۲۰ آذر ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۱
کد خبر: ۲۳۵۳۶۵

ارکان بصیرت

خبرگزاری رسا ـ مفهوم بصیرت از جمله مفاهیم پیچیده، قرائت‌بر‌دار و عامی است که تأکید بر آن از صدر اسلام تاکنون در گفتمان دینی بسیار پر‌رنگ بوده و نمونه‌های متعدد از عمل بصیرت یافتگان یا بی‌بصیرتان در تاریخ اسلام و تشیع به ثبت رسیده است. در گفتمان دینی، فهم بصیرت متفاوت از گفتمان‌های ماتریالیستی است.
بصيرت

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مفهوم بصیرت از جمله مفاهیم پیچیده، قرائت‌بر‌دار و عامی است که تأکید بر آن از صدر اسلام تاکنون در گفتمان دینی بسیار پر‌رنگ بوده و نمونه‌های متعدد از عمل بصیرت یافتگان یا بی‌بصیرتان در تاریخ اسلام و تشیع به ثبت رسیده است. در گفتمان دینی، فهم بصیرت متفاوت از گفتمان‌های ماتریالیستی است.


در گفتمان دینی مسئله «حق» و «شناخت راه حق» غایت بصیرت‌بخشی و بصیرت‌خواهی است، اما در دنیای مادی‌گرایی شاید «اطلاع» جایگزین بصیرت شود، چراکه اطلاع‌رسانی به موقع می‌تواند موجب حفظ منافع یا گسترش آن شود. حال آنکه در اندیشه دینی بصیرت الزاماً به تأمین منافع مادی- شخصی منجر نمی‌شود، بلکه شاخص درست عمل کردن برای حصول عاقبت به خیری است. بصیرت دارای جنبه‌های کیفی و انتزاع است، به همین دلیل سنجش آن نیز بسیار مشکل است. لذا چگونگی بصیرت را معمولاً در رفتار آدمی می‌سنجند و به قضاوت می‌نشینند.

 برای قائلین به پلورالیسم دینی مقوله بصیرت پیچیده‌تر است، چرا که همه فهم‌ها را مبتنی بر فهم انسان «خود‌بنیاد» محترم می‌شمارند، بنابر‌این نقطه غایی و شاخص مشترک برای فهم بصیرت وجود ندارد. شاید با این دستگاه معرفتی، بصیرت «زرنگی» منفعت‌طلبانه تعبیر شود. اما بصیرت دینی توأم با معنویت، عقلانیت، مسیر‌شناسی و دوری از دنیا‌گرایی یک سویه است. راهی که به واسطه بسط بصیرت انتخاب می‌شود همیشه مناقشه‌انگیز بوده است و همیشه جمعی مدعی این بوده‌اند که : هر کس مانند شما فکر نمی‌کند بی‌بصیرت محسوب می‌شود. اما گم‌ نکردن راه در طول سال‌های متمادی، نغلتیدن در ورطه دنیا و فساد، عدم نگاه برون‌دینی به دین و ثبات در باور‌های دینی از جمله شاخص‌هایی هستند که امروز به صورت ناخودآ‌گاه قضاوت در‌باره بصیرت را تسهیل می‌نمایند.

مقام معظم رهبری در دیدار آذر‌ماه امسال با بسیجیان، برای اولین بار شاخص‌ها و ارکان بصیرت را تبیین نمودند. با شاخص‌های مذکور، تنوع سلایق نیز می‌توانند متناسب با سلیقه خود بصیرت را تبیین و تفهیم نمایند و نسبت خود با آن را به نظاره بنشینند. بصیرت صرفاً در مواجهه با غیریت اتفاق نمی‌افتد، بلکه شناخت خودی نیز کمتر از شناخت دشمن نیست.


به همین دلیل احساس مسؤولیتی که به تکلیف‌گرایی منجر شود اگر توأم با بصیرت نباشد عوارض آن بد‌تر از احساس بی‌مسئولیتی است. ورود به چالش‌ها و میدان‌های مختلف اگر از روی دردی باشد که توأم با بصیرت نیست می‌تواند به فاجعه تبدیل شود و فضای دوست و دشمن را ترکیب یا جابه‌جا نماید. معظم‌له بصیرت را همان روشن‌بینی تعبیر نمودند که دارای شاخص‌های مشخصی است.

1- شناخت‌ زمان: زمان‌شناسی از مهم‌ترین ارکان بصیرت است. اینکه چه موقعی مناسب برای چه کاری است اساس تصمیمات است. تصمیمات کلان ملی و بین‌المللی که با سر‌نوشت یک ملت گره خورده است در زمان‌شناسی مسئله مهمی است، به طور مثال زمان شروع مذاکرات هسته‌ای چه موقع باید باشد؟ بر‌خورد یا حمایت از یک مسئول با یک بر‌نامه یا راهبرد چه زمانی باید انجام شود؟ شروع یک مبارزه یا پایان آن چه زمانی باید انجام شود. تصمیم خواص در زمان لازم یعنی همان شناخت زمان و این همان چیزی است که توابین کربلا و حتی مختار ثقفی در شناخت زمان آن دچار تردید شدند  و در طول تاریخ موارد مشابه زیادی وجود دارد.

