نسبت تعداد استاد اخلاق به طلبه قابل قبول نیست/ پیگیری شش فعالیت در زمینه اخلاقی از سوی حوزه
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمد عالمزاده نوری، مدیر گروه اخلاق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است که تاکنون کتابها و مقالات فراوانی را به رشته تحریر در آورده است.
این پژوهشگر عرصه اخلاق تاکنون کتابهای فراوانی همانند «سیمای آرمانی طلبه در نگاه مقام معظم رهبری»، «خودسازی و جامعهسازی در برنامه فعالیتهای جوان مسلمان»، «استنباط حکم اخلاقی از سیره و عمل معصوم»، «نقش مربی در تربیت اخلاقی معنوی»، «آداب و سبک زندگی اسلامی»، «راه و رسم طلبگی»، «اخلاق اسلامی؛ مبانی و مفاهیم»، «مروری بر کارکردهای فرهنگی روحانیت» و «میثاق طلبگی» را تألیف کرده است.
در گفتوگو با حجتالاسلام عالمزاده نوری به بررسی وضعیت اخلاقی حوزههای علمیه پرداختیم که در ادامه متن آن را از نظر میگذارنید؛
رسا ـ در حال حاضر نیازهای عرصه اخلاق چیست که حوزه آنها را پیگیری کند؟
فعالیتهایی که حوزه علمیه میتواند در عرصه اخلاق انجام دهد و به آن احتیاج داریم، به چند دسته تقسیم میشود. نخست، تربیت پژوهشگران عرصه اخلاق است. کار پژوهشگر بررسی نظری گزارهها، مستندسازی و توجیه عالمانه گزاره اخلاقی، حل مسأله، رفع ابهامهای نظری، معلوم کردن مجهولات و پاسخ دادن به پرسشها است.
دوم، تربیت مدرس اخلاق است. مدرس اخلاق یافتههای پژوهشی را جذب کرده و منتقل میکند. به چه افرادی منتقل میکند؟ به توده مردم. مدرس نیرو پروری میکند؛ منتها نیرو پروری تنها به معنای علمی و تخصصی. مدرس یافتههای پژوهشی را به ذهن مخاطب خاص و حلقات تخصصی منتقل میکند. مخاطب خاص یا حلقات تخصصی کسانی هستند که میخواهند در آینده در عرصه اخلاق کار کنند. مدرس با ذهن کار داشته و آن را میپروراند.
سوم، تربیت مروج اخلاق است. مروج اخلاق با ذهنها کار داشته و انتقال دهنده گزارهها است؛ منتها مخاطبش مخاطب عام وْ غرضش اطلاع رسانی است نه نیرو پروری.
چهارم، تربیت مشاور اخلاق است. مشاور اخلاق یافتههای پژوهشی و اطلاعات فراوانی در زمینه اخلاق دارد؛ منتها با افراد ارتباط چهره به چهره بالینی برقرار میکند و از لابهلای آن کلیاتی که خوانده، مسائل مورد نیاز افراد را بیان میکند. مشاور کلیات پژوهشی را بر احوال فردی و شخصی مخاطب خود در ارتباط چهره به چهره بالینی مطابقت میدهد.
پنجم، تربیت مربی اخلاق است. مربی اخلاق در یک بازه زمانی نسبتاً طولانی مخاطب خود را همراهی میکند. گاهی به او اطلاعات میدهد. گاهی به او هشدار میدهد. گاهی برای او انگیزه سازی میکند. گاهی او را ارجاع میدهد. به طور کلی فرآیند بسیار پیچیدهای را با ارتباط مستمر و وثیق در یک بازه زمانی طولانی پیگیری میکند.
ششم، تربیت مدیر اخلاق است. مدیر فردی است که کار را توسط دیگران انجام میدهد. مدیر کارها را برای رسیدن به یک غایت و مقصد کلان سازماندهی، تقسیمبندی و پیگیری میکند. هفتم، تربیت مهندس اخلاق است.
رسا ـ اگر امکانش است اینها را مقداری با مثال توضیح دهید.
برای فهم بهتر مطالب، فضای بهداشت و درمان را به عنوان مثال بیان میکنم. دسته نخست، پژوهشگران هستند که بر روی حیوانات مختلف آزمایش کرده و سبب پیشرفت علم میشوند. پرسشها را پاسخ میدهند.
