کنکاش فرهنگی؛
وضعیت سنجی مقابله با تهاجم فرهنگی فرنگی
خبرگزاری رسا ـ هیچ انسان منصفی نمیتواند دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی ایران و رویشهای ارزشی و بسیاری دیگر از فضایل را منکر شود؛ اما بحث بر سر جنگ فرهنگی و چگونگی مقاومت و استقامت است و اینکه ما چه وظایفی در انتقال این ارزشها به نسل بعد از خود داریم.
فرهنگ در هر جامعه، روح حاکم و جاری میان مردم و نهادها و کنشگران است که منبعث از آموزه های دینی، رسوم عرفی و عادات تاریخی یک ملت است. مساله فرهنگ آن گونه مهم است که بسیاری از اندیشمندان حوزه سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول کرده است و علاوه بر ایجاد مفاهیم و نظریه ها، به تقسیم بندی های گوناگون همچون فرهنگ فعال و منفعل و مهاجم مشغول شده اند.1
واقعیت این است که بعد از انقلاب اسلامی ایران که انقلابی ذاتا فرهنگی بود، تحولات بزرگی در حوزه فرهنگ سازمانی و هنجاری رخ نمایی کرد و قوانین و مقررات و سازمان ها و نهادها تلاش کردند تا فرهنگ طاغوتی را به حاشیه رانده و گفتمان اسلامی ایرانی را به عنوان نسخه جایگزین نهادینه کنند؛ اما در این میان، دستگاه های تبلیغات غربی نیز بی کار ننشستند و برای خنثی سازی نفوذ گفتمان انقلابی در کشورهای منطقه و سطح بین الملل، به رویکرد تضعیف داخلی ایران روی آوردند و در کنار نشانه گیری نظامی و اقتصادی، به هدف گیری فرهنگ عمومی دست یاخته و تلاش کردند تا در حوزه ارزش ها و اصول حاکم و گفتمان عمومی جامعه، تغییرات ساختاری ایجاد کرده و مردم را دچار دوگانگی ارزشی کنند.
محمود روح الامینی در این باره اعتقاد دارد: بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر دادهاند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمنهای خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزی و به عبارت دیگر، به نام سیاستهای فرهنگی و فرهنگ پذیری انجام می دهند. هر چند نمی توان این عناوین را از نظر نوع دوستی و انسانیت مورد تردید قرار داد، ولی تاریخچه این روابط و خدمات، نشان داده است که این برنامه ریزی های دقیق، در جهت رشد و بالندگی فرهنگ این کشورها نبوده، بلکه زمینه اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان را فراهم ساخته است.2
متاسفانه بعد از آنکه مقام معظم رهبری در سال 71 و به دنبال آن در طول سالیان اخیر، بارها با عبارت های گوناگون "تهاجم فرهنگی"3 "شبیخون فرهنگی"4 "جنگ نرم"5 خواستار توجه دولتمردان، صاحبان فکر و خرد و حوزویان و دانشگاهیان و اهالی فرهنگ و هنر به مساله بازسازی فرهنگ بومی اسلامی شدند، هنوز در بسیاری از حوزه ها دچار انفعال شدید هستیم و نسل نوجوان و جوان ما با خطرات فکری و عقیدتی روبرو است و هنوز در میدان جنگ نرم، در حال تلفات دادن هستیم که می توان به نمونه هایی همچون گسترش سبک های زندگی غربی همچون مساله خانه های مجردی، شیوع موسیقی های تند و زننده، بدپوششی در ملاء عام، رواج تفکرات فمنیستی و گسترش فرق و عرفان های نوظهور اشاره کرد.
بدون شک هیچ انسان منصفی نمی تواند دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی ایران و رویش های ارزشی همچون بسط تفکر توحیدی، اقامه شعائر دینی، احیای فرایض الهی، منسوخ شدن گام به گام خرافات و بدعت های ناپسند، رشد و گسترش مدیریت جهادی، احیای تفکر اصلاح جمعی در سایه فریضه امر به معروف و نهی از منکر و بسیاری دیگر از فضایل را منکر شود؛ اما بحث بر سر جنگ فرهنگی و چگونگی مقاومت و استقامت است و اینکه ما چه وظایفی در انتقال این ارزش ها به نسل بعد از خود داریم.
