۱۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۱
کد خبر: ۴۲۹۸۹۱
مجاهد گمنام ۷/ همسر آیت الله آصفی در گفت‌وگو با خبرگزاری رسا؛

آیت الله آصفی آرزو داشت درکنار مجاهدان مدافع حرم شهید شود/ همسرم جامع اضداد بود

همسر آیت الله با تاکید براینکه ایشان به حال مجاهدان در سوریه و عراق غبطه می‌خورد، شخصیت علامه آصفی را جامع اضداد دانست و گفت: او در اوج عطوفت با صلابت و در اوج بخشش و کرم در مورد بیت المال حسابرس بود.
آیت الله آصفی در کنار نیروهای حشد الشعبی

گفت‌وگوی ما با سرکار خانوم حمیدی،‌ همسر محترم آیت الله آصفی گفت‌وگوی متمایزی بود. ایشان گاهی بغض می‌کرد،‌ گاهی آه می‌کشید،‌ گاهی با صلابت در مورد همسرش صحبت می‌کرد. در جای جای این گپ و گفت می‌توان بزرگی و عظمت شخصیتی را دید که در چشم نزدیک‌ترین فرد به او موج می‌زند. خانوم حمیدی از ویژگی‌های علامه آصفی سخن گفت،‌ درباره رفتار او درون منزل حرف زد،‌ عبادت‌های نیمه شب و رازآلود او را نقل کرد. در مورد حمایت شیخ از ایتام سخن گفت و به بعد سیاسی و اجتماعی ایشان اشاره کرد. در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید:

بسم الرحمن الرحیم
به عنوان سوال اول می‌خواهیم شخصیت آیت الله آصفی را از زاویه خودتان معرفی کنید. در طول سال‌هایی که در کنار ایشان بودید چه ویژگی‌های این عالم مجاهد بیشتر از همه نظر شما را جلب کرد؟

واقعا زمانی که می‌خواهم درباه شخصیت شیخ سخن بگویم احساس شرم تمام وجود مرا در بر می‌گیرد. زمانی که به روزهای زندگی با این شخصیت بزرگ می‌اندیشم دلم آکنده از احساس فقدان و مصیبت می‌شود. از یک سو فقدان او و از سوی دیگر احساس کم‌کاری در حق او مرا آزار می‌دهد. واقعا احساس می‌کنم از حضور ایشان، از اندیشه‌های ناب ایشان محروم شده ام. همه آن چیزی که یک معلم متواضع باید داشته باشد در شخصیت شیخ متجلی بود که با واژه‌ها و تعابیر نمی‌توان آن را توصیف کرد. گذر زمان نه تنها ناراحتی و سوز نبود او را در دل من کم نکرده بلکه روز به روز این آتش گداخته تر شده و وجود مرا بیشتر فراگرفته است.
حقیقتش زینت و جمال این دنیا هیچگاه نتوانست همسرم را فریب دهد. همیشه تاکید می‌کرد که انسان می‌تواند شهوات و غریزه‌های نفسانی را تحت کنترل خود داشته باشد. می‌گفت شهوت مانند آتش می‌ماند و هرچقدر انسان بیشتر به آن بدمد برافروخته تر می‌شود. همواره بر کنترل و مدیریت خواسته‌های نفسانی تاکید می‌کرد و می‌گفت انسان حتما باید در چارچوب شرع رفتار کند و نگذارد نفس او را به هرکجا که بخواهد بکشد.
بخشیدن عذر و تقصیر دیگران از دیگر ویژگی‌های شخصی ایشان بود. می‌گفت خطاکار اگر طلب عفو کرد طرف مقابل باید اصل موضوع را فراموش ‌کند. امروز که به گذشته نگاه می‌کنم می‌بینم از برخی اشتباهات من به راحتی عبور می‌کرد و وقتی که من از او معذرت می‌خواستم حتی به روی من نمی‌آورد که کاری کرده‌ام!


