جهادگران گمنام انقلاب و دفاع مقدس
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، بر هیچ مطلعی پوشیده نیست حضور پیشتاز زنان و طلایه داری بانوان در پیروزی شکوه مند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس... حضوری نه صرفا در پشت جنگ یا در انگیزه بخشی به همسر و فرزندان برای عزیمت به میدان خطر که حتی در مقابله مسلحانه و در خط مقدم نبرد نیز شجاعانه، جان خویش را به صحنه فتح و ظفر، داوطلبانه آوردند.
از طیبه واعظی بانوی 19ساله که پس از دستگیری همسرش و شهادت برادر و دختر خالهاش در مقابل دیدگان خود و فرزند چهار ماههاش، تا اتمام فشنگهای خود با ساواک می جنگد و در نهایت دستگیر و شکنجه و پس از یک ماه به شهادت میرسد... تا نسرین افضل که از شیراز به مهاباد میرود و با انواع خدمات فرهنگی و خدمت رسانی و آموزشی و پس از خلق مجاهدت ها و حماسه ها توسط اشرار، آسمانی می شود... تا مریم فرهانیان آبادانی که تیمار داری و مداوای مجروحین و سرکشی از مادران شهدا را انجام داده و در همین راه به فیض شهادت نائل می آید... تا ناهید فاتحی کرجو در کردستان که توسط ضدّ انقلاب دستگیر و 11 ماه زندانی و شکنجه می شود، ناخن هایش را می کشند موهایش را می تراشند اما حاضر به توهین به امام خویش نمی گردد و ضد انقلاب زبون، او را زنده به گور می کند... تا فوزیه شیردل پرستار جوان کرمانشاهی که داوطلب به بیمارستان پاوه میرود و همگان دیده اید فیلم «چ»و آن پرستاری که با زبان روزه در آن هلی کوپتر منهدم شده، به خدایش می پیوندد.
تا پس از جنگ و حضور چشم گیر خواهران در فعالیت های علمی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ورزشی؛ کماکان آن نقش پر رنگ و رنگ الهی را در خود دارد...که یکی از صحنه های اصلی حضور این قشر «اردوهای جهادی»است.
اردوهای جهادی ...
اردوهای جهادی امروز به حرکتی فراگیر و اثر گزار تبدیل شده و نه یک اردوی صرفا چند روزه که یک حرکت موثر و جریان مستمر بوده و در تمام طول سال، چتر گستردهی آن در مناطق محروم گسترده و پرچم آن برافراشته است . یقینا این توفیقات الهی مرهون و ممنون و مدیون همت کلیه جهاد گران اعم از خواهر و برادر است لیک چون قصد نگارنده در این مقال و مجال، بهانه ای است برای تجلیل از خواهران که همواره در فعالیتهای مختلف انقلاب و دفاع مقدس و سایر نقاط و مواقف و جریانات، مظلوم واقع شده و مجاهدتشان آن گونه که باید، بازگو نگردیده لذا در نظر است رشحه ای از ایشان قلم رانی کنم.
اگر چه در جنگ سخت، همانطور که اشاره شد حضور زنان، حضوری عیان و قابل بیان است تا آنجا که هفت هزار شهید زن، ده ها هزار جانباز و رزمنده و حتی اسیر، سند این قول است، لیک به هرحال در جنگ سخت با توجه به نیاز به قدرت بدنی برای مبارزه؛ یقینا نقش مردان جدی تر و ضروری تر است اما حتما خوانندگان اذعان دارند و اگر مخالفند، کافی است قدری تامل و تدبر کنند تا فکر و ذهنشان به این مهم منتج گردد که در جنگ نرم، بانوان در خط مقدم هستند. چرا که حوزهی حضور و نفوذ آنان گسترده و بی بدیل است. حضور زنان در خانواده به عنوان اولین و اصلی ترین و مهمترین کانون و پایگاه اجتماعی و نفوذ آنان در همسر و فرزند و والدین؛ بدیلی ندارد.
