راهبرد امام حسن عسکری در دشمنشناسی
شناخت دشمن و بیان شیوههای مقابله با آن یکی از مباحث مهمی است که در قرآن کریم بیان شده است. از دیدگاه قرآن دشمن به چند دسته تقسیم میشود؛ مانند شیطان، یهود، مشرکان، منافقان، کافران و بعضی از همسران و فرزندان. شیوههای کلی مبارزه دشمنان نیز از منظر قرآن موارد مختلفی است که از آن جمله است: ایجاد تردید و تحیر به منظور سست نمودن اعتقادات، ایجاد اختلاف و تفرقه برای از بین بردن اتحاد و ایجاد شکاف در صفوف مستحکم مؤمنان، جنگ روانی میباشد. هدف دشمنان از چنین رفتارهایی القای یأس و ناامیدی در مردم و روی برگرداندن از اولیاء الله و دستورات الهی میباشد. از سوی دیگر، قرآن کریم استراتژیهای متعددی را برای مبارزه با دشمنان ارائه نموده است که برخی از آنها عبارتند از تجهیز به قدرت ایمان، افزایش قدرت نطامی، ممنوعیت دوستی با بیگانگان و جهاد و مبارزه.
از سویی پس از رحلت پیامبر(ص)، اسلام واقعی از مسیر اولیه اش منحرف و خلافت از خاندان پیامبر اسلام(ص) گرفته شد، از این رو، از همان ابتدا، امامان شیعه تلاش خود را صرف شناسایی چهره دشمنان اسلام کردند. حضرت علی، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و دیگر ائمه (ع) تلاش های زیادی در جهت معرفی دشمن به جامعه مسلمین انجام دادند و مهمترین رمز پیروزی آن ها، بویژه پیروزی نهضت حسینی در این بود که دشمن را به مردم معرفی کرده بودند. لذا تحقیق پیشرو در جهت شناسایی دشمنان مسلمانان در دوران امامان (علیهم السلام ) خصوصا امام حسن عسکری (ع) می پردازد تا به وسیله این شیوه از اهداف دشمنان برای شکست مسلمانان، همچنین راه کارهای مقابله با این توطئه ها در اعصار مختلف آشنا شوند.
نظر به آیات قرآن، مفهوم دشمن در قرآن به چند دسته تقسیم میشود که به شرح زیر آمده است.
انواع دشمن از منظر قرآن کریم
1- شیطان: برخی از دشمنان انسان دشمن ایمان هستند. و به ایمان و اعتقادات انسان ضربه میزنند. یکی از آنها که بزرگترین و قویترین نیز میباشد، شیطان است. قرآن کریم به صراحت شیطان را دشمن بشر میداند: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛(1) البتّه شیطان دشمن شما است، پس او را دشمن بدانید.
2- مشرکان: مشرکان نیز دشمنان دیگری هستند که از دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان معرفی شدهاند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا.... وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»؛(2) به طور مسلم ... و مشرکان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت.
3- منافقان: منافقان گروهی هستند که در قرآن با لحن شدیدی از آنها یاد شده است؛ زیرا اسلام و مسلمانان ضربههای سختی از آنها دریافت کردهاند. منافقان دارای بیماری قلبی بوده و همواره نسبت به احکام و شریعت اسلام شک و تردید دارند. قرآن میفرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا...»؛(3) در دلهاى آنها یک نوع بیمارى است، خداوند بر بیمارى آنها مىافزاید.
کفار: کفار هم گروه دیگری از دشمنان مؤمنان شمرده شدهاند؛ کفار همواره به عنوان مانعی در برابر حرکت توحیدی پیامبر و مسلمانان بودهاند.آنها نیز در قرآن به دشمنان آشکار معرفی شدهاند: «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِینا (4)
4- بعضی از همسران و فرزندان: از جمله موارد دیگری که ممکن است با انسان به دشمنی بپردازد، بعضی از همسران و فرزندان هستند. قرآن در این باره میفرماید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُم»؛(5) اى کسانى که ایمان آوردهاید بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند.
برخی از شیوههای کلی مبارزه دشمنان از منظر قرآن
الف. ایجاد تردید و حیرانی: تردید و ایجاد سرگشتگی برای انسان از جمله ابزارهای مهم دشمنان است که از این طریق زمینه پذیرش انحرافات برای انسان میشود. تردید در مؤمنان عمدتاً با وسوسه شروع میشود. وسوسه میتواند مؤمنان را نسبت به باورهای خود سست نموده و راه را برای تردید و حیران شدن فراهم نماید و کسی که به این درجه از باور برسد، نمیتواند مطیع اوامر الهی باشد. بنابر این، به سوی انحراف از حق کشیده خواهد شد. قرآن در سوره ناس میفرماید «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ* الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس»؛(6) از شر وسواس خناس که در سینههاى انسانها وسوسه مىکند.