2- شناخت نیاز: بستر زمان، موقعیت‌های پدیده آمده و شناخت از جامعه به شناسایی نیاز منجر می‌شود: نیاز به صلح، نیاز به مبارزه، نیاز به فلان روش در اداره کشور، شناخت نیاز‌های اجتماعی و فرهنگی و نیاز به شناخت مصلحت‌ها و اتفاقات چگونه محقق می‌شود؟ به طور مثال آیا اکنون نیاز به جهاد سازندگی نداریم؟ چرا بعد از جنگ نیاز به ادامه حیات بسیج توسط امام تأکید شد؟ سال 1358 چه نیازی به تشکیل بسیج مستضعفین بود؟ بنابر‌این نیاز و زمان در پیوند با هم بخشی از شاکله بصیرت و روشن‌بینی را نشان می‌دهند.

3- شناخت اولویت: اولویت‌گذاری زمانی اهمیت پیدا می‌کند که در چند جبهه نیاز به مبارزه باشد یا با منابع محدود انسانی و مالی بخواهیم کاری را پیش ببریم. در ارائه مباحث شناختی، فکری و سیاسی باید بدانیم کدام مسئله آنی‌تر و لازم‌تر است.
روشن بودن هدف نهایی در یک راهبرد یا بر‌نامه به صورت طبیعی اولویت‌ها را مشخص می‌کند اما عکس آن نیز متصور است به طور مثال داعش اعلام می‌کند که مبارزه با شیعه نسبت به مبارزه با صهیونیست اولویت دارد. این اولویت بر چه اساسی شکل می‌گیرد؟ از روی بصیرت است یا بی‌بصیرتی؟ طبیعتاً متغیر‌ها، باید‌ها و نباید‌ها و تساهل‌ها و عصبانیت‌ها نیز در اولویت‌گذاری مؤثر‌ند.

اشتباه در شناخت اولویت‌ها‌ انسان یا حکومت را در رسیدن به اهداف مهم‌تر ناکام می‌گذارد و بعضا ممکن است به فاجعه تاریخی منجر شود که داعش نمونه آن است.

4- شناخت دوست: شناخت دوست در عمل جبهه‌ای از ارکان بصیرت است. زیرا باعث هم‌افزایی در ایجاد آمادگی‌ها و تقویت قوای روانی و تأثیرگذاری می‌شود. شناخت صحیح دوست موجب استفاده صحیح از انرژی و پیشگیری از سایش بیهوده آن خواهد شد. این شناخت در روز حادثه موجب برآورد دقیق‌تر از آمادگی‌ها، موجودی‌ها و فرصت‌ها خواهد شد و سطح و میزان مانور و عمل را تعیین خواهد کرد. شناخت دوست همچنین باعث مرز‌بندی روشن‌تر از خودی و دیگری خواهد شد و از ریزش جلوگیری خواهد کرد.

5- شناخت دشمن: این شاخص مهم‌ترین شاخص بصیرت است، چرا که تا دشمن شناخته نشود، نحوه مواجهه با آن، راهبرد‌ها، تاکتیک‌ها، آرایش مبارزه و سناریو‌های مختلف مبارزه قابل طراحی نخواهد بود.
در شناخت دشمن آنچه لازم است تفکیک بین منتقد، مخالف و معاند است. این سه سطح را نمی‌توان با یک چشم نگریست و برای مواجهه با هر سه طیف نمی‌توان یک نسخه پیچید. دشمنان مبنایی و دشمنان عارضی نیز در این شناخت باید تفکیک شوند. علت دشمنی‌ها اگر مبنایی یا عارضی باشد باید با روش‌های متفاوت با آن مواجه شد.

6- شناخت ابزار مبارزه: شناخت دشمن پیش‌نیاز شناخت ابزار مبارزه است. ابزار مبارزه ممکن است سلاح، فکر، رسانه، اقتصاد، فرهنگ یا موارد دیگری باشد که برای مواجهه با آن باید ابزار متناسب طراحی نمود. مثلا فردی را که با اندیشه‌های بنیان‌کن به مبارزه وارد می‌شود نمی‌توان با ابزار سخت از میدان به در نمود. باید ابزار مبارزه نیز در همان تراز طراحی شود.

7- محل استقرار دشمن: منظور از محل استقرار صرفا جغرافیایی نیست. منظور میدان مبارزه است که دشمن کدام عرصه را برای مبارزه انتخاب کرده است. در کدامیک از میدان‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، یا نظامی است. شناخت محل نفوذ یا محل استقرار دشمن از مهمات بصیرت است، چرا که عدم شناخت صحیح آن می‌تواند به غفلت از مواضع دشمن و نهایتاً شکست منجر شود. 

ماحصل سخن مقام معظم رهبری در شمردن ارکان بصیرت این است که احساس مسئولیت اگر توأم با درک و روشن‌بینی نباشد زیانبار یا بی‌فایده خواهد بود. «بددفاع کردن» از مهم‌ترین شاخص‌های احساس مسئولیت بدون بصیرت است. در سوی دیگر نقادی نسبت به نظام و مخالفت با آن اگر با همان گفتمان و شاخص‌هایی که دشمن نقد می‌کند صورت گیرد نشان‌گر بی‌بصیرتی و عمل در پازل دشمن است. احساس مسئولیتی که به تکمیل پازل دشمن منجر شود اگر توأم با حرف حق نیز باشد نوعی بی‌بصیرتی دیگر است که علت آن عدم توجه به هفت رکن ذکر شده در بیان مقام معظم رهبری است./998/د101/ب6

 

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات