۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۲
کد خبر: ۲۵۰۵۶۰
زلال بصیرت؛

ضرورت شناخت جایگاه و وظیفه برای تداوم انقلاب از دیدگاه آیت‌الله مصباح یزدی

خبرگزاری رسا ـ در میان مخلوقاتی که می‌شناسیم، انسان دارای ویژگی‌ای است که دو جنبه متفاوت و در عین حال مرتبط با هم دارد؛ همه ما معتقدیم انسان بدنی خاکی و روحی الهی دارد.
آيت الله مصباح يزدي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در میان مخلوقاتی که می‌شناسیم، انسان دارای ویژگی‌ای است که دو جنبه متفاوت و در عین حال مرتبط با هم دارد؛ همه ما معتقدیم انسان بدنی خاکی و روحی الهی دارد. خدای متعال می‌فرماید:«من روحی»، این روح من است. مفسران گفته‌اند این اضافه تشریفیه است؛ یعنی شرف این روح، انتساب آن به خداوند است. به‌هر‌حال، این دو عنصر،تفاوت‌های زیادی با هم دارند؛ اما اراده الهی این دو را با هم آشنا و به یک معنا در هم ادغام کرده است. انسان نیز در اثر داشتن این دو ساحت متفاوت، می‌تواند انگیزه‌ها و اهداف مختلفی داشته باشد. به‌طور کلی، یا جنبه جسمانی، مادی و بدنی را ترجیح می‌دهد و به قطب مادیت گرایش پیدا می‌کند و یا اینکه گرایش روحی، معنوی و الهی را برمی‌گزیند و سمت‌و‌سوی حرکتش به این طرف می‌شود. لااقل این یک بیان شایع و کمابیش مورد قبول همه است.

 

طبق فرهنگ قرآنی، انسان در ابتدا خود‌به‌خود از فضائل و رذائل اخلاقی بهره‌ای ندارد؛ بلکه باید به وسیله اختیار خود این فضائل را کسب و یا رذائل را محو کند. محور کسب فضائل، سیر الی الله و محور کسب رذائل، سیر به دوزخ و سقوط است. هاویه در قرآن، اسم جهنم و تهویه، حرکت به پایین است. در مقابل آن نیز تعالی، ترقی، تقرب، قرب به خدا پیدا کردن، معراج و عروج پیدا کردن است. اینها مفاهیمی است که در سیر تکاملی انسان به‌کار می‌روند. این موجودی که دو بعد متفاوت و مرتبط دارد، باید بفهمد که نهایت کمال و سعادت او در چیست و زندگی‌اش تا چه زمانی و در چه ساحتی می‌تواند گسترش داشته باشد.

 

لذات دنیوی، معیار مادی‌گرایان

افرادی که به بعد بدنی و مادی تمایل دارند، زندگی را همین دوره حدود صد سال ـ اندکی کمتر یا بیشتر ـ می‌دانند؛ از این منظر، انسان یعنی همین که روزی متولد می‌شود و بعد از حدود صد سال هم می‌میرد و تمام می‌شود.

 

براساس این بینش، افراد می‌کوشند تا آنجا که می‌توانند،‌ در این مدت از زندگی لذت ببرند. این‌گروه، ابتدا فکر خوشی خود هستند. بعد هم وقتی می‌بینند امکان ندارد فقط هر کس به فکر خوشی خودش باشد، کمی هم به دیگران کمک می‌کنند تا زمینه برای پیشرفت خودشان فراهم شود؛ زیرا اگر دنیا ناامن باشد، هیچ‌کس خوشی نخواهد داشت؛ پس یک مقدار هم باید به فکر امنیت دیگران بود؛ اگر همه فقیر باشند، پولدارها جنسشان را کجا و به چه کسی بفروشند؟ در نتیجه، کمی هم باید به فکر فقیران بود تا آنها نیز بتوانند خرید کنند و در نهایت دوباره سودش برای همان افراد سرمایه‌دار باشد. به‌هر‌حال، محور این لذت‌ها، زندگی مادی است. اگر هم گاهی چیزهای دیگری می‌گویند، یا جنبه دکور دارد که خودشان بدان اعتقادی ندارند یا نقش آن در زندگی‌شان بسیار کمرنگ است؛ یعنی اگر اعتقادی هم به خدا، قیامت، حساب و کتاب، معنویات و ارزش‌های انسانی داشته باشند در حاشیه است؛ ممکن است منکر این مسائل نباشند، اما نقش آنها خیلی کمرنگ است. این گروه طیفی را تشکیل می‌دهند و همه آنها در یک سطح واحد نیستند و تفاوت‌های زیادی با هم دارند؛ اما جنبه مشترکشان، اهتمام به بدن، خوشی‌های بدنی، زندگی مادی و دنیوی است. قرآن نیز همین تقسیم را مورد توجه قرار داده است.

 

کمالات معنوی، معیار آخرت‌گرایان

هدف اصلی گروهی دیگر، دستیابی به کمالات معنوی است؛ این گروه به‌اندازه ضرورت، به نیازها و لذت‌های مادی توجه می‌کنند. در قرآن کریم، آیات فراوانی وجود دارد که انسان‌ها را به دو دسته و در مقابل هم معرفی می‌کند؛ مانند: مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا؛ براساس این آیه، هدف عده‌ای همین زندگی زودگذر دنیاست. گروه دیگری نیز هستند که به دنبال آخرتند: وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا، و در ادامه می‌فرماید: کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء خداوند می‌فرماید ما به هر دو دسته کمک می‌کنیم؛ یعنی هر کس در این عالم هدفی را انتخاب کرد، ما زمینه را برای رسیدن به هدفش فراهم می‌سازیم و به او کمک می‌کنیم؛ حتی افرادی که دنبال زندگی مادی دنیا می‌روند، کمابیش به خواسته‌هایشان می‌رسند؛ البته مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ؛ به همه خواسته‌هایشان نمی‌رسند؛ بلکه به آن اندازه‌ای که حکمت اقتضا می‌کند، زمینه را برایشان فراهم می‌کنیم. همچنین برای افرادی نیز که می‌خواهند به کمالات معنوی، انسانی و الهی برسند، زمینه را فراهم می‌کنیم و به همه کمک می‌کنیم: کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاء رَبِّکَ مَحْظُورًا. پس قرآن انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند: دنیاطلبان و آخرت‌طلبان. محور این تقسیم‌بندی نیز توجه به زندگی مادی یا ارزش‌های معنوی و الهی است.

