شخصیت سیاسی حضرت زهرا و عبرتهای آن در جامعه فعلی ما/ حتی روضه و مصیبت حضرت نیز جنبه سیاسی دارد
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محسن محمدی از پژوهشگران و محققان حوزوی و دانشگاهی و همچنین پژوهشگر پژوهشگاه بینالمللی المصطفی است که در گفتوگو با وی شخصیت سیاسی حضرت زهرا(س) و عبرتهای آن در جامعه فعلی ما مورد بررسی قرار گرفت.
در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید؛
رسا ـ در ابتدا بفرمایید اهمیت پرداختن به ابعاد سیاسی شخصیت حضرت زهرا(س) چیست؟
پس از رحلت پیامبر(ص) اتفاقات زیادی در جامعه اسلامی افتاد که سبب ایجاد دو دستگی در جهان اسلام و انحراف مسیر اسلام از مسیری شد که حضرت محمد(ص) ترسیم فرموده بودند. در این بین فعالیت و موضعگیری حضرت زهرا(س) در مسائل سیاسی اجتماعی میتواند در تبیین حق و حقیقت بسیار راهگشا باشد؛ چرا که بنا بر روایت نبوی که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند، میتوان از رضایت و خشم دختر مکرم پیامبر(ص) به رضایت و خشم الهی پی برد.
برخی به دنبال این هستند به اعتراضات و انتقادات حضرت صدیقه(س) جنبه اقتصادی ببخشند و در نتیجه برخورد حکومت با آن را در این فضا تحلیل کنند؛ در حالی که منع و غصب فدک هیچ تأثیری در مواجهه حضرت(س) با نظام خلافت نداشت. اگر اعتراض حضرت فاطمه(س) سیاسی نبود، میبایست حضرت فقط در برابر عمل غصب فدک موضع میگرفت و کاری به جانشینی رسول خدا و امامت علی(ع) نمیداشت. در حالی که اعتراض حضرت فاطمه(س) به ابوبکر منحصر به فدک نبود. سخنان آن حضرت و موضعگیریهای ایشان در برابر خلیفه نشان میدهد که اعتراض ایشان به رویدادهای پس از رحلت پیامبر(ص)، جنبه اجتماعی و سیاسی داشته است. حضرت زهرا(س) پس از سقیفه اعتراضاتش را آغاز کرد و از حق از دست رفته اهلبیت(ع) سخن گفت که گروهی از مهاجران آن را میان خود قسمت کرده بودند.
رسا ـ آیا منظور شما این است که اعتراضات حضرت جنبه اقتصادی نداشته است؟
خیر. بلکه منظورم این است که صرف رویکرد اقتصادی به فعالیت اعتراضی حضرت زهرا(س)، رویکردی تقلیل گرایانه است که بیانگر همه واقعیت نیست. وقتی همه مسائل را در نظر میگیریم بینش بلند سیاسی اجتماعی حضرت(س) مواجه میشویم که برای جلوگیری از انحراف در نظام سیاسی و اجتماعی در جامعه اسلامی به پا خاسته است.
البته حتی رویکرد اقتصادی به این مسائل نیز به رویکرد سیاسی ختم می شود. در واقع مسائل اقتصادی ظاهر و نمادی از مسائل عمیق و کلان سیاسی است که حضرت زهرا(س) با تیزبینی تمام آن را شناسایی و پیگیری کرد.
هدف نظام حاکم از گرفتن فدک مصادره مالی اهلبیت(ع) بود تا آنان را از هرگونه امکانات مالی و اقتصادی دور کند. زیرا این امکانات میتوانست برای ایجاد سازمان و نهاد سیاسی و بسیج نیرو برای کسب خلافت از سوی آنان استفاده شود. در واقع فدک آغازی برای تقویت اقتصادی در راستای تقویت سیاسی بود که از طرف نظام حاکم از آن جلوگیری شد.
خلیفه اول پس از رحلت رسول خدا(ص) بسیاری از امتیازات مادی و معنوی را از خاندان پیامبر(ص) گرفته بود تا آنها را از این طریق کاملا در انزوا قرار دهد. در واقع اعتراضات حضرت فاطمه(س) فقط مربوط به فدک نبود و مسائل اقتصادی نیز جنبه بسیار گستردهتری داشت؛ زیرا موضوع شخصی نبود بلکه در راستای نظام سیاسی اجتماعی امامت قابل تحلیل بود.
