حکایت مجاهدت بینظیر عالم شیعی که بر قرنها غفلت و بیراهه پایان داد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، نام و آثار حضرت علامه سید مرتضی عسکری به عنوان مجاهدی در راه احیای معارف و نشر اندیشه و مکتب آسمانی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در تاریخ معاصر فکر شیعی، به زیبایی و درخشندگی، ماندگار است. نام و مرامی که با برجستهترین دقتهای علمی و ممارستهای اندیشگی عجین شد و به پدیدآمدن تعدادی از مهمترین آثار و باقیات الصالحات فکری تشیع انجامید.
بی تردید و بی هیچ گزافه ای می توان گفت کار علامه عسکری در عرصه تحقیق و تتبع فکری در منابع اسلامی، اگر نه بی نظیر، کم نظیر است. کاری که به شناسایی وجوهی مغفول مانده طی صدها سال در میان عالمان مسلمان منتهی گردید و آثار و برکات بسیاری در بر داشت.
سرویس اندیشه خبرگزاری رسا تاکنون در چند نوبت و به فراخور موقعیت، به شح شخصیت و آثار این عالم بزرگوار شیعی همت گمارده و بعد از این نیز این راه را ادامه خواهد داد. در این مجال، نوشتاری ارزشمند در بحث و بررسی پیرامون یکی از آثار ارزشمند ایشان را از نظر می گذرانید.
البته بحث پیرامون کتاب سترگ و شگرف «عبدالله بن سبأ» خود حدیث مفصلی است که در این مجال کوتاه نمی گنجد و بایستی آن را در آینده به شرح و تفصیل، موسع و جدی، ادامه داد. امیدواریم اهالی خرد و اندیشه و قلم و خاصه علاقمندان و ارادتگزاران بزرگان دین و خادمان آیین، خاصه یاران فکری علامه سید مرتضی عسکری(ره) در این مسیر دست یاری ما را بی پاسخ مگذارند.
کمتر کتابی از عامه مربوط به تاریخ اسلام است که به «عبدالله بن سبأ» نپرداخته باشد. او چهرهای است که به شکلهای گوناگون به تصویر کشیده شده است: او را شخصی که مردم را دعوت به الحاد و شرک نموده و از افکار و عقاید یهودیت دفاع میکرده معرفی نمودهاند. یا شخصی که منشأ انتشار افکار باطل در میان جامعه اسلامی و به گمراهی کشیدن گروه زیادی از صحابه بوده است. او را عامل فتنه و اولین محرک در شورش بر ضدّ عثمان معرفی کردهاند که منجر به قتل خلیفه شد و بعد از آن تمام جنگها و فتنهها را به او نسبت دادهاند که سبب کشته شدن هزاران نفر از صحابه و تابعین شد. از طرف دیگر، برخی از عقاید مهمّ و اصولی شیعه از قبیل: قول به نص، رجعت و... را به او نسبت دادهاند و در حقیقت او را به عنوان مؤسس شیعه معرفی کردهاند، تا چهره شیعه را از این منظر مخدوش نمایند؛ از این رو لازم است موضوع فوق را بررسی کنیم که آیا عبدالله بن سبأ شخصیتی حقیقی است یا خرافی؟ آیا او جایگاهی در فتنهها داشته است؟ آیا او حقیقتاً مؤسس مذهب شیعه امامیه بوده است؟ مذهب شیعه چه ارتباطی با او داشته است؟
آنچه درباره عبدالله بن سبأ آمده است
بیش از هزار سال است که مورخان درباره ابن سبا قلم فرسایی کرده و به او و سبائیان(پیروان ابن سبا) کارهای شگفت انگیز و بزرگی نسبت میدهند. پس باید دید ابن سبا کیست؟ سبائیان کیستند؟ خلاصه آنچه مورخان درباره ابن سبا آوردهاند، این است: مردی یهودی از اهالی صنعای یمن، در زمان عثمان صورتاً و به حسب ظاهر اسلام آورد؛ ولی در خفا به ایجاد تفرقه میان مسلمانان اشتغال داشته و در شهرهای بزرگ اسلامی مانند شام، کوفه، بصره و مصر سفر میکرده، در مجامع مسلمین حاضر میشده و مردم را تبلیغ مینمود بر آن که پیغمبر اسلام را نیز مانند عیسی بن مریم رجعتی است و همچنان که هر پیغمبری وصیی داشته، وصی محمد هم علی است و او خاتم اوصیا است؛ همچنان که محمد خاتم انبیا بود و عثمان حق این وصی را غصب کرده و درباره وی ستم نموده است، پس باید قیام کرد و حق را به اهلش بازگردانید.
