عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگوی تفصیلی با رسا؛
رشتههای اقتصادی دانشگاههای ما برگرفته از اقتصاد کشورهای انگلیس و آمریکا است/ اقتصاد سرمایهداری به مباحثی مانند عدالت توجه ندارد
خبرگزاری رسا ـ عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، اسلامی شدن کتب اقتصادی دانشگاهها را در نهایت سبب ایجاد مطالبه عمومی توسط فارغ التحصیلان رشته اقتصاد و عموم مردم از دولتمردان دانست و گفت: دانشگاههای کشور نظام سرمایهداری را به دانشجویان تدریس میکنند.
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمد رجایی، نماینده مردم گناباد و بجستان در مجلس شورای اسلامی(عضو کمیسیون اقتصادی مجلس)، عضو انجمن علمی اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم و مرکز راهبری اسلامی مطالعات اقتصاد مقاومتی است که تحصیلات خود را در دانشگاههای کشور انگلیس گذرانده است.
حجتالاسلام رجایی در گفتوگوی تفصیلی، اشاعه توجه مردم و مسؤولان به اقتصاد اسلامی را وظیفه حوزههای علمیه و دانشگاهها دانست و تبلیغ اقتصاد اسلامی از سوی فارغ التحصیلان رشتههای اقتصادی دانشگاههای کشور را جهت مطالبه عمومی مردم از مسؤولان مفیدتر از راههای دیگر ارزیابی کرد که متن کامل آن را از نظر میگذرانید؛
رسا ـ تحولات اقتصادی انجام شده در نظام اسلامی ایران را طی مدت زمان گذشته از تشکیل حکومت اسلامی تا چه اندازه با مبانی اسلام منطبق میدانید؟
فرهنگ اسلامی در بسیاری از شؤون زندگی اسلامی، پس از انقلاب تحقق یافته است. به استقلال سیاسی و اقتصادی دست یافتیم. در سیاست که موفقیتهای خوبی به دست آوردیم و میتوانیم ادعا کنیم که جزو مستقلترین کشورهای دنیا هستیم؛ ولی در زمینه اقتصادی هر چند پیشرفتهایی داشتهایم و قدمهایی رو به جلو برداشتهایم، اما به آنچه که انتظار داشتیم دست نیافتهایم.
باید تلاش کنیم تا اقتصاد اسلامی تبدیل به یک گفتمان غالب شود و خواسته عمومی در این زمینه شکل بگیرد. مردم و صاحبنظران اقتصاد اسلامی از مسؤولان بخواهند که اقتصاد اسلامی را عملیاتی کرده و یکی از راههای اساسی حل مشکلات اقتصادی قرار دهند. سایتها، نشریات و دیگر رسانههای گروهی وارد این فرهنگ سازی شوند و مطالبه خود را از مسؤولان اجرایی جهت اجرای اقتصاد اسلامی بروز دهند.
اقتصاد اسلامی باید به یک گفتمان غالب تبدیل شود تا در کشور جدی گرفته شود. متأسفانه پس از گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی همچنان فلسفه اقتصادی که بر اندیشههای اکثریت غالب متفکرین و اقتصاددانان ما غلبه دارد فلسفه اقتصاد غرب است؛ همان اقتصاد لیبرالیسم. آنچه از بلوک غرب در آن دانشگاهها برگزار میشود و هنوز هم دانشگاههای ما به همان صورت برگزار میکنند.
