حقوق مردم از منظر آیات و روایات
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین رمضانی مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در خطبههای نماز جمعه این هفته هامبورگ آلمان به بررسی حق مردم از منظر آیات و روایات پرداخت و گفت: همچنین از وظائف حاکم است که هم حکم به عدل کند، و هم خود به عدالت رفتار کند. چراکه در این صورت است که او شایستگی آنرا پیدا می کند که جامعه را مدیریت کند.
متن کامل خطبههای نماز جمعه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الحمد لله الذی لا مُضادّ له فی مُلکه و لا مُنازِعَ لَهُ فی أمره. الحمدالله الذی لا شریک لَهُ فی خلقه ولا شبیه لَهُ فی عَظَمَتِه (جزء من دعاء الإفتتاح) وصلّی الله علی سیدّنا ونبیّنا محمّد صلّی الله علیه وعلی آله الطاهرین واصحابه المنتجبین.
عبادالله ! أُوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
یکی دیگر از مباحثی که در رسالة حقوق، امام سجاد(ع) به آن پرداخته شده است، «حق مردم» است. این موضوع یکی از مباحث مهم در حوزۀ اجتماعی و سیاسی شمرده میشود. امروزه در خصوص حق مردم در نظامهای سیاسی مباحث زیادی مطرح است. البته واضح است که در نظام های پادشاهی، که خصوصیت آنها دیکتاتوری، استبداد، اشرافی گری و... میباشد، مردم هیچ جایگاهی نداشته و به رأی آنها احترامی گذاشته نمی شود. به همین جهت در چنین نظام هائی، شکاف طبقاتی بسیاری به چشم می خورد و عدّه ای محدود بر اکثر افراد جامعه حکومت می کنند، بدون آنکه آنها را در اداره جامعه سهیم نمایند و یا حق مشارکتی به آنها بدهند. به طور طبیعی حقوق مردم در چنین نظامهایی بسیار ضایع می شود و عدالت اجتماعی در چنین جوامعی یافت نمی شود. زیرا معمولا در چنین جوامعی برای استیفای مطالبات طبیعی مردم جائی در نظر گرفته نشده است. لذا اگر این نوع نظام های سیاسی در دنیا مورد مطالعه میدانی قرار گیرند، نتیجه اش این خواهد بود که جایگاه مردم از حفظ کرامت آنها همواره با آسیب های جدّی مواجه بوده است. امّا در نظام های سیاسیِ مبتنی بر آراء مردم، افراد نقش برجسته ای را برای مشارکت در تشکیل نظام سیاسی خود دارند و بهشکل طبیعی جایگاهی قانونی برای استیفای مطالبات مردم در نظر گرفته شده است. و لذا هرگاه آحاد مردم به نوعی در جریان تصمیم گیری مشارکت داشته باشند در حقیقت به نوعی حق خود را در کیفیت حاکمیت اعمال می نمایند.
در نگاه امام سجاد(ع) به عنوان یک پیشوای دینی و دارای ملکه عصمت، حق مردم چنین است:
« فَأَمَّا حُقُوقُ رَعِیَّتِکَ بِالسُّلْطَانِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّکَ إِنَّمَا اسْتَرْعَیْتَهُمْ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ عَلَیْهِمْ فَإِنَّهُ إِنَّمَا أَحَلَّهُمْ مَحَلَّ الرَّعِیَّةِ لَکَ ضَعْفُهُمْ وَ ذُلُّهُمْ فَمَا أَوْلَى مَنْ کَفَاکَهُ ضَعْفُهُ وَ ذُلُّهُ حَتَّى صَیَّرَهُ لَکَ رَعِیَّةً وَ صَیَّرَ حُکْمَکَ عَلَیْهِ نَافِذاً لَا یَمْتَنِعُ مِنْکَ بِعِزَّةٍ وَ لَا قُوَّةٍ وَ لَا یَسْتَنْصِرُ فِیمَا تَعَاظَمَهُ مِنْکَ إِلَّا بِاللَّهِ بِالرَّحْمَةِ وَ الْحِیَاطَةِ وَ الْأَنَاةِ، وَ مَا أَوْلَاکَ إِذَا عَرَفْتَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِ هَذِهِ الْعِزَّةِ وَ الْقُوَّةِ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا أَنْ تَکُونَ لِلَّهِ شَاکِراً وَ مَنْ شَکَرَ اللَّهَ أَعْطَاهُ فِیمَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ و امّا حقوق مردم تحت حکومت تو این است که بدانى حکومت تو بر آنها ناشی از قوت تو و ضعف ایشان است ؛پس بهتر آنست کـه کفایت و رعایت کنی کسی را که ضعف و ناتوانیش او را رعیت تو ساخته است؛ و حکم ترا بر او نافذ گردانیده است و نمی تواند که با تو به مخالفت پـردازد و برای استیفای حقش علیه تو قیام نماید و فرمانت را سر پیچی کند چون قوت و قدرتی ندارد. چنانکه برای رهائیش از تو نمی تواند به کسی اتکاء کند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیـت و حمایت از آنان لحظهء غافـل نباش؛ برای آسایش و آرامش آنها تلاش کن و با حلم و بردباری با ایشان برخورد نما و باید بدانی که تو به فضل خداوند و لطف او حکومـت را به دست آورده ای پس خدا را شکرگزار باش؛ زیرا کسی که شاکر باشد خداوند نعمت بیشتری به عطا میکند و قوتی نیست مگر به قوت خداوند ».[1]
