راهبرد رسانههای چند زبانه و نهضت مترجمان رسانه در ایران

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، رسانه های دوزبانه و چندزبانه یکی از موضوعات تخصصی خانواده رسانه است. اما این که رسانه های مجازی برای مخاطبان بی شمار غیرایرانی در سراسر جهان چه برنامه هایی باید داشته باشند ایده جدیدی است. نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپا و آمریکا و دعوت از آنها برای مطالعه درباره دین اسلام باعث شد این ایده قابلیت طرح مضاعفی در فضای رسانه ای ایران داشته باشد.
انقلاب اسلامی پس از چهار دهه به برهه بسیار مهمی رسیده و ظرفیت آن را به خوبی پیدا کرده تا بتواند از بالای سر دولت ها بی محابا اما سنجیده مردمان آنها را برخلاف تصویرسازی های رسانه ای نظام سلطه به سوی اسلام فراخوانده و پاسخی موثر به تهاجم فرهنگی غرب بدهد. انسان های آزاده جهان با وجود پیچیدگی های رفتاری دولت ها، قدرت فهم مسائل پیرامونی و جداسازی حق و باطل را از یکدیگر دارند. آنها دلایل و زمینه های گسترش خشونت مذهبی را در جهان اسلام درک می کنند و می دانند غرب برای فرافکنی مشکلات خود و مواجهه با نفوذ اسلام در اروپا و آمریکا دچار تناقضات رفتاری شدیدی شده است.
این مسئله، ریشه های تاریخی دارد. تمدن غرب پس از یک دوره رکود در قرون وسطا به صحنه سیاست های جهانی بازگشته است و با مهندسی افکار عمومی می خواهد به هر قیمتی بی رقیب باشد. جنگ های استعماری در قرون نوزدهم و بیستم به مرز بندی کشورهای شمال و جنوب در حال حاضر منجر شده است.80 درصد منابع جهان توسط 20 درصد جمعیت که در کشورهای اروپا و آمریکا قرار دارند مصرف می شود. ماکیاولیست ها در غرب با اخلاق زدایی از عرصه سیاست، زمینه های این غارت را فراهم آورده اند. غرب با کمک دو عامل سیطره رسانه ای و سکوت سازمان های بین المللی وابسته به نظام سلطه، به زعم خود، مانع فرهنگی و سیاسی مهمی بر سر راه این رابطه آمرانه نمی بیند. بهای پیشتازی غرب را در جهان سایر ملت ها باید بپردازند. در این شرایط دعوت از جوانان اروپا و آمریکا به سوی اسلام اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد. چرا که از نظر غرب، بشریت به پایان تاریخ رسیده و نسخه ای شفابخش تر از لیبرال دمکراسی در زندگی انسان معاصر وجود ندارد. اسلام را منبع خشونت معرفی می کند و جمهوری اسلامی ایران را در نوک پیکان حملات خود قرار می دهد. در اینجاست که این ترفند با دعوت از جوانان غربی به دین اسلام به زمین آنها بازمی گردد. رسانه های دوزبانه و چندزبانه، یکی از اصلی ترین راهبردهای ارتباطی با این جهان تحریف شده از سوی غربی ها بشمار می رود. جذب مردم در حیطه های فرهنگی اتفاق می افتد و پیشتازان این عرصه، رسانه های مرکز و محلی در ایران هستند.