رسا ـ از دیدگاه حضرتعالی اقتصاد اسلامی چیست؟
در اقتصاد اسلامی میتوان به انحاء مختلف طبقه بندی انجام داد. میتوان شاخههایی که در اقتصاد متعارف دنیا وجود دارد را در اقتصاد اسلامی هم معرفی کرد، همانند اقتصاد خرد و کلان با رویکرد اسلامی و سپس مبانی دینی تئوریها را ارائه کنیم؛ مالیه اسلامی، بانکداری اسلامی و حتی اقتصاد توسعه از دیدگاه اسلام و بسیاری دیگر از شاخههای اقتصاد که وجود دارند. در مسیر توجه به اقتصاد اسلامی نمیتوانیم دانش بشری را نادیده بگیریم. به هرحال آنها هم ادبیاتی را آفریدهاند و باید از آنها استفاده کنیم. ولی با توجه به فرهنگ دینی و اسلامی خود آنها را پالایش میکنیم و در واقع با توجه به مبانی دینی و اسلامی، آنها را تحلیل مجدد و بازنگری میکنیم.
رسا ـ چگونه میشود اقتصاد اسلامی را معرفی کرد؟
در دو زمینه میتوان اقتصاد اسلامی را برای جامعه معرفی کرد؛ یکی اینکه اطلاع رسانی شود که اقتصاد اسلامی چیست؟ این چیستی مخاطبان عامی دارد که در مسائل اقتصادی کار میکنند اعم از اینکه بخواهند مسؤولیت اجرایی داشته باشند یا نداشته باشند. حتی بعضی از اطلاعات را میتوان برای توده مردم در سایت قرار داد. این یک بخش مسأله هست که چیز مهمی است. بخش دوم قضیه که به مسؤولان بر میگردد طبیعتاً باید سراغشان رفت و به عنوان یک مطالبه جامعه و حوزه از آنها خواست که اقتصاد اسلامی را در سیاستگذاریهایشان مدنظر قرار دهند و اگر هم آنها برای پیاده کردن اقتصاد اسلامی در جامعه مشکلاتی دارند، حرفشان را بزنند تا صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی که در این زمینه کار کردهاند بتوانند در رفع و حل مشکلات به آنها کمک کنند.
واقعیت این است که بعضی از مسؤولان ابراز میکنند که ما دقیقاً برایمان زوایای اقتصاد اسلامی مشخص نیست. اینکه عدالت اقتصادی که در اسلام گفته شده است چیست و چگونه میتوانیم ادعا کنیم که ما داریم عدالت را پیاده میکنیم و به سمتش حرکت میکنیم؟ بعضی دیگر هم اعلام میکنند که ادبیات کافی و فرضیات کافی برای اجرایی کردن وجود ندارد. البته که در بعضی از موارد نیز درست میگویند و ما در مسیر تکمیل زوایای مختلف اقتصاد اسلامی راه درازی را در پیش داریم تا بتوانیم گفتمان غالب اقتصاد اسلامی را مشخص کنیم و آن را به جامعه ارائه دهیم.
اما در بعضی زمینهها کارهای زیادی انجام شده و ادبیات اقتصاد اسلامی در آنها فراوان است و مسؤولان نمیتوانند ادعا کنند که ادبیات کافی وجود ندارد یا به ما ایده مشخصی داده نشده است. یکی از معایب کار این است که فعالیتهای انجام شده در بخشهای اقتصادی حوزههای علمیه به مراکز آکادمیک راه نیافته و دانشجوی رشته اقتصاد که به طور تقریبی صد و چهل واحد درسی را تا اخذ مدرک کارشناسی میگذراند، تعداد بسیار کمی از دروس را بر پایه اقتصاد اسلامی مطالعه میکند و این یک معضل بزرگ است.
رسا ـ دانشگاههای کشور به چه اندازه توانستهاند و میتوانند به اقتصاد اسلامی و اشاعه آن در جامعه اسلامی کمک کنند؟
خروجی رشتههای اقتصادی دانشگاههای کشور افرادی هستند که هیچ آشنایی با اقتصاد اسلامی ندارند. حوزههای علمیه باید در بحث تدوین کتب اقتصادی دانشگاهها با رویکرد اسلامی تلاش کنند و بدانند که پس از اینکه دانشجویان با آشنایی کامل با اقتصاد اسلامی از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند و ابعاد اقتصاد اسلامی را میشناسند، میتوانند در رویارویی با اقتصاد غرب آن را تحلیل کرده و نواقص آن را به مردم و مسؤولان نشان دهند و با این کار سبب بروز یک مطالبه عمومی اقتصاد اسلامی در بین مردم شوند.
