آخرالزمان دینی در سینمای غیردینی

به گزارش سرویش پیشخوان خبرگزاری رسا، تمام انواع آخرالزمانها در ذیل آن چه در ادیان آمده قرار میگیرد؛ اما این گروه علاوه بر آن، ویژگی دیگری دارد، که به طور خاص میتوان آنها را آخرالزمان دینی نامید. عامل وقوع حادثه آخرالزمان در این فیلمها از مسائلی است که در حوزه دین قابل بحث و بررسی است.
عموم فیلمهای این گروه یکی از دو عامل عذاب الهی یا تسخیر شیطان را به نمایش میگذارد. دسته اول از این فیلمها بیش تر شبیه وقوع قیامت است، نه آخرالزمان؛ اما همان گونه که پیش تر آمد، در صورت وجود قراین دیگر در فیلم میتوان آن را منطبق بر آخرالزمان دانست.
فیلم «لژیون» نمونه ای برای این گروه است. در این فیلم، خدا از انسانها و گناههای گسترده آنان خسته شده و میخواهد عذاب بفرستد. این عذاب برای نابودی همه انسانها در جهان است که به دو صورت نازل میشود:
صورت اول، حشرههای بسیار پرشماری است که در تمام دنیا گسترده میشود و همه آدمیان را میکشند. صورت دوم عذاب، فرستادن فرشتگان برای کشتار انسانها است که از آنها در فیلم به «سگهای بهشت» تعبیر میشود. یکی از شخصیتهای اصلی که فردی مذهبی است، ابتدا این مطلب را باور نمیکند و فرشتگان را عامل خیر میداند؛ ولی فرشته متمردی که به کمک انسانها آمده، به او میگوید: «شما بسیاری از حقایق را نمیدانید». این جمله اگرچه کلامی ساده به نظر میرسد، اما سخنی برای تشکیک در بسیاری از اعتقادات مبتنی بر دین است. فرشتگان روی زمین میآیند و انسانهای زیادی را تسخیر و به زامبی تبدیل میکنند تا در مأموریت اصلی یعنی کشتن منجی استفاده کنند.
در فیلم «هفتمین نشانه» گناه و تبعیت نکردن از حضرت مسیح علیه السلام عامل نابودی بشر در آخرالزمان شمرده میشود. به دلیل فساد و گناههای انسانی، عذاب الهی در قالب سیل و طاعون بر انسانها نازل میشود و پایان دنیا را رقم می زند.
در فیلم «مِه» که دو نسخه از آن ساخته شده، مسئولان یک شهر، گروهی از جذامیها را در یک کشتی میسوزانند و به آنان ظلم روا میدارند. پس از مدتی عذاب و مجازات، این عمل به شکلی هولناک بروز میکند. ارواح انسانهای کشته شده همراه مه غلیظی که تمام شهر را فرا میگیرد، به شهر حمله میکنند و همه انسانها را میکشند.
دسته دوم از این فیلمها مربوط به «شیطان» است که معمولاً چنین نگرشی در کتاب مقدس و به ویژه مکاشفات یوحنا ریشه دارد. شیطان بر پایه آموزههای کتاب مقدس مدتی است که در غل و زنجیر و در جایگاه دوزخی خود قرار دارد؛ اما روزی برخواهد خاست.
در مکاشفات این گونه آمده است: «و دیدم فرشته را که از آسمان نازل میشود و کلیدِ هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است و اژدها یعنی مار قدیمی را که ابلیس و شیطان است، گرفتار کرده او را تا مدت هزار سال دربند نهاد و او را به هاویه انداخت و در را بر او بست و مُهر کرد تا امت ما را دیگر گمراه نکند. تا مدت هزار سال به انجام رسد و بعد از آن میباید اندکی خلاصی یابد ... و چون هزار سال به انجام رسد، شیطان از زندان خود خلاصی خواهد یافت».