در چنین شرایطی است که اتخاذ راهبرد رسانه های دوزبانه و چندزبانه در کشور اجتناب ناپذیر خواهد بود. سوال این است چگونه با توجه به مسئله اقتصاد رسانه در ایران، امکان انتشار همزمان محتواهای تولید شده به زبان انگلیسی و سایر زبان های منتخب در رسانه های مرکز و بویژه محلی که از منابع مالی محدودتری برخوردارند وجود دارد؟ واقعیات موجود نشان می دهد که خانواده رسانه در ایران با بحران مالی مواجه است. این که آسیب شناسی شود چرا رسانه های غیرمکتوب و بویژه مکتوب در گستره سراسری و محلی بطور اخص و کالاهای فرهنگی بطور اعم در سبد هزینه های خانوارهای ایرانی بالنسبه کمتر قرار می گیرند و بررسی نقش حاکمیتی دولت ها در این زمینه بیانگر چه کاستی هایی است به فرصت دیگری موکول می شود اما برای ورود به عرصه های تعامل فرهنگی و جذب مردمان سایر ادیان و بلاد غیراسلامی این یک امر پذیرفته شده عقلی است که باید از تمامی ظرفیت های ملی استفاده بهینه کرد. تبلیغ مبانی اسلام در شرایط حاکم بر نظام بین الملل از وظایف حاکمیتی حکومت اسلامی است و اگر این را بپذیریم و بخواهیم از این منظر از ابزار رسانه به خوبی بهره برداری کنیم به راهبرد رسانه های دوزبانه و چندزبانه می رسیم.
رسانه های مجازی در ایران برای اجرای این راهبرد، مقرون به صرفه و مناسب تر هستند. دسترسی آسان به رسانه، سرعت بالای زمان انتشار، توان به روزرسانی محتواها، دربرگیرندگی و جهانی بودن، قابلیت جستجوی سریع، هزینه های پایین تر انتشار الکترونیکی، برخورداری از امکانات خاص دیداری و شنیداری، امکان ذخیره سازی و ارسال رایگان رونوشت به دیگران و از همه مهم تر کارویژه های تعاملی و آموزشی از ویژگی های منحصربفرد رسانه های مجازی هستند. راهبرد رسانه های دوزبانه و چندزبانه به نهضت مترجمان رسانه در کشور نیاز دارد. هزینه های استفاده از تمامی مترجمان در این طرح عظیم رسانه ای بلحاظ جنبه های حاکمیتی آن از محل منابع مالی دولت باید تامین شود. از آنجا که برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر امور رسانه از ماموریت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است اجرای راهبرد رسانه های دوزبانه و چندزبانه در ایران در سرفصل برنامه های سالانه آن وزارت لزوماً قرار می گیرد و بودجه واعتبارات خاص خود را نیز می طلبد. دعوت رهبر معظم انقلاب اسلامی از جوانان غربی به شناخت پیرامون زیبایی های دین اسلام نقطه عطفی در روابط جهان اسلام و غرب محسوب خواهد شد و با برنامه ریزی های دقیق، آیندگان آثار آن را بحمدالله خواهند دید.
این تیر از کمان رها شده و برگشت ناپدیر است. من معتقدم راهبرد رسانه های دوزبانه و چندزبانه و نهضت مترجمان رسانه در ایران برای تبلیغ مبانی اسلام و پیشرفت های ایران اسلامی لازم و ملزوم یکدیگرند و هرکدام به رشد کمی و کیفی دیگری می انجامد. فن ترجمه به بین المللی شدن رسانه های ایران کمک شایانی خواهد کرد و رسانه نیز باعث اعتلای فن ترجمه در ایران خواهد شد. مخاطبان غیرایرانی وقتی با حجم وسیعی از محتواهای تازه آن هم به گستردگی تمامی رسانه های مجازی در ایران مواجه شوند این سونامی رسانه ای و خبری آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. عامل تکرار، یکی از قدیمی ترین و هنوز کارآمدترین شیوه اثرگذاری بر مخاطب است که نظام رسانه ای غرب با توجه به کثرت بنگاه های خبری خود از آن استفاده می کند.