متأسفانه اکنون اقتصاد خرد، اقتصاد کلان، توسعه، پول و بانک، تجارت بین الملل و دیگر موارد علوم غربی است که حتی تألیفات نویسندگان و اقتصاددانان غربی را دانشجویان کشور مطالعه میکنند. البته شنیده شده است که تألیفاتی درباره گرایشهای اقتصاد خرد و کلان با رویکرد اسلامی در حال تولید است. اگر تمام ظرفیت دانشگاهها به سمت ایجاد مطالبه اقتصاد اسلامی بسیج شوند و فارغ التحصیلان رشتههای اقتصادی تبدیل بشوند به افرادی که اطلاعات زیادی در رابطه با اقتصاد اسلامی دارند، فردا که در مسند امر قرار میگیرند، دانش و انگیزه اجرای راهکارهای اسلامی را در امور خواهند داشت.
رسا ـ آیا تدریس علوم اقتصادی در دانشگاهها بر اساس علوم اسلامی صورت میگیرد؟
مطالعه رشتههای اقتصادی که برگرفته از اقتصاد کشورهای انگلیس و آمریکا است، یعنی همان دروسی است که آنجا تدریس میشود و همان مثالهایی که برای دانشجویان کشورهای غربی بیان میشود. افزونبر اینکه اسلامی نیست و راهکارهای اسلامی میتواند مفیدتر باشد؛ به دلیل اینکه مشکلات و فرهنگ مردم ما در مواجهه با بحرانهای اقتصادی با آن کشورها متفاوت است به هیچ درد دانشجو نخواهد خورد. در درسهای تئوری اقتصادی کشورهای غربی وقایع اتفاق افتاده اقتصادی در همان کشورها مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و دانشجوی اروپایی با حل بحران اقتصادی در تجربه تاریخی کشورش آشنا میشود و برای مواجهه دوباره با همان بحرانها خود را آماده میکند.
دانشجوی اقتصاد ایرانی در دانشگاه با مطالعه کتابهای ترجمه غربی مثلاً میداند که یک زمانی کلاسیکها آمدهاند و در شرایط آنگونه جامعه غرب تئوریهای خود را پیاده کردهاند و به فلان گونه جواب گرفتهاند. پس از آن که شکست خوردند نئوکلاسیکها آمدند. کینز میآید، دست نامرئی آدام اسمیت مطرح میشود. تئوریهای کینزین در تجویز دخالت دولت برای حل مشکلات اقتصادی همه و همه تجربیات کشورهای غربی است که ممکن است هیچ یک از اینها در جامعه اسلامی ایرانی ما مؤثر نباشد.
رسا ـ آیا اساساً دانشگاههای ما نیازهای جامعه را برآورده میکنند؟
البته نه تنها در اقتصاد که در صنعت نیز دانشگاههای ما در فاصله زیادی با چیزی که صنعت و دیگر رشتهها به آن احتیاج دارند به سر میبرند. وقتی فردی از دانشگاههای کشور فارغ التحصیل میشود، کارآیی زیادی جز در نوشتن مقاله، تدریس، تحقیقات تئوریک و نظری ندارد. یعنی آن هم برود کارخانه کار کند، یک کارگر ماهر یا تکنسینی که به طور تجربی چیزها را یاد گرفته خیلی کاراتر از فوق لیسانس یک رشته صنعتی است. این یک معضل عام است که در کشور ما به وجود آمده است.