ابن ابی الحدید این موضوع را به خوبی تبیین میکند: مردم گمان دارند نزاع فاطمه با ابوبکر در مورد میراث رسول خدا بود، ولی من در احادیث یافتم که آن حضرت در سهم ذوی القربی نیز با ابی بکر منازعه داشت. ابی بکر آن را نیز از او گرفته بود. چنانکه مرحوم مظفر میگوید: غیر از فدک و ارث و سهم خیبر که در زمان رسول خدا برای حضرت زهرا(س) تعیین شده بود، حضرت مطالبه دیگری نیز داشت؛ زیرا ابوبکر خمس غنایمی که پس از رسول خدا میگرفت به اهلبیت(ع) نمیداد، از اینرو حضرت در اینباره نیز با نظام حاکم اختلاف داشت.
بر اساس آیه صریح قران خمس غنایم برای پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) اوست. شیعه از همین آیات بحث خمس را پی گرفته است. بنابراین میتوان گفت: فدک صرفاً یک اختلاف مالی نبوده بلکه در ورای این اختلاف مالی، مسألهای سیاسی نهفته بوده است. بدین جهت ابوبکر در برابر درخواست حضرت زهرا(س) تا آخر ایستاد و از ادای حقوق اقتصادی ایشان امتناع ورزید.
ابن ابی الحدید این موضوع را با استاد خود در میان میگذارد. او میگوید: از «علی فارقی» استاد مدرسهای غربی در بغداد پرسیدم، آیا فاطمه در ادعایش راستگو بود؟ گفت: بلی، او راستگو بود! گفتم: پس چرا ابی بکر فدک را برنگرداند؟ او با اینکه اهل شوخی نبود، تبسم کرد و گفت: اگر آن روز به صرف ادعای فاطمه فدک را به او بر میگرداند و او را راستگو میدانست، فردا فاطمه خلافت را برای علی طلب مینمود. ابی بکر نیز بایست سخنان او را قبول میکرد، زیرا او را راستگو دانسته بود.
هر چند بحث ما در مورد فدک نیست، ولی جالب است وقتی که روایات فدک را بررسی میکنیم، ابعاد سیاسی آن بسیار پر رنگ است و به صراحت با بحث خلافت و امامت گره خورده و معنای بسیار گستردهای به خود گرفته است.
روزی هارون به امام موسی کاظم(ع) اصرار کرد فدک را تحویل بگیرد. امام(ع) امتناع کرد تا اینکه بر اثر اصرار او، امام(ع) فرمود: به شرطی آن را تحویل میگیرم که با تمام حدود آن را به من برگردانی. او گفت: حدود آن را معین نما. امام(ع) فرمود: اگر تعیین نمایم آن را به من بر نمیگردانی! گفت: به حق جدت برمیگردانم. سپس امام(ع) فرمود: حد اول آن عدن است. چهره هارون تغییر کرد.
سپس امام(ع) ادامه دادند: حد دوم سمرقند است. چهره هارون تیرهتر شد. حد سوم آفریقا است. چهره هارون سیاه شد. حضرت حد چهارم را دریای ارمنستان و اطراف آن بیان فرمودند. هارون گفت: پس برای ما چه میماند! امام فرمود: از اول گفتم اگر حدود آن را معین نمایم آن را بر نمیگردانی.
رسا ـ بنابراین به نظر شما در کنار ابعاد اخلاقی، معنوی، تربیتی، علمی و خانوادگی حضرت زهرا(س) میتوان از ابعاد سیاسی شخصیت حضرت نیز سخن گفت و با توجه به شرایط بسیار حساس و مهم بعد از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت(س) اهمیت بررسی ابعاد سیاسی شخصیت حضرت بیشتر میشود.
بله درست است، منظورم همین بود.
