بلای سیل و غرقشدگی؛ هشدار الهی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا،خداوند انسان را برای کمالات اختصاصی آفریده است و این ظرفیت و توان را در وی نهاده تا با همت و سعی خویش به جایی برسد که بیرون از وهم آدمی است. برای آنکه از این مسیر تعالی و کمال بیرون نرود، عقل و وحی را به عنوان راهنمایان بیرون و درون برایش قرار داده است تا در این مسیر کمالی، رنگ خدایی گرفته و خلافت الهی را به عهده گیرد.
با این همه به سبب خواستههای نفسانی و وسوسههای شیطانی، از مسیر حق و کمال غافل میشود و سرگرم امور پست و فرومایه میگردد. اما خداوند برای اینکه رحمت واسع خویش را بر همگان تمام کند و حجت و برهان را به کمال رساند، به اشکال گوناگون میکوشد تا غافلان را بیدار کند و به آنها تذکر دهد و راه توبه و بازگشت به مسیر اصلی را بشناساند. با این همه بسیاری از مردم، خود را به خواب زده و در جهل مرکب گرفتار میشوند. این گونه است که چارهای جز تنبیه و مجازات خوابزدگان نمیماند و بلایا و مصیبتهای به ظاهر طبیعی، در مقام مظهریت منتقم ظاهر میشود و نیستی و نابودی را برای این گروه رقم میزند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به قرآن، به برخی از بلایای ظاهراً طبیعی چون سیل و غرقشدگی اشاره و درباره عوامل فوق طبیعی و بروز آن سخن گفته است.
خشم طبیعت و انتقام ربوبیت
خداوند، آفریدگاری حکیم است. حکمت وی موجب میشود تا هر آنچه را میآفریند به هدفی بیافریند که از آن به فلسفه وجودی آفریدههای هستی یاد میشود. همین موجب میشود تا در نقش ربوبیت و پروردگاری ظهور یابد و موجودات و آفریدهها را در مسیر هدف و حکمت آفرینش قرار دهد و آنها را تربیت کند و پرورش دهد تا به هدفی برسند که کمال شایسته و بایسته هر آفریدهای است.
براساس نگرش قرآنی به مسایل، هیچ چیز تنها پدیده صرف نیست، بلکه آفریدهای است که وجه وجودی و حقانی آن، وجه الله است. از این رو همه هستی، در مقام آیات الهی ظهور مییابند و خداوند در قرآن کریم، از همه آفریدهها به عنوان آیات الهی یاد میکند؛ زیرا به هر آفریدهای که نگاه شود، نشانهای از وجود الهی در آن دیده میشود که بدان حقیقت یافته است. بنابراین، آیه بودن، اختصاصی به آیات لفظی کلام الهی ندارد، بلکه میتوان گفت که آیات وجودی غیر لفظی و کتبی، در آیه بودن قویتر و استوارترند.
بر این اساس کلمات تامات وجودی چون معصومان(ع) در مقام آیه بودن از قرآن برتر میباشند و حضرت امیرمومنان علی(ع) خود را قرآن ناطق در برابر قرآن صامت برمیشمارد؛ زیرا آن حضرت(ع) همچون دیگر معصومان(ع) تجسم قرآن صامت و بلکه فراتر از آن هستند؛ چرا که قرآن، بخشی از وجود نوری آنان است و ایشان بر قرآن احاطه شانی و وجودی دارند؛ چون که به حکم آیه مباهله و روایات بسیار معتبر، وجود نوری معصومان از یک نور است. بر این اساس همان حکم پیامبر(ص) که صادر نخست و آیه کامل و تمام وجودی است، بر همه معصومان(ع) بار میشود که قرآن و آیات کتبی و لفظی یکی از شئون ایشان است.
آنچه از آیات و روایات معتبر به دست میآید آن است که همه هستی، آیات الهی هستند و بر این اساس، همه آنها نشانهای از خداوند میباشند، چنانکه همه هستی جنود الهیاند و در نقش سربازان نیز ظاهر میشوند و به فرمانهای الهی در نقش پیادهنظام و سوارهنظام عمل میکنند.
ظهور اسمای جلالی خداوند
اگر ما جهان را امری جدا از خدا ندانیم که نمیدانیم، همه هستی شانی از شئون الهی و تحت تدبیر دم به دم او میباشد به گونهای که اگر دمی، عنایت خویش را از آنها بردارد نیست و نابود میشوند. (حج، آیه 65 و نیز فاطر، آیه 41) فقر ذاتی همه هستی، نیاز دائمی به خداوند را برای آنان رقم زده است (فاطر، آیه 15) و هر موجودی در ایجاد و بقای خویش نیازمند آفریدگار و خداوند است.
همچنین هر موجودی برای دستیابی به کمالات شایسته و بایسته خویش نیازمند ربوبیت و پروردگاری الهی است. پس نمیتوان موجودی را یافت که ارتباط دائمی و پیوسته با خداوند نداشته باشد؛ زیرا هر موجودی در هر زمانی نیازمند تجلی یکی از اسمای الهی در خود است تا بتواند مسیر کمالی خویش را ادامه دهد. این تجلی اسمایی الهی تنها اختصاص به حوزه اسمای جمالی ندارد بلکه گاه نیاز است تا خداوند برای قرار دادن موجودی در مسیر کمالی و تقویت و تحکیم آن، در مقام مظهریت اسمای جلالی نیز ظاهر شود و خشم و غضب خویش را آشکار سازد.
