۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴
کد خبر: ۲۲۹۴۵۰
ارتباط فتنه‌ عثمان و بستن آب بر اباعبدالله(ع) با رخدادهای روزگار ما؛

بغضا لأبیک، حقیقت تلخ تاریخ و حکایتی که همچنان باقیست

خبرگزاری رسا ـ سلفیان همچنان در سوریه کربلایی دیگر را شبیه سازی کرده و در یکی از سنگرهای ایشان نامه‌ای یافت شده است به این مضمون که دوباره معاویه ثانی را به روی کار خواهیم آورد و مجمسه‌ای از ایشان در حالتی که سر حسین(ع) به دست راست اوست، می‌سازیم!
بغضا لأبیک، حقیقت تلخ تاریخ و حکایتی که همچنان باقیست بغضا لأبیک، حقیقت تلخ تاریخ و حکایتی که همچنان باقیست

اگر حافظه تاریخی مان را با دقت بیشتر و بسیط تری مرور کنیم، حتما به عدم صحت این جمله که گفته شده است: «حسین بن علی را منتظران او کشتند، پی خواهیم برد.» از جهتی خود اباعبدالله(ع) هنگامی که در صحرای کربلا با لبان تشنه از سپاهیان ابن زیاد به فرماندهی عمر بن سعد بدین گونه سوال می‌کند که: برای چه عزم بر کشتن فرزند پیامبر(ص) جزم کرده‌اید؟! موضوع را برای ما روشن تر می‌سازد که مردمان دنیا دوستی که در صحرای کربلا در مقابل اباعبدالله(ع) و امام زمان خویش قرار گرفتند، از چه بابت بوده است که به این صف آرایی تن دادند؛ زیرا ایشان در پاسخ به سوال اباعبدالله(ع) این گونه بیان می دارند که: بغضا لأبیک...!


حال این بغض و کینه از کجای تاریخ سرچشمه می‌گیرد، باید چند سالی به عقب تر از واقعه عاشورا، یعنی در زمان حضرت امیر(ع) بازگردیم و فتنه ‌ای را که در دوران خلافت خلیفه سوم یعنی جناب عثمان رخ داده است را مرور کنیم.

 

 

فتنه‌ عثمان خلیفه سوم

 

طبق پیش بینی خلیفه دوم، هنگامی که جناب عثمان به خلافت رسید، بسیاری از افراد خاندان خود را روی کار آورد. همین موضوع باعث شد تا در اواخر حکومت او که مصادف است با اواخر عمر ایشان، ششصد نفر از اصحاب پیامبر(ص) از جمله طلحه و زبیر مقابل خانه ایشان تحصن سیاسی کرده و کمر به قتل او ببندند. نقل است که سخت‌ترین مردم نسبت به جناب عثمان و کسی که او را با بیش‌ترین ناسزاها خطاب می‌کرد، طلحه بود. البته حتی جناب عایشه همسر پیامبر(ص) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و اولین شخصی که لقب نعثل را به جناب عثمان داد، ایشان بود.

 

همچنین جناب عایشه بود که کفش‌های پیامبر(ص) را به مردم نشان داد و گفت هنوز چرم این کفش‌ها خشک نشده است که ولید(امام جماعت و حاکم شرع در زمان جناب عثمان) در حالت مستی به نماز جماعت صبح ایستاده و چهار رکعت نماز خوانده است. هنگامی که مردم از او سوال می‌کنند که چرا نماز صبح را چهار رکعت خواندی، در پاسخ می‌گوید که چه بهتر، کم که نخوانده‌ام، بلکه زیاد هم خوانده‌ام! در این بین، حضرت علی(ع) با بصیرتی که داشته‌اند، میانجی‌گری کرده و اصحاب را راضی می‌کند تا اصحاب از تصمیم خود بازگردند و به ایشان می‌گوید که خلیفه کشی را باب نکنید که البته با میانجی‌گری ایشان، این اتفاق رخ نمی‌دهد تا آن‌که فتنه انگیزان بی‌کار ننشسته و فتنه‌ای جدید به نمایش می‌کشند. در همان کش مکش‌ها شتری از خانه جناب عثمان بیرون آمده در حالی که کوزه‌ای پر از خاک در خرجین دارد، به سمت مصر راهی شده است.