دسته دوم، مدرسان هستند که اینها در دانشگاهها با مخاطب خاص سر و کار دارند. کارشان انتقال گزارهها به ذهن مخاطبان است. اینها نیروپروری میکنند، یعنی با کسانی صحبت میکنند که در آینده میخواهند کار اینها را انجام دهند.
دسته سوم، مروجها هستند؛ همانند گویندگان خبر که با توده مردم ارتباط برقرار میکنند. از لابهلای یافتههای پژوهشی مسائل مبتلا به و مورد نیاز را به توده مردم منتقل میکنند. یعنی با یک زبان ساده و قابل فهم برای مردم بیان میکنند.
اینها نیازی به نیرو پروری نداشته و خودشان نیز نمیخواهند نیروی آن کار شوند، بلکه اطلاعات را مفید کرده و به مردم منتقل میکنند. بنابراین کار مروج اطلاع رسانی است نه نیرو پروری. مخاطبش نیز مخاطب عام است. البته در انتقال اطلاعات به اذهان مخاطب با استاد اشتراک دارد.
دسته چهارم، پزشکان هستند. پزشکان همانند مشاوران اخلاق هستند. کسانی هستند که مردم به آنها مراجعه میکنند و آنها نیز یافتههای کلی پژوهشی را در احوال شخصی و فردی در یک ارتباط چهره به چهره بالینی تطبیق میدهند.
دسته پنجم، پزشکان خانواده هستند. پزشکان خانواده دوره طولانی را با مخاطب خود برقرار میکند، تا در آینده به نتیجه برسد. به تعبیری پزشکان خانواده از تمام بیماریهای مخاطب خود مطلع هستند به همین دلیل اطلاع رسانی به موقع میکنند. البته فرد هم مؤظف به داشتن یک ارتباط مستمر و مرتب با آنها است. به طور کلی کار پزشک خانواده پیگیری کارهای بهداشتی و درمانی مخاطب خود است.
دسته ششم، مدیران درمانگاهها و بیمارستانها هستند که کارهای مربوط به پزشکان و بیماران را پیگیری میکنند. دسته هفتم، مهندسان عرصه پزشکی هستند. در عرصه بهداشت و درمان تجهیزات و صنایع پزشکی داریم که اینها از سوی مهندسان تربیت یافته شده در این عرصه تولید میشود که از یک وسیله کوچک گرفته تا وسایل بسیار بزرگ را شامل میشود. مهندسان عرصه بهداشت و درمان از هنر مهندسی و خلاقیت خود برای ساخت سخت افزارهای در خدمت این عرصه بهره میبرند.
رسا ـ آیا ما میتوانیم مهندس در عرصه اخلاق نیز داشته باشیم؟
البته وقتی بحث مهندس اخلاق را میکنیم، ذهنها به سمت ساخت بازیهای کامپیوتری میرود. ولی آیا این مسائل به عنوان مهندسی اخلاق به شمار میآید؟ بنده دقیق نمیدانم که این سخت افزارها باید چگونه باشد، ولی شاید بتوان در این زمینه کاری کرد.
وقتی ستاد اقامه نماز تصمیم به حرکت در این مسیر به صورت کامل و جامع گرفت، از تجهیزاتی همانند فرشهای سجاده، جا مهریها، محرابهای متحرک کوچک و غیره بهره برد. فرشهای سجاده برای همیشه مشکل صفوف کج در نماز را حل کرد. مهرهای ساخته شد که مشکل شکیات نماز را از بین برد.
حال پرسش این است که آیا در مسائل اخلاقی میتوان چنین عمل کرد؟ شاید اگر کسی بروی این موضوع کار کند نتایج خوبی از آن حاصل شود. کارهایی از این سنخ برای پرورش فکر کودکان انجام شده است. ولی آیا چنین کارهایی در حوزه اخلاق نیز انجام شده است؟
برای نمونه در خارج از کشور بازیهایی برای تقویت برخی خصایص اخلاقی همانند از خودگذشتگی طراحی کردهاند. یا در یکی دو سال اخیر عیدها در شبستان نجمه خاتوم حرم حضرت معصومه(س) برای 10 روز تیمهایی برنامههای جالبی برای کودکان و نوجوانان با عنوان «شهرک معارفی» برپا میکنند که در قالب بازی، خوبیها و بدیها و ارزشها و ضد ارزشها را به کودکان معرفی میکنند. حوزه در این زمینه چه کارهایی کرده است؟
رسا ـ تفاوت حوزه گذشته با حوزه کنونی در عرصه اخلاق چیست؟
حوزه قدیم به درس اخلاق اهتمام داشت. تا حدود پانزده سال پیش تنها فعالیت اخلاقی ویژه، درسهای اخلاق بود که هدف آن درسها تدریس اخلاق نبود، بلکه با هدف انعکاس عملی و مقاصد تربیتی و تأثیرگذاریهای انگیزشی تشکیل میشد.