در این بیان حضرت(ع) به چند نکته مهم اشاره فرموده اند: یکی از آنها اینست که اکنون که شرائط اینگونه رقم خورده که تو به واسطه قدرتی که به دست آوردی بر آنها حاکم شدی، و آنها زیردست قرار گرفته اند، و اکنون حکم تو دارای نفوذ است، و تصمیم تو برای جامعه اثرگذار است، باید در این فرصت برای آنها خدمت کنی! و مشکلات آنها را حل نمایی! همچنین باید بفهمی، اکنون که چنین فرصتی به تو داده شده، باید شکرگذار باشی و به عدالت با آنها برخورد نمایی! به همین جهت در بیان نورانی امام سجاد(ع) آمده است: «وَ أَمَّا حَقُ رَعِیَّتِکَ بِالسُّلْطَانِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُمْ صَارُوا رَعِیَّتَکَ لِضَعْفِهِمْ وَ قُوَّتِکَ فَیَجِبُ أَنْ تَعْدِلَ فِیهِمْ وَ تَکُونَ لَهُمْ کَالْوَالِدِ الرَّحِیمِ وَ تَغْفِرَ لَهُمْ جَهْلَهُمْ وَ لَا تُعَاجِلَهُمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ تَشْکُرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَا آتَاکَ مِنَ الْقُوَّةِ عَلَیْهِم؛ امّا حق زیردستان تحت حکومت تو این است که بدانی آنها به خاطر ضعف خود و نیرومندی تو، رعیت و زیردست تو گشته اند. پس بر تو واجب است که دربارۀ آنان به عدل و دادگری رفتار کنی و برای آنها همچون پدری دلسوز باشی و خطاهای آنان را که از روی نادانی انجام داده اند ببخشی و در کیفر اعمال آنها، شتاب نکرده و خداوند را به خاطر توانایی که به تو داده سپاسگزار باشی».
امام سجاد(ع) در تبیین وظیفۀ حاکم عادل، معتقد است آنچه مهم است، اینست که حاکم نسبت به زیردستان و مردم به عدالت رفتار کند. در حقیقت مشروعیت حاکمیت به اینست که حاکم، عدالت را در جامعه جاری و ساری سازد. به این بیان که باید هر حقی را به صاحبش عطا کند و هر چیزی را در جای خود قرار دهد.
چنانکه مولوی در تعریف عدل و ظلم می گوید:
عدل چه بود؟ وضع اندر موقعش ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش
عدل چه بود؟ آب ده اشجار را ظلم چه بود؟ آب دادن خار را.[3]
اما در غیر این صورت ـ یعنی اگر حاکمی به عدالت رفتار نکند و حقوق عمومی مردم را تضییع کند ـ حکومت او مشروع و مقبول نخواهد بود.
اهمیت به رفتار عادلانه آنقدر زیاد است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «عَدْلُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّینَ سَنَة؛ یک ساعت عدالت و دادگری بهتر از شصت سال عبادت است». به همین جهت همۀ پیامبران آمدند تا انسان ها طعم عدل را در حیات خود بچشند و تجربه کنند. چنانچه در قرآن کریم آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، براى خدا به داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید، و البتّه نباید دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید، که خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است. ».
همچنین از وظائف حاکم است که هم حکم به عدل کند، و هم خود به عدالت رفتار کند. چراکه در این صورت است که او شایستگی آنرا پیدا می کند که جامعه را مدیریت نماید. به همین منظور خدای تعالی حضرت داود را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: « یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب؛ اى داوود ما تو را جانشین خود در زمین کردیم پس بین مردم به حق داورى کن و به دنبال هواى نفس مرو که از راه خدا به بیراهه مىکشد و معلوم است کسانى که از راه خدا به بیراهه مىروند عذابى سخت دارند به جرم اینکه روز حساب را از یاد بردند»./998/102/ب2
منبع: مرکز اسلامی هامبورگ