 

بروز انقلاب‌ها در طول تاریخ

تاریخ نشان می‌دهد که در هر گوشه جهان، در هر قوم و ملتی تحولاتی رخ داده است که احیاناً به حالت‌های حاد و جهشی منتهی شده است؛ یعنی حرکت‌های تدریجی‌ شکل گرفته که در نهایت به انقلاب ختم شده است؛ مانند انقلاب بلشویکی که در روسیه اتفاق افتاد و روسیه تزاری از بین رفت و کشور کمونیستی شوروی به وجود آمد؛ در انقلاب کبیر فرانسه، حکومت‌های دیکتاتوری از بین رفت و حکومت‌های ملی و دموکراسی سر کار آمدند؛ و نیز انقلاب صنعتی اروپا و تحولاتی که در جاهای مختلف جهان اتفاق افتاد. در زمان‌ ما نیز نمونه‌های بارزی از این مسائل وجود دارد؛ مانند انقلابی که در ایران رخ داد؛‌ انقلابی که شاید بسیاری از ما به‌طور شایسته اهمیت آن را درک نمی‌کنیم؛ شاید صد سال بگذرد و آنگاه جامعه‌شناسان آن را تحلیل کنند و دریابند که این انقلاب چه تفاوتی با انقلاب‌های دیگر داشته است.

 

تفاوت انقلاب ایران، با دیگر انقلاب‌ها

یک تفاوت اساسی آن این است که در همه انقلاب‌های دیگر، محور تحولات مادیات بوده است؛ انقلاب اکتبر، انقلابی علیه نظام سرمایه‌داری بود تا سرمایه‌داران از بین بروند و طبقه کارگر و کشاورز سر کار بیایند. در این انقلاب، از مفاهیم ظلم، عدالت و... نیز استفاده می‌کردند و اینکه این سرمایه‌داران ظالمند و باید عدالت برقرار شود و ما نظام بلشویکی را حاکم می‌کنیم؛ اما در نهایت انقلاب آنها به برقراری نظام شوروی مارکسیستی برای رفع ظلم از کارگران و کشاورزان انجامید؛ ولی هدف این بود که تعداد بیشتری از مزایای مادی بهره‌مند شوند. انقلاب فرانسه و سایر انقلاب‌هایی که می‌شناسیم، همه به همین شکل بودند؛ البته همه آنها چاشنی مسائل اخلاقی، حقوقی، حقوق بشر، مساوات و عدالت را به همراه داشتند؛ اما از همه اینها به‌منزله ابزار استفاده کرده‌اند و هدف این بوده است که بیشتر به مزایای مادی برسند.

 

تفاوت انقلاب ما با انقلا‌ب‌های دیگر این بود که در اینجا، یک عنصر قوی معنوی وجود داشت؛ البته نمی‌گویم که همه به‌خاطر این امر معنوی قیام کردند و حرکت‌های دیگری وجود نداشت؛ بلکه گروه‌های مختلف با سلیقه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف وجود داشتند؛ ولی در نهایت، آن چیزی که غالب شد و حرکت‌های دیگر را تحت‌الشعاع قرار داد، انقلاب اسلامی، با هدف حاکمیت ارزش‌های اسلامی و الهی در جامعه بود. اما اینکه چقدر به نتیجه رسیده‌ایم،‌ مسئله دیگری است؛ ولی به‌هر‌حال، با انقلاب‌های دیگر این تفاوت اساسی را داشت که سران انقلاب، به‌طور رسمی در رسانه‌ها، سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و مقالات روی مسائل اسلام تأکید می‌کردند و اینکه می‌خواهند احکام اسلام احیا شود؛ بویژه آنچه شهیدان انقلاب و جنگ تحمیلی، در وصیت‌نامه‌ها، سخنرانی‌ها‌ و آثارشان بر آن تأکید ویژه داشته‌اند، احیای اسلام و ارزش‌های اسلامی و مسائلی مانند این است.

 

توجه به روح وجسم در انقلاب‌ ایده‌آل

انسان از دو بعد روح و بدن درست شده است و برای زندگی به این بدن احتیاج دارد. شاید نتوانیم انقلابی پیدا کنیم که صرفاً معنوی باشد و هیچ عنصر مادی در آن دخالت نداشته باشد؛ یک انقلاب زمانی می‌تواند ایده‌آال باشد و خواسته‌های فطری انسان‌های شرکت‌کننده در آن را برآورده سازد که هر دو عرصه زندگی را در‌برگیرد؛ اما اینکه کدامیک ترجیح دارد و اصالت با کدام است، موضوع دیگری می‌باشد. به‌هر‌حال، انقلاب نباید محدود به عرصه مادی و زندگی دنیا باشد؛ اگر این‌طوری شد، چندان تفاوتی با انقلاب‌های دیگر نخواهد داشت. سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی در همایش نسیم بهشتی/907/د101/ح

 

منبع: کیهان

ارسال نظرات