جذابیت و عناصر سمعی و بصری عامل دیگری است که رسانه های مجازی در ایران از آن می توانند به خوبی برای تاثیر بر مخاطب و انتقال پیام در قالب این طرح حاکمیتی بهره ببرند. کارکرد تعاملی رسانه های مجازی با مخاطبان از دیگر عوامل است که برای تبلیغ مبانی اسلام و معرفی پیشرفت های ایران اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. طرح سوالات و پاسخ به آنها، روشنگری و ارایه نظرات کاربران، انتقال تجربیات فردی به دیگران، معرفی تشرف یافتگان غربی و سایر ادیان به دین اسلام، آموزش مبانی اسلام و آشنایی با ایران اسلامی و مردمان مناطق و نواحی مختلف آن به مخاطبان غیرایرانی از آثار اجرای این طرح بزرگ رسانه ای است. علی القاعده با توجه به پراکندگی رسانه ها در جغرافیای پهناور کشور عزیزمان باید با برنامه ریزی لازم از خدمات مترجمان واجدالشرایط که تحت نظارت ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ها فعالیت خواهند کرد بهره برد. استان تهران از این حیث امکانات بیشتری دارد. ناگفته پیداست این حضور فعالانه رسانه های مجازی ایران در سطح جهانی و با نسخه یا نسخه های همزمان ترجمه شده، تهدیدهای خارجی نیز دارد که باید پیش بینی و به حداقل ممکن رسانده شود. همکاران سابق من در روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش هدایتی خوبی در این طرح می توانند داشته باشند.
انتظار رسانه های محلی و مرکز از برنامه ریزان و مجریان ارشد فرهنگی کشور این است که بسترسازی کنند. رسانه ها باید شرایط را مهیا ببینند. من سال ها در ستاد مرکزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار کرده ام.کارشناس نمونه آن وزارتخانه در سطح ملی بوده ام.طراح و نگارنده آیین نامه نحوه فعالیت روابط عمومی آن وزارت در سال 1386 هستم که به تمامی معاونتها، سازمانها، مراکز تابعه و ادارات کل استانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اجرا ابلاغ شده است. البته دو سال است که به وزارت امور اقتصادی و دارایی منتقل شده ام اما حوزه فرهنگ را خانه خود می دانم.
پیش از اینها همانگونه که گفتم در ستاد مرکزی وزارت آموزش و پرورش کار کرده ام.آنجا نیز خانه من است. حاصل این تجربه اندوزی این است که به کمک تحصیلات تکمیلی در رشته روابط بین الملل و سال ها کار در رسانه به جامع نگری قابل تاملی رسیده ام و مدت هاست این یافته ها را از طریق رسانه های مرکز و محلی به ایران عزیز تقدیم می کنم. ناگفته پیداست که رسانه جزیی از هویت من است و عنوان فعال رسانه را از سایر عناوین بیشتر می پسندم و به آن افتخار می کنم. بخش مطبوعاتی در ادارات کل استانی به سخت افزار، آگهی ها، یارانه ها، نظارت ها و اعمال قوانین مرتبط با رسانه در حوزه نشریات و سایت ها و مسائلی از این دست می پردازند که بسیار هم مهم بوده و باید انجام شوند. اما این روابط عمومی ها هستند که با یک تعریف جدید و نیروی مضاعف نیاز است کارکرد ارتباطی و تعاملی رسانه های محلی را در استان ها مدیریت کنند.
همکاران سابق من در مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مطلع ترین کارشناسان در حوزه روابط عمومی و رسانه هستند و من از آنها درس های فراوانی فراگرفته ام و اگر این ماموریت به آنها محول شود یقین دارم به بهترین نحو می توانند امور ارتباطی و تعاملی با رسانه های مرکز و محلی را به کمک تمامی همکاران خوبم در روابط عمومی های ادارات کل استانی ساماندهی کنند. بااین حال، آماده ام یافته های خود را در حوزه رسانه های مرکز و بویژه محلی با افتخار به آنها تقدیم کنم و قوانین و مقرراتی را که سال ها قبل نوشته ام برای انجام ماموریت های جدید روابط عمومی بویژه در حوزه ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ها و رسانه های محلی بازنگری و تدوین کنم. همه می دانند که من به انتقال تجربه ها و یافته های فکری و کاری خود همواره به عنوان وظیفه دینی و حرفه ای اعتقاد راسخ دارم و در جایگاه های جدید اداری به هیچ وجه گذشته را فراموش نمی کنم. امروز من، حاصل احترام به گذشته است و فردای پربارتر، ثمره دیروز و امروز خواهد بود.
