شیخ طوسی، مؤسس بزرگترین مرکز تشیع در نجف
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، شیخ بزرگوار ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی یکی از درخشانترین ستارگان جهان اسلام است، شیخ طوسی نمونه کاملی است از تجلی اسلامی در کالبد ایرانی، از زندگی امثال شیخ طوسی می توان کاملا پی برد که معنویت اسلام تا چه اندازه در اعماق روح مردم این مرز و بوم نفوذ کرده است تا آنجا که افرادی مانند طوسی سراسر زندگی خود را وقف خدمت به این دین کرده و دمی نیاسوده اند و تا آخرین نفس باز نایستاده اند.
فقیه بزرگوار، محدث کبیر، مفسر نامی، دانشمند پرآوازه، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، معروف به شیخ الطائفه، شیخ اعظم و شیخ طوسی در ماه مبارک رمضان سال 385 قمری در جوار مرقد حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) در طوس به دنیا آمد و دوران کودکی، جوانی و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود یعنی طوس سپری کرد.(1)
جغرافیای مذهبی شیعه امامیه
خصیصه مهم سده چهارم هجری، از حیث جریان های مذهبی، رشد و گسترش تشیع و فرقه های متعدد آن بود. خوارزمی در یکی از نامه های خود که در آن از موقعیت و وضعیت شیعه سخن رانده، عراق را از خاستگاه های نخستین تشیع امامیه دانستهاند.(2)
کوفه از آغاز بنای خود، مامن دوستداران علی علیه السلام و شیعیان امامیه به شمار می رفت(3). در سده چهارم، دامنه گسترش شیعه حتی به شهر بصره هم رسید، بصره در روزگاری که کوفه شیعه نشین بود، هواخواهان متعصب عثمان را داشت که کسی را یارای مقابله با باورهای آن ها نبود.
اما شیعیان به تدریج در بصره هم رخنه کردند(4) و به سخن ناصر خسرو در سده پنجم هجری «در بصره به نام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب - صلوات الله علیه - سیزده مشهد» بود و در جامع بصره چوبی بود که «درازی آن سی ارش بود و غلیظی آن پنج شبر و چهار انگشت بود و یک سر آن غلیظتر بود و از چوب های هندوستان بود. گفتند که امیرالمؤمنین علیه السلام آن چوب برابر گرفته است و آن جا آورده است.»(5) و باز بنا به سخن ناصر خسرو و مقدسی، شهرهای عمان، هجر، قطیف و صعده در یمن، شیعه نشین بودند و در اهواز نیز نیمی از اهالی مذهب شیعه داشتند(6). در جزیره ابن عمر هم تعدادی شیعه زندگی می کردند.(7)
هجرت به بغداد
شیخ طوسی در بیست و سه سالگی(408قمری) به منظور استفاده از محضر استادان بزرگ آن دوره همانند شیخ مفید و سید مرتضی، طوس را به مقصد بغداد ترک کرد. او در مدت پنج سالی که افتخار شاگردی شیخ را داشت، مورد توجه استاد قرار گرفت. پس از رحلتشیخ مفید، در سال 413 قمری، شیخ طوسی در محضر درس برجستهترین شاگرد شیخ مفید، یعنی سید مرتضی که ریاست علمی و زعامت دینی شیعه به وی منتقل شده بود، حاضر گردید.
وی از آن زمان تا سال 436 قمری یعنی حدود 23 سال، از دانش بیکران سید مرتضی، در علومی چون کلام، تفسیر، لغت و علوم ادبی، فقه، اصول فقه و... بهره برد.
با توجه به نبوغ فکری و استعداد شگفت مرحوم شیخ طوسی و تلاش و کوشش فراوان، ایشان توانست مدارج علمی عصر خود را یکی پس از دیگری پشت سر نهاده و در دوران جوانی به درجه اجتهاد برسد. و کتاب تهذیب الاحکام را در این دوره و با پیشنهاد استادش، شیخ مفید تألیف کرد(8) او در اندک زمان، به یکی از ارکان حوزه درسی شهر بغداد تبدیل شد و بعد از اساتید بهنام خود، یعنی شیخ مفید و سیدمرتضی، یکهتاز میدان علم و عمل گردید.