دانشگاهیان ما از مشکلات جامعه جدا هستند. یکی از نمونههایش همین است که از نظر رشد علمی یعنی تولید مقاله علمی تولید بالایی را در دنیا داریم. رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که رشد علمی در ایران 11 برابر میانگین دنیا است، ولی به این دلیل که دانشگاه راه خود را میرود و صنعت و اقتصاد نیز هر یک راه دیگری را طی میکنند، ما در صحنه اقتصاد، اجتماع و صنعت بروزی از این رشد علمی نمیبینیم. در اقتصاد نه به مبانی فکری مردم که همان اقتصاد اسلامی است توجهی میشود و نه به نیازهای معمولی جامعه.
در سالهای اخیر آقای طبیبیان کتاب اقتصاد کلان خود را به سمت آمار اقتصاد ایران برد؛ پس از او آقای اخوان هم سهم اقتصاد ایران را در تحلیلهای اقتصادی خود افزایش داد. اما کماکان فاصله زیادی از سهم کم اقتصادی ایران در متون اقتصادی پیدا نکردهایم. هنوز هم سهم اقتصاد ایران در تحلیلهای اقتصادی پایین است. اگر بخواهیم اقتصادمان اقتصاد کارآیی برای کشورمان شود، باید تمام تئوریهایی که مطرح میکنیم در واقع در راستای رفع یک مشکل اقتصادی در کشور باشد؛ البته با تکیه بر مبانی دینی که همان دیدگاه اقتصاد اسلامی است.
اقتصاددانان کشور اگر بخواهند که در سیاستهای اقتصادی مؤثر باشند، باید به این سمت و سو حرکت کنند که همه تئوریهای اقتصادی را در راستای حل مشکل و توجه به ارزشهای مردم متوجه کنند؛ اگر این اتفاق بیافتد همه جامعه از آثار و برکات اندیشههای ناب اسلامی برخوردار میشود و هم مطالبه عمومی ایجاد میشود.
رسا - در پایان بفرمایید چه تفاوتهایی بین اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد اسلامی وجود دارد و اقتصاددانان کشور بیشتر باید به چه سویی حرکت کنند؟
اقتصاد سرمایهداری به مباحثی مانند عدالت، آنچنان توجه ندارد. دولت رفاه نیز که اخیراً در دوران کمونیستها مطرح شد هم به خاطر جبر زمانه بوده است. البته کسانی که این موضوع را مطرح میکنند، یعنی معتقدان به نظریه فکری اقتصاد سرمایهداری خیلی نگران عدالت نیست. آنها به این فکر میکنند که تولید بیشتر شود و در نتیجه سود سرمایه گذار بیشتر شود. اقتصاد اسلامی تکیه ویژهای روی عدالت دارد، یعنی حتی اگر بر فرضی که بنده به آن اعتقاد ندارم بین رشد اقتصادی و عدالت اقتصادی تباین وجود داشته باشد، عدالت بر رشد باید مقدم باشد.
اگر رشدی داشته باشیم که باعث افزایش فقر شود و عده خاصی، سرمایهدارتر شوند و اکثریت جامعه در فقر شدیدتری فرو روند، این از نظر اسلام رشد محسوب نمیشود. ما باید رشد همراه با عدالت داشته باشیم. تئوری ناسازگاری رشد با عدالت و برابری یک تئوری قدیمی و رد شده است. این تئوری در سال 1950 مطرح شد که بحث رابطه «u» وارونه را مطرح کرد. البته نابرابری را باید در مراحل اول رشد بپذیریم. در زمانهای قدیم سرمایه فیزیکی را موتور توسعه قلمداد میکردند که با اصطلاح فیزیکال کپیتال معروف بود؛ بر اساس آن تئوری میگفتند حالا که سرمایه فیزیکی موتور توسعه و رشد است، باید کاری کنیم که بیشترین نتایج رشد در اختیار افراد با درآمد بالا قرار گیرد. توجیهشان این بود که میل نهایی به مصرف در افراد با درآمد پایین بالاست؛ هر چه در اختیار آنان قرار بگیرد، مصرف میکنند و میل نهایی به مصرف در درآمدهای بالا پایین است.
