۰۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۷
کد خبر: ۲۳۲۱۴۵
حجت الاسلام و المسلمین رشاد در گفت‌وگو با رسا/بخش نخست؛

حکومتی بودن حوزه یعنی دغدغه داشتن نه سیاسی بودن

خبرگزاری رسا ـ مهمترین کارکرد حوزه، یکی تولید معرفت و دیگری تربیت نیروی انسانی کارآمد است. اگر حوزه بتواند از پس آن برآید، نقش حکومتی خودش را ایفا کرده است. آن چه که الآن دارد اتفاق می‌افتد، ناقص است. نمی‌خواهم بگویم حوزه در امر حکومت تاثیرگذار نیست، بلکه در مقام تولید معرفت، ساز و کار تعریف شده و نقشه راه و برنامه مشخصی ندارد.
استاد رشاد

دیدار ما با جناب حجت الاسلام و المسلمین رشاد که در محل دفتر ایشان در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهران انجام شد و چند ساعتی به طول انجامید، فرصت مناسبی بود تا در عرصه‌های مختلف فکری و تلاش‌ها و فعالیت‌های متنوع ایشان در حوزه و دانشگاه و نیز دغدغه‌های این شخصیت ارزشمند در خصوص مباحث مهمی همچون تحول در حوزه و علوم انسانی اسلامی، به بحث و تبادل نظر و نقد و تحلیل اوضاع و شرایط روز جامعه علمی کشور بپردازیم.

در طول این دیدار چند ساعته، بحث‌های متنوع و بسیار ارزشمندی طرح و در باب موضوعات مختلفی صحبت کردیم و انصافا باید گفت، ایشان با نگاهی منتظم و توجهی جدی و دسته بندی شده و منظم در مقولات مهم و اساسی حوزه ورود داشته و به تحلیل و نظریه پردازی مبادرت ورزیده‌اند.

 
ضمن آن‌که توجه و تحلیلی دقیق، عمیق و مبنایی نیز به حوزه رسانه‌های حوزوی داشته و خبرگزاری رسا را نیز در افق تبدیل شدن به یک رسانه معیار حوزوی مورد توجه و ارزیابی قرار دادند. ضمن سپاس از محبت و همراهی صمیمانه و بزرگوارانه استاد رشاد، بخش‌هایی از این گفت‌وگوی تفصیلی سرویس اندیشه با ایشان را طی چند قسمت از نظر خواهیم گذراند.

 

 

رسا – استاد رشاد با سپاس از حضرتعالی در ابتدای امر و با عنایت به رسالت خبرگزاری رسا در خصوص انعکاس اخبار و تولیدات رسانه‌ای حوزوی، خواهش می‌کنم ارزیابی خود را در مورد فضای رسانه‌ای حوزه بیان بفرمایید.


یکی از نقاط ضعف اساسی ما در حوزه، نقصی است که در زمینه اطلاع رسانی حوزوی داریم. متاسفانه حوزه خیلی در بیرون منعکس نیست. مردم بیرون شناختی از حوزه ندارند. من گاهی این نکته را عرض کرده‌ام و این را تأکید کرده‌ام که مردم ما حوزه را آن طور که باید و شاید، نمی‌شناسند و از اینکه نمی‌شناسند، هم مردم ضرر می‌کنند هم حوزه.


نگاه مردم به حوزه، مشابه نگاهی است که ما مسلمان‌ها برای مثال به دستگاه واتیکان داریم. همان قدر می‌دانیم که یک دستگاه دینی و معنوی خاصی است و تصور می‌کنیم یک دستگاه پیچیده غیر متعارفی است. یک سری نکات جزئی می‌دانیم که یک پاپی آنجا هست که از سوی کاردینال‌ها انتخاب می‌شود و بعضی مطالب غیر واقعی هم راجع به شروط منتخب قائل هستیم که باید پاپ چنین باشد تا بتواند پاپ شود. طرز انتخاب را شنیدیم یا مختصر خواندیم که پاپ چگونه انتخاب می‌شود.