عظمت و مقام علمی کمنظیر شیخ طوسی باعث شد تا مدت طولانی، فقهای شیعه را تحتتأثیر دیدگاههای خود قرار دهد. آنان تا یکصد سال بعد از وفات شیخ، مقلّد ایشان بودند و بر اساس نظرات او فتوا میدادند.
هجرت به نجف
در نیمه اول قرن پنجم قمری، طغرل بیک سلجوقی که سنی متعصبی بود، تصمیم گرفت بغداد را اشغال و خاندان آل بویه را منقرض سازد . در سال (420ه) در واسط و بغداد در ایام ماه محرم به خانه های شیعیان هجوم برده و آن ها را به آتش کشیدند. تقریبا همه ساله در ایام ماه محرم و عید غدیر، شورش ها و درگیری هایی بین شیعیان و سنیان رخ می داد و تلفاتی از طرفین می گرفت.
در سال 422ه فتنه عظیمی بین آن ها برخاست که به دنبال آن محله کرخ بغداد طعمه آتش شد و خانه های آن به غارت رفت و تشویش و وحشت بر سرتاسر بغداد مستولی گشت. چند سال بعد هم عیاران و باطل پیشگان وارد معرکه شدند و اختلافات فریقین ابعاد تازه ای یافت(9).تاجایی که بغداد به مدت نزدیک به چهل سال مدام دستخوش جنگ های فرقه ای و مناقشات مذهبی بود.
در این ایام افرادی از حکمرانان و خاصه امیرالامراها و یا صاحبان شرطه، گاه برای جلوگیری از این برخوردها، فرامین شداد و غلاظ صادر می کردند ولی در عمل، چندان توفیقی نمی یافتند. در یکی از این تهاجمات بود که خانه ابوجعفر طوسی (شیخ طوسی) در محله کرخ بغداد دستخوش غارت گردید (449ه) و تمامی کتاب ها و دفاتر و منبری که هنگام تدریس و وعظ و خطابه بالای آن می رفت چپاول و طعمه آتش شد.(10)
طغرل بیک تا سال 449 چندین بار کتابهای شیخ طوسی را در ملا عام سوزاند . این نابسامانیها و آزار و اذیتشیعه باعث گردید که حوزه و مجامع علمی شیعه در بغداد از هم بپاشد و این مساله سبب هجرت شیخ به نجف اشرف گردید.
نجف در آن زمان محله بسیار کوچکی بود که عدهای از زوار حرم مطهر علوی در آن جا زندگی میکردند. ورود شیخ به نجف، زمینه ساز هجرت شاگردان وی و علمای اسلام به این شهر گردید. بعد از فروکش کردن خشم و طغیان جاهلان، شیخ در نجف اشرف حوزه علمیه ای تاسیس نموده که بزرگترین حوزه علمیه در میان شیعیان گردید.
وی پایان عمر شریف خود در نجف، زندگی کرد و آثار علمی گرانبهایی از خود به یادگار گذاشت.
ابعاد علمی
از گزیده گفتار بزرگان و فرزانگان علم و دانش مىتوان اجمالا به جنبههاى علمى چشمه جوشان و مالامال فضل و دانش وجود او پى برد. خورشید تابناک او بیش از هزار سال است که بر جاىجاى حوزههاى تشیع پرتو افکنده و دانش پژوهان و اندیشمندان بیشمارى را از نور آثار پر مغز و گران سنگ خود بهرهمند ساخته است.
وى در تمام علوم اسلامى و قرآنى، در فقه و اصول و کلام و رجال و حدیث و تفسیر و ادبیات، متبحّر و صاحب نظر بود. بحث درباره شخصیت شیخ الطائفه و ابعاد علمى وى، از توان این رساله کوتاه بیرون و نیازمند کتابى کلان و محققى پر توان است؛ از اینرو تنها به اشاراتى گذرا بسنده مىکنیم.
