فصلنامه معرفت ادیان در گام نوزدهم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، این شماره از فصلنامه از مقالات زیر گردآوری شده است:
«تشابه ادیان توحیدی، تحریف کتاب مقدس و تحریف قرآن»
«عقلانیت آموزه لطف از دیدگاه امامیه و مسیحیت کاتولیک»
«بنمایههای مشترک در مزامیر و احادیث مربوط به داود علیهالسلام در متون اسلامی»
«اندیشه هندو و بودایی تناسخ در اهل حق (یارسان)»
«ریشهیابی فرقه عرفان حلقه کیهانی در فرقه ریکی ژاپنی»
«نقد و بررسی سبک زندگی از منظر دالایی لاما»
«همدردی در آیین بودایی و فلسفه شوپنهاور»
تشابه ادیان توحیدی، تحریف کتاب مقدس و تحریف قرآن
حسین تقوی
چکیده: یکی از مباحث مطرح در روایات اسلامی (شیعی و سنی)، روایات «تشابه ادیان توحیدی» است. در این روایات، مباحثی مانند شباهت ادیان در افتراق و فرقهفرقهشدن و نیز بحث رجعت در ادیان مطرح میشود. این روایات، از لحاظ سندی در حد تواتر اجمالی و یا مستفیض، بنابر قول برخی از اندیشمندان هستند و از لحاظ دلالت نیز مورد تأیید آیات قرآن هستند، زیرا قرآن تأیید میکند که امتها در سنن الهی اشتراک دارند و سنن خدا در امتهای مختلف تکرار میشود. برخی برای اثبات تحریف قرآن، از این روایات و آیات بهره بردهاند و استدلال کردهاند که با توجه به تشابه ادیان توحیدی و با توجه به اینکه کتاب مقدس تحریف شده است، پس قرآن نیز تحریف شده است. در مقابل، متفکران شیعی تلاش زیادی انجام داده، به این برداشت از این روایات پاسخ دادهاند. به نظر میرسد، با وجود قوت برخی از این پاسخها، پاسخ کاملتر و بهتری وجود دارد که در جمعبندی این نوشتار ارائه شده است.
عقلانیت آموزه لطف از دیدگاه امامیه و مسیحیت کاتولیک
حسن دینپناه
محمدحسین طاهری
چکیده: اساس دینداری، تعقل و عقلانیبودن آموزههای اساسی هر دین است. یکی از آموزههای کلیدی امامیه و آیین کاتولیک، ضرورت لطف یا فیض خداوند برای رسیدن انسان به سعادت و رستگاری است. این مقاله، با روش تحلیل اسنادی به بررسی معقولیت آموزه لطف در کلام امامیه و الهیات کاتولیک میپردازد. از اینرو، پس از طرح و بررسی دلایل ضرورت لطف در هر دو مذهب، به این نتیجه دست یافت که قاعده لطف در امامیه بر استدلالهای عقلی محکم استوار است، در حالی که آموزه فیض در مسیحیت کاتولیک، بر مجموعهای از پیشفرضهای دروندینی محض، که پولس و پدران کلیسا وجود آنها را مسلم گرفتهاند، مبتنی است. از اینرو اثبات عقلانی آن دشوار است.
بنمایههای مشترک در مزامیر و احادیث مربوط به داود علیهالسلام در متون اسلامی
حسین حیدری
فاطمه حاجیاکبری
چکیده: مزامیر یا زبور حضرت داود علیهالسلام (1015 ـ 1085 ق.م) مجموعهای از شعر و سرود با مضمون نیایش، پرستش و توکل بر خداوند است. بسیاری از مفاهیم یکصد و پنجاه باب آن، قابل انطباق با مضامین قرآن و احادیث است. در برخی احادیث اسلامی، حضرت داود علیهالسلام مورد خطاب مستقیم پروردگار قرار گرفته است. این تحقیق برای رسیدن به آموزههای مشترک ادیان ابراهیمی، صرف نظر از طرح حجیت آنها، به بررسی درونمایههای مشترک میان مزامیر و احادیث خطابی به حضرت داود میپردازد. ستایش، حمد و تسبیح، توکل، امید، توبه، شکرگزاری، رحمت خداوند، عدم تلبس به لباس دشمنان، دوری از تکبر و کمک به نیازمندان، از جمله آموزههای مشترک در مزامیر و احادیث خطابی به حضرت داود است. در بسیاری از موراد، بجز جهتگیری کلی و اشتراکات مضمونی، در عبارات، ترکیبات، استدلالها نیز توارد و همانندی وجود دارد. این امر، فی الجمله میتواند گواه اصالت آسمانی مزامیر باشد.
اندیشه هندو و بودایی تناسخ در اهل حق (یارسان)
پیمان ابوالبشری
هادی وکیلی
چکیده: در سده هشتم هجری، فرقهای موسوم به اهل حق توسط سلطان اسحاق (سُحاک) در کردستان تأسیس شد. وی سنگبنای ایدئولوژی خود را دُن به دُن (تناسخ) قرار داد. وی این نظریه را از ادیان هندو و بودایی اخذ کرده بود. سلطان اسحاق از این طریق توانست مشهورترین داستانها، اساطیر ادیان کهن ایرانی و غیرایرانی و تا حدودی مناسک ایشان را در فرقه تازه تأسیس خود جذب کند. هدف این مقاله، نشاندادن شباهتهای ساختاری تناسخ و تا حد ممکن، تعیین تأثیرپذیری اهل حق از ادیان هندو و بودایی از طریق کشف مضامین پنهان در متون اهل حق است. روش پژوهش، رویکرد اسنادی و تاریخی است.