«سینما» و و مفهومشناسی آن در منظومه فکری رهبر انقلاب
شما [سینماگران] میتوانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهای اسلامی و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همینطور میتوانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برندهی افتخارات گذشته و زیر سؤال برنده افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.
«آقای حاتمیکیا میگویند به ما درجه بدهید؛ خدا به شماها درجه داده، بنده چه درجهای را به شما بدهم! درجهی شما، درجهی خدایی است. این ذوق و استعداد هنری که شماها دارید، این همان درجهای است که به شماها داده.»
این جملات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار سینماگران و خطاب به ابراهیم حاتمیکیا به خوبی نمایانگر نگاه ایشان به مقولهی هنر و جایگاه هنرمندان است. با رجوع به بیانات رهبر انقلاب دلیل این توجه روشن شده و راه را بر برداشتهای نادرست در مورد چنین تأکیداتی و مواجهه با آن به عنوان تعارف و ... میبندد. اساساً در نگاه آیتالله خامنهای حقیقتِ هنر «عطیهای الهی» بوده و از جایگاه رفیعی برخوردار است: «هنر گوهر بسیار گرانبهایی است که ارزش و گرانبهایىِ آن فقط بدین جهت نیست که دلها و چشمهایی را به خود جذب میکند - خیلی از چیزهایی که هنری نیست، ممکن است چشمها و دلهایی را به خود جذب کند - نه، این یک موهبت و عطیهی الهی است. حقیقتِ هنر - هر نوع هنری - یک عطیهی الهی است.»
این توجه به هنر در مقولهی سینما و فیلمسازی نیز خود را نشان داده و موجب تأکید جدی رهبری بر جایگاه سینما و اثرگذاری آن میشود: «فیلم هم چیز جذابی است؛ سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانهی فوقالعادهای است، یعنی واقعاً الان هیچچیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری.»
از جنبهی فنیتر نیز حضرت آیتالله خامنهای سینما را به عنوان «کارآمدترین روایتگرِ واقعیت و حقیقت» معرفی میکنند: «هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوههای هنرىِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی.»
علاوه بر این، نقش سینما در جامعه و کارکردهای آن در مناسبات امروزی به صورت جدی مدنظر رهبری بوده و بهدور از برخوردهای کلیشهای و حاشیهای مورد توجه قرار میگیرد. از این زاویه سینما به عنوان «کلیدِ پیشرفت کشور» معرفی میگردد:«من میگویم الان کلید دست شما [سینماگران] ست. من شأن سینما را این میدانم. من میگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست.»
در این نگاه برآمده از مبانی دینی، حقیقت هنر و به تبع آن سینما دارای منشأ الهی بوده و در عرصهی جامعهسازی و پیشرفت و تعالی دارای نقش اساسی است و بنابراین از عنصری در «حاشیه» خارج شده و در «متن» قرار میگیرد.
مقولاتی چون «هنر متعهد»، «هنر دینی» و «هنر انقلابی» از همین رهگذر و براساس چنین بینشی به ماهیت سینما مطرح شده و مسئولیت هنرمند در برابر سایر انسانها و ارزشهای متعالی انسانی و الهی مورد توجه قرار میگیرد. مبتنی بر همین شأنیت، سینما دارای اثرگذاری در روند جامعهسازی دینی معرفی گردیده و ضرورت پرداختن به مضامین والا همزمان با برخورداری از فرم و قالب زیبا به عنوان تعهد سینماگر مطرح میگردد: «هنر، بخشی از آن فاخرترین و ارزشمندترین قسمتهای جان انسانی است؛ باید برای این ارزش قائل شد و آن را برای خدا خرج کرد.»