این افراد ادعا میکنند که اگر 10 ریال به یک پولدار بدهید، یک ریال را خرج و 9 ریال را پس انداز میکند. اینها ادامه میدهند که در مراحل اولیه رشد اجازه دهید که نابرابری افزایش پیدا کند و با آن مبارزه نکنید. تئوریهایی که از دهه 1980 به این طرف مطرح شد، سردمدارش آقای آمارتیاسن یکی از اقتصاددانان هندی الاصل و ساکن آمریکاست. او جایزه نوبل را نیز دریافت کرد.
فیزیکال کپیتال یا هیومن کپیتال، سرمایه انسانی را مطرح کرد. اگر ما بر پایه این تئوری سرمایه انسانی را موتور رشد و توسعه قرار دهیم، طبیعتاً هر چقدر که روی سرمایه انسانی سرمایه گذاری کنیم در جهت رشد و تعالی و توسعه گام برداشتهایم. در اینجا مبارزه با فقر میتواند در جهت رشد باشد. در اینجا توصیه نمیشود که پول بیشتر را به افراد با درآمد بالا بدهید که بیشتر پس انداز کنند و سرمایه گذاری کنند، بلکه گفته میشود که ثروت به صورت عادلانه توزیع شود تا همه افراد جامعه از نظرمالی توانمند گردند تا به صورت یکسان تمام افراد خلاق جامعه بتوانند استعدادهایشان را بروز دهند، رشد کنند و باعث رشد کشور شوند.
به طور طبیعی اگر این مبنا را بپذیریم کما اینکه ادبیات جدید اقتصادی در این جهت سیر میکند، طبیعتاً آن تئوری اسلام که تأکید بر عدالت دارد، سبب میشود که رشد تقویت و تسریع شود. پس اگر فرض ما این باشد که افراد خلاق و نیروهای انسانی رشد و جهش جامعه را به وجود میآورند و سرعت میدهند، در شرایط فعلی باید به فکر پنجاه یا هفتاد درصد افراد فقیر جامعه باشیم که توانایی بروز استعدادهایشان را ندارند. شاید اگر این افراد امکان پیدا کنند که استعدادهای خود را بروز دهند کارهای بسیار بزرگی در جامعه اسلامی ما انجام شود.
بنابراین در اقتصاد اسلامی عدالت اهمیت دارد و با این ادبیاتی که اخیراً در اقتصاد به وجود آمده و روز به روز هم توسعه پیدا میکند و مقبولیت هم پیدا کرده است، عدالت در مقابل توسعه و رشد نیست بلکه کمک کننده آن است؛ از این جهت که سرمایه انسانی را تقویت میکند و ما هم معتقدیم که موتور رشد و توسعه سرمایه انسانی است. درست است که سرمایه فیزیکی هم تأثیرگذار است، ولی آنچه رشد را ایجاد میکند و سرعت میدهد، انسانها هستند.
برای مثال کشور آلمان پس از جنگ جهانی دوم با اینکه بسیاری از بنادر، راهها و صنایعش را از دست داده بود، ولی با استفاده از سرمایه انسانی خود که به میزان سرمایه مادیاش آسیب ندیده بود، توانست پیشرفت خوبی داشته باشد. در آن روزگار کارشناسان و کارگران ماهر بودند که با مبالغ کمی که از سرمارشال کمک گرفتند کار کردند و توانستند در یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه بر همه آن خرابیها غلبه کنند و خود را به سطح کشورهای پیشرفته دنیا برسانند. در مقابل کشورهایی داریم که میلیاردها دلار خرج میکنند، ولی به نتیجه مطلوب خود نمیرسند. چون نیروی انسانی و سرمایه انسانی کافی ندارند.
/836/401/ر
ارسال نظرات