ریشهیابی فرقه عرفان حلقه کیهانی در فرقه ریکی ژاپنی
محمودرضا قاسمی
چکیده: فرقه عرفان حلقه کیهانی، به سرکردگی محمدعلی طاهری از اواسط دهه هفتاد شمسی فعالیت خود را در حوزه عرفانی و درمانی آغاز کرد و در اواسط دهه 80 به اوج خود رسید و علیرغم دستگیری وی، هنوز این نحله توسط مربیهای خود در سطح کشور به راهزنی ایمان جوانان و خانوادههای این مرز و بوم میپردازد. طاهری بحث فرادرمانی و اصطلاح خودساخته سایمنتولوژی را کرامت خود در مکتب عرفانیاش دانسته و همگان را دعوت به تجربه در این مورد مینماید، تجربهای که شرط آن تسلیمبودن و شاهدبودن است و هدف از آن اتصال به شبکه شعور کیهانی یا همان روحالقدس است. وی با این فریب بزرگ اولا ادعا میکند که تمام این مباحث به او وحی شده و الهاماتی است که از سوی خداوند به وی صورت پذیرفته و این مباحث را از جایی اقتباس نکرده است و ثانیا او در صدد بیان عرفان اصیل ایرانی اسلامی است. این مقاله سعی دارد این دو ادعا را باطل نماید و به این منظور این تحقیق مشخص میکند که الهامات مورد ادعای وی قبلا در مکاتب الحادی دیگر همچون ریکی (انرژی درمانی ژاپنی) ظهور و بروز داشته است. از جمله موارد تشابه بین این دو نحله عبارتست از: شعور کیهانی و هوشمندی آن، شفادهی در حلقه و ریکی، تفویض، درمان توسط شخص آموزشدیده و خاص، رهایی از اعتقاد به هر مذهبی، اجازه قبل از اتصال، لایه محافظ، برونریزی در ریکی و حلقه، بازگشت دوباره بیماری، اسکنکردن در حلقه و ریکی، تسلیم و شاهدبودن، درمان در ریکی و حلقه سبب وحدت وجود، مراتب سپاسگزاری از شعور کیهانی، که این همه شباهت کذب ادعای دوم او را نیز سبب میشود و مشخص مینماید نه تنها عرفان او اسلامی نیست، بلکه مخالف قرآن بوده و غیرالهیبودن آن مشهود است.
نقد و بررسی سبک زندگی از منظر دالایی لاما
مسعود آذربایجانی
مجتبی فیضی
چکیده: این پژوهش با رویکرد نظری و تحلیل محتوا، بر آن است تا الگوی سبک زندگی از دیدگاه دالایی لاما(ی چهاردهم)، رهبر بوداییان تبت را از میان آثار وی استخراج و مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. دالایی لاما در سبک زندگی، بر چند اصل اساسی تأکید دارد. از نظر وی، شادی هدف زندگی است و باید تمامی فعالیتها و برنامهها در راستای این هدف سامان یابد. همدردی با دیگران بر اساس مهرورزی عام، زمینه آرامش و نشاط زندگی را فراهم میکند. تمرین آیات هشتگانه و مراقبه روزانه، معرفت نفس و گیاهخواری، از آموزههای وی در سبک زندگی به شمار میآید. این تعالیم بر اساس آئین بودایی ارائه شده است. اشکال اساسی تعالیم وی در سبک زندگی، منبعث از اخلاق سکولار و منعزل از مبانی و اهداف ماورایی است. نتایج این تحقیق، گویای این است که گرچه همسویی خاصی در توصیه به برخی عادتوارهها با آموزههای اسلامی مشاهده میشود، اما این آموزهها فاقد پشتوانه اصیل متکی به وحی و غیرقابل اتکا میباشد.
همدردی در آیین بودایی و فلسفه شوپنهاور
فاطمه کوکبی دلاور
علی حقی
مهدی حسنزاده
چکیده: همدردی (کرونا)، یکی از آموزههایی است که اهمیت آن در دو جریان اصلی آیین بودا (ترواده و مهایانه)، به یک میزان نیست. همدردی سومین مقام از مقامات چهارگانه معنوی است که در ترواده، تنها مقامی برای ارهت و در مهایانه، علاوه بر ویژگی اصلی بودیستوه، منجر به نجات نیز میگردد. برای آرتور شوپنهاور (1788 ـ 1860)، آموزه ودایی «تو همانی»، همان وحدت متافیزیکی است که همواره از آن سخن میگفت. وی همین آموزه را زیربنای اصل همدردی میداند. او زیربنای رنج را مایا دانسته و معتقد است زدودن مایا از طریق درک حقیقت هستی، یعنی درک همان آموزه تو همانی، منجر به تحقق آموزه «نه ـ خود» و فرادانش حقیقی میگردد. رهایی از سنساره نیز زمانی اتفاق میافتد که آموزه «نه ـ خود» عملی گردد، یعنی کرونا و پس از آن، نیروانه محقق میگردد. این سیر در آیین بودای مهایانه بسیار پررنگ است. در واقع، همدردی مشخصه اصلی آیین بودای مهایانه است که هدف نهایی بودیستوه است. نجات یا رستگاری، چیزی است که فلسفه شوپنهاور آن را به سختی ممکن میداند و از این جهت، فلسفه وی به آیین بودای ترواده نزدیگ میشود.
علاقهمندان جهت تهیه این فصلنامه میتوانند با شماره تلفن 32113474 ـ 025 تماس بگیرند.
گفتنی است، سومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی معرفت ادیان، پیاپی 19 ویژه تابستان 1393 به صاحبامتیازی مؤسسه آموزشی امام خمینی قدس سره و مدیرمسؤولی سیداکبر حسینی قلعهبهمن در 166 صفحه و به قیمت 1000 تومان به چاپ رسیده است./992/پ202/ق