عهد جدید شیطان را موجودی مهیب یاد میکند که «وحش» نام دارد و روزی برای تسلط بر انسانها ظهور میکند. عدد و نشان او عدد 666 است که با همین معنای شیطانی در فیلمها نیز به کار میرود.
در وصف شیطان چنین میخوانیم:«دیدم وحشی از دریا بالا میآید که ده شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهایش ده افسر و بر سرهایش نامهای کفرآمیز است و آن وحش را دیدم مانند پلنگ بود و پاهایش مثل پای خرس و دهانش مثل دهان شیر و اژدها قوت خویش و تخت خود و قوت عظیمی به وی داد.
... و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا میآید و دو شاخ، مثل شاخهای بره داشت و مانند اژدها تکلم میکرد و با تمام قدرت وحش نخست در حضور وی عمل میکند و زمین و سکنه آن را بر این وا میدارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافت بپرستند و معجزات عظیم به عمل میآورد تا آتش را نیز از آسمان و حضور مردم به زمین فرود آورد و ساکنان زمین را گمراه میکند به آن معجزاتی که به وی داده شده که آنها را در حضور وحش بنماید و به ساکنان زمین میگوید که صورتی از آن وحش که بعد از خوردن زخم شمشیر زیست نمود بسازند و به وی داده شده که آن صورت وحش را روح بخشد تا که صورت وحش سخن گوید و چنان کند که هر که صورت وحش را پرستش نکند، کشته میگردد، همه را از کبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا میدارد که بر دست راست یا بر پیشانی خود نشانی گذارند و این که هیچ کس خرید و فروش نتواند کرد، جز کسی که نشان یعنی اسم یا عدد وحش داشته باشد، در این حکمت است پس هر که فهم دارد عدد وحش را بشمارد؛ زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است».
شیطان برخاسته از دوزخ در قالب انسانها یا به شکل حیوان حلول میکند و درصدد تشکیل حکومت شیطانی خویش است. در فیلم «کنستانتین» پسر «لوسیفر» با نام «مأمون» قصد دارد پیش از اقدام پدر، حکومت شیطانی را در زمین ایجاد کند. او برای انجام این کار به دوقلوها، کمک جبرئیل فرشته و «نیزه سرنوشت» نیاز دارد که تمام آنها را تهیه میکند. جالب است که جبرئیل نیز در این کار به او یاری میرساند.
نیزه سرنوشت یا نیزه مقدس، همان نیزه ای که بنابر عقیده مسیحیان، حضرت عیسی علیه السلام با آن به شهادت رسیده است. طبق نگرش مسیحیان، آن حضرت به علت مصلوب شدن شهید نشد؛ بلکه سرباز رومی، او را با نیزه به شهادت رساند و همین نیزه، نیزه سرنوشت نام دارد. پیش تر هم گذشت که این عقیده در نگاه قرآنی از اساس باطل است؛ چرا که حضرت مسیح علیه السلام اصلاً مصلوب نشد تا این که به شهادت برسد؛ بلکه فرد مشابهی به جای ایشان دستگیر شد.
در مجموعه فیلمهای «طالع نحس» که تاکنون پنج قسمت از آن اکران شده، پسر شیطان در قالب نوزادی پا به عرصه وجود میگذارد این کودک در بیمارستان به نحوی جا به جا میشود و در خانه یک سیاست مدار، بزرگ میشود. در کودکی و نوجوانیاش تمام دشمنان او و کسانی که از رازش باخبرند، به نحوی مرموز کشته میشوند و در نهایت، وی راه پدر ناتنیاش را دنبال و سیاست مدار میشود تا بتواند از این طریق به مقاصدش در تشکیل حکومت جهانی شیطانی دست یابد.