 

این صحنه باعث کنجکاوی اصحاب می‌شود تا خاک کوزه را تخلیه کرده و توماری را داخل کوزه مشاهده می‌کنند که حاوی اسامی تعدادی از متحصنین ساکن مصر و نحوه اعدام آن‌ها ممهور به مهر جناب عثمان برای حاکم مصر بوده است. با مشاهده چنین وضعیتی مجددا خون اصحاب به جوش آمده و جز قصد خون جناب عثمان هدف دیگری را در خود نمی‌بینند و انگیزه ایشان برای خونریزی دو چندان می‌شود. در این لحظه حضرت امیرالمؤمنین(ع) وارد خانه عثمان می‌شود و از او سوال می‌کند که این چه حرکتی بود که انجام دادی، در حالی که من برای تو امان گرفته بودم؛ اما تو حکم کسانی را که درب منزلت قصد خونت را کرده‌اند، صادر کردی؟!

 

جناب عثمان در پاسخ می‌گوید که قبول دارم که این مهر منسوب به من است، اما هیچ‌گاه مهری که بر پایه آن تومار نشسته است، کار من نبوده و کاملا بی‌خبر از این موضوع هستم. البته برخی از مورخین و مفسرین، این عمل را منسوب به داماد جناب عثمان، یعنی مراون می‌دانند که در آینده نیز به خلافت می‌رسد. هر چند به گفته حضرت علی(ع) ایشان تنها به اندازه زبانی که یک سگ به پوزه خود می‌کشد، خلافت می‌کند و اینچنین نیز می‌شود و مدت خلافت مروان بسیار کوتاه است.

 

 

 

عدم یاری معاویه نسبت به جناب عثمان

 

هر چند جناب عثمان نامه‌ای به معاویه ابن ابی سفیان(عموزاده خویش) مکتوب می‌کند که جان من در خطر است، همراه سپاهیانت به سمت مدینه حرکت کن، اما معاویه در سی کیلومتری مدینه سپاهیان را متوقف می‌کند و پیکی به سمت مدینه برای جناب عثمان می‌فرستد.(نقل دیگر این است که خود معاویه به نزد جناب عثمان می‌آید) جناب عثمان از او سوال می‌کند: "چرا با سپاهیانت وارد مدینه نشدی؟" معاویه پاسخ می‌دهد: "دست نگاه داشته‌ام تا ببینم اوضاع چگونه است." با این پاسخ معاویه، جناب عثمان متوجه نقشه شوم او شده و می‌گوید: "به خدا قسم تو منتظری تا من کشته شوم و سپس فتنه‌ای به راه اندازی تا حکومت را به دست گیری."

 

علی(ع) با بصیرتی که داشت، از این نقشه‌ معاویه مطلع ‌شد و با اینکه بسیار به جان حسنین علیهما السلام حساس بود، ایشان را برای حفاظت از جان جناب عثمان نزد او فرستاد و فرمود که عثمان نباید کشته شود. به همین دلیل بود که در جنگ صفین جناب محمد حنفیه معترض شده می‌گوید: "چرا مدام مرا به میدان جنگ می‌فرستی و حسن و حسین را نزد خود نگاه داشته‌ای؟" حضرت امیر(ع) نیز در جواب می‌گوید: "حسن و حسین چشمان من هستند و تو دستان من. این دست است که از چشم محافظت می‌کند؛ ضمنا حسن و حسین فرزندان زهرا(س) هستند." با این حال حضرت علی(ع) امام حسین(ع) و امام حسن(ع) را برای حفاظت از جان جناب عثمان می‌فرستد و بلازری نقل می‌کند که پیراهن امام حسن(ع) در این درگیری خونین ‌شد و در جهت دفاع از جان عثمان تیر ‌خورد. در همین حال بنی هاشم شمشیر کشیده تا به دلیل زخمی شدن امام حسن(ع) وارد درگیری شوند که امیرمومنان(ع) این فتنه را در نطفه خفه کرده و به بنی هاشم اجازه این کار را نداد.

