۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۹
کد خبر: ۲۸۰۹۸۹

حضرت معصومه و رسالت زینبی

خبرگزاری رسا ـ تاریخ گویاى این حقیقت تلخ است که حکومت بنى امیه و بنى‌عباس، هر دو از دشمنان قسم خورده نبوت و ولایت بودند و این کینه توزى با اسلام ناب را با جنایات مختلفى نشان مى‎دادند؛ با این تفاوت که این نظام جبار بنى‎امیه به شکلى علنى، شمشیر برهنه‎اى شده بود و قلوب خاندان ولایت را مى‎شکافت و در نشان دادن این جنایات، آنچنان اصرار مى‎ورزید که دیگر حتى پدر، جرأت نداشت به فرزند خود بگوید که از نسل اولاد على (ع) است.
حضرت معصومه(س)

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، تاریخ گویاى این حقیقت تلخ است که حکومت بنى امیه و بنى‌عباس، هر دو از دشمنان قسم خورده نبوت و ولایت بودند و این کینه توزى با اسلام ناب را با جنایات مختلفى نشان مى‎دادند؛ با این تفاوت که این نظام جبار بنى‎امیه به شکلى علنى، شمشیر برهنه‎اى شده بود و قلوب خاندان ولایت را مى‎شکافت و در نشان دادن این جنایات، آنچنان اصرار مى‎ورزید که دیگر حتى پدر، جرأت نداشت به فرزند خود بگوید که از نسل اولاد على (ع) است.


اما شیوه حکومت بنى عباس، ظاهرى آرام و باطنى کینه توز و خصمانه داشت و بعضى اوقات مردم نیز تحت تأثیر این گونه رفتارهاى منافقانه قرار مى‎گرفتند.


مردم ایران در آن روزگار علاقه وافرى به خاندان ولایت و اهل‎بیت داشتند و حتى با وجود حاکمیت استبداد عباسى در قلمرو اسلامى، از ابراز علاقه خود به آنان خوددارى نمى‎کردند. در ای
ن میان عده‎اى بر این باورند که این علاقه به دلیل ازدواج امام حسین (ع) با دختر یزدگرد سوم است، اما شواهد تاریخى نشان مى‎دهند که این علاقه ریشه الهى دارد.


نقل شده است زمانى که آیه: «ان یشاء یذهبکم ایها الناس و یات باخرین و کان الله على ذالک قدیرأ»(نساء /133)؛ اى مردم اگر خداوند بخواهد مى‎تواند شما را از این دنیا ببرد و قومى دیگر را جانشین شما سازد و خداوند بر این کار قادر است.» بر پیامبر نازل شد، آن حضرت دست بر شانه سلمان فارسى گذاشت و فرمود: «آنان هموطنان سلمان هستند».


در حقیقت پیامبر اسلام با این سخن، آینده ملت ایران را پیش‎بینى نمود و وظیفه خطیر آنان را گوشزد کرد.


ترفند عباسیان

دلیل دیگر علاقه ایرانیان به اهل‎بیت، عدالت خواهى فطرى ایرانى‎ها و بى‎عدالتى پادشاهان فاسد و خودسر این کشور بوده است؛ همان حکام جبارى که قرآن از آنان به نام مترف و مستکبر یاد مى‎کند. بطور کلى علت اصلى علاقه ایرانیان به خاندان امامت، فطرت عدالت‎خواهى آنان و عادل بودن ائمه اطهار بوده است.


البته علاقه‎اى که ریشه هزار ساله دارد، به دور از عوامل سطحى و زودگذر است. حکومت بنى عباس نیز از وجود این علاقه با خبر بود و مى‎دانست که خبر اسارت امام موسى بن جعفر(ع) خشم مردم ایران را علیه حاکمان جبار بنى‎امیه و بنى عباس برمی انگیزد و امکان دارد که ایرانیان دست به قیامى همه جانبه بزنند و حکومت بنى‎عباس را سرنگون کنند. از این رو، در پى چاره‎جویى برآمدند و از آنجا که با رشادت‎هاى ملت ایران آشنا بودند، شمشیر را چاره کار ندانستند و نقشه ولایتعهدى (اجبارى) امام على بن موسى الرضا (ع) را مطرح کردند.


با این ترفند موذیانه، هم خطر قیام مردم ایران را از میان بردند و هم امام هشتم را تحت نظر گرفته و رابطه مردم با ایشان را قطع کردند. به این ترتیب دسترسى به امام هشتم (ع) بسیار مشکل و حتى غیرممکن شد و مردم مجبور بودند از طریق عوامل حکومتى خبرهاى مربوط به ائمه را دریافت کنند.


نقش حضرت معصومه (س)در مبارزه با حکومت بنى‎عباس
امامان معصوم داراى خواهران متعددی بودند، اما چه دلیلى دارد که حضرت معصومه (س) دخت گرانقدر امام موسى بن جعفر(ع) در آن مرحله از تاریخ، همان رسالتى را به عهده می‌گیرد که حضرت زینب(س) بعد از ماجراى خونین کربلا عهده‎دار آن شده بود. زیرا در آن روزگار، ظلم و خفقان دستگاه بنى‎عباس در همه جا سایه افکنده بود. و حضرت معصومه و برادرش احمد بن موسى و چند تن از خواص دیگر، تنها شخصیت‎هایى بودند که از توطئه نظام بنى‎عباس آگاهى داشتند و عواقب چنین توطئه‎اى را هم پیش‎بینى مى‎کردند.
بدین جهت، حضرت معصومه (س) براى افشاى چنین خیانتى عازم شهرهاى ایران شد و به افشاگرى علیه آنان پرداخت.


در سال 201 هـ ق. یعنی یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا (ع) به «مرو» حضرت فاطمه معصومه همراه عده‎اى از برادران خود براى دیدار برادر و انجام رسالتى که بر عهده داشتند و تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، ولى از آنجا که در آن زمان عده‎اى از اهالى از مخالفان اهل‎بیت بودند، با مأموران حکومتى همراهى کرده و با همراهان حضرت وارد درگیری شدند و عده‎اى از همراهان حضرت در این حادثه غم‌انگیز به شهادت رسیدند. حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار، بیمار شده بود، با احساس ناامنى در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: «شهر قم مرکز شیعیان ماست.» سپس حضرت به طرف قم حرکت کرد.


بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند، به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که «موسى بن خزرج » بزرگ خاندان «اشعرى» زمام شتر آن مکرمه را به دوش مى‎کشید؛ ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر شد و در منزل شخصى «موسى بن خزرج» نزول اجلال فرمود. آن بزرگوار هفده روز در شهر قم به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پر برکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند.


در خصوص علت بیمارى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار، گفته شده است که زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم کرد. این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهل‎بیت با همراهان حضرت و شهادت عده‎اى از آنها در «ساوه» و جو نامساعد آن شهر و حرکت نابهنگام آن بزرگوار در حال بیمارى به سوى شهر قم، بعید به نظر نمى‎رسد.


آرى، آن حضرت که مى‎رفت زینب‎وار با سفر پر برکتش به خراسان سند گویایى بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مأمونى باشد و همانند قهرمان کربلا پیام‎آور خون سرخ برادرى باشد که این بار مزورانه به قتلگاه «بنى‎عباس» برده مى‎شد، ناگاه تقدیر الهى بر این قرار گرفت که مرقد آن بزرگوار حامى خط ولایت و امامت قرار گیرد و براى همیشه تاریخ فریادگر مبارزه با ظلم و بى‎عدالتى ستم‎پیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوى در طول قرون و اعصار باشد./1323/د102/س

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات