طلاب امروزی نه بزرگی را میبینند و نه بزرگی به مدرسه میآید/ دسترسی به بزرگان اخلاق در گذشته بیشتر بود
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام مرتضی وافی، مدیر عامل مؤسسه خانه خورشید ضمن دبیری شورای عالی فرهنگی و برنامهریزی مسجد جمکران از پژوهشگران و محققان حوزه است که در زمینه اخلاق نیز فعالیتهایی دارد. آنچه در پیشرو میخوانید گفتوگو با وی درباره «روند وضعیت اخلاقی حوزه و مقایسه آن با گذشته» است؛
البته مدیر عامل مؤسسه خانه خورشید ضمن پاسخ به پرسشهای مختلف تأکید کرد: بنده تخصص اخلاق ندارم، چون استاد اخلاق نیستم؛ ولی با طلاب به ویژه طلاب جوان ارتباط زیادی داشته و دارم؛ به همین دلیل در این مصاحبه به بیان مباحث اخلاق با رویکرد عملی میپردازم نه رویکرد مبنایی.
در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذارنید؛
رسا ـ به نظر میرسد وضعیت اخلاق حوزه در گذشته نسبت به وضعیت کنونی بهتر بود، نظر شما چیست؟
بدون شک مسؤولان و برنامهریزان دغدغه مسائل اخلاقی دارند و این موضوع را میتوان از بخشنامهها، جلسات، آییننامه و غیره فهمید. این دغدغه برخواسته از آن است که حوزه بدون اخلاق معنایی ندارد و اگر اخلاق را بگیریم تنها علم در آن باقی میماند که این را هیچ فردی نمیپسندد. دومین دغدغه نیز به سبب آگاهی از آمارهای موجود در مسؤولان ایجاد شده و اینکه بگوییم مسؤولان حوزه دغدغه ندارند، حرف اشتباهی است. بلکه آنها میخواهند در این زمینه نیز کاری صورت گیرد، ولی اینکه چقدر در اقدامات عملی موفق بودهاند، بحث دیگری است و ما در این زمینه نقد داریم.
بنابراین در انگیزهها شکی نیست که دغدغه وجود دارد. ولی اقدامات عملی به هر علتی با میزان انگیزه دغدغه افراد نمیخواند. مسلماً وقتی فرد نسبت به مسائل اخلاقی حوزه دغدغهمند میشود باید اقدامات عملی، حجم به کارگیری متخصصان، فعالیت عملیاتهای بیرونی و غیره نیز بیشتر شود تا با حجم دغدغه سازگاری داشته باشد، ولی ما این را نمیبینیم. یعنی میان اقدامات عملی و نوع اقدامات عملی با دغدغههایی که وجود دارد، آنگونه که باید و شاید سازگاری مشاهده نمیشود.
رسا ـ چرا در گذشته وضعیت اخلاقی حوزه بهتر از اکنون بود؟
در گذشته دور قریب به نیم قرن پیش دسترسی به علما و بزرگان بیشتر از اکنون بود و طلاب بیشتر بر اساس سیره عملی بزرگانی همانند آیتالله قاضی و دیگر علمای اخلاق الگو برداری کرده و رفتار میکردند. حتی ارتباط میان بزرگان با طلاب نیز بیشتر بود. ولی در گذشته نزدیک همانند 25 سال پیش چند موضوع از نظر اخلاقی بسیار أثرگذار و مؤثر بود.
نکته نخست، حضور بزرگان و افراد خودساخته در حوزه بود که به راحتی میتوانستیم به این بزرگواران دسترسی داشته و مسائل اخلاقیمان را از آنها بپرسیم. برای نمونه بنده چندین بار به منزل آیتالله میانجی رفتم تا مسائل اخلاقی را از ایشان بپرسم. به بزرگان دیگری همانند آیتالله مظاهری، آیتالله مصباح یزدی، آیتالله امینی و دیگر بزرگواران به راحتی دسترسی داشتیم و سؤالهایمان را از آنها میپرسیدیم. حضور این بزرگواران در مدرسه معصومیه قم نیز مداوم بود و ما در چنین فضایی بزرگ شدهایم.
نکته دوم، در گذشته حال و هوای معنوی مدارس علمیه بسیار زیاد بود، ولی اکنون این میزان شاید به 20 درصد رسیده باشد. برای نمونه در مدرسه معصومیه دعای کمیل و ندبه هیچگاه ترک نمیشد، ولی آیا اکنون در دیگر مدارس اینگونه است؟ در حالی که دعا در فضای معنوی بسیار تأثیرگذار است. به همین دلیل بزرگانی همانند آیتالله میانجی بسیار نسبت به بحث دعا تأکید داشتند و تفسیر دعا را نیز بیان میکردند. البته در آن زمان فضای جبهه نیز بر حال و هوای معنوی طلاب بسیار أثرگذار بود. حتی در دهه هفتاد معدود طلبهای بود که نماز شب نمیخواند.