"گسست نسل ها"6 و مساله مهم "خط انتقال معارف اسلامی"7 موضوع مهمی است که دلسوزان انقلاب اسلامی تلاش کرده اند به آن جواب مناسب دهند و با تعریف زیرساخت ها و روش های لازم، به تعریف اقدام های لازم بپردازند و در عرصه تعلیم و تربیت گام بردارند؛ اما اینکه تا چه اندازه در این بخش موفق بوده ایم، نیازمند کار میدانی و آماری دقیق است.
در اینجا لازم می دانم بحث را به صورت مصداقی ادامه دهم تا به صورت روشن و مشخص، نتیجه بحث هویدا گردد. معروف است که ایرانی وطن دوست است و این خاک را سرای خویش می داند و حاضر است برای این آب و خاک، جان خویش را هم فدا کند. اینها همان عبارت آرمان هایی است که نسل من با آن بزرگ شده ایم؛ اما سوال اینجاست که آیا این هیجانات مقدس برای نسل نو جامعه نیز نهادینه شده است یا خیر؟ اینها همان ارزش هایی است که جوانان دهه چهل و پنجاه را در دفاع مقدس هشت ساله، مقاوم نگه داشت و وجبی از خاک ایران به یغما نرفت. اما آیا حال و هوای نسل امروز نیز چنین است؟ به عبارت جامعه شناختی، آیا این پروسه انتقال خرده ارزش های فرهنگی از نسل اول و دوم و سوم انقلاب به نسل چهارم و بعد، انجام شده است؟ آیا احساس هویت ایرانی اسلامی با تمامی نمادها و علائم و مشخصه های خویش، به فرزندان دهه سوم انقلاب منتقل شده است؟
برای پاسخ به این سوال، باید این کلی را به سوالات خردتر تبدیل و موضوع "هویت نوجوان و جوان امروزی" را به مسائل مختلف تبدیل کرد. مسائل مختلفی از جمله کنش گران تربیتی همچون والدین، نهادهای آموزش دهنده همچون مدارس و دانشگاه ها، مراکز اطلاع رسانی همچون جراید و روزنامه ها و مطبوعات بر خط، برنامه های اوقات فراغت و گروه های مرجع و .... همه فاکتورهایی است که تحلیل دقیقش می تواند اوضاع و احوال اجتماعی حاکم بر موضوع را مشخص سازد.
بدون شک دستگاه های مختلف فرهنگی به گوش و هوش هستند و در این زمینه از انجام پژوهش های کاربردی و میدانی غافل نیستند و در هر بخش، به تعمیق و تحلیل پرداخته و کارشناسی شده برنامه ریزی می کنند؛ اما به خود اجازه می دهم که به عنوان فردی که در عرصه رسانه حداقل چند سالی تجربه آموخته ام، تحلیلم را از اوضاع جاری رسانه ای تبیین کنم. واقعیت این است که نسل نوجوان و جوان امروز ما در زیر سایه سنگین رسانه زندگی می کند؛ با رسانه تحقیق می کند و درس می خواند و در رسانه، بازی می کند و اشک ها و لبخندهایش را از گوشی همراه و اپلیکیشن های آن و شبکه های اجتماعی می گیرد. دیده ام و دیده اید نوجوان و جوانی که کمتر فرصت دارد صحبت کند و کمتر چشم هایش از روی صفحه گوشی همراه یا رایانه ای شخصی به سمت بالا بلند می شود.
نسل امروز، جهان را از دریچه رسانه های در دسترس خود می بیند. کمتر در کوچه و خیابان گعده می کند و سعی می کند اطلاعات و دانستی های خود را در فضای مجازی بیابد و سریع واکنش نشان دهد و اظهار نظر خود را به گوش دوستان مجازی شده اش برساند.