با این توضیحات و شناختِ نگرش رهبری به عرصهی هنر و مشخصاً مقولهی سینما، سؤالات مهمی در حوزهی فیلمسازی و فعالیت هنرمندان و فعالین این عرصه مطرح میگردد. سؤالاتی چون: سینمای متعهد، دینی و انقلابی در اندیشهی آیتالله خامنهای چگونه تعریف میشوند؟ و عناصر اصلی در مفهومشناسی هر یک از این مقولات کدامند؟
در ادامه با توجه به بیانات رهبر انقلاب سعی خواهیم نمود به این سؤالات پاسخ داده و ضمن طرح مقدمهای برای بحثهای تفصیلیتر در این زمینه، گامی برای نزدیکتر شدن به سینمای مطلوب برداریم.
بررسی نقش و جایگاه «سینما» و و مفهومشناسی آن در منظومه فکری رهبر انقلاب
مفهومشناسی سینمای متعهد، دینی و انقلابی
برای دستیابی به خطوط اصلی سینمای متعهد و انقلابی لازم است تعاریف رهبر انقلاب از سه مفهوم هنر (و در اینجا سینمایِ) متعهد، دینی و انقلابی مورد توجه و تبیین قرار گیرد. در منظومهی فکری حضرت آیتالله خامنهای این مفاهیم به مثابه دایرههایی متداخل و مرتبط با هم مورد توجه هستند. هر یک از این سه، اثرگذاری خاص خود را داشته و یک تولید سینمایی براساس مضمون و فرم و نحوهی پرداخت میتواند به صورت همزمان متعهد، دینی و انقلابی یا هریک از اینها باشد:
1. سینمای متعهد
«جایگاه والای انسان و تعهد او به سایر انسانها» زمینهی اصلی طرحِ هنرِ متعهد در اندیشهی آیتالله خامنهای است: «بعضی کسان میگویند در هنر متعهد، کلمهی اول با کلمهی دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد انسان است و متعهد، یعنی زنجیر شده؛ این دو چگونه با هم میسازد!؟ این یک تصور است؛ البته تصور درستی نیست. بحث مسئولیت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمیگردد. بالأخره یک هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمیتواند مسئول نباشد. اولین مسئولیتِ انسان در مقابل انسانهاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسئولیت بزرگ او در قبال انسانهاست.»
علاوه بر اینکه مسئولیت انسان بماهو انسان به عنوان زمینهی اصلی در بحث سینمای متعهد مطرح است، «تعهد به فرم» و «تعهد به مضمون» نیز دو عنصر مهم در این بحث است: «هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد. کسی که قریحهی هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بیتلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنرىِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمیکند، در حقیقت به مسئولیتِ هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است ... علاوه بر این، تعهد در قبال مضمون است. ما چه میخواهیم ارائه بدهیم؟ اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمیشود هر چیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف اینکه او نشسته و به حرفهای ما گوش میدهد.»
2. سینمای دینی
«نشر حقایق و معارف دینی و ماندگارسازی آن در ذهن مخاطبان» گزارهی اصلی در تعریف مفهوم سینمای دینی از دیدگاه رهبر انقلاب است: «هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همهی ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهای پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینی است ... هنر دینی این معارف را منتشر میکند؛ هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید.»
براساس این تعریف با پرداخت هنرمندانه به مضامینی چون عدالت به عنوان ارزشی دینی میتوان به سوی سینمای دینی حرکت کرد. علاوه بر این «پرهیز از تظاهر ریاکارانه» و «در خدمت شهوت و خشونت قرار گرفتن هنرِ سینما» به مثابه دو لبهی قیچیِ دور شدن از سینمای دینی بوده و لازمهی رسیدن به چنین سینمایی پرهیز جدی از این دو انحراف و خطا است: «هنر دینی بههیچوجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانهی دینی نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینی به وجود نمیآید. ای بسا هنری صددرصد دینی باشد، اما در آن از واژگان عرفی و غیردینی استفاده شده باشد. نباید تصور کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقولهی دینی - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند ... آن چیزی که در هنر دینی بهشدت مورد توجه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحالهی هویت انسان و جامعه قرار نگیرد.»