رفتار آیت الله آصفی درون منزل چگونه بود؟
بسیار با تواضع و عطوفت با مابرخورد می‌کرد. در حد استطاعتش در مراوده با خانواده کریم و دست دلباز بود. همیشه تلاش داشت آسودگی و راحتی خود را در کنار خانواده داشته باشد. هیچگاه مشکلات کاری خود را وارد خانه نکرد و مرز خانه و بیرون از خانه را محترم می‌شمرد. در خانه بسیار مهربان و با صفا بود. با ما شوخی می‌کرد و سعی می‌کرد فضای خانه را تلطیف کند. سر سفره با روی گشاده در کنار ما می‌نشست و حال خانواده را خوب می‌کرد.
از کوچک ترین فرصت هم برای صله رحم و دیدار با خانواده خودش استفاده می‌کرد. در ایران چند عمه‌ و خاله‌ و سایر بستگان درجه اول او زندگی می‌کردند که همیشه به دیدار آنها می‌رفت. حتی وقتی خیلی مشغله پیدا می‌کرد سعی می‌کرد تلفنی با آنها در تماس باشد و احوال آنان را جویا شود. عذرخواهی می‌کرد که نمی‌تواند حضوری آنها را ببیند.


شما حتما عبادت و راز نیاز او با خداوند متعال را از نزدیک دیده اید، ممکن است کمی از حالات عبادی ایشان را برای ما بازگو کنید؟
عبادت و نماز بخش پررنگی از زندگی شیخ را شامل می‌شد. واقعا متضرعانه و با خشوع در مقابل پروردگار خود می‌ایستاد. هنوز صدای حزین نمازخواندن او در گوش من طنین انداز است. گاهی نیمه‌های شب با صدای گریه از خواب بیدار می‌شدم وقتی نگاه می‌کردم می‌دیدم در حال بکاء و راز و نیاز هستند. از ترس خداوند متعال به پهنای صورت اشک می‌ریخت. نسبت به نماز شب مواظبت داشت. مادر خدابیامرزش نقل می‌کرد که نیمه‌های شب صدای گریه بلند شیخ او را بیدار می‌کرد. از او می‌پرسید چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت از محاسبه در پیشگاه خداوند متعال می‌ترسم.
علاوه بر این به مشارکت در مجالس حسینی مداومت داشت و از ما می‌خواست به طور مستمر در سوگواری اباعبدالله (ع) شرکت کنیم. در عراق هم که بود در مجالس روز عاشورا شرکت می‌کرد و حتما به زیارت اربعین مشرف می‌شد. با اینکه وضعیت جسمانی او اجازه نمی‌داد که در عزای طوریج شرکت کند اما چند قدمی را با آن همه جوان بر می‌داشت. قرائت روزانه زیارت عاشورا هم از دیگر مواظبت‌های آیت الله آصفی بود.

 

با هرکسی درباره آیت الله آصفی صحبت کردیم، سخن از حفاظت او از بیت المال و مراقبت از اموال ایتام به میان آمد. شما این جنبه رفتاری آیت الله آصفی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ببینید ایشان بسیار جالب توانسته بود محبت و صلابت و عطوفت و قدرت را در یک جا کنار هم جمع کند. واقعا در مورد برخی صفات جامع اضداد بود. شما نگاه کنید در جاهایی بسیار کریم بود اما نوبت حسابرسی بیت المال که می‌رسید بخل به خرج می‌داد. امروز که صفات ایشان را مرور می‌کنم حقیقتا برایم جای تعجب است که چگونه این همه صفات متفاوت را در یک جا گرد هم آورده بود.هرکس از نزدیک شیخ را می‌شناخت از میزان حساسیت او نسبت به بیت المال آگاه بود. به شدت حواسش به بیت المال بود. زمانی که همکاران در موسسه خیریه امام باقر (ع) برای توزیع مایحتاج مردم محروم به شهرهای مختلف ایران، افغانستان و عراق مسافرت می‌کردند شیخ تاکید می‌کرد که حداقل هزینه را در مسیر داشته باشند. ایشان هرچند وقت یکبار با همکاران می‌نشست و به حسابرسی پول‌ها و پیگیری کارها می‌پرداخت. در گفت‌وگو با من همیشه به سیره امیرالمومنین (ع) اشاره می‎‌کرد و می‌گفت امام علی (ع) وزارت‌ها و کارهای مختلف را به دیگران سپرد اما بیت المال را خود شخصا اداره کرد.