در سه گانه «ارباب حلقهها» و دو انیمیشن «ارباب حلقهها» و «بازگشت پادشاه» که همگی اقتباسی از رمان مشهور «جی. آر. آر. تالکین» هستند، شیطان که به شکل چشمی بزرگ بر روی یک برج است، با استفاده از جادوگر پلید و نیروهای شیطانی، جنگ بزرگی را علیه انسانها و دیگر موجودات در سرزمینهای فیلم آغاز میکند. هدف او نابودی تمام موجودات و تشکیل حکومتی جدید است.
در مجموعه فیلمهای «ارباب آرزو» که تاکنون چهار قسمت از آن اکران شده، شیطان در قالب یک جن شرور در ایران باستان ظهور میکند. این جن، آرزوی افراد را به بدترین شکل برآورده میکند و اگر موفق شود سه آرزوی شخصی که او را احیا کرده برآورده سازد، قادر است که حکومت جهانیاش را آغاز کند. شر او از ایران باستان به امریکا در عصر حاضر میرود و تا چندین قسمت داستان ادامه دارد.
در فیلم «رانندگی خشمگین» شیطان در کالبد انسانی درآمده که به دنبال یاورانی از انسانها است. او میخواهد حکومتی شیطانی در زمین برپا کند و این کار را در قالب فرقه ای شبه مذهبی شبیه شیطان پرستان انجام میدهد. در روز موعود قصد دارد با انجام مراسم قربانی یک نوزاد حکومتش را پایه ریزی و آغاز کند و جهان را برای طرفدارانش مهیا سازد.
در فیلم «مگیدو: رمز امگا 2» رهبر لشکر شری که علیه انسانها در منطقه اورشلیم قیام کرده، شیطان است که در کالبد انسان درآمده و آغازگر جنگ نهایی خیر و شر است. او در بخشی از جنگ، نیروهای اهریمنی تمام جهان را فرا میخواند و از آنها کمک میگیرد. در فیلم «سلیمان کین» هم شیطان با فرستادن نیروهای خود به سراسر دنیا، انسانها را به بردگان خود تبدیل میکند و قصد دارد از آنها ارتشی بسازد و با جنگی بزرگ، زمین را به تسخیر خود درآورد.
در فیلم «روح سوار» پسر شیطان برخلاف نظر پدرش، قصد تسخیر زمین را دارد و در این راه از موجودات اهریمنی شبه انسان کمک میگیرد. در روز موعود، پسر شیطان با خواندن طلسمی ویژه، همه ارواح شریر را به درون خویش میخواند تا از قدرت آنها برای نابودی جهان کمک بگیرد.
در فیلم «فصل جادوگری» شیطان که در قالب دختری جادوگر در قرون و زمان جنگهای صلیبی ظاهر شده، قصد دارد به کمک فرستادگان کلیسا به کتاب طلسمها دست یابد که در مکانی مخفی شده است، تا با آن تاریکی را در تمام جهان گسترش دهد و بر انسانها حکم براند. در فیلم «مهیای جهنم» شیطان موجودی را در زمان جنگهای صلیبی میفرستد تا با دست یابی به عصای قدرت پادشاه ریچارد بتواند کنترل جهان را به دست گیرد.
در فیلم «بچه رزماری» نوزادی در سال 1966 م به دنیا میآید که فرزند شیطان است. این سال، سال نخست و شروع دوره حکومت شیطان معرفی میشود و بر اساس پیش گویی شیطان قصد دارد به واسطه این کودک، جهان را تسخیر کند. شیطان پرستان در جهت تولد بچه و حفظ او تا زمان بزرگ شدن تلاش میکنند.
در فیلم «پایان دوران» دختری متولد میشود که شیطان در صورت داشتن بچه از او میتواند زمین را تسخیر کند؛ از این رو در قالب مردی ظاهر میشود و قصد ارتباط با این زن را دارد. در طرف مقابل، کلیسا و کشیشان درصدد نابودی این زن و شکست شیطان هستند.