در دهه هفتاد که ما طلاب مقدمات بودیم، همواره به دعا اهتمام داشته و این خود سبب میشد تا طلاب دارای روحیه معنوی خاصی باشند. ولی اکنون اینگونه نیست. البته شاید برخی از مدارس دعای توسل برگزار کنند، ولی اکنون به صورت کامل مبحثی به نام دعا نداریم. در حالی که وقتی در آن زمان در مدارس دعا برگزار میشد، قریب به 90 درصد طلاب شرکت میکردند.
نکته سوم، اساتید نیز به بحث اخلاق اهتمام بیشتری داشتند. به گونهای نبود که اساتید تنها به بیان صرف و نحو مشغول بوده و مسائل اخلاقی را مطرح نکنند. حتی اساتیدی که درس صرف و نحو را بیان میکردند، مباحث اخلاقی را نیز به طلاب بیان میکردند. به تعبیری اساتید خود اخلاقی بودند، ولی اکنون این مسائل کمرنگ شده است. البته منظور این نیست که در اول کتاب یک روایت بخوانند، بلکه منش و سیره آنها اخلاقی بود.
رسا ـ مقداری هم درباره تفاوت اکنون با گذشته بفرمایید.
اکنون طلاب نه بزرگی را میبینند و نه بزرگی به مدرسه میآید تا طلاب از او بهره ببرند. متأسفانه اکنون زمینه عملیاتی درباره تربیت اخلاقی طلاب نمیبینیم و اگر بخواهیم پس از دوره مقدماتی نیز به تربیت اخلاقی آنها بپردازیم، دیر است. طلبه باید در بحث اخلاق بار خود را تا پایه ششم ببندد، وگرنه پس از آن دیر میشود.
البته زوم بنده در این گفتوگو بر روی بحث اخلاق در مدارس است و نمیخواهم برای حوزه تعیین تکلیف کنم. عقاید و دیگر مسائل را میتوان پس از پایه هفتم خواند، ولی اگر فردی تا پایه ششم نتواند اخلاقی بشود، پس از آن به سبب گرفتاریهای مختلفی که برایش به وجود میآید یا نمیتوانند متخلق شود و یا اینکه به سختی میتواند اخلاق را فراگیرد.
به عقیده بنده اکنون بزرگان کم شدهاند. در گذشته حتی خود خانه برخی از علما همانند آیتالله سید احمد روحانی برای طلاب اخلاق بود.(منظور ساده زیستی است) در گذشته به راحتی میتوانستیم با علما دیدار عمومی و خصوصی داشته باشیم، ولی اکنون به هر دلیلی این کار بسیار کمتر شده است. حتی حضور علما و بزرگان نیز کمتر شده است. در گذشته بزرگانی همانند آقای احمدی میانجی و حتی آقاتهرانی هر هفته در مدارس درس اخلاق داشتند. ولی اکنون علما یا کمتر میروند و یا اینکه نمیروند.
در مدارس باید بحث اخلاقی طلاب را جمع کرد ـ یعنی آنها را متخلق کرد ـ حتی اگر فقه و اصول جمع نشود. فقه و اصول قابل جبران است، ولی اگر طلبه از نظر اخلاقی درست نشوند، بعدها برایش بسیار سخت است. چون طلبه در هنگام ورود به حوزه از حال و هوای معنوی خاصی برخوردار بوده و مباحث اخلاقی را به صورت کامل دریافت میکنند. به تعبیری زمین شخم زده شده و آماده کاشت است.
ولی وقتی سن طلبه بالا میرود، گرفتار مشغله شده و به راحتی نمیتواند مباحث اخلاقی را دریافت کند. حتی پس از پایه ششم طلبه از درس اخلاق کمتری برخوردار است. البته کلاسهایی برگزار میشود، ولی شرایط پس از پایه ششم که طلبه از مدرسه خارج میشود با شرایط پیش از پایه ششم بسیار متفاوت است.