ب. ایجاد اختلاف بین مؤمنان: اختلاف و تفرقه نیز از دیگر ابزارهای دشمنان است. این ابزار که بسیار کارآمد نیز میباشد، باعث شکستن صفوف مستحکم مؤمنان شده و دشمنان نیز از آن برای انحراف مؤمنین استفاده میکنند. قرآن درباره چگونگی ایجاد اختلاف انداختن شیطان، این دشمن قسم خورده انسان، میفرماید: «إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاة»؛(7) شیطان مىخواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار عداوت ایجاد کند، و شما را از ذکر خدا و از نماز باز دارد. و یا درباره تفرقه افکنی کفار میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعا»؛(8) فرعون در زمین برترىجویى کرد و اهل آنرا به گروههاى مختلفى تقسیم نمود.
ج. جنگ روانی: از دیگر شیوهای کلی دشمنان جنگ روانی است. در قرآن موارد مختلفی را میتوان یافت که دشمنان با هدف ضربه زدن به جامعه اسلامی از آن استفاده میکنند. مواردی از قبیل تحقیر مؤمنان و بزرگنمایی مخالفان، توجیه، شایعه، تضعیف باورهای دینی، اظهارات دروغین و یا ریاکارانه، وعدههای دروغین، فریب و.. از جمله آنها میباشد. هدف دشمنان از چنین رفتارهایی القای یأس و ناامیدی در مردم و روی برگرداندن از اولیاء الله و دستورات الهی است. به عنوان مثال میتوان به شگرد فریب اشاره کرد که معمولاً با کذب و دروغ همراه است. قرآن درباره منافقان که دشمن مهم مؤمنان هستند، میفرماید: «إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُون»؛(9) هنگامى که منافقان نزد تو آیند مىگویند: ما شهادت مىدهیم که به یقین تو رسول خدایى! خداوند مىداند که تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد که منافقان دروغگو هستند. و یا در باره شیطان هشدار میدهد که او دروغ میگوید تا بتواند مؤمنان را فریب دهد و به انحراف بکشاند. قرآن در این باره میفرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُورا»؛(10) شیطان به آنها وعدهها (ى دروغین) مىدهد و به آرزوها، سرگرم مىسازد در حالىکه جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمىدهد.
دشمن شناسی از منظر کلی ائمه طاهرین (ع)
امامان معصوم (علیهم السلام) در برابر هرگونه تندرویها و یا کاستیها به عنوان سکانداران جامعه اسلامی ایفاء نقش میکنند و با شناخت کاملی که از شرایط زمان و مکان دارند رسالت خود را که همان هدایت جامعه بشری است به انجام میرسانند.
و بطور کلی مباحثی همچون
1- آگاه نمودن مردم به مراقبت از انحراف از هدایت الهی
2- دوری از پیمان شکنی و تذکر خطر نفاق
3- مقابله با فتنه
4- دوری از تزویر و ریا
5- دوری از غلو و انحرافات فرقه ای
و ما در این نوشته فقط به عنوان مثال از امام علی(ع) حدیثی را نقل می کنیم تا به اصل مبحث که بررسی دشمنان در زمان امام حسن عسکری (ع) است ، بیشتر بپردازیم.
دشمن شناسی در زمان امام حسن عسکری(ع)
از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری(ع) که باعث می شد امام(ع) مردم را به نیرنگها و حیله های دشمنان آشنا سازد:
1- یکی این بود که از طرف خلافت وقت، اموال و اوقات شیعه، به دست کسانی سپرده می شد که دشمن آل محمد (ص) و جریانهای شیعی بودند، تا بدین گونه بنیه مالی نهضت تقویت نشود.
2- نیز اصحاب امام حسن عسکری، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی در بغداد می زیستند، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی، پس از شهادت حضرت رضا (ع) معمول داشت، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترین نوع درگیری واداشته بود.
3- اینکه حضرت هادی(ع) و حضرت امام حسن عسکری(ع) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می نمودند - کمتر معاشرت می کردند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی(ع) نزدیک بود، و مردم بایستی کم کم بدان خو گیرند، و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند، و پیش آمدن دوران غیبت در نظر آنان عجیب نیاید.