آنگاه نقش بانوان در جنگ نرم مهم تر مینماید که از طرح ها و فتنه های شوم نظام سلطه در حوزهی زنان اطلاع یابیم.
در اهمیت حضور خواهران
نگارنده که 13 سال است در اردوهای جهادی توفیق هم نشینی با جهاد گران گروه ها و قرارگاههای مختلف جهادی در کشور را دارد و در تمامی استان ها حضور یافته؛ مصادیق مختلفی از جهاد و هجرت رهروان زینب سلام الله علیها به خاطر دارد. از حضور دانش آموزان و دانش جویان تا پزشکان و طلاب خواهر که بی هیچ دلبستگی مادی و در اوج فراغت از راحتی و آسایش شهر، با تحمل انواع و اقسام سختی ها و رنج ها و مشقات در هر منطقه ای که در ذهن متصور شود از قله های نزدیک آسمان تا بیابان و کویر و در اوضاع مختلف جوی و جغرافیایی، حضوری منسجم و فعال داشته و در عرصه های مختلف خدمت رسانی نیز فعالانه به صحنه ی کارزار با فقر و تبعیض آمده اند.
آنکه حتی یک بار شرکت در اردوهای جهادی را توفیق داشته به شایستگی میداند که گروه جهادی بدون حضور خواهران ، وجهه و جایگاهی در میان اهالی ندارد چرا که روستا محل سکونت خانواده است و زن و دختر روستایی نیز که نه دانشگاه دارد برای تحصیل (حتی خیلی اوقات دبیرستان)،نه ادارهای است برای اشتغال او ، نه پارک و بازار و سینمایی است که اوقات فراغت بگذرانند نه نه نه... لذا تمام محل حضورش همان جغرافیای روستا است.
مهم تر از این شکل و ظاهر که جسم کار است متن و محتوا می باشد که باطن حرکت جهادی است و آن هم آن است که برای آموزش اهالی، لزوم حضور خواهران جهادی مشهود است چرا که حتما اذعان می دارید به دلیل مشغله ی مردان روستا، حضور زنان روستایی و استقبال آنان از فعالیت های آموزشی و فرهنگی بیشتر بوده به ویژه آنکه در خانه و امر در تربیت، همین جامعه اناث، نافذ است و این امر مهم جز از عهده خواهران جهادگر بر نمی آید.
مصداقی از مجاهدت
از جمله اثرات حضور خواهران در اردوی جهادی آن است که با متاهل شدن، نه تنها جهاد را رها نمیکنند که همسر خویش را نیز به جهاد فرا میخوانند.
از همین روی و منظر، امروز حرکتی تکامل بخش در این اردوها آغاز شده و آن هم حضور زوج های جوان است ... همین امسال که به اردوی منتظران خورشید رفتم از میان 62 جهادگر تنها 10 برادر مجرد یافتم و از میان 44 برادر متاهل 18 نفرشان با همسران خویش هجرت کرده بودند.
اگر چه به دلیل صعب العبور بودن آن دیار کوهستانی با قلههای بسیار مرتفع نمیتوانستیم فرزندان خرد سال و حتی نوجوان را همراه ببریم لذا چند نفری از متاهلین را لغو و برخیشان هم بدون خانواده حضور یافتند.
در این عصر خیلیها نوروز را با پوشاک جدید و وسایل نو برای منزل به استقبال رفته و دید و بازدید و ضیافتها را با انواع غذا و پذیرایی و گاه در رقابت دنیوی به سر بردند... در این برهه که دیگر خیلیها حوصله تمیز کردن خانه را نداشتند و بهترین کار را گرفتن کارگر دادند و برای پخت غذای خانواده نیز افزایش فست فود ها و صف های مملو ازجمعیت آن گویای حقیقتی است که همه می دانیم ... در این زمانه که یافتن شغل برای بسیاری از دختران شهری، آرزویی است که منجر به بیکاری بسیاری از مردان شده و سبک زندگیها را متفاوت کرده است... من پس از 12 ساعت طی طریق از تهران به دزفول و 9 ساعت حرکت از قله ها و درهها به روستاهایی رسیدیم که خواهران دانشجو و تازه فارغالتحصیل که همگی متاهل بودند از اولینشان که دوسال از حیات مشترکشان می گذشت تا آخرین شان که دو ماه از نامزدی وی سپری شده بود در اوج گمنامی و بی نام و نشانی و در صفای باطنی و فداکاری به خدمت بندگان خدا اشتغال داشتند.