مقام معظم رهبری نیز میفرمایند: «نماز شب خواندن، نافله خواندن، دعا خواندن، ذکر گفتن، متوجه خدا بودن، زیارت رفتن، توسل کردن و به مسجد جمکران رفتن، سازنده است؛ اینها شما را پولادین خواهد کرد.» اگر این مطالب را کارنامه مدارس قرار دهیم، متوجه میشویم که چه خبر است! در گذشته هر هفته جمکران رفتن طلاب وجود داشت و این انس برقرار بود. ما در گذشته درس اخلاق رسمی، کتاب و آزمون اخلاق که اکنون موجود است را نداشتیم. به عقیده بنده این کارها خوب است، ولی به شرط آنکه به مسائلی که رهبری نیز فرمودند توجه، دقت و عمل شود. اخلاق اصلاً کتاب و جلسهای نیست.
رسا ـ قوت وضعیت فعلی چیست؟
در حال حاضر ایجاد کردن یک وقت ویژه برای اخلاق، تألیف کتاب برای آن و برگزار آزمون اخلاق در کل خوب است. برخی از مدارس موجود نیز اهتمام ویژهای نسبت به درس اخلاق روزانه و یا هفتگی دارند. ولی باید دید چه کسانی را دعوت میکنند و واکنش مخاطبان نسبت به آنها چگونه است. ما حتی وقتی آیتالله میانجی و مؤیدی وارد مدرسه میشدند، از دیدن چهره نورانیشان بال در میآوردیم و بسیار در خودسازی مؤثر بود.
برخی از مدارس نیز مراسمهای یادواره شهدا و هیأت هفتگی برگزار میکنند؛ البته برخی از این هیأتها برای بازدارندگی از رقیب هیأت بیرونی است که بسیار نیز معمولی برگزار میشود. یعنی تنها در آن سخنرانی و عزاداری وجود دارد، هیچ دعایی در آن قرائت نمیشود. هیأت نباید بدون دعا باشد، مخصوصا حوزه علمیه باید به این موضوع توجه داشت.
البته بسیاری از این هیأتها در مقابله با هیأتهای بیرونی نیز موفق نیستند؛ چون افراد به توان تربیتی هیأتها توجه کافی ندارند. بلکه آن را صرفاً برای بازدارندگی از هیأتهای بیرونی ایجاد میکنند. باید به هیأت نگاه مثبت داشت، نه اینکه برای مقابله با دیگر هیأتها ایجاد کرد؛ چون أثرکافی را نخواهد داشت.
ولی با تمام این وجود که مراسمها، هیأتها و سخنرانیها برگزار میشود، هجمه بسیار سنگینی وجود دارد و مسائل اخلاقی بسیار پیچیده شده است. در گذشته مسائل اخلاقی همانند امروز پیچیده نبود. اکنون دسترسی به فساد بسیار راحتتر شده است. اکنون مدیریت چشم و گوش افراد رها شده و رسانهها آنها را کنترل میکند. قلب افراد آنچه را بیان میکند که از چشم و گوش دریافت کرده باشد.
امروز مگر درون گوش و چشم افراد چه چیزی ریخته میشود که انتظار داشته باشیم فرد نماز شب بخواند؟! خروجی همان چیزی است که ورودی دریافت میکند. امروزه عاطفههای گذشته وجود ندارد. بسیاری از پدر و مادرها نسبت به مسائل تربیتی فرزندان کم توجه شدهاند. قوه تخیل افراد را رسانهها به کار گرفتهاند.
البته وضعیت اخلاقی بسیاری از طلاب پایههای پایینتر بهتر از پایههای بالاتر است. ولی دلیل این موضوع چیست؟ مگر نباید وضعیت اخلاقی طلبه پایه بالاتر بهتر از طلبه پایه پایینتر باشد؟ اگر حوزه درست عمل میکند، پس چرا وضعیت اخلاقی طلاب پایه پایینتر که نپختهتر نیز هستند، عموماً بهتر از وضعیت اخلاقی طلاب پایههای بالاتر است؟!
به طور کلی باید بگوییم که وجود این همه کلاسها، درسها و سخنرانیهای اخلاقی نیازها را برطرف نمیکند. بنده وضعیت روند اخلاقی حوزه را اصلاً مثبت ارزیابی نمیکنم. اکنون نسبت به گذشته نزدیک فضای معنوی حوزه بسیار کمرنگ شده است. البته باید مسائل را از مسؤولان حوزه پیگیر شد. مسائل اخلاقی اکنون افزونبر اینکه نسبت به گذشته توجه بیشتری میخواهد باید رویکردهای متفاوتی را نیز نسبت به وضعیت موجود اتخاذ کرد.