مورخان نام قهرمان این داستان را عبدالله بن سبا و لقبش را ابن امه السوداء گذاشته و چنین ادعا کردهاند که همین عبدالله بن سبا، مبلغین خود را به شهرهای ممالک اسلامی فرستاده، دستورشان داد که به بهانه امر به معروف و نهی از منکر، فرمانداران وقت را تضعیف کنند. در نتیجه عدهای به وی گرویده و از برنامه او تبعیت کردند؛ تا آنجا که بعضی از اصحاب عالیقدر رسول خدا و تابعین نیکوکار، امثال ابوذر، عمار یاسر، عبدالرحمن بن عدیس از صحابه پیغمبر و مالک اشتر از بزرگان تابعین و دیگر برگزیدگان و سران مسلمین را از آنها شمردهاند.
و گویند سبائیان هر جا که بودند، به منظور پیشرفت برنامه رهبرشان مردم را علیه فرمانداران میشوراندند و اعلامیههایی در انتقاد از حکومت وقت مینوشتند و به شهرهای خارج از محیط خود میفرستادند و گویند پس از آن که مسلمانان با علی بیعت کردند و عایشه به همراه طلحه و زبیر برای خون خواهی عثمان به سوی بصره حرکت کردند، در خارج شهر بصره بین علی و طلحه و زبیر که سرکرده سپاه عایشه در جمل بودند، مذاکراتی صورت گرفت و سبائیان دیدند که اگر این تفاهم صورت بگیرد، مسبب اصلی قتل عثمان که خود سبائیان بودند مشخص گشته گرفتار شوند، لذا شبانه تصمیم گرفتند به هر وسیله و هر دسیسهای که شده، آتش جنگ را بر افروزند و گویند جنگ بصره که معروف به جنگ جمل است، این چنین صورت گرفت؛ وگرنه هیچ گروهی خیال جنگ نداشتند. راوی تا به اینجا داستان عبدالله بن سبا را بیان کرده و از سرنوشت او پس از این چیزی را بیان نکرده است.
منشا پیدایش این افسانه
دوازده قرن تاریخ نویسان افسانه سبا را نوشتند و هر چه از عمر این روایات گذشت، شهرت بیشتری پیدا کرد. به ندرت کتاب تاریخی متأخری را میتوان یافت که به این موضوع نپرداخته باشد. قدیمیترین کتابی که داستانهای عبدالله بن سبا را به تفصیل بیان کرده است، تاریخ طبری است که راوی داستان را نام برده است. همه کتابهای دیگر، داستان ابن سبا و افسانه سبائیان را از طبری گرفتهاند. پس از طبری، ابن عساکر متوفی به 571 ه. داستان عبدالله بن سبا را در تاریخ 80 جلدی خود، یعنی تاریخ مدینه دمشق آورده است. سپس ابن ابی بکر مالکی در کتاب التمهید و البیان فی مقتل عثمان بن عفان، بدون واسطه از کتاب الفتوح سیف بن عمر نقل کرده است. سپس ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام مطالبی را از عبدالله بن سبا آورده است که در تاریخ طبری هم وجود ندارد. جالب این است که اینان تمام روایات را بدون واسطه از سیف بن عمر تمیمی نقل کردهاند.
سیف بن عمر سازنده این روایات کیست؟
علامه عسکری در ادامه تحقیقات خویش به بررسی و معرفی این شخصیت، یعنی سیف بن عمر پرداخته است؛ سیف بن عمر از قبیله اسید است که شعبهای از ایل بزرگ تمیم بوده و از این جهت او را اسیدی تمیمی خواندهاند و گاهی تمیمی برجمی گویند و برجمی منسوب به براجم است که نام چند تیره از ایل تمیم بوده که با یکدیگر ائتلاف کرده و هم پیمان گشته بودند. محل سکونت او شهر کوفه بود و وفاتش پس از سال 170 هجری در زمان هارون الرشید بوده است.
سیف طبق عادت مورخان آن عصر که حوادث تاریخی را با سند نقل مینمودند، برای اینکه افسانههای اختراعی خود را به صورت صحیح جلوه دهد و رنگ درستی به آنها بزند، یک افسانه را به چند بخش کرده، برای هر بخشی سند جداگانه جعل نموده است و با این روش دو کتاب تألیف کرده است:
1- الفتوح الکبیر و الرده: در این کتاب حوادث تاریخی نزدیک به رحلت پیامبر را تا زمان عثمان آورده است.
2- الجمل و مسیر عایشه و علی: در این کتاب از شورش علیه عثمان، کشته شدن او و جنگ جمل گفتگو کرده است.
سیف علاوه بر این دو کتاب، روایتهای دیگری نیز ساخته است که در دهها کتاب به طور پراکنده جای گرفته و تا به امروز بزرگترین مدرک تاریخ اسلام گردیده است!
سیف در کتب رجالی
سپس به بررسی ارزش احادیث سیف پرداخته و مینویسد: یحیی بن معین متوفی سال 233 درباره او گفته است: حدیث او ضعیف و سست است و خیری در احادیث او نیست. نسایی صاحب صحیح متوفی 303 گفته است: ضعیف است و حدیثش را ترک کردهاند. نه مورد اعتماد است و نه امین. ابوداود متوفی سال 275 ه. کفته است: بیارزش است و بسیار دروغگوست. دارقطنی گفته: ضعیف است. حدیثش را ترک کردهاند. سیوطی گفته: بسیار ضعیف است و... . پس از بیان علما درباره سیف، علامه عسکری به بررسی تک تک روایات سیف پرداخته و سپس آن روایات را با منابع صحیح تطبیق و بررسی نموده است.
در بررسی روایات، ابتدا روایات سیف بن عمر نقل شده، سپس با روایات سایر راویان که مورد اعتماد بودهاند مقایسه شده تا اولاً میزان تاثیر گذاری سیف بر منابع تاریخ اسلام مشخص شود، ثانیاً ارزش احادیث سیف روشن شده، سوم اینکه میزان بیطرفی یا جانبداری سیف نسبت به واقعه تاریخی آشکار شود.
انگیزههای جعل و تحریف
روایات سیف به نفع زورمندان و طرفداران آنهاست. علامه عسکری ضمن تتبع روایت سیف، مشاهده میکند که آنچه از اخبار صحیح رسیده متروک مانده و در مقابل احادیث ساختگی سیف منتشر شده است. راز این مطلب را این چنین بیان میکند: و سر این مطلب این است که سیف این حدیثها را برای خوشایند کسانی ساخته است که میخواهند تاریخ، با قیافهای غیر واقعی جلوه کند.
خواسته تمام این افراد در روایات سیف تامین میگردد. این است که روایات دروغین سیف را به روایات اصیل و مورد اطمینان تاریخ نگاران دیگر ترجیح دادهاند و به ترویج و نشر آن پرداختهاند... و از طرف دیگر چون فرمانداران و شخصیتهای صدر اسلام گرفتار کارهایی شدهاند که از آنان پسندیده نبوده است، در احادیث سیف مطالبی مشاهده کردهاند که عذر آن کارهای ناپسند را خواسته و نگذاشته سیل اعتراضات و انتقاد به سوی آنان سرازیر گردد و شاید بعضی از مستشرقین و خاورشناسان نیز از این جهت طرفدار سیف هستند که آنچه را که مایل بودند نسبت به لشکریان اسلام بشنوند، از کشتارهای فراوان و بیرحمانه و قساوت قلب در احادیث سیف مشاهده کردهاند.
عبدالله بن سبا کیست؟
علامه عسکری در ضمن بررسیهای دقیق خود درباره عبدالله بن سبا و سبئیه، به اختصار چنین میگوید: لفظ سبئیه از زمان جاهلیت تا دوران حکومت بنی امیه، دلالت میکرد بر نسبت افراد به سبا بن یشجب و قبیله قحطان و یکی از این افراد نیز عبدالله بن وهب سبایی، رئیس فرقه خوارج بوده است. ولی بعد از وقوع اختلاف و عداوت در میان قبیله عدنان و قحطان در مدینه و کوفه، قبایل عدنان این کلمه را در مقام تغییر و نکوهش قحطانیان به کار بردند و آن را از معنای نسبت قبیلگی به معنای بدگویی و نکوهش بر قبایل قحطان و طرفداران آنان تغییر دادند و این استعمال و تغییر معنا در کوفه و در دوران بنی امیه انجام گرفت.