 

 

قتل جناب عثمان و شروع خلاف حضرت امیر(ع)

 

عده‌ای از پشت خانه وارد می‌شوند و شمشیر کشان به سمت جناب عثمان پیش می‌روند که در این لحظه همسر جناب عثمان برای دفاع از همسر خویش خود را به روی او انداخته و دست به سر جناب عثمان می‌گیرد، افراد مهاجم شمشیری را روانه سر جناب عثمان می‌کنند که به این صورت انگشتان همسر عثمان قطع و جناب عثمان نیز کشته می‌شود. بعد از کشته شدن وی، مردم به درب خانه امیرالمؤمنین(ع) هجوم می‌آورند تا ردای خلافت بر تن حضرت کنند که ایشان در ابتدا قبول نمی‌کند؛ ولی با اسراری که از مردم مشاهده کرده و وظیفه‌ای که در خویش می‌بیند، خلافت را می‌پذیرد؛ زیرا مثال امام مثال کعبه است و این مردم هستند که باید به سمت امام پیش روند. بر عکس پیامبر که باید خودش به سمت مردم بیاید. فشار مردم به قدری بود که حضرت می‌فرماید: «چنان هجوم آوردند که شانه‌هایم فشرده شد و بیم جان حسنین می‌کردم.»

 


پیراهن خونین عثمان و انگشتان بریده شده همسر وی

 

ناگهان در همین کش مکش و درگیری‌ها بود که پیراهن خونین جناب عثمان و انگشتان مقطوع همسر او به سرقت رفت. چندی بعد معاویه بن ابی سفیان(شمخذری او را به چهار پدر نسبت می‌دهد!) به بالای منبر رفته، در حالی که در کنار او پیراهن خونین عثمان و انگشتان مقطوع همسر وی را مردم مشاهده می‌کردند، پس از چند لحظه گریه کردن و اشک ریختن، شروع کرد به خطبه خوانی: «خلیفه شهید را عطشان کشتند. ای علی ابن ابی طالب، ما از تو چند سوال داریم؛ یک، من تهمتی به تو نمی‌زنم، این چند سوال مرا پاسخ بگو! کسانی که با تو بعیت کرده‌اند، همانانی هستند که خلیفه را به شهادت رساندند. دو، نیک شنیده‌ایم که حسنین با لباس خونین در معرکه دیده شده‌اند! سه، یا علی به خاطر داری که تو و عثمان در انتخابات، رقیب هم بودید و از قضا رقیب با لیاقت تو رای آورد؟ علی آیا کینه آن روزها را به دل گرفتی؟! چهار، ای علی چرا دادگاه قاتلین عثمان را برگزار نمی‌کنی؟» زمانی که این نامه معاویه به حضرت امیر(ع) رسید، ایشان از مردم سوال کرد که کدام یک از شما در قتل عثمان شرکت داشتید؟ تاریخ نقل می‌کند که نود درصد مردم برخاستند و شرکت در قتل عثمان را تایید کردند.

 

آیا می‌توان نود درصد مردم را دادگاهی کرد؟ پس از این خطابه معاویه، عده‌ای از جلمه طلحه و زبیر و جناب عایشه، سر ناسازگاری با حضرت علی(ع) برداشته و به خون خواهی جناب عثمان قیام کردند و جنگ جمل را به راه انداختند. طلحه و زبیری که خود در قتل جناب عثمان شرکت داشتند، چگونه شد که به خون خواهی او قیام کردند؟ زیرا هنگامی که حضرت(ع) به روی کار آمد و فرمود: «هر آنچه را که کابین زن‌هایتان هم کرده باشید باز پس می‌ستانم، طلحه و زبیر مشاهده کردند که حضرت هنگام کارهای شخصی خویش از چراغ و قلم بیت المال استفاده نمی‌کند، کاملا متوجه شدند که از چنین شخصی چیزی دستگیرشان نخواهد شد.»