البته شاید بتوان گفت که اکنون مسائل آداب معاشرتی میان طلاب و اساتید همانند گذشته است. یعنی آداب اخلاقی مرسوم را میتوان همانند گذشته دید. به عقیده بنده امروزه مسائل پیچیده جدیدی به دلایل مختلفی همانند تغییر سبک زندگی مطرح شده است. در گذشته والدین عملکرد متفاوتی نسبت به والدین کنونی داشتند. تسلط و أثرگذاری کنونی رسانهها نسبت به گذشته بسیار زیاد شده بود.
نوع تربیت بسیاری از خانوادهها یا یله و رهاست و یا تند و خشن است. یعنی والدین نوع تربیت را نمیدانند و با فرزندان خود رفیق نیستند. حال ببینید اگر یک طلبه را حوزه علمیه با تربیت خانوادگی نادرست و تسلط رسانهها جذب کند، چه اتفاقی میافتد! این مطلب که تغییر رویکرد داشته باشیم، یعنی به صورت جدیدی در عمل وارد شویم.
رسا ـ راهکار چیست؟
راهکارها عبارتند از: نخست، افزایش ارتباط و انس هر چه بیشتر اساتید و بزرگان با طلاب است. البته یا طلاب به دیدار بزرگان بروند و یا بزرگان به طلاب سر بزنند که نوع دوم بسیار خوب است. دوم، مدارس برنامههای معنوی همانند ادعیه و توسل داشته باشند. ما اشک و توسل را به معنای واقعی میخواهیم که باید مدل آن در حوزه ارائه شود. اگر در حوزه مدل دقیق توسل ارائه نشود، چگونه باید به جامعه مدل داد؟ همچنین به بحث یادواره شهدا توجه بیشتر شود. سوم، فضای تبلیغاتی مدرسه باید سبب تربیت افراد شود. باید با فضاسازی به گونهای عمل کرد که بر روی دیوار مدرسه نیز بنر مباحث دینی چسبانده شود.
چهارم، باید با خانواده طلاب ارتباط داشت که به عقیده بنده اکنون صفر است. البته چند مدرسه در این زمینه فعالیت میکنند، ولی کمرنگ است. حوزه باید با خانواده طلاب افزونبر ارتباط مستمر، تعامل و مشاوره، آموزش آنها را نیز گاهی بر عهده گیرد. بنده نمره حوزه در تعامل با خانواده طلاب را تقریباً صفر میدانم. البته اگر طلبه درس نخواند با خانواده او تماس میگیرند.
پنجم، آگاهی بخشی طلاب برای بهرهگیری از رسانههای مختلف باید افزایش یابد؛ البته منظورم آگاهی بخشی است نه آییننامه بخشی و بخشنامه بخشی. بخشنامه و آییننامه برای استفاده یا عدم استفاده از وسایل خوب است که باشد، ولی باید بستر را آماده کرد. این دوران، دورانی نیست که افراد گوشیهای همراه را کنار بگذارند. باید سواد رسانهای را به افراد آموزش داد و آنها را با مسائل منفی و مثبت رسانه آشنا کرد تا بتوان با غول رسانه در عصر حاضر در بحث تربیت مقابله کرد. وگرنه با بخشنامه خالی نمیتوان با رسانه مقابله کرد. البته بیان بخشنامه و قانون نیز لازم است.
ششم، بهرهگیری از اخلاق کاربردی، زیربنایی و نه تنها اخلاق جزئی و روبنایی است. باید به مباحث زیر ساختی توجه کرد. اگر محبت خدا بر دل فرد بنشیند بسیاری از گناهان را مرتکب نمیشود. اگر انسان ارزش خود را بشناسد، گرفتار شهوات نمیشود. مقداری باید به اخلاق کاربردی و زیرساختی توجه کرد. گاهی ما مباحثی را مطرح میکنیم که یا اصلاً طلبه گرفتار آن نمیشود و یا اینکه مخصوص بزرگان است. برای نمونه میشود برای طلبه امروزی از فقر شکم صحبت کرد؟ اگر افراد بزرگی خودشان را بشناسند و مقصدهایشان روشن باشد، اطاعت و رابطهشان با خدا نیز بسیار بهتر میشود.
هفتم، توانمند سازی طلاب در خود واکاوی مسائل و حالات خود و خود نظارتی باید صورت گیرد. بسیاری از افراد نمیتوانند خود واکاوی داشته باشند. یعنی نمیدانند که منیتشان به دلیل غرور، خودخواهی و غیره است. امروزه چون اساتید اخلاق کمتر هستند، باید خود طلاب را نسبت به خودشان مسلط و قوی کرد. طلاب باید خودواکاوی داشته باشند و بدانند به چه دلیل گرفتار فلان مشکل شدهاند، سپس به دنبال راهکار حل آن باشند. غربیها با مبانی خودشان بحث خود نظارتی را استخراج کردهاند، ما نیز باید براساس مبانی خودمان این مسائل را استخراج کنیم.