ضرورت شناخت دشمن در عصر امام حسن عسکری(ع)
شناخت دشمن نقش مهم و اساسی در رویارویی انسان با دشمنان دارد، چرا که، اگر توان انسان در رویارویی بسیار باشد ولی اطلاعات کافی و یا راهنمایی را نداشته باشد شکست خواهد خورد، هر موجود زنده ای دشمن دارد و به میزان گستردگی وجود خود با دشمن بیشتری رو به رو است. در قرآن نیز به انواع دشمنان و در واقع به مراتب دشمنی اشاره شده است که به دلیل طولانی شدن کلام به آن اشاره ننمودیم.
از این رو، هر دسته از دشمنان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد هستند و راهکارهای مبارزه مختص به خود را دارند. پس برای مبارزه با آنها باید سیاستهای اصولی خاصی را به کار گرفت و دچار افراط و تفریط نگردیم.
در زمانی که جامعه از فقر و بیماری رنج می برد و ناراحتی و سوء مدیریت حکومت آشکار بود و حکام به همراه درباریان در قصر های مجلّل به لهو و لعب مشغول بودند، چطور ممکن است که امام(ع) و حجّت خدا، در برابر آن ها ساکت بنشیند. در زمان امام حسن عسگری (ع) نیز حکومت های سه گانه عباسی(حکومت معتز، مهتدی و معتمد) از این امر مستثنی نبوده و بر اساس حکومت جور به مقابله با حضرت پرداختند و با ایجاد محدودیت سیاسی و غیره، آن حضرت را در فشار و زندان قرار دادند!. (11)
لذا امام (ع) بر اساس شناخت دشمنان تا آنجا که در توان داشت با سخنان و عمل خود نارضایتی خودشان را اعلام می کردند و طبیعی به نظر می رسد که امام عسگری(ع) به دلیل احساس مسئولیت، با سیاست دولت غاصب و ستمگر مقابله کند و مسئولیت کلیه انقلاب های آل علی(ع) را قبول نماید تا با جرأت و جسارت بیشتر، دامنه مخالفت ها و موضع گیری ها به رهبری حضرت گسترش یابد و امّت اسلامی از هرج و مرج حاکم و پوچی و ابتذال رهایی یابند.
امام حسن عسکری(ع) در سخنانی ارزشمند که به صورت مناجات (12) و در حقیقت شکوه نامه ای به پیشگاه خداوند است دعایی می کنند که می توان دقیقا اوضاع خطیر و واقعیات اجتماعی حاکم بر جامعه آن زمان را بازگو و تشریح نموده که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1- گسترش فتنه های دهشت ناک میان مسلمانان؛
2- خواری و ذلّت مسلمانان و حاکمیت غیر مسلمین بر سرنوشت آنان؛
3- فرمانروائی سفلگان و جنایتکاران در آن روزگار و حکم دادن به غیر از احکام خدا و رسول او؛
4- شیوع گناهان و منکرات مانند شراب خواری، لهو و لعب، دزدی، رشوه و... .
تلاشهای امام را برای پاسداری از دین میتوان دستهبندی کرد، تدابیر رفتاری و سیره، تدابیر سیاسی، تدابیر علمی و فرهنگی که به نمونههایی اشاره میشود:برخی راه حلهای مبارزه امام (ع) با دشمنان:
1- هوشیاری دادن به مسلمانان و درک موقعیت برای پاسداری از دین
ما که بر دوستان خود دلسوز و از احسان خداوند بر آنها شادمانیم. «نَحْنُ بِحَمْدِاللَّهِ وَ نِعْمَتِهِ أَهْلُ بَیْتٍ نَرِقُّ عَلَى أَوْلِیَائِنَا وَ نَسُرّ ُبِتَتَابُعِ إِحْسَانِ اللَّه ؛ (13) به حمد و نعمت الهی اهل بیتی هستیم که بر دوستان خود دلسوزی می کنیم و از احسان خداوند بر آنها شادمانیم».