 


به این ترتیب و با فتنه‌ای که فتنه انگیزان به وجود آوردند، چهار گروه تشکیل شد:

عثمانی: جمعیتی که شیخین(ابوبکر و عمر) را قبول داشتند و در دعاوی سیاسی بین حضرت علی(ع) و عثمان حق را به عثمان می‌دادند و علی(ع) را قاتل عثمان می‌دانستند.
شیعه: جمعیتی که شیخین(ابوبکر و عمر) و همیچنین حضرت(ع) را قبول داشتند و در دعوای سیاسی بین حضرت امیر(ع) و عثمان، حق را به علی(ع) می‌دادند. برای نمونه عده‌ای که ابن ابی الحدید را متهم به شیعه بودن می‌کنند، به دلیل اعتقاد او به بر حق بودن چهار خلیفه و قرار گرفتن در این دسته است نه به عنوان یک شیعه به معنای امروزی.
جماعت: جمعیتی که شیخین(ابوبکر و عمر) و همچنین حضرت عثمان و حضرت علی(ع) را نیز قبول داشتند؛ که البته در اقلیت بودند.
رافضی: جمعیتی که تنها حضرت علی(ع) را قبول و به ایشان اعتقاد داشتند.

 

 

آثار فتنه معاویه در صحرای کربلا

 

فتنه معاویه بن ابی سفیان که باعث تشکیل گروهی به نام عثمانی به خون خواهی جناب عثمان شد، در واقعه کربلا نمود پیدا کرد. می‌گفتند: «یوم الحسین یوم العثمان.» از جمله می‌توان زهیر بن قین را نام برد که از عثمانی‌ها بود و در ابتدا به دلیل کینه‌ای که از اهل بیت(ع) در دل داشت، به هر نحوی که می‌توانست با امام حسین(ع) مخالفت می‌کرد و حتی تمام تلاش خویش را در جهت هم مسیر نشدن با کاروان اباعبدالله(ع) انجام می‌داد؛ اما پس از صحبت کوتاهی که با امام(ع) داشت و دلیل و منطق و استدال امام زمان خویش را شنید، منقلب شده و به یاران امام(ع) پیوست.

کوفه دارای دو بخش بود؛ بخشی که در تسلط شیعیان بود و بخشی که در اختیار عثمانی‌ها بود. هنگامی که ابن زیاد وارد کوفه شد، بخش بدیخ را در تسلط خویش گرفت تا بخش شیعه نشین کوفه نتوانند به امام حسین(ع) بپیوندند. از این رو بود که به عنوان مثال، حبیب بن مظاهر در خفاء از میان آنان گریخت و به ندای «هل من ناصر» امام خود لبیک گفت و به یاران امام غریب خویش پیوست. پس در نتیجه سی هزار نفری که در کربلا در مقابل حضرت اباعبدالله(ع) جهت خون خواهی عثمان قرار گرفتند، عثمانی بودند. اینک مشخص می‌شود که قاتلین حسین بن علی(ع) شیعیان او نبودند؛ بلکه افرادی بودند که از گذشته‌ها بغض اهل بیت(ع) را داشتند و منتظر فرصتی برای انتقام بودند؛ نه منتظر حضور امام زمان در بین خویش.

 

 

دلیل بستن آب در کربلا بر اباعبدالله(ع)

 

اکنون متوجه می‌شویم که چرا آب بر حضرت اباعبدالله(ع) بستند؛ زیرا معتقد بودند که جناب عثمان عطشان کشته شد. حال متوجه می‌شویم که چرا انگشتان سیدالشهدا(ع) قطع گردید؛ زیرا انگشتان همسر عثمان را قطع کردند و به نام امیر مومنان(ع) و حسنین(ع) تمام شد. هر چند یکی از دلایل ظاهری بریدن انگشتان حضرت(ع) بیرون آوردن انگشتری ایشان به عنوان غنیمت جنگی بود، اما مگر بیرون کشیدن یک انگشتری چه مقدار دشوار است که نیاز به بریدن انگشت توسط آن شخص ظالم باشد؟ فتنه معاویه ثمر داد و حسنین علیهما السلام که جهت دفاع از جان جناب عثمان از جان خود گذشتند، به عنوان قاتلین او شناخته شدند.