هشتم، طراحی مکانیسمهای تربیت مشخص در جهت ارتباطات در مدارس است. یعنی رابطه استاد، مشاور و طلاب باید با یکدیگر مشخص شود که ما طراحی مشخصی در این زمینه نداریم. حتی برخی از مشاوران خودشان مشکل دارند، ولی بحث مشاوره دیگر طلاب را برعهده میگیرند. یا بعضاً مشاهده میشود که خود به خود طلاب پایه بالاتر بحث مشاوره طلاب پایه پایینتر را بر عهده میگیرند.
برای متأهل نیز باید به صورت ویژه پیش از ازدواج یا نزدیک ازدواج او مشاوره مدیریت خانواده و ازدواج صورت گیرد. بسیاری از طلاب به دلیل آموزش ندیدند، اولایات زندگی مشترک را نمیدانند. ولی با این وجود اقدام به ازدواج میکنند که در این زمینه بهزیستی نیز از حوزه علمیه جلوتر است. آیا مشاوره برای فرد طلبهای که میخواهد ازدواج کند در حوزه وجود دارد که به پرسشهای آنها پاسخ دهد؟ در حالی که جایی نیست به این پرسشها پاسخ دهد. در سیستم این مکانیسم طراحی نشده است.
نهم، باید به رشد عقلانی طلاب توجه شود. امروز به دلیل ارتباط فراوان انسان با رسانهها، تعقل و رشد عقلانی افراد پایین آمده و شهوت انسانها بالا رفته است. اگر افراد عاقل باشند، شهوتها و گرایشها مدیریت میشوند. یکی از مشکلات این است که عقلهایشان ضعیف است.
دهم، باید در حوزههای علمیه مشاور دلسوز، عالم به مباحث روز تربیتی و آشنا نسبت به مبانی اسلامی وجود داشته باشد. مشاور نباید کارمندی، ساعتی و رسمی باشد، بلکه باید دلسوز باشد. مشاور برای سخنرانی عمومی نیست، بلکه باید برای تک تک افراد وقت بگذارد. مشاوران باید نسبت به مسائل تربیتی دینی توجه داشته باشند، نه مسائل غربی.
یازدهم، درسی همانند عقاید، قرآن و تفسیر باید با رویکردی اخلاقیتری ارائه شود تا أثرگذاری لازم را داشته باشد. تنها مباحث تئوری مطرح نشود. با جزوه بازی نمیتوان کاری را پیشبرد. وقتی عقاید درست جا بیفتد، فرد خدا را نیز اطاعت میکند. دوازدهم، بهرهگیری از طلاب مستعد، درس خوان، با هوش و متخلق خود مدرسه همراه با آموزش آنها جهت أثرگذاری برای طلاب دیگر است. این افراد نسبت به دیگران أثرگذاری خواهند داشت. سیزدهم، بهرهگیری و بازگویی سیره عملی علما به ویژه شهدا است. باید به شهدا توجه ویژهای داشت.
رسا ـ آیا طلاب باید به دنبال پژوهشهای اخلاقی نیز باشند؟
بنده انجام پژوهش اخلاقی از سوی طلاب را لازم نمیدانم؛ ولی قائل هستم در مراکز موجود و تأسیسی باید به بررسی مسائل اخلاقی ناظر به موقعیتهای موجود نه مباحث کتابی و تئوریک با رویکرد کاربردی و عملیاتی پرداخته شود. یعنی رویکرد عملیاتی با توجه به مسائل کاربردی باشد. اکنون علم اخلاق وجود دارد، ولی خود اخلاق وجود ندارد.
طلبه باید تا پایه ششم متخلق به اخلاق شود. چون پس از آن به دلیل مسائلی فرصت شکلگیری وجود ندارد. البته هر چند دغدغه بالایی وجود دارد، ولی با عملیاتهای مقطعی، حاشیه و دروس جنبی و حداقلی انتظار وضعیت اخلاقی مناسب از این حوزه، انتظار نابجایی است. باید ضمن تحلیل وضعیت موجود و ریشهها، بررسی و ارائه راهکارهای عملیاتی ناظر به واقعیت و مسائل عینی موجود صورت گیرد. همچنین با همت مدیران و اساتید دلسوز مدارس بستر خوبی برای طلاب در مدارس فراهم شود./993/402/ر