امروز دشمن میدان مبارزه را تغییر داده است و تلاش می کند از نزدیک ترین راه به مخاطب نزدیک شده و فرآیند جذب فکری را به انجام برساند. بازی های رایانه ای یکی از نزدیک ترین و پرنفوذ ترین اینها است. نوجوان و جوان امروز در حال بازی رایانه ای، بدون اینکه خود بداند، به جنگ با ارزش ها و مقدسات خود می رود و در فضای مجازی، سلاح بر می دارد و به روی خودی شمشیر می کشد.
اخیرا بازی های رایانه ای خطرناکی توسط شرکت های معروف و بزرگ علیه جهان اسلام ساخته شده اند که به منظور انحراف افکار مخاطبین و توجیه اقدامات خود در کنار کدها و نشانه های واقعی، از نشانه های انحرافی و یا دو پهلو نیز استفاده می کنند تا اهداف اصلی و واقعی را پشت هدف های دم دستی مخفی کنند و یا حتی با قرار دادن چند نماد و نشانه از چند موضوع مختلف، در یک نماد یا کاراکتر همزمان به چند موضوع اشاره کنند.
"پی ال آر" نام یک بازی رایانه ای است که در آن اعضای گروه تروریستی به زبان فارسی صحبت می کنند و در شهر به اصطلاح سلیمانیه، با افرادی مواجه می شویم که به زبان فارسی صحبت می کنند و پلاک ماشین ها، ایرانی است. در بازی با نظامیان پی ال آر، متوجه می شویم که مسلح به سلاح هایی چون کلاشینکف و ژ3 هستند؛ سلاح هایی که به ترتیب سلاح سازمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
"پی ال آر" نمونه ای کوچک از نقشه های سنگین دشمن است که مترصد است تا حتی از فرصت بازی بچه های ما به سود خود استفاده ببرد؛ اما صد افسوس که هنوز برخی در میان ما هنوز تهاجم فرهنگی فرنگی را باور نکرده اند.
متاسفانه شاهدیم در عرصه فرهنگی، عده ای به روزمره گی گرفتارند، افرادی درگیر با خودشان و یا با یکدیگرند، گروهی مرعوب چیرگی رسانه ای دشمن شده اند و جماعتی با طنازی برای دشمن و تغافل نسبت به اغراض پیچیده و شیطانی او، به هموار سازی تهاجم وحشیانه «دزدان بین المللی فرهنگ» سرگرم شده اند و جریانی هم خط تخریب و ایجاد تشکیک در اصول اساسی فرهنگ اسلامی ایرانی، همچون مقاومت و ایثار را آغاز کرده اند.
گیر افتادن فرهنگ در بورکراسی اداری، عدم توجه کافی به پیوست فرهنگی در معادلات اقتصادی و ورزشی و...، ندادن بهای مناسب به نیروهای کارآزموده و ارزشی، نداشتن نقشه راه تعامل میان دستگاه های فرهنگی برای پرهیز از موازی کاری و... همگی بدن رنجور فرهنگ را نحیف تر کرده است.
بی شک در این کارزای فرهنگی، باید نقش فرماندهی از سوی کنشگران و متولیان فرهنگی جدی تر گرفته شود و همگی با نگاهی آسیب شناسانه به وضع موجود، بار دیگر به ترمیم ساخت داخلی پرداخته و با لحاظ توصیه های مقام معظم رهبری در اسناد بالادستی و چشم اندازها و برنامه های راهبردی، در مسیر اعتلا گام برداریم و در عرصه برنامه های کاربردی و عملیاتی، نگاه جهادی را توسعه بخشیم.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقی
1-لغت "فرهنگ" از جمله کلماتی است که در گفتار و نوشتار بسیار به کار گرفته میشود. حتی شاید بتوان گفت کاربردهای متنوعی هم دارد. اما واقعا این کلمه به چه معناست؟ افراد زیادی سعی در شرح و توضیح آن داشتهاند و هر کدام به حسب دیدگاه خود تعریفی از آن ارائه دادهاند.. لازم به ذکر است فرهنگ به خودی خود با پیدایش انسانها شکل گرفته است ولی از قرن بیستم به بعد نظریه پردازان توجه ویژهای به آن داشتهاند. در زبان عربی نیز این لغت وجود دارد و با کلمه "ثقافه" معادل است.