هدایتها، نامه ها و وجود من در بین شما، از محبّتهای الهی بر شما است که (خداوند) خواسته است نعمتهای خود را بر شما تمام کند: «وَ لَوْلَا مَا یُحِبُّ اللَّهُ مِنْ تَمَامِ النِّعْمَةِ مِنَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ لَمَا رَأَیْتُمْ لِی خَطّاً وَ لَاسَمِعْتُمْ مِنِّی حَرْفاً...؛ و اگر خدا اتمام نعمت از سوی خود برای شما را دوست نمی داشت، قطعاً نه خطی از من می دیدید و نه حرفی می شنیدید.»(14)
وقتی امام در حبس بود، ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمنی با اهل بیت را داشت، زندانبان حضرت بود، به او دستور دادند تا میتوانی بر او سخت گیر، اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد. (15)
ابوهاشم جعفری از محضر امام نقل میکند: روزی مردی تنومند و قوی هیکل از یمن اجازه ورود به محضر امام را خواست، پس از ورود بر امام سلام ولایت کرد، حضرت جواب او را با قبول ولایت پاسخ داد، در دلم گفتم: ای کاش میدانستم این مرد کیست، حضرت از ضمیر من آگاه شد و فرمود: این مرد از نژاد زن اعرابی است که دیگی آورده که پدران من مهر امامت بر آن زدهاند تا من نیز مهرم را بزنم، حضرت مهرش را در آورد و بر آن زد، نقش مهر «محمدبن علی» بود که بر دیگ افتاد، آن مرد یمنی با این کرامت به امامت همه ائمه اقرار کرد.(16)
2- جرأت دهی به اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها
گروهی از شیعیان به امامت «محمد بن علی» برادر حضرت عسکری- علیه السلام - در زمان حیات حضرت هادی- علیه السلام - اعتقاد پیدا کرده بودند. عدّه ای نیز تلاش می کردند این مسئله را تبلیغ و تثبیت نمایند، از جمله می توان به «ابن ماهویه» اشاره کرد که بعد از شهادت امام هادی- علیه السلام - این پندار را دستاویز قرار داده و به انحراف شیعیان از امامت حضرت عسکری علیه السلام - پرداخت.(17)
حضرت عسکری - علیه السلام - در این زمینه کارهای مهمی انجام داد که به اهم آنها اشاره می شود:
الف: اثبات امامت خویش از طریق معجزات، کرامات و خبرهای غیبی وسیع (18)
ب: حفظ مسائل امنیتّی دربارۀ امامت خویش؛ «ابو هاشم داود بن قاسم» می گوید: چند نفر در زندان بودیم که امام عسکری- علیه السلام - و بردارش «جعفر» را وارد زندان کردند. برای عرض ادب و خدمت به سوی حضرت رفتیم و گرد ایشان جمع شدیم. در زندان، مردی ادعا می کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وی شد و فرمود: اگر در جمع شما فردی که از شما نیست نبود، می گفتم که چه زمانی آزاد می شوید. سپس به آن مرد اشاره کرد تا بیرون رود، و او بیرون رفت.
سپس فرمود: «این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، او گزارشی از آنچه گفته اید برای خلیفه تهیه کرده و هم اکنون در میان لباس او است.» یکی از حاضران او را تفتیش کرد و آن گزارش را که دربارۀ ما مطالب مهم و خطرناکی نوشته بود، کشف کرد. (19)
ج: بزرگ ترین آرزوی ما اهل بیت، نجات شیعیان از آتش و رسیدن آنان به بهشت است. (20)
3ـ تشویق به ایمان و امید به آینده
تشریح مسأله غیبت امام زمان (عج)
1ـ اولین کاری که امام انجام دادند این بود که مسئله غیبت امام زمان را برای مردم خوب تشریح میکردند و پیشگوییها را نسبت به ظهور آن حضرت ؛ ویژگیهای آن حضرت و....را بیان می داشتند و حتی اصرار می نمودند که زمان غیبت نزدیک است از طرفی هم چون امام زمان علیه السلام متولد شده بودند ؛ حضرت باید دو کار انجام میدادند ؛ یکی اینکه دست دشمن را از امام زمان کوتاه کنند تا دست دشمن به امام زمان نرسد و به او آسیب نرسانند ؛ چرا که دشمنان به خاطر روایت زیادی که از پیامبر(ص) و ائمه (ع) رسیده بود می دانستند که امام ظهور خواهد کرد، حتی بیت امام علیه السلام مورد مراقبت بود. همسران حضرت، کنیزان حضرت و اطرافیان ایشان نیز تحت مراقب شدید بودند ؛ لذا حضرت هم باید مراقبت جان امام زمان باشد و هم باید این کودک را به خواص شیعه نشان بدهند تا اینکه عدهای حضرت را دیده باشند و بعد از شهادت امام شیعیان در مسئله شناخت امام بعدی سر در گم نشوند لذا حضرت این کارها را انجام دادند و از کسانی که موفق به دیدار امام مهدی علیه السلام شدند احمد بن اسحاق قمی است که وکیل آن حضرت در قم و مؤسس مسجد امام حسن عسکری علیه السلام است ؛ امام به مردم میگفتند که غیبت طولانی خواهدشد و در زمان غیبت بسیاری از مردم دچار شک و شبهه خواهند شد و تنها کسانی که برای فرج آن حضرت منتظرند و دعا میکنند از گرفتاریها نجات پیدا میکنند ) وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم) (21) لذا درمسئله تبیین امام بعدی هر چه می توانستند به مردم آگاهی دادند.