رسا ـ تا به اینجا مشخص شد که یکی از مهمترین ابعاد شخصیت حضرت زهرا(س) ابعاد سیاسی آن است. فعالیتهای سیاسی حضرت زهرا(س) چه بود؟ در واقع بیان بفرمایید آیا حضرت به صرف موضعگیری و اعتراض بسنده کردند یا اینکه علاوه بر موضعگیری وارد فضای فعالیت سیاسی شدند و در عمل نیز با نظام حاکم مقابله کردند؟
یکی از نکات مهم در بررسی شخصیت سیاسی حضرت زهرا(س) این است که ایشان وارد عرصه فعالیت سیاسی میشوند. این فعالیتها را به دو دسته میتوان تقسیم کرد؛ مبارزه مستقیم و مبارزه غیر مستقیم یا منفی. حضرت زهرا(س) ابتدا در مقابل نظام حاکم ایستاد و در ادامه رو به مبارزه منفی آورد. مهمترین بخش مبارزه مستقیم حضرت خطبههایی است که ایراد فرمودند. دو خطبه از حضرت نقل شده است.
سخنرانی پر شور حضرت فاطمه(س) در اجتماع مهاجر و انصار مهمترین و صریحترین موضعگیری حضرت(س) در دفاع از ولایت و امامت امام علی(ع) و اعتراض علیه خلیفه است. این خطبه منبع عظیمی از معارف دینی و اسلامی است که میتوان آن را یک دوره معارف اسلامی دانست.
اهلبیت(ع) نیز به این خطبه توجه خاص داشتند و علما نیز در حفظ و تبیین آن بسیار کوشیدهاند. تاریخ نویسان شیعه و سنی این خطبه را نقل کردهاند. قدیمیترین کتابی که آن را نقل کرده است «بلاغات النسأ» نوشته احمد بن ابی طیفور از علمای نیمه اول قرن سوم هجری است.
هر چند در ابتدا به نظر می رسد این خطبه جنبه معارفی دارد و وقتی با رویکرد سیاسی به آن مینگریم آن را نوعی تبلیغات سیاسی بدانیم، ولی دقت در این رفتار حضرت حکایت از عمق بینش و برنامه سیاسی حضرت زهرا(س) دارد.
حضرت فاطمه(س) این خطبه را در مسجد خواند در شرایطی که مهاجران و انصار زیادی در مسجد بودند نه در خانه ابوبکر. حضرت مسجد را که مرکز تجمع مسلمانان و مرکز تصمیمگیری آنان بود، انتخاب کرد تا پیام و سخن خود را به همه برساند.
همچنین حضرت(س) به تنهایی به مسجد نرفت، بلکه جمعی از زنان را با خود همراه کرد تا مقام و جایگاه خویش و همچنین اهمیت موضوع را نشان دهد. همچنین حضرت فاطمه(س) زمانی را انتخاب کرد که مسلمانان زیادی در مسجد حضور داشته باشند.
مهمترین نکات این خطبهها عبارتند از: جایگاه امامت و ولایت در اسلام، معرفی مصداق ولایت، ذکر سوابق دینی و مبارزاتی امام علی(ع) در راه پیشرفت اسلام، لیاقت و شایستگیهای آن حضرت برای احراز خلافت.
در ابتدای خطبه اول به توحید و صفات خداوند، هدف آفرینش، غیرمادی بودن مبدأ جهان و معاد اشاره میفرمایند، سپس اهداف خلقت را بیان میکنند. در قسمت پایانی خطبه به رکن معاد توجه میکنند و خلیفه را مورد مؤاخذه قرار میدهند و میفرمایند: «ولی بدان در قیامت تو را دیدار میکنم و بازخواست مینمایم... در آن روز، داور خدا و مدعی تو محمّد و موعد داوری رستاخیز... است.»
همچنین به طور مشروح به مسأله امامت و ویژگیهای امام میپردازند. به این ترتیب حضرت زهرا(س) بیان میکنند نظام سیاسی اسلام نظامی است که در رأس آن جانشین پیامبر(ص) قرار دارد که به امام علی(ع) و فرزندان ایشان تعلق دارد.
این فعالیت سیاسی حضرت هر چند خواص جامعه را خطاب قرار داد، ولی عمومی بود. پس از این یکی از فعالیتهای سیاسی حضرت زهرا(س) روشنگری خواص بود. حضرت(س) در گام عملى دیگر به سراغ خواص از مهاجر و انصار رفت و با سخنان هشدار دهنده و یادآورى رخدادها و خاطرات دوران حیات رسول خدا(ص) سعى کرد وجدانهاى خفته آنان را بیدار کند.
ایشان همراه حضرت على(ع) و فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شبانه به منازل و مجالس انصار و مهاجران مىرفت تا با روشنگری در خواص فضای عمومی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.