 

مثلا مردم منتظر خروج پاپ جدید از واتیکان هستند. مردم نگاهشان به حوزه ما هم همین است. یعنی نمی‌دانند حوزویان چه جور آدم‌هایی هستند، چه نظامی دارند و در فضای حوزوی چه می‌گذرد. غالبا خیال می‌کنند حوزه یک مجموعه قدیمی سیاه تاریک غم انگیز اندوه آوری است که آدم نگاه می‌کند و دلش می‌گیرد! حوزه را یک مجموعه سنتی خیلی قدیمی قلمداد می‌کنند و در نتیجه، هم مردم زیان می‌کنند، چون انس روحی و عاطفی‌انگار که ندارند و حوزه را از جنس خودشان و از جنس زمانه نمی‌بینند و حوزه هم ضرر می‌کند، چرا که خیلی از جوانان که شناخت ندارند، نمی‌آیند طلبه شوند؛ چون نمی‌دانند طلبه یعنی چی.

 

دانشگاه را می‌دانند که مثلا ترم است و واحد است و ساختمان‌های نسبتا مرتب و مجهز و می‌دانند که اگر در دانشگاه درس بخوانند، مدرکی که می‌گیرند، شغلش درست می‌شود و معارفی کسب می‌کند و...؛ اما همین فرد از اینکه اگر وارد حوزه شود چی می‌شود و چه می‌گذرد و اصلا درس‌ها چگونه است و چگونه می‌شود رفت حوزه، تصور و اطلاع درست و دقیی ندارد و چون آگاهی ندارند، استقبال نمی‌کنند. گاهی هم وقتی جوانی وارد حوزه می‌شود، تصوراتی دارد که وقتی وارد حوزه شد، تصورش تغییر می‌کند؛ گاهی مثبت، گاهی منفی و لذا ما در پایه‌های دوم و سوم و چهارم ریزش زیادی داریم.

 

 


رسا – به اعتقاد شما چه عواملی در پدید آمدن چنین موقعیتی دخیل بوده است؟ چرا این شناخت اصیل و درست نسبت به حوزه در مردم پدید نیامده و دلایلش چیست؟


در این موضوع، یک سلسله عوامل فرهنگی مثبت و منفی موثر است. مثلا حوزه تصور می‌کند که نباید به جامعه گزارش کار بدهد؛ حالا از منظر فرهنگی غلطش، این استدلال بیرون می‌آید که مثلا به جامعه چه ربطی دارد ما چه کار می‌کنیم و مثبتش هم این است که نمی‌خواهیم ریا شود. اینکه من بروم بگویم چکار کرده‌ام و چند تا کتاب نوشته‌ام، چند تا آدم تربیت کرده‌ام و تصوراتی از این قبیل. عوامل فرهنگی، اخلاقی، روانشناختی، تاریخی و اجتماعی فراوانی باعث شده است حوزه هم، آن‌چنان که باید، شائق تولید خبر و انعکاس اخبار داخلی خودش نباشد.
بنابراین نفس این قضیه باارزش است و در عین حال مقداری که الآن ما داریم عمل می‌کنیم، خیلی کم است.

 

 

 

رسا – در این موقعیت، نقش مراکز رسانه‌ای حوزوی و خصوصا خبرگزاری رسا که به عنوان خبرگزاری باسابقه، فراگیر، اصلی و مرجع در این خصوص شناخته می‌شود، چیست؟

 

ما خبرگزاری رسا را به عنوان دستگاه خبری حوزه داریم و نیز بعضی خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های متوسط دینی داریم که غالبا به لحاظ کانال‌های خبری و تولیدات رسانه‌ای، خیلی ضعیف هستند و از نظر ادبیات و نیرو هم همچنین. من وقتی با بعضی از این رسانه‌ها گفت‌وگو می‌کنم، مدام نگران هستم که این‌ها چگونه جملات و مفاهیم را تلقی کنند، چگونه منعکس کنند و معمولا بعد از حضور این‌ها، به دوستان می‌گویم کنترل کنند که چیزی اشتباه نزده باشند.

 

چون من در این زمینه، تجربه بدی دارم. حتی گاهی آن قدر سطح خبرنگارهایشان پایین است که کلمات را درست تلقی نمی‌کنند یا غلط تلقی می‌کنند که خیلی هم عوارض دارد. مثلا یک بحثی داشتیم در مورد پلورالیسم دینی، که آن خبرنگار درست متوجه نشده بود و آن را تروریسم دینی تلقی کرده بود و به طور مثبت هم منتشر کرده بود که من طرفدار تروریسم دینی هستم! یعنی ذهن و گوشش آشنا نیست با واژگان و اصطلاحات رایج دینی و علمی و فلسفی و حوزوی و تا این حد بیگانه‌اند! یعنی همین‌هایی که دینی هستند و مثلا مسجد را ممکن است بشناسند، ولی حوزه را نمی‌شناسند.