صحنه های زیبای جهادشان را هر چشم بینایی می دید... یک سو کلاس هایی برای آموزش های درسی کودکان و نوجوانان ... سوی دیگر گعده ها و حلقه های تربیتی و فرهنگی و معرفتی برای رشد و ارتقاء معنوی زنان در موضوعات مختلف مهدویت و ولایت و احکام تا همسرداری و تربیت فرزند.
جناح دیگر را که چشم می انداختی دختران جوان جهاد گر را در صحنه ورزشی و هنری فعال می دیدی و... خلاصه هر طرف، تصویری حقیقی بود از بانوان جهادگری که هفت سین فاطمی شان را صدها کیلومتر دورتر از منزلشان پهن نموده و شادیشان را با مردمی فراموش شده تقسیم کرده بودند. زنان جوانی که حتی شاید برخی شان در شهر از سوسک و گربه بهراسند به دیار عقرب و رتیل و مار و موش رفته بودند... آنان که شاید در میان شان خواهری یافت شود که از نردبان و چهار پایه ای بالا نرود. اما بیش از دو هزار کیلومتر را به قله ها آمده و بدون ذرهای واهمه مشغول خدمت می شوند ... و آنگاه که از جهاد باز می گردند آن دختر قبلی نبوده و برای خود خانمی شده به نام «جهادگر»که اهل ایثارند و از خود گذشتگی.
خوب یادم می آید پس از آنکه در این منطقه روستایی باران ها و تگرگها منجر به سیلی جانانه شد تا آنجا که برخی خانهها را خراب و خودرویی را آب با خود برد و برخی تجهیزات گروه جهادی نیز به آبها پیوست، مجبور شدیم تا بالگردی را برای نجات خواهران به روستا بفرستیم آنگاه که همه سوار شدند و جمعیت بیش از حد مجاز بود، خلبان گفت: « باید دونفر پیاده شوند »تا به خواهران اعلام کردم که دو نفر اضافی هستند و باید ... خدای مهربان من شاهد هست که تمام خواهران از جای برخاسته و به سمت در بالگرد آمدند تا پیاده شوند و آن لحظهی ایثار هیچگاه فراموش نمی گردد. صحنهای که تداعی گر همان فداکاری های صدر انقلاب و دفاع مقدس است حتی وقتی با اصرار و التماس ، پزشک خواهر را در خانه بهداشت و در حال طبابت اعلام کردیم که برای سوار شدن بیاید اما نمی آمد و نمی پذیرفت و خدمت به روستاییان را ارجح می دانست تا آنکه خادم اردو، از اختیار خویش استفاده کرد و گفت «دستور است» و چقدر زیبا همان خواهر پزشک و سایر خواهران که نمیآمدند صحنه تبعیت پذیری و ولایت مداری خود را نیز به رخ کشیده و این اطاعت نیز در ذهن این حقیر، مانا و جاودان گردید... خدا را شکر برای این کمالات رفتاری شاگردان حضرت زهرا علیها السلام، و سپاس حیّ داور را که توفیق نگارش این یادداشت را عنایت نمود اگر چه یقینا نه این قلم که لشگری از قلمها را باید به خدمت گرفت تا شاید نمی از یک قطره ی اقیانوس بیکران مجاهدات بانوان را توصیف کند به ویژه مادران و همسران فداکاری که شوی شان را با عشق به اردوی جهادی روانه میکنند و خود در سنگر تربیت؛ جهادی عظیم تر از تصور میکنند. خدایا ! توفیق جهاد و هجرت را از ما مگیر./907/د101/ح
منبع: کیهان