حضرت زهرا(س) به آنها مىفرمود: «اى مهاجران و انصار! خدا را یارى کنید. من دختر پیامبر شما هستم و شما با رسول خدا(ص) بیعت کردید که از او و فرزندانش در برابر یورش دشمنان دفاع کنید، همانگونه که از خود و فرزندان خود دفاع مىکنید. پس بر سر پیمان با رسول خدا(ص) استوار بمانید.»
حضرت(س) گاهى آنان را به یاد واقعه غدیر مىانداخت و مىفرمود: «آیا سخن رسول خدا را در روز غدیر فراموش کردهاید که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فَعلىٌ مَولاه» یا گفتار او را که فرمود: «انتَ مِنّى بِمَنزِلةِ هارونَ مِن مُوسى»؟ زمانى که براى عذر تقصیر نزد آن حضرت(س) آمدند و گفتند: «اگر ابوالحسن هم زودتر آمده بود با او بیعت مىکردیم.»
حضرت فاطمه(س) از گفته آنها ناراحت شد و فرمود: «از نزد من بروید. پس از کوتاهى کردن و عذرتراشیهاى دروغین، عذرى پذیرفته نمىشود و پس از کوتاهى و بىتفاوتى، امرى وجود نخواهد داشت.» پیش از آن هم گفته بود: «آیا پدرم پس از رخداد غدیر خم براى کسى عذرى باقى گذاشته است؟»
یکی دیگر از موارد مبارزه مستقیم حضرت صدیقه کبری(س) اعلام مواضع سیاسی در مواقع حساس است. یکی از مهمترین مواقع تاریخ بعد از رحلت پیامبر(ص) حمله ماموران حکومت به خانه امیرمؤمنان(ع) است.
اصل این رویداد را حتی اهلسنت نیز نقل کردهاند ولی بدون جزئیات. البته در متون اولیه تاریخی اهلسنت حتی جزئیات نیز بیان شده است. سخنان حضرت زهرا(س) در این شرایط بسیار مهم است؛ زیرا ماموران حکومتی به قصد بردن امام علی(ع) پشت در خانه جمع شدهاند و هر سخنی در این شرایط در حضور مردم و ماموران تأثیر سیاسی زیادی دارد.
وقتی آنها تصمیم گرفتند به هر قیمت که شده وارد خانه شوند و علی(ع) را برای بیعت گرفتن به مسجد ببرند حتی با آتش زدن در خانه، حضرت زهرا(س) پشت در آمد و خطاب به آنها فرمود: «مردمی بدتر از شما ندیدهام! در حالی که بدن پاک رسول خدا(ص) روی دست ما بود، خلافت را بین خودتان تقسیم کردید بدون اینکه ما را در آن به مشورت بگیرید و حق ما را برنگرداندید.»
طبرسی نوشته است حضرت(س) در ادامه سخنانش به مهاجمان فرمود: «گویا شما هیچ اطلاعی از سخنان رسول خدا در روز غدیر خم ندارید. به خدا سوگند امر ولایت را در آن روز چنان پابرجا کرد که جای طمع و هیچ امیدی را برای شما باقی نگذاشت ولی شما رعایت نکردید و هر گونه رابطهای را با پیامبر خویش قطع کردید.»
چنانکه میبینید حتی روضه و مصیبت حضرت زهرا(س) نیز کاملا جنبه سیاسی دارد. سخنان حضرت(س) در دیدار زنان مهاجر و انصار که به عیادت او آمده بودند نیز بسیار مهم است. ایشان در این دیدار فرمودند: «به خدا سوگند [اگر رهبرى على(ع) را مىپذیرفتند] هر گاه از زمام امرى که رسول خدا به على(ع) سپرده بود، دست بر مىداشتند، آن حضرت مهار شتر خلافت را در دست مىگرفت و به سهولت آنان را راه مىبرد، آن چنان که نه مرکب، زخمى و رنجور شود و نه رونده، خسته و درمانده گردد. على آنان را به سرچشمهاى جوشان، زلال و پر آب فرود مىآورد که از آب گوارا لبریز بود و تشنگى را بر طرف مىکرد... خداوند اطاعت و پیروى از ما را رشته نظم و وفاق ملت و رهبرى و پیشوایى ما را موجب امان از تفرقه و تشتت قرار داده است.»/993/403/ر
ادامه دارد...