رسا – به نکته مهم و خطیر و مبتلابهی اشاره فرمودید. مسئله‌ای که به عنوان یکی از پاشنه آشیل‌های اصلی در همه رسانه‌های ما وجود دارد.

 

بله و خبرگزاری رسا از این جهت، باید آن‌چنان شود که مثلا از لحاظ ادبی، یک خبرگزاری الگو باشد که واژگان را درست و زیبا و رسا به کار ببرد. متأسفانه این‌جور گفته و در افکار منتشر شده است که تا ادبیاتی ضعیف و کهنه است، می‌گویند ادبیات آخوندی یا حوزوی!

 

خبرگزاری رسا باید در این خصوص و برای اصلاح این وضعیت کوشش کند و البته زحمت دارد؛ چون کار خبری کار دشواری است؛ اما اگر به سمتی حرکت کند که رفته رفته الگوی یک خبرگزاری ادبی فصیح، سلیس، زیبانویس، درست نویس و خوشنویس شود، آن وقت می‌شود معیار. در زمینه بحث ساختاری، از این قبیل مسائل را می‌شود طرح کرد که چه طور مدیریت کنیم تا حتی از لحاظ زبان، خبرگزاری رسا، خبرگزاری شاخصی قلمداد شود.


ما در حوزه نشر، هم چنین ویژگی معیار بودنی را برای برخی از ناشران باسابقه و جدی داریم. در عرف ویراستاری، گفته می‌شود که شیوه برخی از ناشران در ویرایش مبنا است. مثلا می‌گویند با اینکه ناشر است، اما چون از ابتدا دقتی در ویرایش آثاری که می‌خواهند منتشر کنند داشته‌اند، با اینکه یک ناشر است و نه یک مرکز تحقیقاتی، کارش شده معیار در کشور. برعکس بعضی موسسات علمی ما از این جهات به شدت ضعف دارند و قلم سخیف، سست، پریشان، پرغلط، ناقص و نارسی دارند. قهرا میزان تاثیرگذاری قلم در مخاطب هم به همین دلایل و به همین میزان پایین می‌آید و جاذبه اثر کم می‌شود. این نکته را خواستم از یک وجه در مورد کاستی‌ها اشاره کرده باشم.

 

 

رسا – در خصوص مباحث محتوایی و تولیدات رسانه‌ای به لحاظ موضوعات و مضامین چطور؟ چه نکاتی از منظر حضرتعالی برای یک رسانه حوزوی قابل اشاره است؟

 

از لحاظ بحث محتوایی هم باید گفت اینکه هرگونه مسئله‌ای در حوزه فقه حکومتی و نگاه حکومتی به معرفت دینی به شأنیت حوزه برمی گردد و به اینکه حوزه گر چه جزئی از حاکمیت نیست، اما رویکردش حکومتی است و چون انقلاب کرده و دولت ساخته و این حکومت منسوب به این حوزه است، پس بنابراین مسائل این حکومت هم مسائل حوزه است.


ما حوزویان هر چه که بگوییم، باز هم مردم این حکومت را روحانی و دینی می‌دانند و این که به هر حال اگر حوزه پشت این حکومت و نظام نباشد، این نظام آسیب خواهد دید؛ حال یا به لحاظ ظاهری دچار آسیب می‌شود و یا به لحاظ معنوی و اگر هم از این حیث فرض کنید بگوییم دولتی‌ها و حکومتی‌ها، بی‌حضور و دخالت موثر حوزه، به نحوی جامعه را اداره کنند که اسمی از اسلام و حکومت اسلامی بماند و حکومت از بین نرود؛ ولی به دلیل محتوا و روح، تهی خواهد شد؛ چون این حکومت و دولت و نظام را این حوزه است که باید نظریه پردازی کند و از لحاظ معرفتی این حوزه است که این نظام را بنا کرده و باید پشتیبانی کند و بیش از لحاظ اجتماعی، نظام به لحاظ معرفتی به حوزه نیاز دارد.

 

چون به لحاظ اجتماعی توده مردم هستند؛ اما به لحاظ معرفتی که توده مردم و دانشگاه که نمی‌توانند از نظام حمایت کنند. رویکرد حکومتی به معنای سیاسی بودن صرف نیست؛ حوزه و روحانیت می‌تواند حکومتی باشد؛ ولی سیاسی نباشد. مفهوم حکومتی بودن، یعنی دغدغه حکومت داشتن. اینکه کارکردهایی که حوزه دارد، در آن نقش خاص ایفا کند.