آیتالله مظاهری، آیتالله میانجی، آقا علی پناه اشتهاردی، آیتالله مشکینی و دیگران درسهای اخلاق معروف حوزه را داشتند. اینها بیشتر با غرض تأثیرگذاری روحی، روانی و شخصیتی بحثهایی را مطرح میکردند. ولی این بحثها همانند بررسی امروزی گزارههای اخلاقی نبود؛ بلکه بیشتر جلسات موعظه، پند و نصیحت بود که با هدف افزایش اراده بود.
ما تا 15 سال پیش حتی یک مرکز پژوهشی نداشتیم که بر روی گزارههای اخلاقی و شیوه مستندسازی کار کند. حتی در قم یک کلاس نداشتیم که افرادی به سبک روشمند، ضابطهوار و عالمانه به موضوع گزارههای اخلاقی دین بپردازند. در حالی که معارف اسلام به عقاید، اخلاق و فقه تقسیم میشود.
البته عمده نیروهای حوزوی به فهم گزارههای فقهی دین روی آوردهاند، در حالی که باید به اخلاق دینی هم پرداخته شود. تربیت اخلاقی و تزکیه در قرآن کریم بسیار جایگاه بزرگی دارد. خداوند متعال در سوره ضحی 11 قسم برای تزکیه خورده است. اگر روایت: «بعثت لاتمم مکارم الخلاق» معتبر باشد، غایت بعثت انبیا هدایت، تزکیه و تربیت اخلاقی معنوی انسان است. پس باید توجه و اعتنای ویژه علمی و عملی به این موضوع داشت.
در حوزه قدیم بیشتر درسهای اخلاق با هدف تهذیب نفس، تحریک ارادهها و تشویق به خودسازی رایج بود. البته در کنار این درسهای عام اخلاقی، حلقههای خاص تربیت اخلاقی نیز با حضور افراد وارسته برگزار میشد؛ برای نمونه مرحوم آقای سعادت پرور چنین حلقههایی با ماهیت تربیتی برگزار میکردند. یعنی یک مربی اخلاق، محور بود و دور او حلقه میزند که این مربی اخلاق کار مربیگری را انجام میداد و خود حلقهها نیز به بخشهای مختلف تقسیم میشد.
کار نظریه پردازی و بررسیهای تحقیقی پژوهشی تقریباً در حوزه مطلقاً وجود نداشت و بعید بود که دغدغهاش پیش آید. البته مباحث فلسفه اخلاقی، تاریخ بیش از 15 سال در حوزه دارد. نخستین اتفاقاتی که نسبت به اخلاق در حوزه علمیه قم صورت گرفت، مباحث فلسفه اخلاقی بود که آیتالله مصباح و شهید مطهری پیش از انقلاب مطرح کردند. آرام آرام چند کتاب ترجمه شد، چند رشته تخصصی پدید آمد و در مؤسسه امام خمینی(ره) گروههایی به آن پرداختند.
ترجمه آثار فلسفه اخلاق غربی، نقدها و تکمیلها از دیگر کارهایی بود که از سوی حوزویان درباره فلسفه اخلاق در حوزه صورت گرفت. البته این جدای از بحثهای اخلاق توصیفی اسلامی است که به اجتهاد منابع دینی نیاز دارد. بنابراین آغاز پژوهش در مسأله اخلاق در حوزههای علمیه را باید موضوع فلسفه اخلاق دانست که از قبل از انقلاب شروع شد.
ولی درباره اخلاق، یعنی فضایل اخلاقی، باید و نبایدها و تربیت اخلاقی که فرآیند تحول انسان را به سمت غایت اخلاقی دنبال میکند، تقریباً بیش از 15 سال سابقه نداریم که مراکز پژوهشی در این زمینه داشته باشیم. شاید نخستین مرکز پژوهشی در تهران از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه با عنوان «گروه اخلاق و عرفان» بود که با همکاری آیتالله خوشوقت تشکیل شد.
قدم دوم در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تشکیل «مرکز اخلاق و تربیت» در سال 82 بود که بنا شد به صورت خاص فعالیتهای پژوهشی، علمی و بررسیهای عالمانه نظری را بروی موضوعات اخلاق انجام دهد.
