورى و شکمپرورى است، باید در صرف غذا امساک کرد و همواره این شعر سعدى را مىخواند: اندرون از طعام خالى دار تا در آن، نور معرفت بینى ملا صدرا در شبانه روز یک وعده غذا مىخورد و غذایش فرقى با غذاى طلاب نداشت و در فصل تابستان به صرف مقدارى میوه اکتفا مىنمود. او با آنکه از بزرگترین علماى عصر خود بود، با سادگى زیست مىکرد. هر کس کارى با او داشت مى توانست در هر ساعتى از ساعات روز بدون واسطه او را ببیند و مشکلش را با وى در میان بگذارد.
زهد وحید بهبهانى به اندازهاى بود که لباسهایش کرباس و تابدار(قماشى است که نخش را تاب داده، بافند) بود و غالب آنها را همسرش مهیا مىکرد. در مدت عمر به جمع زخارف دنیوى توجه نداشت. کناره گیرى از زراندوزان، شیوه او بود و مصاحبت با مستمندان را خوش داشت.
شیخ انصارى، آن مرجع کلّ فى الکلّ شیعه آن روزى که مىمیرد با آن روزى که به صورت یک طلبه فقیر دزفولى وارد نجف شده فرقى نکرده است. وقتى که خانه او را نگاه مىکنند، مىبینند مثل فقیرترین مردم زندگى مىکند.
دارایى شیخ هنگام درگذشت او، معادل 17 تومان پول ایرانى بود که همان مقدار هم مقروض بود. بازماندگانش قدرت قیام به لوازم معمولى اقامه عزا نداشتند و یکى از ثروتمندان، شش شبانه روز به تمام مراسم و لوازم مجلس ختم و ترحیم او قیام کرد.
اوائلى که امام خمینى(ره) به نجف آمدند حاضر نمىشدند در منزل، کولر باشد تا اینکه یکى از برادران اصرار کرد و گفت: آقا! در این هواى گرم، زندگى بدون کولر ممکن نیست، مردم گرمشان مىشود و امام حاضر شدند کولر خریدارى شود. همچنین با هزار مکافات حاضر شدند که براى منزل چند پتو بخریم.
پرچمدارى جهاد و شهادت
دشمنان اسلام بارها براى محو و نابودى این آیین آسمانى دست به انواع توطئههاى فرهنگى، سیاسى و اقتصادى زدهاند، اما هر بار نخستین قشرى که در برابر آنها قد برافراشته و از اسلام حمایت کردهاند فقها و عالمان دینى بودهاند. رهبرى نهضتهاى حقطلبانه شیعى در طول تاریخ اسلام، از قیام علیه سامانیان گرفته تا نهضت تنباکو و قیام پانزده خرداد، با فقهاى بزرگ بوده است.
کمتر رخداد مهمى در تاریخ شیعه مىتوان یافت که بدون حادثه خونین تمام شده باشد و در این راه بجز افراد با ایمان و سربازان با حمیّت، علماى بزرگى جان خویش را تقدیم کردهاند.
عالمان شیعه در اثر تعلیمات پیشوایان دینى، با حضور در عرصه هاى جهاد و ستیز با ستمگران و طاغوت هاى زمان خویش، منشور «شهداى فضیلت» را رقم زدند و لازم بود این منشور، جمعآورى و مکتوب گردد تا آن که علّامه امینى بخشى از آن را در کتابى تحت عنوان «شهداء الفضیلة» گرد آورد و در آن، شرح حال 130 تن از برجسته ترین عالمان شهید شیعه را نوشت.
کتاب «شهداء الفضیله» بر این پندار پوچ که علماى شیعه تا دیروز خواب بوده اند و بى خبر از مصالح توده ها با سلاطین و جائران زمان خویش سازش کرده اند، مهر ابطال زد و نمودارى از آن همه تلاش ها، درگیرى ها، مبارزه ها و شهادت ها را ترسیم کرد. البتّه کتاب هاى فراوان دیگرى پیرامون مجاهدت هاى عالمان دینى و نهضت هاى شیعى همچون سید جمال الدین اسدآبادى، نهضت تنباکو، جنبش مشروطیّت، انقلاب عراق و بیرون راندن انگلیسى ها از آن کشور، مبارزات علماى ایران با رضا خان، ملّى شدن صنعت نفت، مبارزات شیخ محمد خیابانى و بالاخره انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى و یاران روحانى شهید آن گرامى، نوشته شده که تا اندازه اى کوشش هاى علماى شیعه در راه آزادى ملّت ها و تحقق آرمان هاى الهى را روشن کرده است.
در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى، علماى اسلام اوّلین کسانى بوده اندکه بر تارک جبینشان، خون و شهادت، نقش بسته است. کدام انقلاب مردمى- اسلامى را سراغ کنیم که در آن، حوزه و روحانیّت، پیش کسوت شهادت نبوده اند و بر بالاى دار نرفته اند و اجساد مطهّرشان بر سنگفرش هاى حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟
در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزى، شهداى اوّلین، از کدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس مىگذاریم که از دیوارهاى فیضیّه گرفته تا سلّولهاى مخوف و انفرادى رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محلّ خدمت تا خطوط مقدّم جبههها و میادین مین، خون پاک شهداى حوزه و روحانیت، افق فقاهت را گلگون کرده است.
مجتهدان بزرگى چون سید محمّد مجاهد، فرزند صاحب ریاض و ملّا احمد نراقى در جبهه جنگ علیه دولت اشغالگر روس، آیتاللّه محمدتقى شیرازى، معروف به میرزاى دوّم، آیتاللّه کاشانى، سید محمّد سعید حبوبى و آیتاللّه حکیم در جبهه نبرد علیه انگلیس تجاوز کار، شرکت جسته اند، همچنین افرادى مانند آیتاللّه سید ابوالحسن اصفهانى، آیتاللّه میرزاى نائینى و مرحوم شهرستانى از عراق به ایران تبعید شده و شخصیّتهایى مانند آیتاللّه سید محمّدتقى خوانسارى به اسارت و زندان رفته اند.
انقلاب اسلامى ثمره انتظار
در عصر انتظار حرکت ها و قیام هاى فراوانى بر ضد ستمگران، صورت گرفته است. این حرکت ها در زمان حضور امامان معصوم نیز کم و بیش رخ داده و مورد تأیید آن بزرگواران قرار گرفته است. در عصر غیبت نیز این گونه نهضتهاى رهایىبخش از طرف شیعیان و عالمان ربانى، فراوان به چشم مى خورد که در این مسیر به موفقیّت هایى نیز دست یافته اند؛ تا این که ثمره آن همه پایمردى ها و جانفشانى هاى عالمان دینى و رشادت هاى امت اسلامى، به خصوص مردم غیور ایران به ثمر نشست و انقلاب اسلامى که ثمره خون هزاران شهید سرافراز بود، به رهبرى بى نظیر امام خمینى (ره) به پیروزى رسید و براى اولین بار در عصر غیبت، حکومت اسلامى محقّق شد و زمینه را براى تحقق حکومت جهانى حضرت مهدى (عج) هموار ساخت./907/د101/ی
منبع: ماهنامه اینترنتی موعود