بعد فقهی
فقه شیعه در طول تاریخ، خیزشهاى تکاملى و پویایى دو چندانى را پشت سر نهاده است. جرقه این جهش در عصر شیخ مفید و سید مرتضى و به ویژه شیخ طوسى آغاز شد. وى با تألیف کتابهایى چون تهذیب و استبصار، مبسوط، نهایه و خلاف، صفحه زرّینى در تاریخ فقه جعفرى گشود. با تألیف کتاب خلاف، فقه تطبیقى و مقایسهاى را نوآورى کرد. تأثیر و نفوذ نظرات دقیق فقهى شیخ بدان حد رسید که تا صد سال پس از او هر فقیه و مجتهدى عملا مقلّد او بود.
نخستین کسى که به خود جرئت ایستادگى در برابر وى داد و به نقد و ایراد نظرات شیخ پرداخت؛ نوه دخترى او ابن ادریس حلّى( 598 ه.) بود. حاجى نورى درباره این بعد علمى شیخ مىگوید: «او نابغه و احیاگر علم فقه بود به طورى که تمام دانشمندان و فقیهان امامیه پس از او در دامن آثار و کتب او به اجتهاد و فقاهت نائل آمدند و بیشترین استفاده را در احراز این مقام بلند علمى از تألیفات گران سنگ او بردند.» با دقت در این عبارات مىتوان به عظمت فقاهت شیخ پى برد و بیان جان کلام، هرگز از عهده این قلم ناتوان و بنان ناتوان این بنده نادان برنیاید که تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.(11)
بعد اصولی
رواج اندیشه اخباریگرى و نقل گرایى تا عصر شیخ حرکت پویایى اصول و فقه را کند و به ایستایى کشانده بود. شیخ با درک موقعیت خطیر، به مبارزه با این خط کهنه انحرافى پرداخت و کتاب عدّة الاصول را تألیف نمود. وى در مقدمه کتاب مبسوط، انگیزه تألیف را تضعیف این خط بر مىخواند و مىگوید: « من هنوز گفتههاى فقهاى مخالفین را که فقه ما را تحقیر مىکنند، مىشنوم و مدتهاست که در فکر تألیف کتابى در فروع فقه هستم.
آنچه بیشتر عزم مرا سست مىکرد؛ این بود که اصحاب ما کمتر به این کار رغبت نشان مىدادند، زیرا با متون اخبار و صریح الفاظ روایات، خو گرفتهاند...» و حتى شیخ در تفسیر خود، با استناد به آیات، اندیشه اخباریگرى را مىکوبد و ذیل آیه«أفلا یتدبّرون القرآن...»مىگوید: «و نیز این آیه بر نادرستى گفتار ناآگاهان اصحاب حدیث گویایى دارد.»
همچنین در مقدمه عدة الاصول، به انگیزه تألیف این کتاب اشاره و بر این خط انحرافى مىتازد. از اینرو، شیخ طوسى- قدّس اللّه نفسه الزکیه- پاى به میدان اجتهاد نهاد و در مقدمه کتاب مذکور، خود را پیشگام نگارش چنین کتابى بر شمرد: «و آنان که در این زمینه دست به تألیف زدهاند، هر یک بر اساس اصول و مبانى کلامى خود، قلم زده و تاکنون کسى از مذهب امامیه نیز در این باب کتابى ننوشته است.»
از جمله نظرات اصولى وى، عدم حجیّت اخبار واحد از غیر عدل امامى است و نیز در باب اجماع، حجیت آن را بر اساس قاعده لطف معتقد است. کتاب عدة الاصول از کهنترین و معتبرترین منابع اصولى است که تاکنون مورد استفاده و استناد پژوهشگران و اصولیین بوده است.
بعد حدیثی
این جنبه شخصیت والاى شیخ را با آشنایى دو اثر جاودانى تهذیب و استبصار مىتوان معرفى نمود. نزدیکى شیخ به زمان ائمه- علیهم السّلام- و نوّاب خاصّه و متون حقیقى حدیث، از امتیازات این دو کتاب است. شیخ طوسى در زمان شیخ مفید مأمور به شرح و بسط کتاب المقنعه شدو نام آن را«تهذیب الاحکام» گذارد.