شاید مهمترین کار صورت گرفته در این پژوهشگاه تألیف کتاب «شناخت اخلاق اسلامی» بود که تمام مکاتب اخلاق اسلامی را در قالب چهار مکتب فلسفی، عرفانی، نقلی و تلفیقی معرفی کرده است. این کتاب با هدف پیشبرد پژوهشهای اخلاقی به عنوان یک پایه و پشتوانه عرضه شد که به شدت نیز مورد استقبال قرار گرفت و افزونبر ترجمه عربی به عنوان کتاب درسی انتخاب شد.
البته پس از آن مراکز آموزشی و پژوهشی دیگری هم پدید آمد؛ برای نمونه مؤسسه امام خمینی(ره)، دانشگاه معارف، دانشگاه باقرالعلوم، دارالحدیث، دانشکده علوم حدیث، جامعه الزهرا و جامعه المصطفی رشتههایی را در این زمینه طراحی کردند. خود حوزه نیز مراکز تخصصی در زمینه اخلاق را نیز تأسیس کرد.
رسا ـ از علمای حاضر کدام یک بیشتر در عرصه اخلاق موفق بودند؟
همچنین شخص آیتالله مصباح در این زمینه کارهایی را انجام داده و میدهند. ایشان در میان علمای کنونی در این زمینه بینظیر هستند. فعالیتهایی از دوران جوانی درباره اخلاق در حوزه داشتهاند که عمدتاً اخلاق عملی را مد نظر داشتهاند. آیتالله مصباح میفرمایند: «آن زمانی که حضرت آیتالله بروجردی زعیم حوزه بودند، نامهای تهیه شد ـ ظاهراً خود ایشان این نامه را تهیه کردند ـ ایننامه به امضای بزرگان آن روز حوزه رسید و خدمت حضرت آیتالله بروجردی رسید که وضعیت اخلاق در حوزه نگران کننده است، شما یک اقدامی انجام دهید.»
ایشان میفرمودند: «زمانی حوزه ما 700 طلبه داشت و هفت انسان بزرگ اخلاقی در طراز بسیار بالا همانند میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، شیخ عباس تهرانی و... بود.» یعنی برای 700 طلبه، هفت استاد اخلاق در سطح بالا وجود داشت که هر 100 نفر به طور متوسط از یک بزرگ حوزه بهره میبردند.
آیتالله مصباح سال 80 که حوزه 70 هزار طلبه داشت این موضوع را بیان کردند. یعنی جمعیت طلبههای حوزه 100 برابر شد، ولی همان 7 استاد اخلاقی در آن سطحی که قبلاً بود، هم وجود ندارد. بالاخره اگر تربیت اخلاقی و هدایت معنوی انسانها اهمیت دارد که دارد و اگر حوزه علمیه و دین برای این اخلاق نازل شده است، باید برای این موضوع کاری کرد، تشکیلات و تأسیساتی فراهم کرد. نخستین اقدامی که آیتالله مصباح انجام دادند، همین نامه بود که ظاهراً به نتیجه نرسید.
این دغدغهها همواره در ذهن ایشان بود که اگر دست روی دست بگذاریم و منتظر باشیم تا امام زمان(عج) امور را درست کنند، این اتفاق نمیافتد. اگر منتظر باشیم که ابر، باد، مه، خورشید و فلک دست به دست هم دهند و تصادفاً یک انسانی تربیت شود، اتفاق نمیافتد؛ باید حرکتی کرد.
آیتالله مصباح نخستین اقدامی که انجام دادند این بود که با بازگشت حاج آقای آقاتهرانی از خارج از کشور با توجه به شأنی که برای ایشان در نظر داشتند، با آن سواد و معلوماتی که قدیماً داشته و جدیداً کسب کرده بودند، با توجه به مراقبت عملی که داشته و ارتباطات اخلاقی که با بزرگان حوزه همانند آیتالله مظاهری و آیتالله بهجت و اهل معرفت داشتند، باری را برداشته و مرکزی در مؤسسه امام خمینی(ره) با نام «مرکز تربیت مربی اخلاق» تأسیس کنند. این مرکز سالهای 79 و 80 با حدود 20 نفر شروع به کار کرد. دورهای که برای 20 نفر گذاشته بودند، 6 بار تکرار شد که مجموعاً 240 نفر آموزش دیدند./993/402/ر
ادامه دارد...