ولی بعد از اینکه سیف به دوران رسید، به علت و انگیزه تعصب قبیلگی و کفر و زندقهای که داشت، افسانه سبئیه را ساخت و در این افسانه لفظ سبئبه را از معنای نسبت قبیلگی و یا تغییر و نکوهش به معنای یک فرقه جدید مذهبی تحریف نمود و مؤسس این مذهب را نیز مردی به نام عبدالله بن سبای یمانی معرفی کرد.
و اما عبدالله بن سبا نخست منظور از این کلمه همان «عبدالله بن وهب بن راسب بن مالک بن میدعان بن مالک بن نصر بن ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن زید بن کهلان بن سبا» بود که در عصر علی(ع) زندگی میکرد و در آخر، ریاست گروه خوارج را به عهده گرفت. سپس بعد از افسانه سازی سیف و انتشار افسانه سبئیه «عبدالله بن و هب سبایی» فراموش گردید و کلمه عبدالله سبا درباره یک مرد مرموز و موهوم یهودی که از یمن آمده بود و بنا به روایت سیف، معتقد به وصایت علی(ع) بود به کار رفت؛ ولی با مرور زمان، افسانه سبئیه پیرایههای زیادی به خود گرفت و عبدالله بن سبا قهرمان این افسانه نیز طبعاً صورت تندتر و خرافیتری پیدا کرد و درباره یک مرد خطرناکتر، غالی و تندرو که فرقه سبئیه معتقد به الوهیت علی را به وجود آورد استعمال گردید. این تغییر و تحول گاهی در فهم معنای بعضی از روایات باعث اشتباه گردیده است؛ مثلاً روایات و جریانات تاریخی و احادیث معصومین(ع) که راجع به عبدالله بن و هب سبایی است، در اشتباه لفظی به عبدالله سبا ساخته سیف تاویل و تطبیق شده است.
دیگر تحریفات سیف
البته تحریفات سیف اختصاص به بحث عبدالله بن سبا ندارد؛ بلکه وی کلمات بسیاری را در تاریخ اسلام تحریف و تبدیل نموده است. شهرهای خیالی سیف جون دلوث، طاووس، جعرانه و نعمان، قردوده، نهراط، امغیشیا، ارماث و اغواث و عماس، ولجه و دیگر شهرهایی که سیف ساخته است و جالبتر اینکه معجم نویسان به دلیل اعتمادی که به سیف کردهاند، این شهرها را در معاجم خود وارد کردهاند.
جنگهای خیالی سیف که به نام جنگهای مرتدین در دوران خلافت ابی بکر مشهور گردیده؛ مانند جنگ ابرق الربذه، لشکر کشی به ذی القصه، ارتداد و جنگ قبیله طی، ارتداد و جمگ ام زمل، ارتداد مردم مهره، عمان، جنگ سلاسل، فتح ابله، فتح ولجه، امغیشیا، فرات باذقلی و... که اینها سبب شده است که اسلام را دین خون و شمشیر معرفی کند. داستانهای خرافی سیف، چون اثر نکردن سم کشنده در خالد بن ولید، روایتهای سیف درباره پیشگویی پیامبران درباره عمر خطاب، فتح شهر شوش با لگد زدن دجال بر در آن و داستان افسانه سبد جواهرات و اعجاز عمر و دیگر روایات خرافی.
اینها تنها داستانهایی نیست که بر قلم این زندیق رفته است. تحریف در روایاتی چون ماجرای لشکر اسامه و ماجرای سقیفه را نیز میتوان اشاره کرد. آری این افسانهها بود که صاحبان زر و زور و حاکمان وقت را به طرف داری از آن وا داشت و اینان اقبال بسیاری به انتشار این روایات نشان دادند.
و در پایان سخن علامه عسکری را یادآور میشویم: بعد از این همه تحقیق و بررسی و این همه سعی و کوشش در جدا ساختن حقایق از اکاذیب، باز اگر کسی میخواهد مطالبی را که ما درباره ابن سبا و سبئیه و دیگر جعلیات و تحریفات سیف در این کتاب آوردیم نپذیرد، برود به همه آن افسانههای خرافی و خنده آور ایمان بیاورد؛ مانند ایمان و عقیدهای که پیرزنان به افسانههای خرافاتی خود دارند!
محمد رئیسی
/830/702/ر