4- تعیین نشانه های جانشین خود
(ابو الادیان) یکی از بزرگ ترین نامه رسانهای آن حضرت بوده است. او می گوید: نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم. در بیماریی که امام با آن از دنیا رفت به خدمتش رسیدم. حضرت نامه هایی نوشت و فرمود: اینها را به مدائن می بری، پانزده روز در سامرا نخواهی بود، روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانۀ من ناله و شیون بلند است ...، عرض کردم: سرور من، امام بعد از شما کیست؟ حضرت سه نشانه ارائه فرمودند: نماز خواندن بر جنازۀ من، خبر دادن از نامه ها، و جواب دادن به زائران قمی، که هر سه در حضرت مهدی- علیه السلام - محقّق شد. (22)
امام حسن عسکری علیه السلام در کلام امام مهدی(عج)
کان (الإمامُ العَسکَریعلیه السلام) نُوراً ساطِعاً و قَمَراً زاهِراً اختارَ اللَّهُ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضی عَلی مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ (23)
او نوری فروزان و ماهی درخشان بود که خداوند آنچه را نزد خود بود برای او برگزید . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال کرد تا رحلت فرمود.
شهادت امام حسن عسکری(ع)
امام یازدهم شیعیان جهان حضرت عسگری(ع) پس از 6 سال امامت و رهبری جامعه به ظاهر اسلامی و پر آشوب و سپری شدن 28 سال از عمر شریفشان در اوائل ماه ربیع الاول سال 260 هجری توسط معتمد عباسی مسموم و در هشتم این ماه به شهادت رسید.
پیکر پاک و مطهّر آن حضرت پس از غسل و کفن و اقامه نماز توسط فرزند عزیزشان حضرت مهدی(عج) در همان منزل مسکونی (بارگاه فعلی در کنار مدفن منّور پدر بزرگوارش حضرت امام هادی"علیه السلام") به خاک سپرده شد. (24)
پس از شهادت امام یازدهم شیعیان، امامت و رهبری شیعه(طبق روایت منقول از پیامبر بزرگوار حضرت محمّد "صلّی الله علیه وآله" و امامان معصوم"علیهم السلام" و وصیت آن حضرت"علیه السلام") به فرزند عزیزش حضرت مهدی موعود، بقیّت الله الاعظم "عجّل الله فرجه الشریف" که در سنّ 5 سالگی بودند، منتقل شد.
فهرست منابع
(1) فاطر، 6.
(2) مائده، 82.
(3) بقره، 10.
(4) نساء، 101
(5) تغابن، 14.
(6) ناس، 4 - 5.
(7)انعام، 91.
(8) قصص، 4.
(9) منافقون، 1.
(10) نساء، 120.
(11) طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی ص356.
(12) سید ابن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات ص63 تا 67( به نقل از زندگانی امام حسن عسگری(ع) ص214 تا 222)
(13) تحف العقول، حرانی، ص882.
(14) تحف العقول، حرانی، ص886.
(15) شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، ال البیت، 1413، ج2، ص 330.11
(16) شیخ حرّ، اثبات الهداه، تهران، چاپ سوم، دار الکتب الاسلامیه، 1366، ج6، ص 280.12
(17) اثبات الوصیّۀ، مسعودی، ص234.
)18) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج50، صص247 – 303؛ مجلّه مبلّغان، شماره 90، صص 15-19.
(19) کشف الغمه، اربلی، ج3، ص232؛ مناقب، ابن شهرآشوب، ج4، ص433.
(20) ر.ک: تحف العقول، علی بن شعبۀ الحرانی، ص882 به بعد؛ اعلام الهدایۀ، صص 190- 193.
(21) بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31.
(22)ر.ک: کمال الدین، شیخ مفید، ص475؛ سیرۀ پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص660؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج50، ص332 (23) بحار الأنوار - ج 53 - ص 191.
(23) طبرسی، اعلام الوری ص36 مفید، الارشاد... ص345؛ پیشوائی، سیره پیشوایان... ص616.
نویسنده: حجت الاسلام ولی الله معدنی پور، کارشناس دینی حوزه علمیه قم / 918/ی702/س