تهذیب بر حسب شمارش حاجى نورى، متضمن 1359 حدیث است که در 393 باب و 21 کتاب تدوین شده است. 34 اثر گران سنگ استبصار نیز مشتمل بر 5511 حدیث مىباشد که در 925 باب نظم یافته است. این دو کتاب ارزشمند و گرانبار، از کتب معتبر روایى، همتاى کافى و من لا یحضر شناخته شد. شیخ با تألیف این دو، صحاح احادیث شیعه را در حصار کشید و آن دو را تکمیل نمود.
قرن چهارم و پنجم، آبستن مناظرات و گردهماییها، تألیف و نشر کتب کلامى و تفاسیر کلامى بوده است. مناظرات شیخ مفید با سران اشاعره و اعتزال و نگارش بیش از 50 اثر کلامى، همچنین تألیف کتاب شافى توسط سید مرتضى در ردّ کتاب المغنى عبد الجبّار، از جمله شواهد مدّعاى فوق است.
شیخ طوسى نیز به خاطر مقام والاى علمى که احراز نموده بود؛ از سوى خلیفه، عهدهدار کرسى کلام شد. وى بیش از 15 اثر کلامى از خود به جاى گذارد که از همه مهمتر کتاب تلخیص الشافى اوست. تفسیر شریف تبیان که نظیر دو کتاب تهذیب و استبصار وى از آثار بسیار مهم اوست؛ داراى پرتوهاى کلامى دقیقى است که مفسّر در آن با استناد به آیات، به اثبات حقّانیّت شیعه و ردّ و ابطال مخالفین، بویژه آراء اهل سنّت و اشاعره پرداخته است. همچنین سه کتاب«شرح الجمل» و«المفصّح» در امامت و«الاقتصاد الهادى الى الطریق الرشاد» از دیگر آثار کلامى ارزشمند شیخ است که بعضا به زیور طبع آراسته شده است.
بعد رجالی
اعتماد و وثوق به احادیث و روایات، در صورتى محقق است که سلسله اسناد، درست و راویان آنها موثوق و مورد اطمینان باشند؛ یعنى احتمال جعل و کذب درباره آنها نرود. در سه قرن نخست اسلام، چندان نیازى به گردآورى کتب رجال و تراجم احساس نمىشد.
لیکن در آغاز سده چهارم با گذشت زمان، خصوصیات رجال حدیث رو به تیرگى نهاد. دانشمندان امامیّه. از جمله ابو عمرو عبد العزیز کشّى( 369 ه) به تألیف کتاب رجال دست زدند و شیخ طوسى که اهمیّت امر را درک مىکرد، کتاب کشّى را تنقیح و تکمیل نمود. وى کتاب دیگرى به نام«الابواب» یا رجال طوسى، گرد آورد. مرحوم آقا بزرگ تهرانى درباره این کتاب مىگوید: «این کتاب اکنون یکى از منابع بزرگ رجالى مورد اعتماد دانشمندان ماست.»
سومین اثر رجالى وى، کتاب«الفهرست» اوست که در آن به شناسایى اصحاب کتب مىپردازد. در این کتاب نام بیش از 400 مصنّف شیعه ذکر شده است. مرحوم آقا بزرگ تهرانى، ذیل نام این کتاب مىنویسد «این کتاب از آثار گرانقدر و جاودانى است که علماء امامیه از آن زمان تاکنون مورد استفاده و استناد خود قرار دادهاند» ابو زهره عالم سنّى معاصر، به عظمت شخصیت رجالى شیخ، اعتراف نموده و اثر وى را خدمتى بزرگ به جهان اسلام مىخواند؛ بنابر این، شیخ علاوه بر پیشتازى و پیشوایى در فقه و اصول و حدیث، در رجال نیز گام مؤثّرى در پویایى تشیّع برداشته است.
خط فکری شیخ طوسی پیرامون حکومت
شیخ طوسى ضرورت حکومت و نظام سیاسى و وجود رهبر را در رأس این نظام، بحثى عقلى دانسته و آن را با استمداد از دلایل و برهانهاى عقلى اثبات میکند. هرچند برخى تلاش دارند تا ضرورت آنرا به طریق شرعى و نقلى ارائه نمایند، اما شیخ دلیل نقلى را تنها بهعنوان مؤیّد میپذیرد. وى در کتاب «الاقتصاد الهادی» چنین میآورد:
وجوب و ضرورت عقلى حکومت و امامت را به جز امامیه و معتزله بغداد و برخى از متأخرین کس دیگرى قائل نمیباشد، اما در نفس این استدلال دو روش گنجانده میشود: روش اول، این است که به ضرورت عقلى نظام سیاسى در اسلام پرداخته و از دلایل سمعى و نقلى وجوداً و عدماً صرفنظر کرده و بحثى به میان نیاوریم و روش و طریقت دوم، پرداختن به دلایل شرعى بر ضرورت امام و رهبر که ویژگى خاص وى در جهت حفظ شریعت و دین با دلیل و اعتبارات عقلى ثابت میگردد.