شیطان در فیلم «وکیل مدافع شیطان» به عنوان یک سرمایه دار و صاحب شرکتی چند منظوره با کالبدی انسانی ظاهر میشود. او برای تشکیل نسل خود و برپایی حکومتش به دختر و پسری زنا زاده نیاز دارد. به همین دلیل با دختری مذهبی ارتباط برقرار کرده، پسری از او به دنیا میآید و دختری به همین شکل از فرد دیگری به دست میآورد. وقتی این دختر و پسر، بزرگ میشوند، شیطان نقشهاش را شروع میکند و پسر را که وکیل دادگستری است با فریب به همکاری میخواند. شیطان در فیلم، خدا را قبول و او را دوست دارد؛ ولی دوران خدا را پایان یافته میداند و در پی آغاز دوران شیطانی است.
در برخی فیلمها عامل حادثه آخرالزمانی نمادی از شیطان است؛ برای نمونه در مجموعه فیلمهای «هری پاتر» جادوگر شر به نوعی همان شیطان محسوب میشود که قصد برپایی حکومت جهانی برای خود دارد. هم چنین در فیلم «گردش شنل قرمزی» گرگ نمایی که عامل حادثه آخرالزمانی است، در تمام فیلم، شیطان خوانده میشود و نمیتواند داخل کلیسا شود و بر روی کلیسای شهر، عکس او در مقابل عکس حضرت عیسی علیه السلام کشیده شده است.
فیلمهای این دسته که شیطان را عامل آخرالزمانی میداند، نمونههای روشنی برای تبیین مصداق دجال هستند. دجال در این فیلمها اساس شرارت یعنی شیطان یا پسر او است که به دنبال تشکیل حکومتی شیطانی است. نکته قابل تأملی در این جا مطرح است که این فیلمها برای شیطان و دار و دستهاش قدرتی بسیار بالا و شبیه خدا قائل هستند.
این نگرش نوعی دوگانگی در الوهیت است؛ یعنی دو الهه خیر و شر، جهان را تدبیر میکنند که خدا در جانب خیر و شیطان در جانب شر قرار دارد. چنین نگرشی فقط در اندیشههای تحریف شده یافت میشود و البته در برخی گروههای شیطان پرست نیز رواج دارد. (22) با اندکی تأمل میتوان فساد این نگرش را دریافت؛ زیرا چگونه شیطانی که مخلوق خدا است، میتواند با خالقش مبارزه و رویارویی کند؟!
در هر صورت دسیسه شیطان در آخرالزمان یکی از بلایای دوران واپسین بشر است؛ اما به هیچ عنوان تشکیل حکومتی شیطانی امکان ندارد و محقق نخواهد شد. ممکن است در این جا گفته شود، به این علت که در هیچ کدام از این فیلمها چنین چیزی رخ نمیدهد و به سرانجام نمیرسد، نمیتوان چنین اشکالی بر مضمون فیلمها وارد کرد و فیلمها در این زمینه، مضمون صحیحی دارد.
نادرستی این مطلب با تأمل در تمام بخشهای فیلم روشن میشود؛ زیرا هیچ کدام از این فیلمها تشکیل حکومت شیطان را نفی نمیکند و تنها در دوره زمانی داستان، این اتفاق به صورت موقت محقق نمیشود. در برخی از این فیلمها تصریح میشود که هنوز زمان آن نرسیده است؛ ولی در آینده محقق خواهد شد.
برای نمونه در فیلم «کنستانتین» لوسیفر پس از این که مانع پسر خود میشود و اجازه تسخیر دنیا را به او نمیدهد، میگوید: «هنوز وقتش نرسیده و به موقع، این کار را خواهیم کرد». هم چنین در فیلم «ارباب حلقهها» گویِ جادویی، آینده بشر را به تصویر میکشد که در آن شیطان، تمام جهان را تسخیر کرده است./998/د101/ح
منبع: مؤسسه ولاء منتظر