اربعین فصل کوچ عاشقان
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، خدا فرمود: «سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینان اطرافشان، از رسول خدا تخلف جویند و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند. این به خاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود و خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند.»1 همانگونه که جان محمد رسولالله(ص) عزیز است و محترم، حسین(ع) نیز که پارهتن اوست عزیز است و جان جانان است.
مگر نفرمود حسین از من است و من از حسینم خدا آن کسی را دوست بدارد که حسین را دوست داشته باشد. خدا بغض آن کسی را داشته باشد که بغض حسین را دارد حسین یکی از دو سبط است و خدا قاتل حسین را لعنت کند.
موسم اربعین آمد و عطر به و سیب، فصل کوچ عاشقان رسید و کربلائیان صف در صف، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیاده و با پاهای برهنه، به راهی سرنهادهاند که هر خاری از آن دارد نشانی از کف پایی. گویی خبر از رستخیز دیگری است و در عالم، هیاهوی عاشقی و شوریدگی برپاست. در این رستخیز حسینی، این جانهای عاشق مردمان است که به استقبال حادثه میرود و دیگر نیازی به صور اسرافیل و غروب خورشید و دیگر علائم نیست.
صور اسرافیلی که مردگان را زنده میکند ندای هل من ناصر حسین بود که از چهارده قرن پیش دلهای مرده را زنده و سرگشته نمود و کسوف این رستخیز در همان چهارده قرن پیش، پیش آمد و بعد از آن که خورشید بر نیزه رفت و در آسمان دو خورشید درخشید با هل من ناصر مظلوم مظلومان عالم، عاشقان سر از قبر عادات روزمرگی به در میآورند و این مغناطیس حسین است که آنها را به او و مقتلش میرساند. به مقتلی که هنوز خون حسین از آن میجوشد و صدای غربتش به گوش میرسد که «الا یا اهل العالم قتل الحسین بکربلا عطشانا.»
و چون این ایام میرسد صدای وجدانهای آگاه به گوش میآید که اربعین منتظر ماست بیا تا برویم، جاده و اشک مهیاست بیا تا برویم. بیا تا برویم که هر قدم ما بغیر از آنکه حسنه دارد و سیئه محو میکند، اجری مضاعف دارد که خداوند به صاحبان آن قدمها که از صالحانند پاداش نیکوکاران میدهد. چرا که آن قدمها باعث به خشم و غیظ آوردن دشمنان خداست و آنها را به وحشت میاندازد و امثال همین قدمهاست که خداوند برایش جایزه قرار داده و آنها را عمل صالح برشمرده است، چرا که از دشمن آرام و قرار میگیرد و هر نشستن و سکوتی در برابر ظلم و ظالم چونکه تایید ظلم است خیانتی است به مظلومان و جنایتی است نابخشودنی.
ظالم را باید رسوا کرد و آرام از او گرفت که آرام مردمان گرفته است. و اربعین قیام به خونخواهی مظلوم است و فلسفهاش زنده نگه داشتن یاد شهداست که کمتر از شهادت نیست و در ثوابش گفتهاند زائر حسینگویی خدا را در عرش زیارت میکند. و دیگری تمرین ظهور است که آن نیز به خونخواهی مظلوم است و برای پر کردن جهان پر از ظلم، از عدل. و آن زمان که ظالم تیزی تیغ عدالت را بر گردن خود حس کند. و این رزمایش موحدان و مومنان و پابرهنگان است برای آن زمان که خدا آنها را وارثان زمین میکند که فرمود «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون».3 پس ای زائر حسین «تد فی الارض قدمک»
به درازای تاریخ و به پهنای جغرافیای جهان جوانمردانی هستند که طالب خون حسین مظلومند و در دلهاشان حرارتی از عشق حسین به ودیعه گذاشته شده که هرگز سرد نخواهد شد که اگر بتوان جان را از آدمی گرفت و از او توقع زنده ماندن داشت پس میتوان عبای حسین را از دست عاشقان جدا کرد و از آنان نیز توقع آرامش و حیات داشت. حسین حسین است و فرزند زهرا. همو که خدا کوثرش نامید و خیر فراوان. و چه خیری فراوانتر از سفره حسین که ابتدا و انتهای خلقت را گرداگرد خود جمع نموده و روزی میدهد از هر قوم و کشور و زبان و رنگ و آیین و مرام و مسلکی.
عاشقانی که تا به حال یکدیگر را ندیدهاند و نمیشناسند و زبان هم نمیدانند تنها نام حسین را از کلام هم میفهمند و داغداران جهانی حسین، تنها از اشکهای حلقه زده در چشم، یکدیگر را میشناسند و کلام هم، ترجمان میکنند. آنها یکدیگر را میشناسند با نوری که در چهره محزونشان دارند، که خدا فرمود: «و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس».
آنها آموختهاند که برای رسیدن به خدا یا باید در حرم اباعبدالله بود یا در مجلس اباعبدالله، چرا که از حسین قول شفاعت گرفتهاند. آنان که چون گذشتگانشان، اکنون و بعد از گذشت 1376 سال صدای هل من ناصر حسین فاطمه را پاسخ میدهند، برای یاری دردانه خدا قیام کردهاند و سر از پا نمیشناسند تا با زیارت مقتل و مضجع شریف و آن خاک طهورش، با او بیعت تازه کنند و با فرزند او که صبح و شام برایش گریه میکند، گریه کنند. با خواهر مکرمهاش همدردی کنند و پا به پای پاهای پرآبله کودکان پریشانش، قدم رنجه کنند و زخم عاشقی به خود برگیرند. برای خاندان آواره شدهاش اشک بریزند و همنوایی کنند و به زینالعابدین که سرهای از نیزه گرفته شده را به کربلا آورده تسلیت گویند و با تکریم آن ستارگان پرفروغ را که گرد خورشید و ماه حسین و عباس چرخیدهاند را تا روز موعود، به خاک مطهر به ودیعه بسپرند.
راه دلدادگی را قدم به قدم با جناب جابر طی نمایند و خود را برای انتقام از ظالمان مهیا نمایند که راه حسین تمام ناشدنی است و آتش عشقش خاموش ناشدنی و تا ظلم هست مبارزه هم هست. و آنها که حسین شناسند و از حسین درس شهامت گرفتهاند، سر میدهند و دست به ظالم نمیدهند. ما بقی الدهر./998/د102/ف
منبع: روزنامه کیهان