باور بفرمایید همه از حسابرسی شیخ می‌ترسیدند، چون خوب می‌دانستند در مساله بیت المال با کسی شوخی ندارد. در یکی از سفرهای همکاران موسسه به تهران برای انجام کارهای موسسه پس از بازگشت از مسافرت فاکتورهای آن سفر را به ایشان دادند. آیت الله آصفی نگاهی به فاکتورها انداخت و دید که در یک وعده بیش از حد معمول همیشه برای غذا هزینه شده است. بعد از یک لحظه درنگ، وضعیت چهره اش عوض شد. سپس از همکاران پرسید چه چیزی باعث شد این همه پول صرف یک وعده ناهار شود که همکاران گفتند فلانی برای ما غذا خرید و هزینه آن انقدر شد. شیخ به صراحت به آن شخص گفت نباید این مبلغ از بیت المال هزینه می‌شد. شما باید جلوی همه، این مبلغ را از جیب خودت پرداخت کنی و به بیت المال بازگردانی. آن شخص هم بلافاصله این کار را کرد. بعدش هم به آنها تاکید کرد در مسافرت‌هایی که از طرف موسسه می‌روید باید غذای بسیار ساده ای بخورید به حدی که گرسنگی شما برطرف شود. من به کسی اجازه نمی‌دهم که همچین هزینه ای را متحمل بیت المال کند. ببینید چقدر سفت و سخت در این مساله برخورد می‌کرد
همه هم می‌دانستند که شیخ نسبت به بیت المال به مراتب بیشتر از اموال خودش حساسیت به خرج می‌دهد. او همیشه می‌گفت اگر کسی اموال شخصی بنده را سرقت کند، هیچ اهمیتی برایم ندارد اما حساب بیت المال و اموال فقرا و سهم امام با بقیه اموال فرق می‌کند. تاکید می‌کرد در این زمینه با هیچ کسی مسامحه نمی‌کنم؛ همسر و دختر و دوست و آشنا برایم فرقی ندارد. این اموال متعلق به فقرا و ایتام است که به آن نیاز دارند. حتی من گاهی به او می‌گفتم مگر سهم امام متعلق به طلبه‌های حوزه نیست آیا این مورد هم به شما تعلق نمی‌گیرد؟ او در جواب می‌گفت چرا اما بنده به هیچ وجه رغبت ندارم که از این پول، سهمی را بردارم. الحمدلله در طول زندگی خود هیچ پولی از بیت المال بر نداشت. در زمان بیماری نیز حاضر نشد از پول بیت المال برای درمان خود هزینه کند. این درحالی بود که پول‌های هنگفتی در حساب شخصی او وجود داشت و اگر مقداری از آن را خرج می‌کرد هیچ کسی متوجه نمی‌شد اما همینکه پول به حساب او واریز می‌شد زود آن را به همکاران موسسه می‌داد تا صرف مستمندان شود.


برای حمایت از ایتام چگونه فعالیت می‌کرد؟
خب آیت الله آصفی فعالیت حمایت از ایتام را بسیار مجدانه پیگیری می‌کرد. همیشه می‌گفت درست است که تالیفات و کتاب‌های من برای مردم سود دارد و برخی نوشته‌های مرا دنبال می‌کنند اما حمایت از ایتام و فقرا در آن دنیا به من بیشتر کمک می‌کند. واقعا در این زمینه به هیچ وجه کم کاری به خرج نمی‌داد. همیشه با مسئولان مجتمع‌های مسکونی و نگهبان‌ها در تماس بود، گاهی نیمه شب به آنها زنگ می‌زد تا از بیدار بودن آنها خاطرجمع شود. نسبت به مواظبت از ایتام و زنان بی سرپرست احساس مسئولیت می‌کرد.
هیچ گاه وقت خود را به بطالت نگذراند، هیچ وقت به اندازه مطلوب استراحت نمی‌کرد، خوابش هم همینطور بود. گاهی به شوخی به او می‌گفتم که اگر روز 48 ساعت باشد باز هم برای انجام کارهایت وقت کم می‌آوردی! با خودکار و کاغذ انس داشت و از هر فرصتی برای انجام کارها استفاده می‌کرد.