شیخ در تبیین موضع خود، «مردم را خطاپذیر و افعال و اعمال آنان را در معرض ترک وظایف و واجبات میداند. از نظر وى، رهبر و حاکمى که مشروعیت سیاسى (مقبولیت) داشته و مردم به اطاعت او گردن نهاده باشند مبسوطالید است و دشمنان ملت را از تجاوز بازداشته و به مجازات جنایتکاران میپردازد و کم خردان و سفیهان را در جامعه دستگیرى کرده و داد ستمدیدگان و محرومین را از ستمپیشگان میستاند.
در نتیجه، جامعه به سوى صلاح و سعادت گام برمیدارد. اما در فقدان چنین رهبر و حاکمى، تباهى و فساد حاکم شده و اصلاح و سلامت جامعه رو به تقلیل خواهد رفت و در نتیجه، هرج و مرج و بینظمى همه جا را فرا خواهد گرفت و جامعه به فساد گرایش خواهد یافت»؛ بهعبارت دیگر، شیخ بر اصل عام و رایجى تکیه دارد که تمامى اندیشمندان در حیطه ضرورت حکومت و نظام سیاسى بدان استدلال کرده و بر آناند هرگاه نظام سیاسى بر جامعه و کشورى حاکم نباشد هرج و مرج و بینظمى همه جا را فرا خواهد گرفت و هیچ انسان خردمندى آن را تحمل نخواهد کرد.(12)
وى در جاى دیگر به شیوه استدلال متفاوتى تمسک جسته و میگوید:
به دلیل اینکه سلایق و طبایع مردم مختلف بوده و هر فردى در پى جلب منافع و کسب لذائذ شخصى خویش است نیاز به حکومت و رهبرى همچنان باقى است.(13)
مجتهدی که مرجعیت همه مجتهدان را داشت
از خصوصیات شیخ طوسی آن است که تا مدت طولانی فقهای شیعه راتحت تاثیر آراء خود قرار داد، به طوریکه هیچ یک از فقها جرات نیافتند که در برابر آراءفقهی شیخ، نظریات خود را ابراز نمایند. البته این مسائل باعث رکود تکامل فقهی دربرهه ای از زمان گردید، ولی بعدها با درخششی که برخی از فقهاء از نسل آن بزرگ فقیه نمودند، این سد شکسته گردید و آراء و نظریات فقهی جدید در عرصه زندگی مسلمانان طلوع و تجلی نمود و افکار و آراء جدید فقهی در عرصه زندگی مردم تابش نمود. و این یک حادثه تاریخی درک موقعیت شیخ طوسی را برای ما تسهیل می نماید.
در درک عظمت وی کافی است در نظر داشته باشیم که تا سالها بعد از وی با وجود انبوه دانشمندان شیعه، هیچ عالمی توفیق نیافت که شخصیت علمی و موقعیت او را تحت الشعاع خود قرار دهد.
در علوم کلامی و فلسفی و معقول و منقول، تا ظهور خواجه نصیر الدین طوسی(متوفی 672) و علامه بی مانند حسن بن یوسف مطهر حلی(متوفی 726) ، هیچ کس یارای برابری با عقاید کلامی وی را نداشت. در تفسیر قرآن تاپیش از مجمع البیان امین الاسلام طبرسی(متوفی 548) هیچ کتاب تفسیری همتای «التبیان» او وجود نداشته است.
ابن الحاشر، ابن عبدون، ابن صلت اهوازی، ابن الغضائری، شیخ مفید، سید مرتضی، ابن صفار، ابوطالب بن غرور و قاضی ابوطیب حویری. (14)