خداوند در آیه 31 سوره مدثر میفرماید که جز او کسی از شمار سربازان و سپاه خداوند آگاهی ندارد و در آیات 4 و 7 سوره فتح تصریح میکند که همه هستی جنود و سربازان خداوند هستند؛ زیرا همه هستی شانی از شئون الهی و در خدمت اهداف آفرینش او میباشند. از این رو حتی شیطان از جنود الهی است و در محدودهای که خداوند برایش تعریف کرده است عمل میکند و نمیتواند فراتر از آن خطوط قرمز حرکت کند و در نقش یک سرباز مطیع میبایست عمل کند هر چند که به ظاهر در مقام تشریع طغیان میورزد ولی در باطن در مقام تکوین همان فلسفه وجودی آفرینش و حکمت و اهداف آن را پی میگیرد و انجام میدهد. (سبا، آیه 21)
لشکریان خداوند، تنها آنهایی نیستند که ما میبینیم؛ زیرا بسیاری از سربازان الهی دیده نمیشوند. این سربازان میتوانند حتی باد و باران و مانند آن باشند که به ظاهر تنها یک پدیده طبیعی است، در حالی که بنا بر آیه 9 سوره احزاب و آیات 26 و 40 سوره توبه، این امور خود از لشکریان خداوند میباشند که ماموریت دارند تا هر از گاهی وارد شوند و خشم الهی را نشان دهند.
لشکریان پیدا و پنهان خدا، زمانی که همگان در غفلت خود به خواب رفتهاند، یورش میآورند و زمان و زمین را بر عصیانگران و مخالفان تنگ میگیرند و آنان را به اشکال گوناگون مجازات و تنبیه میکنند. بنابر این نمیتوان در تحلیل رخدادهای به ظاهر طبیعی همانند توفان، سیل، زلزله و مانند آن تنها به عوامل مادی و طبیعی توجه داشت، زیرا بیش از آنچه اینها نقش ایفا میکنند، عوامل فرامادی چون گناه، توبه، عصیان و اطاعت نقش دارد. از این رو خداوند در آیه 96 سوره اعراف از ایمان و تقوا به عنوان عامل فراوانی نعمت و برکات الهی یاد میکند و در همین آیه و نیز آیه 124 سوره طه اعراض از یاد و نام خدا و غفلت از او را عامل سختی در زندگی و کمبودها و مشکلات برمیشمارد.
در روایات، برخی از گناهان عامل نزول عذاب و ایجاد جنگها و افزایش بیماریها و ترک زکات عامل خشکسالی و مانند آن معرفی شده است. این همه بیانگر این معنا است که عوامل غیر مادی چون گناه، دعا، تقوا و ایمان و مانند آن نقش اساسیتری در بروز رخدادهای طبیعی دارد تا عوامل مادی که دانشمندان علوم هواشناسی و زمینشناسی و مانند آن در جست و جو و تحلیل آن میباشند.
بر این اساس، قرآن، تحلیل صرف رخدادها را جدا از رفتار آدمی، تحلیل نادرست میشمارد و بر عوامل انسانی افزون بر عوامل طبیعی در تغییرات و رخدادهای به ظاهر طبیعی دنیا تاکید میورزد. لذا بسیاری از رخدادهای طبیعی چون خشکسالی، زمین لرزه، توفان و سیل و مانند آن را به عامل انسانی نسبت میدهد و میفرماید که بروز فساد در زمین به سبب دستاوردهای نادرست بشر است. «ظهرالفساد و فی البر و البحر بماکسبت ایدی الناس» (روم، 41) در حقیقت خشم الهی در شکل بلایای طبیعی گاهی خود را نشان میدهد و انسان نباید در تحلیل رخدادهای طبیعی از نقش عامل انسانی غافل باشد.
ضرورت هوشیاری نسبت به فرامین خدا
چنانکه گفته شد یکی از بلایای طبیعی، خطر غرق شدن در سیل و دریا و هجوم سونامی و طوفانهای سهمگین به ساحل و در هم کوبیدن مناطق ساحلی وقوع سیلاب و بارانهای شدید است؛ اما در تفسیر و تحلیل قرآنی، بخش بزرگی از این حوادث و رخدادها به سبب تاثیر و رفتار انسانی بر عوامل مادی و طبیعی است که آنها را به عنوان لشکریان خدا به واکنش وا میدارد و خشم الهی را نشان میدهد تا تنبیه و مجازات متخلفان و تجاوزگران و فسادکنندگان و درس عبرتی برای دیگران باشد.
از آیاتی که درباره بلایای به ظاهر طبیعی چون سیلگرفتگی، خشکسالی، زلزله و مانند آن وارد شده است میتوان دریافت که انسان نمیبایست به عوامل غیرطبیعی که برخاسته از رفتارهای خود اوست، بیتوجه باشد؛ زیرا این عوامل گاه تاثیر مستقیم و شدیدتری نسبت به عوامل مادی و طبیعی دارد. بنابراین هوشیاری و تذکر نسبت به خدا و آموزههای آن و در پیش گرفتن تقوا و عدالت و مانند آن میتواند به عنوان عامل تعیینکننده مورد توجه قرار گیرد. هر گونه غفلت به معنای افتادن در دام مکر الهی است که به شکل بلایای طبیعی ظهور و بروز میکند و آدمی گمان میکند که این عوامل طبیعی بوده است که وی را گرفتار کرده نه اعمال و رفتارهای زشت و فسادانگیزش، در حالی که در واقع آنچه موثر بوده همان رفتارهای فسادانگیز بشر بوده که به شکل بلایای طبیعی به خود او بازگشته است.
بیگمان تدبر و قرائت بیشتر آیات قرآن و بهرهگیری از آنها میتواند ما را در شناخت درست حقایق هستی و عوامل موثر در رخدادهای ریز و درشتی که در زندگی و جهان و جامعه میافتد، یاری رساند و مسیر درست زندگی و آسایش و آرامش را به ما نشان دهد./1323/د101/س
منبع: روزنامه کیهان