برویم سراغ فعالیت‌ها و دیدگاه سیاسی آیت الله آصفی. ایشان چقدر در منزل پیگیر مسائل سیاسی بود؟
با وجود مشغله زیاد سیاست برایش جایگه ویژه ای داشت. به صورت جدی تحولات سیاسی را دنبال می‌کرد. او به وقایع سیاسی به هیچ وجه نگاه سطحی نداشت بلکه نگاه ژرف و عمیقی را در این مورد داشت. همیشه هم امیدوارانه به مسائل نگاه می‌کرد و در برخورد با مردم به آنها قوت قلب می‌داد. سیاستمداران را از بی تفاوتی نسبت به مردم برحذر می‌داشت. همیشه از آنها می‌خواست در اتخاذ تصمیمات خود مسئولیت پذیر باشند و به عواقب آن توجه داشته باشند. از هر فرصتی هم برای آگاه سازی مردم استفاده می‌کرد. در بیانیه‌های مختلف تلاش داشت مردم را از واقعیت مردم آگاه سازد. هرگاه احساس می‌کرد باید اقدامی انجام دهد از آن دریغ نمی‌کرد؛ اگر نیاز به دیدار با مسئولان بود به سرعت این کار را انجام می‌داد اگر باید بیانیه ای را صادر می‌کرد در اسرع وقت آن را منتشر می‌کرد. همیشه به دنبال همزیستی مسالمت آمیز بین احزاب و وحدت گروه‌های مختلف سیاسی  به ویژه در عراق بود.
تلاش‌های سیاسی شیخ به ویژه پس از سرنگونی حزب بعث در عراق در سال 2003 و سفر ایشان به نجف اشرف افزایش پیدا کرد. در آن برهه که ترور و گروگان گیری در بغداد در اوج خود به سر می‌برد همواره بین نجف و بغداد در رفت و آمد بود و در خطرناک ترین و سخت ترین شرایط ممکن هم دست از تلاش برای بهبود وضعیت مردم عراق و روند سیاسی این کشور بر نمی‌داشت. روزهای زیادی را صرف گفت‌وگو با سیاستمداران و مسئولان عراقی کرد و از هیچ تلاشی برای ایجاد وحدت بین احزاب عراقی فروگذاری نکرد.
جالب است بدانید از وعده‌های غذایی خود برای شنیدن اخبار سیاسی استفاده می‌کرد. با توجه به مشغله اش از من می‌خواست اگر اتفاق مهمی در کشورهای منطقه صورت پذیرفت او را مطلع کنم. پیگیری تحولات سیاسی برای او بسیار مهم بود. همیشه هم با آگاهی کامل و بصیرت تمام می‌توانست تحولات را تحلیل کند. واقعا من در عجب بودم که با آن همه مشغله که اجازه نمی‌داد زیاد اخبار سیاسی را پیگیری کند چطور می‌توانست چنین تحلیل‌های عمیق و درستی داشته باشد. واقعا در عرصه تحلیل‌های سیاسی ظرفیت بالایی داشت.


در این اواخر هم با وجود بیماری به دیدار مجاهدان حشد الشعبی می‌رفت. نگاه او به جهاد به صورت عام و به انقلاب اسلامی به صورت خاص چگونه بود؟
ایشان همیشه به حال مجاهدان غبطه می‌خورد. در سال‌های آخر زندگی‌اش که داعش در منطقه دست به جنایت زده و شهرهایی را به تصرف خود درآورده بود همیشه می‌گفت ای کاش توانایی این را داشتم که همراه مجاهدان حشد الشعبی و مدافع حرم در عراق و سوریه سلاح به دست بگیرم و در برابر دشمنان اسلام بجنگم.
درباره انقلاب اسلامی هم باید بگویم شیخ کتابی را با عنوان "دروس من الثورة الاسلامیة فی ایران" تالیف کرد که در آن می‌توان به نگاه او به انقلاب اسلامی پی برد. ایشان در زمان پیروزی انقلاب از سوی صدام به کویت تبعید شده بود. نگاه بسیار ایجابی به انقلاب داشت و معتقد بود که خدا به واسطه پیروزی این انقلاب به مستضعفان و مومنان منت گذاشته است. می‌گفت این لطف خداست که جمهوری اسلامی توانست با قدرت در مقابل استکبار جهانی عرض اندام کند و به سلطه طاغوت در ایران پایان دهد. از هیچ کمکی به رهبر انقلاب و موسسه های مختلف جمهوری اسلامی ایران فروگذاری نمی‌کرد. حقیقتا در خط امام خمینی و حضرت آیت الله خامنه ای بود و معتقد بود خط انقلاب اسلامی خط انبیا و ائمه اطهار است.
او همیشه و در هر حال در صحنه حاضر بود و از مردم می‌خواست با آگاهی این کار را انجام دهند. راهپیمایی‌های مختلف همایش‌های گوناگون، نماز جمعه و مراسمی از این دست عرصه فعالیت او برای بصیرت یافتن مسلمانان بود. باور بفرمایید در اوج بیماری که در لندن به سر می‌برد بازهم در راهپیمایی روز قدس شرکت کرد./983/ب961/ک

 

ارسال نظرات