 

رسا – به اعتقاد شما مهم‌ترین و اصلی‌ترین کارکردهای حوزه چیست؟

 

مهم‌ترین کارکرد حوزه، در دو جمله خلاصه می‌شود؛ یکی تولید معرفت و دیگری تربیت نیروی انسانی کارآمد. کار حوزه، تولید معرفت و تربیت نیروی دینی است. اگر حوزه بتواند از پس آن برآید، نقش حکومتی خودش را ایفا کرده است. آن چه که الان دارد اتفاق می‌افتد، ناقص است. نمی‌خواهم بگویم حوزه در امر حکومت تأثیرگذار نیست، بلکه در مقام تولید معرفت، سازوکار تعریف شده، سامانه تعریف شده و نقشه راه اندیشه شده و برنامه مشخصی نداریم.

 

 

یعنی الان شما از سامانه مدیریتی حوزه بپرسید که شما در تولید نیروی انسانی اسلامی چه برنامه‌ای دارید؟ من اطمینان دارم پاسخ روشنی ندارند. الآن بپرسید شما چه برنامه و نقشی دارید و چه مسئولیتی و رسالتی را بر عهده گرفته‌اید؟ در این مقوله مهم و پر اهمیت که حضرت آقا فرمودند، تا کنون چیزی مهم‌تر از این نداشته و نداریم و ایشان فرمودند که اگر چنین الگویی طراحی و موفق شد، انقلاب موفق است و اگر نشد، کل انقلاب ناموفق است و چیزی بالاتر از این نداریم. شما از مدیریت سوال کنید شما چه نقش و طرحی در این خصوص دارید؟ چه چیزی شروع کردید؟

 

من در شرایطی قرار گرفتم که هم با مقولات دانشگاهی دهه‌هاست که مرتبط هستم و در عمق مسائل دانشگاه هستم و هم با مقولات حوزوی دهه‌هاست مرتبطم و بیش از سی سال است که خود در حوزه تدریس کردم و حوزه مسئولیتم از مهم‌ترین حوزه‌های تهران قلمداد می‌شود. هم حوزه را خوب می‌فهمم و هم در مسائل روز دانشگاه درگیر هستم.

 


شما سوال بفرمایید که سامانه رسمی حوزه در موضوع مهمی مثل الگوی پیشرفت، چه قدمی برداشته است؟ ما بارها در جلسات شورای عالی حوزه بحث کردیم که یک هم اندیشی با حضور مسئولان حوزه داشته باشیم که این گفتمان سازی در حوزه اتفاق بیافتد؛ ولی موفق نشده ایم! متأسفانه حوزه درگیر متن نیازهای اساسی انقلاب نیست.

 

در مقوله نیروی انسانی، یا باید نیروی انسانی اسلامی تولید شود یا فایده‌ای ندارد و کار درستی از پیش نمی رود. علوم انسانی رایج، سکولار است و دینی نیست؛ بلکه مضر است. اگر واجب است که علوم انسانی اسلامی تولید شود، چه کسی و چه نهاد علمی باید تولید کند؟ توده مردم؟ دانشگاهیان؟ یا حوزویان؟ توده مردم که توقعی از ایشان نیست. دانشگاهیانی که حتی متدین هم هستند، اکثرا در فرهنگ و فضای معرفتی درس خوانده‌اند که ما با آن‌ها مشکل داریم. اگر دین‌دار هم هستند، دین‌شناس که نیستند. قطعا آن‌ها نمی‌توانند نیروی انسانی اسلامی تولید کنند؛ پس وظیفه حوزه است.

 

محمول را حوزه باید تولید کند. یک وقتی هست می‌گوییم پژوهشگاه اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، موسسه آموزشی امام خمینی و... دستگاه حوزوی هستند که دارند تولید می‌کنند؛ خوب این فی الجمله درست است. در واقع این‌ها اگر از ناحیه حوزه قبول شوند که این‌ها دستگاه حوزوی هستند، خوب این یک مقداری جواب آن سوال را خواهد داد؛ اما خوب همین که چند تا موسسه هستند و هر کدام هم حسب امکانات و توان دارند کار می‌کنند، کافیست؟

 