3. سینمای انقلابی
در بحث سینمای انقلابی عمدهی توجه حضرت آیتالله خامنهای به «حرکت بزرگ و افتخارآمیز ملت ایران در جریان انقلاب اسلامی» و رسیدن به دستاوردهای مهم در عرصههای گوناگون است. اگر صحنهی عظیم تلاشها و مجاهدتهای ملت در طول دوران مبارزات تاریخی خود و رسیدن به پیروزیهای گوناگون و نیز مقاومت در مقابل توطئهها و فشارهای دشمنان در طول سالیان متمادی را به عنوان تابلویی زیبا فرض کنیم، از نگاه رهبر انقلاب مسئولیتِ مهم سینمای انقلابی روایتِ این عظمتها و زیباییهاست. بنابراین مطالبهی سینمای انقلابی «برگرفته از یک نگاهِ زیباشناختی در زمینهی هنر» است: «تمام منابع مادی و معنوی این ملت را [بیگانگان] به غارت بردند. با رنجها و محنتهای بسیاری، حرکت عظیمی در مقابل این پدیدهی شوم اتفاق افتاد و توانست با فدا کردن جانها و با عریان کردن سینهها در مقابل دشنهی دشمن غدّار، به جایی برسد. این زیبا نیست؟ هنر چگونه میتواند از کنار اینها بیتفاوت بگذرد؟ این توقعِ انقلاب است. هنر انقلابی که ما از اول انقلاب همینطور گفتیم و آن را درخواست کردیم، این است. آیا این توقعِ زیادی است؟... توقعِ انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقعِ زورگویانه و زیادهخواهانه نیست؛ بل مبتنی بر همان مبانی زیباشناختی هنر است. هنر آن است که زیباییها را درک کند.»
از جمله مصادیقِ مهم در سینمای انقلابی بحث دفاع مقدس به عنوان یکی از باشکوهترین جلوههای مقاومت و پیروزی ملی و دستاوردِ معنوی یک ملت با همهی زیباییها و جذابیتهای نهفته در آن است:
«ملتی در یک دفاع هشتساله با همهی وجود به میدان آمد. جوانان به جبهه رفتند و از فداکاری در راه ارزشی که برای آنها وجود داشت، استقبال کردند. مادران و پدران و همسران و فرزندان و کسانی که پشت جبهه تلاش میکردند نیز طور دیگری حماسه آفریدند. شما خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مرور کنید، ببینید برای یک نگاه هنرمندانه به حالت و کیفیت یک جامعه، چیزی از این زیباتر پیدا میکنید؟»
جمعبندی
چنانکه از بیانات رهبر انقلاب به دست آمد نگاه ایشان به حقیقتِ هنر از «جنس الهی» بوده و آن را دارای کارکردهای مهم، اثرگذار و کلیدی در روند پیشرفت کشور میدانند؛ چراکه سینما به عنوان هنری جذاب و اثرگذار در سطح اجتماع میتواند زمینهساز پرورش انسانهایی امیدوار و دارای اعتماد به نفس بوده یا بالعکس، افراد را زیر سؤال برندهی افتخارات بار بیاورد: «شما [سینماگران] میتوانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهای اسلامی و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همینطور میتوانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برندهی افتخارات گذشته و زیر سؤال برندهی افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.»
براساس این جایگاه مهم است که هنرمند در برابر انسان، معارف والای دینی و مضامینِ گرانسنگ مسئولیت پیدا کرده و نمیتواند بیتوجه به ارزشها و زیباییها به فعالیت و تولید هنری و سینمایی بپردازد و اگر کسانی با چنین درکی از سینما و براساس این جهتگیری به عرصهی سینما و فیلمسازی ورود کنند فعالیتشان «جهاد» محسوب خواهد شد: «شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزهکاری و ظرافت و زیبائی آئینه میشوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است.»/998/د101/ح