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :مجله فرهنگ و زندگی٬ شماره دوم٬ چاپ خرداد ماه 1349 ٬ ص 115 تا 121/محمودى بختیاری، علیقلی، فرهنگ و تمدن ایران، ص 30-34
2- روحالامینی، محمود، 1372؛ زمینه فرهنگشناسی، پویایی و پذیرش، چاپ سوم، تهران: انتشارات عطار. روحالامینی، 1372، ص 101
3- ... تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند برروی ذهن ملت ما و برروی رفتار ملت ما - جوان، نوجوان، حتی کودک - اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جملهی همین است که من چقدر سر قضیهی تولید اسباببازی داخلىِ معنیدار و جذاب حرص خوردم با بعضی از مسئولین این کار که این کار را دنبال بکنند. ... (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخه 1392/09/19)
4- دشمن از راه اشاعهی فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعی میکند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی میکند، یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. امروز دشمن این کار را با ما میکند. ... (بیانات مقام معظم رهبری در مورخه1371/04/22)
5-جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلهی ابزارهای فرهنگی، به وسیلهی نفوذ، به وسیلهی دروغ، به وسیلهی شایعهپراکنی. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور مورخه 1388/09/04
6-شکاف نسلها مفهومى است که اختلاف فاحش روانى، اجتماعى، فرهنگى و تفاوت معنادار در بینش و آگاهى، باورها، تصورات، انتظارات، جهتگیرىهاى ارزشى و الگوهاى رفتارى میان دو نسل همزمان در یک جامعه را مورد توجه قرار مىدهد. به عبارت دیگر، فاصله نسلى به اقتضائات مهم و شکاف در تجربه، ارزشها و هنجارهاى بین دو نسل، یعنى والدین و فرزندان آنها و یا به طور کلى، به اختلاف و شکاف فرهنگى قابل توجه بین دو نسل تفسیر مىشود. هرچه شکاف و یا فاصله عمیقتر و وسیعتر باشد، امکان فهم و درک هر نسل از نسل دیگر مشکلتر است و بیگانگى آنها نسبت به هم بیشتر مىگردد. در واقع، فاصله نسلى و اختلافات دو نسل ممکن است مربوط به فاصله نسلى و یا استقلالطلبى نوجوانان و جوانان در مقابل درخواست اطاعت والدین، اختلاف قدرت والدین و فرزندان، اقتضائات سنى و... باشد.(محمّدحسین پناهى، «فاصله نسلى و اختلافات خانوادگى وچگونگى برخورد با آن»، علوم انسانى دانشگاه الزهرا 3، ش37ـ38، ص 83. )
7- یکی از مسائلی که ذهن اندیشمندان اسلامی و متخصصین تربیت اسلامی را به خود مشغول ساخته است، چگونگی انتقال ارزش های اسلامی به نسل بعد است به این معنا که برخی ارزش ها که امروز برای نسل اول و دوم انقلاب درونی شده است و به تصدیق رسیده است، امروز به دلیل درگیر نبودن نسل های آینده به راحتی حتی قابل تصور نیست؟ این مساله که مربی و کنشگران فرهنگی از چه راهکارهایی برای انتقال ارزش ها باید مدد بگیرند، آن چیزی است که تحت عنوان"خط انتقال معارف" "روش های جذاب سازی معارف دینی" " تکنیک های انتقال پیام" و.... بحث و بررسی شده است.
علیرضا استادیان
/909/702/ر
ارسال نظرات