از سخنان تحریک آمیز تا اقدامات خودسرانه؛ دو روی سکه آشوب
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، این عبارات کاملا صریح و جدی مقام معظم رهبری است و معنا و مفهوم آن را به روشنی میتوان دریافت بی آنکه امکان ایجاد شائبه و تردید و گمانهزنیهای گوناگون و توجیه و انکار بر آن وجود داشته باشد: « آن کسانی که این کارها را می کنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند. می بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها کاری از پیش نمیبرد».
دوشنبه، هجدهم اسفندماه در جریان سفر علی مطهری، نماینده مردم تهران به شیراز و برنامه سخنرانی او در دانشگاه این شهر وقایعی پیش آمد که در نوع خود اولین نبوده و بی شک اگر وضع به همین منوال باشد آخرین هم نخواهد بود.
شماری خودسر که خود را حافظ ارزشهای اسلامی و انقلابی می پنداشتند در بدو ورود مطهری به شیراز با حمله به خودروی حامل او و شکستن شیشههای ماشین و ضرب و شتم سطحی وی و پس از آن محاصره! این نماینده مجلس در کلانتری، سرانجام مانع از حضور و سخنرانی او در دانشگاه شیراز شده و علی مطهری دلگیر از میزبانان و زخمی از ضربه مخالفان به تهران بازگشت.
عاملان این واقعه تلخ که خود را به جریانهای ارزشی کشور منتسب می کردند پیش از سفر مطهری به شیراز به انحای مختلف قصد خود برای جلوگیری از حضور قانونی و مجوزدار مطهری در دانشگاه شیراز را اعلام کرده بودند، بدون این که در نظر داشته باشند این گونه قانون گریزیها آن هم به نام دفاع از ارزشها و انقلاب، بیش از آن که سودی داشته باشد قطعا به نظام آسیب می رساند.
پایه نظام جمهوری اسلامی منطق و گفتمان عقلانی اسلام است و طبیعتا می بایست اقدامات فعالان سیاسی و دارندگان تفکرات مختلف در چهارچوب این گفتمان کلی صورت گیرد، بنابراین این که شماری خودسر صرفا به این دلیل که با نمایندهای، مسؤولی و یا مدیری اختلاف نظر دارند به خیابان و یا محل مراسم ریخته و با اقداماتی دون شأن یک مسلمان و گاه با ضرب و شتم او را مورد نوازش! قرار دهند قطعا محکوم است. علی الخصوص آن که مجوزهای لازم برای مراسم مزبور از سوی نهادهای ذی صلاح صادر شده باشد که در مورد اخیر این گونه بوده است.
درواقع عاملان حمله به مطهری علاوه بر این که از گفتمان اصلی انقلاب و نظام اسلامی عبور کردند بلکه با تندروی و خودسری خلاف قانون خود، قانون کشور را نیز مورد تهاجم قرار دادند.
همه این اقدامات شرمآور در حالی انجام شد که رهبر معظم انقلاب پیش از این بارها قانونشکنی و انجام اقداماتی این چنینی را محکوم و با ذکر مصادیق انجام آنها را منع کرده اند.
بی گمان بسیاری به یاد دارند که رهبر معظم انقلاب چند روز پس از هتاکی و حمله شماری تندرو در جریان سخنرانی 22 بهمن سال 91 علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در قم، با نادرست خواندن این رفتارها تأکید کردند که نباید این گونه اقدامات بار دیگر تکرار شود.
رهبری در آن مقطع صراحتا فرمودند: « آن کسانی که این کارها را می کنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند. می بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها کاری از پیش نمیبرد».
در واقع گفتمان نظام اسلامی و شیوه رهبر معظم انقلاب در مواجهه با افکار و نظرات مخالف به هیچ عنوان انجام چنین اعمالی را نمی پذیرد اما چه می شود که هر از چندگاهی شماری خودسر با حمله به مراسم و محافلی، در حالی که ندای ولایت مداری و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی سر می دهند برای نظام و انقلاب هزینه می تراشند؟
البته انجام این گونه اقدامات خودسرانه و خلاف قانون تنها محدود به طیف های منتسب به اصولگرایی و جریان های ارزشی نمی شود بلکه بارها شاهد انجام این گونه قانون شکنیها از سوی منتسبان به تفکرات و جریانهای مختلف موجود در کشور بوده ایم اما آن چه که در همه این موارد مشابه بوده؛ عدم پیگیری قضایی روشن و برخوردهای کارساز با مسببان این حوادث بوده است.