 

 

 

دلیل این فجایع این بود که قتل عثمان و تمام اتفاقات کشته شدن او را منسوب به حضرت امیر مؤمنان(ع) و حسنین(ع) می‌دانستند. حال متوجه می‌شویم که چرا هنگامی که در قصر یزید حضرت زین العابدین(ع) زمانی که برای ارائه خطبه، خویش را معرفی می‌کند که «من علی بن الحسین(ع) هستم» ابن زیاد متعجبانه از ایشان سوال می‌کند: «مگر ما تمام علی‌ها را که در کربلا بودند نکشتیم؟» این فجایع به دلیل کینه‌ای بود که حتی از نام مبارک حضرت امیرالمومنین(ع) داشتند و حتی به طفل شش ماهه رحم نکردند و یکی از بدترین قتل‌ها در کربلا در مورد حضرت علی اکبر(ع) رقم خورد. به این ترتیب که مقاتل نقل می‌کنند، او را قطعه قطعه کردند! امام سجاد(ع) هم در جواب ابن زیاد می‌فرماید: «پدر من به پدر خویش افتخار می‌کرد و فرزندانش را علی نام گذاشت، نه مانند تو ای پسر مرجانه!»

 

 

ارتباط واقعه عاشورا و ظهور در بیان انجیل

 

«آن‌گاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت، جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را بینند که بر ابرهای آسمان، با قوت و جلال عظیم می‌آید.»(انجیل متی 24) اشاره انجیل به سینه زنی، همان بازگو کردن عاشورای حسینی است که مهدی موعود به عنوان منتقم خون حسین ظهور خواهد کرد و سینه زنان، نمادی از شیعیان حسین هستند که در آخرالزمان با توجه به احادیث معتبر، با پرچم‌های مشکی به یاری حضرت حجت(عج) می‌شتابند. منظور از جمیع طوایف زمین اشاره به زمانی دارد که بسیاری از مردم دنیا به حقانیت اهل بیت(ع) و تشیع ایمان آورده و برای حضرت اباعبدالله(ع) عزاداری و سینه زنی می‌کنند.

 

 

«بغضا لابیک» و حکایتی که همچنان ادامه دارد...

 

هم اکنون نیز این جماعت کینه‌توز، آتش فتنه را روشن نگاه داشته و همچنان بر واژه بغضا لابیک می‌تازند و به تکرار تاریخ می‌پردازند. سلفیان همچنان در سوریه، کربلایی دیگر را شبیه سازی کرده و در یکی از سنگرهای ایشان نامه‌ای یافت شده است به این مضمون که دوباره معاویه ثانی را به روی کار خواهیم آورد و مجمسه‌ای از ایشان در حالتی که سر حسین به دست راست اوست، می‌سازیم! همچنان انسان‌های بی‌گناه را از دارالعماره به همانند مسلم بن عقیل سفیر اباعبدالله(ع) از بلندی به پایین رها می‌کنند. همچنان سرهای علی اصغرهای شش ماهه در سوریه بریده می‌شود. یا در یک صحنه‌ای، سر پدری را نزد دختر سه ساله او سر می‌برند! آری بغضا لابیک همچنان ادامه دارد...

 

وحید حسنی

/830/702/ر

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ابراهیمی
Germany
۱۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۶
بسیار عالی بود. اجرتون به امیرالمومنین مولی موتقیان علی (ع)
4
0
احمدی
Germany
۲۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۳
واقعا منقلب شدم
من واژه بغضا لابیک رو سرچ کردم واتفاقی وارد سایتتون شدم و چه خوب شرح دادید
انشاالله خدا ما و شما را در حالی که از دوستداران خاندان پیامبر هستیم وارد قیامت کند
3
0