حوزه به مثابه یک دستگاه معرفتی و تولیدی و دستگاه تربیتی چه برنامه‌ای دارد؟ در کلان چه می‌کند؟ بله، جزء جزء دارند کار می‌کنند. اما ما یک نقشه راهی به نام سیستم و سامانه حوزه داریم، ولی چنین برنامه و راهبردی نداریم. اگر بناست علوم انسانی اسلامی تولید نشود، الگوی پیشرفت و سبک زندگی هم تولید نمی‌شود. علوم اسلامی این سبک زندگی را تولید نکرده است که مردم دارند بر مبنای آن زندگی می‌کنند. ما می‌خواهیم نوع دیگری از سبک زندگی را تعریف کنیم، پس باید مبانی خودمان را در مدیریت، اقتصاد، حقوق و... داشته باشیم.

 


رسا – برای رسیدن به این مبانی خودی در حزوه‌های مختلف چه باید کرد؟ راهکار چیست؟

 

باید فضای گفتمان معرفتی تولید کنیم که یک تلقی خاص و درست و اصلی از پیشرفت داشته باشیم که یک سبک خاصی در حیات و گذران زندگی را پدید آورد. این چنین نیست که الگوی پیشرفت مقوله ممتاز بریده از واقعیت‌ها و معرفت‌هاست. ما الآن در شورای عالی الگو که ده نفر هستند، به حکم مقام عالی رهبری، با تخصص‌های مختلف داریم کار می‌کنیم که به شدت هم احساس خلأ و کاستی می‌شود.

 

در حوزه‌های معرفتی تولید مبنای نظریه پردازی، اندیشکده‌هایی که آنجا تاسیس شده است، افزون بر سی اندیشکده پیش بینی شده است که شش هفت اندیشکده -در یک چهارچوب کلان معرفتی که بحث شده است، نزدیک به نیمی از این‌ها فعال هستند- تاسیس شده است. خب آیا در متن اندیشکده‌ها حوزویان حضور دارند؟ اصرار بر این هم هست که در هر اندیشکده، دو سه فاز حوزوی هم باشد. این اصراری است که از ناحیه دستگاه می‌شود. این فرصت را حوزه باید محترم شمارد.

 

در مجموع، عرض من این است که وقتی ما می‌گوییم حوزه باید رویکرد حکومتی داشته باشد، به معنای صرفا سیاسی بودن یا وابسته به دولت بودن نیست. اصلا معنایش این نیست؛ بلکه این است که مثلا آنچه را که لوازم تحقق یک عدالت اسلامی است، حوزه از زوایه اسلامی باید فرهنگ کند. لوازمش هم دو نکته است؛ یک متخصص تولید کند؛ مثلا قاضی فاضل عادل تولید کند، تربیت کند و با برنامه پیش رود که البته ما برنامه هم نداریم. فرض کنیم یک مرکز قضا در قم داریم، بدون کمترین حمایتی، با هزار و یک مشکل؛ اما اینکه ما واقعا داریم نیرو تربیت می‌کنیم برای قضا، این چنین نیست و حتی برای همین رشته‌های مختلف علوم انسانی کافی نیست که دایره بسیار گسترده‌ای را هم شامل می‌شود.


علوم انسانی به معنای اعم، شامل الهیات هم می‌شود. هر آنچه غیر علوم طبیعی است، علوم انسانی است و این به عهده حوزه‌هاست. در این بخش مثلا ما چه کار داریم می‌کنیم، چه تدبیری داریم؟

 

نکته دوم هم که در این خصوص قابل توجه است، مسئله تحول حوزه است. حوزه فعلی ما یک حوزه مشوشی است. در حدی که ما اطلاع داریم از تاریخ حوزه، هیچ وقت شرایطی مثل شرایط فعلی را نداشته است. از نگاه مثبت هم به هر حال، حکومتی برآمده از انقلابی که مبدأش حوزه بوده الآن بر سرکار است و در این رأس، یک فقیه، یک مجتهد روشن بین و بصیر جامع هوشمند با زکاوت و دلسوز مطمئن با اخلاص قرار دارد.


البته نمی‌خواهم بگویم این نظام، نهایت حمایت را از این حوزه می‌کند و حوزه هم بنا نیست که وابسته به نظام و دولت باشد که به هر حال موقعیتش متأثر می‌شود از این وابستگی؛ ولی به هر حال این شرایط مساعد و بستر مساعد، در مقیاس جهانی برای حضور و فعالیت، پیش روی حوزه است.


ادامه دارد...
/830/401/ر

ارسال نظرات