متأسفانه در این زمینه نمونهها نیز از هر دو طیف کم نیست؛ ماجرای سخنرانی علی لاریجانی در قم، بر هم زدن سخنرانی حجت الاسلام حسن خمینی آن هم در حضور رهبر معظم انقلاب، پرتاب کفش به صفارهرندی، لغو مجوز سخنرانی افرادی چون سعید جلیلی، سیدحمید روحانی، حمید رسایی و سیدمحمود نبویان، برهم زدن جلسه سخنرانی صادق زیباکلام و ... همه و همه نمونه های درهمی از اقدامات گروه های خودسر به شمار می روند که تقریبا هیچ کدام از موارد نیز پیگیری قانونی و قضایی نشده و یا پیگیری ها به نتیجه ای ملموس منجر نشده است.
روشن است که این گونه رفتارها هیچ گونه سنخیتی با آموزههای اسلامی و ارزشهای انقلابی ندارند و نتیجهای پایدار و ماندگار نیز برای حامیان آنها در پی نخواهد داشت، برهم زدن جلسات سخنرانی افراد و ندادن اجازه بیان به آنها نه تنها کمکی به تقویت اندیشههای اسلامی و یا هر طیف عامل این اقدامات نمی کند بلکه این تندرویها به ضرر آن جریان و تفکر نیز تمام می شود، تندرویها و اقدامات افراطی جریانهای مختلف در طول عمر بیش از سه دهه نظام اسلامی و نتایج این افراطی گری، خود گواه روشنی بر درستی این مطلب بوده و می بایست مورد توجه حامیان و عاملان اندک این اقدامات قرار گیرد.
در ماجرای اخیر حمله به علی مطهری، طرف دیگر قصور نهادهای مسؤول در شیراز هستند که اگر با توجه به شرایط صلاح نمی دانستند چنین مراسمی با حضور این نماینده مجلس برگزار شود نمی بایست به آن مجوز می دادند اما وقتی مجوز برگزاری آن را صادر کردند وظیفه داشتند امنیت برگزاری مراسم و میهمان سخنران را فراهم کرده و نگذارند عده ای خودسر دست به چنین اقداماتی بزنند حال این افراد قانون شکن از هر طیف و گروهی که می خواهند باشند.
به هر روی اکنون این اتفاق افتاده و آب رفته نیز به جوی باز نمی گردد اما با این حال و با وجود لغو سخنرانی علی مطهری در شیراز، مسؤولیت از دستگاه های متولی ساقط نبوده و آنها می بایست با بررسی دقیق موضوع با خاطیان برخورد قانونی بازدارنده کنند.
فراموش نکنیم که اگر در قضایای مشابه پیشین با متخلفان برخورد مناسب و قاطعی صورت می گرفت، امروز این وقایع تکرار نمی شد این بار نیز اگر با هتاکان و حمله کنندگان به مطهری برخورد قانونی قاطع صورت نگیرد افراد تندرو خود را در حاشیه امنی دیده و بار دیگر تندرویهای خود را در زمان و مکان دیگری تکرار خواهند کرد.
نکته دیگر اما به خود مطهری و اصحاب و اذناب تفکر سیاسی وی باز می گردد که با اظهارنظرها و موضع گیری خارج از گفتمان نظام اسلامی و اصرار بر برداشت های خود، زمینه بروز چنین وقایعی را ایجاد می کنند چرا که حمایت از جریان های برانداز نظام و دفاع از آزادی سران فتنه، خط قرمز نظام بوده و بالطبع حساسیت های زیادی را در جامعه بر می انگیزاند اما باید پذیرفت که با وجود این، مسأله مزبور انجام اقداماتی این چنین از سوی گروه های خودسر را مشروع و مباح نمی کند.
سخن پایانی این که شاید مرور فرمایشات رهبر معظم انقلاب در نقد این گونه اقدامات که بیست و هشتم بهمن ماه سال 91 پس از واقعه بر هم زدن سخنرانی علی لاریجانی در قم، ایراد شد تلنگری باشد به آن دسته از افرادی که داعیه ولایت مداری دارند اما از صریح ترین توصیه های مقام ولایت نیز سرباز می زنند:
«این را هم عرض بکنیم؛ این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسؤولان و سران کشور گلهگزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عدهای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضدولایت، ضدبصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عدهای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم.
آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسؤولین و کسانی که می توانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانی که این کارها را می کنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند. می بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها کاری از پیش نمیبرد.
این خشم ها را، این احساسات را برای جای لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجی ها می خواستند همین طور بروند یک جایی، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در می آمد. نظمی لازم است، انضباطی لازم است، مراعاتی لازم است. اگر چنان چه به این حرفها اعتنایی ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانی که به این حرفها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند.»
هادی رحیمی کوهستان
/704/9314/م